بهنام دارایی‌زاده – هفته‏‏ پیش با اعلام نتایج اولیه‏ کنکور فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد در ایران، مشخص شد که برای چندمین سال پیاپی، شمار قابل ملاحظه‌‏ای از دانشجویان و داوطلبان کنکور، با استناد به «ستاره‏‌دار» بودن‌شان، از حق تحصیل محروم شده‌‏اند و حتی نتیجه آزمون نیز به آنها اعلام نشده است.

دانشجوی ستاره‏‌دار کیست؟ این سیاست برخورد با دانشجویان منتقد و نارضی – در قالب ممانعت از تحصیل- از چه هنگام آغاز شد و در طول این سال‏‌ها چه تحولاتی داشته است؟ آیا دانشجویان ستاره‏‌دار توانسته‏‌اند در پیگیری اعتراض‌های خود، حقوق از دست‏رفته‏‌شان را باز یابند؟
 
این پرسش‏‌ها را با فئواد شمس، فعال اجتماعی و یکی از دانشجویان به اصطلاح «ستاره‌‏دار» در تهران که به تازگی از ادامه تحصیل او جلوگیری شده است، در میان گذاشته‏‌ایم.
 
فئواد شمس در پیوند با پیشینه و تحولات برخورد با دانشجویان معترض در دانشگاه‌‏های ایران، می‌گوید: «پس از رویدادهای موسوم به انقلاب فرهنگی در سال‏‌های ۵۹-۵۸، وقتی که دانشگاه‌ها از اواسط دهه ۱۳۶۰ بازگشایی شد، ما به نوعی شاهد حذف تمامی دانشجویانی بودیم که به نحوی با حاکمیت جمهوری اسلامی مسئله داشتند. این روند حذف، در دوران «اصلاحات» کمی تعدیل شد، اما با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‏‌نژاد، مدل دیگری از حذف دانشجویان منتقد و معترض در دانشگاه‌‏ها در دستور کار قرار گرفت.
 
برای نخستین بار، این الگو و مکانیسم تازه در جریان نتایج آزمون در سال ۱۳۸۵ پیاده شد. در آن سال،‏ سه دسته دانشجوی به اصطلاح خودشان مسئله‌دار تعریف کردند: یک دسته دانشجویانی بودند که یک ستاره در کارنامه‏‌شان درج شده بود. دسته‏ دوم، دو ستاره داشتند و دسته‏ سوم هم سه ستاره.
 
دسته‏ اولی که یک ستاره داشتند، با یک تعهد ساده مبنی بر اینکه هیچگونه فعالیت سیاسی در دانشگاه‏‌ها نخواهند کرد، در دانشگاه‏ ثبت نام شدند. دو ستاره‏‌ها، ارجاع داده شدند به سازمان سنجش تا در آنجا توسط مامورانی که از سوی وزارت اطلاعات می‌آمدند، بازجویی شوند و در نهایت نیز تعهد بدهند، اما جمع دیگری که آمار دقیق‏شان ۱۷ نفر بود (در سال ۸۵)، به سه‏‌ستاره معروف و به طور کل از ادامه‏ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شدند. در سال ۱۳۸۶ این برخورد حذفی جدی‌تر شد و شمار گسترده‌تری از دانشجویان به استناد «ستاره‌دار بودن از ادامه تحصیل محروم شدند.»
 
 فئواد شمس: در سال ۱۳۸۸اتفاقی افتاد که «متفاوت» بود؛ در آن سال، به سبب جو انتخابات، برای همه دانشجویان کارنامه صادر کردند. منتها در شهریورماه ۸۸ و به هنگام اعلام نتایج نهایی، خیلی از دانشجویانی که «انتخاب رشته» کرده بودند و رتبه‌‏هایی خیلی خوبی هم داشتند، با پدیده‏ جدیدی به نام «مردود علمی» مواجه شدند. خیلی از دانشجویانی که رتبه‏‌های عالی داشتند – حتی رتبه‌‏های زیر ۱۰- نه تنها در دانشگاه‌‏های معتبر تهران یا شهرهای بزرگ قبول نشدند، حتی در دانشگاه‌‏های درجه دو و سه شهرستان‌ها نیز پذیرفته نشدند.
 
از همان سال‏‌هایی که شما نیز اشاره کردید، یعنی به طور مشخص سال ۱۳۸۵واکنش‏‏‌هایی در ارتباط با ستاره‌‏دار شدن دانشجویان صورت گرفت. برای نمونه، برخی از دانشجویان با تجمع در برابر سازمان سنجش، وزارت علوم، مجلس و حتی شکایت به دیوان عدالت اداری، خواهان تجدید ‏نظر در تصمیمی بودند که اتخاذ شده بود. در این زمینه آیا اطلاعاتی دارید که آن واکنش‏‌ها و اقدام‌های اعتراضی در نهایت به کجا انجامید؟
 
جدی‏‌ترین اعتراض، همان شکایت ۳۰ نفر از دانشجویان به «دیوان عدالت اداری» بود که پس از ماه‏‌ها پی‏گیری به وسیله‏ خود دانشجویان و نیز وکلای‏شان، نتیجه‏ خاصی در بر نداشت. در آن مقطع، تنها جوابی که از طرف دیوان عدالت اداری ارائه شد این بود که این دانشجویان، «صلاحیت عمومی» برای حضور در دانشگاه‏‌ها را ندارند.
 
