“امام مقوايی به کابل رسيد”؛ اين عنوانی است که يکی از کاربران شبکه اجتماعی فيسبوک در افغانستان در توصيفی انتقادی در مورد نصب تابلوی برگزاری سالگرد درگذشت آيتالله خمينی در کابل، به کار برده است.
اقدامات دولت ايران برای برگزاری بيستوسومين سالگرد درگذشت آيتالله روحالله خمينی، رهبر انقلاب ايران در افغانستان، آن هم با شيوه معمول و رايج در ايران، بحثی گسترده و داغ را در فضای مجازی و حتی ميدانی در افغانستان دامن زده است.
به باور حکومت ايران، بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران شخصيتی فراملی با ابعاد ويژه مذهبی و سياسی است و اين شخصيت و انديشههايش بايد در ديگر سرزمينهای اسلامی بهعنوان الگو تروج داده شود.
از روزها پيش بيلبوردهايی با تصويری بزرگ آيتالله خمينی در غرب کابل؛ منطقهای با جمعيت اقليت هزاره و شيعه که بيشتر آنها تجربه مهاجرت در ايران را داشتهاند، نصب شده که در آن از مردم دعوت شده است تا در مراسم “ارتحال ملکوتی امام خمينی” شرکت کنند.
اما اين موضوع بيشتر واکنش صريح و تند اجتماعی را در ميان افغانها برانگيخته است.
برپايه قانون اساسی افغانستان که پس از سقوط رژيم طالبان تدوين شده، هر شهروند اين کشور حق برپايی و شرکت در اجتماعات و گردهمايیهای مسالمتآميز را دارد. برگزاری مراسم درگذشت آيتالله خمينی بهعنوان يک حرکت مسالمتآميز مدنی و همچنين مخالفت مسالمتآميز با آن نيز بر اساس قانون مجاز است.
سفارت ایران در کابل تاکنون در اينباره واکنشی نشان نداده اما گفته میشود ابوالفضل ظهرهوند، سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل، به دنبال اين اعتراضات از شرکت در مراسم بزرگداشت آيتالله خمینی خودداری کرده است
اما خبرگزاری بخدی، با انتشار گزارشی از تجمع امروز جمعه، ۱۲ خردادماه دهها دانشجوی دانشگاه کابل، در مخالفت با مراسم سالگرد درگذشت آيتالله خمينی، نوشته است که معترضان با سر دادن شعار “جيرهخواران! خيانت بس است” و “اينجا کابل است نه تهران، نه قم” از دولت خواستند تا مانع برگزاری اين مراسم شود.
به گزارش اين خبرگزاری، سفارت ایران در کابل تاکنون در اينباره واکنشی نشان نداده اما گفته میشود ابوالفضل ظهرهوند، سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل، به دنبال اين اعتراضات از شرکت در مراسم بزرگداشت آيتالله خمینی خودداری کرده است.
عيسی حسينی مزاری