در سال ۱۳۸۸ اما اتفاق متفاوتی افتاد: در سال‏‌های ۸۶-۸۵ به دانشجویان کارنامه داده می‏‌شد و در کارنامه‏‌شان ذکر می‏‌شد که مثلاً برای «ارائه پاره‌‏ای از توضیحات» باید به سازمان سنجش مراجعه کنند. یا اینکه این دانشجو «ستاره‏‌دار» است و… ولی از سال ۱۳۸۷ حتی به این دانشجویان دیگر کارنامه هم ندادند. اصولاً کارنامه‌ای صادر نشد تا سندی نیز در دست دانشجو قرار نگیرد تا احیاناً بخواهد اعتراضی کند.
 
در سال ۱۳۸۸ پس از اینکه محمود احمدی‌نژاد‏، در قالب مناظره‌های انتخاباتی، اعلام کردند که ما اساساً دانشجوی ستاره‏‌دار و محروم از تحصیل نداریم، بسیاری از این دانشجویان محروم از تحصیل در قالب «شورای دفاع از حق تحصیل»، جلوی سازمان صدا و سیما، مجلس، مقابل سردر اصلی دانشگاه تهران و میادین شهر تهران – آن موقع که تبلیغات انتخاباتی در جریان بود- تجمع کردند و اعلام کردند که ما دانشجوی «ستاره‌‏دار» هستیم و آقای ریئس‏‌جمهور، امر خلاف واقعی را دارند اعلام می‌کنند.
 
در سال ۱۳۸۸ اتفاق دیگری هم افتاد که «متفاوت» بود. در آن سال، به سبب جو انتخابات که برای حاکمیت مهم بود و طبیعتاً می‏‌خواست که فضای اجتماعی- سیاسی کشور را «باز» نشان بدهد، هیچ دانشجویی نبود که کارنامه آزمونش را نگیرد. برای همه دانشجویان، کارنامه صادر کردند.
 
منتهی در شهریورماه همان سال و به هنگام اعلام نتایج نهایی دانشگاه‌ها،‏ خیلی از دانشجویانی که «انتخاب رشته» کرده بودند و رتبه‏‌هایی خیلی خوبی هم داشتند که بنا بر عرف دانشگاه‌‏ها باید در رشته‏‌های مناسبی قبول می‏‌شدند، با پدیده‏ جدیدی به نام «مردود علمی» مواجه شدند. یعنی خیلی از دانشجویانی که رتبه‏‌های عالی داشتند – حتی رتبه‏‌های زیر ده – نه تنها در دانشگاه‏‌های معتبر تهران یا شهرهای بزرگ قبول نشدند، حتی در دانشگاه‌‏های درجه دو و سه شهرستان‌های کوچک نیز پذیرفته نشدند.
 
شما در زمره‏ افرادی هستید که به تازگی پس از اعلام نتایج اولیه‏ کنکور کارشناسی ارشد، متوجه شدید که ستاره‌دارید و بر پایه آنچه «نقص در پرونده» گفته شده است، لازم است به سازمان سنجش مراجعه کنید. ممکن است از تجربه‏ امسال خودتان بگویید و اینکه احتمالاً چه اقدام اعتراضی‏ را در پیش خواهید گرفت؟
 
من همان روز اعلام نتایج (شنبه ششم خرداد) با مراجعه به سایت سازمان سنجش، پس از دادن مشخصات عمومی خودم، از جمله نام، نام پدر و شماره‏ داوطلبی و غیره متوجه شدم زیر قسمتی که باید «درصدها» و وضعیت «انتخاب رشته» افراد بیاید، برای من تنها این پیام بود که «شما به دلیل نقص در پرونده، از تاریخ سه‏‌شنبه نهم خرداد، باید به سازمان سنجش واقع در خیابان کریم‏‌خان مراجعه کنید». من بر اساس تجربه‏ دوستان در سال‏‌های گذشته، تصمیم گرفتم همان روز مراجعه کنم و منتظر موعد مقرر نشوم.
 
ابتدا به روابط عمومی سازمان سنجش رفتم و گفتم که چنین پیغامی گرفته‏‌ام. اول گفتند باید روز سه‏‌شنبه مراجعه کنید. وقتی اصرار کردم از شهرستان می‏‌آیم و نمی‏‌توانم تا سه‏‌شنبه منتظر بمانم، همان لحظه به صورت دوستانه و نه «رسمی» راهنمایی کردند که مشکل شما “نقص پرونده” نیست. شما مشکل‏تان را باید در «گزینش» حل کنید.
 
من هم به طبقه‏ دوم سازمان سنجش، جایی به نام «هسته‏ گزینش» رفتم و اسم‏ و شماره‏ داوطلبی‏ خودم را دادم. ابتدا دوستانه گفتند که باید بروم و بعد پیگیری کنم. وقتی اصرار کردم، منشی یا کارمند مربوطه، پرونده‏ای را باز کرد که در آن یک «فهرست اسامی» آمده بود. بعد به مانند آدمی که کمی هم ترسیده باشد، خیلی آرام به من گفت: «شما از طرف وزارت اطلاعات محروم شده‏‌اید و آنها دستور داده‌‏اند که به شما کارنامه ندهیم.»
 
در ارتباط با پیگیری و اعتراض هم باید بگویم که بر اساس تجربه‌های گذشته، به نظرم در چنین مواقعی هیچ پیگیری قانونی‏ نمی‏‌شود کرد. چون روال کار، اساساً به نظرم غیرقانونی است. وزارت علوم، یک وزارت مستقل است و وزارت اطلاعات هم یک وزارت مستقل. دخالت وزارت اطلاعات در امر وزارت علوم و دانشگاه‏‌ها، به نظر من در کل غیرقانونی است. تجربه عملی هم نشان داده است که اینگونه پیگیری‌های‏ قانونی، معمولاً هیچ نتیجه‏‌ای در بر ندارد. بنابراین، شخصاً هیچ امیدی برای پیگیری ندارم.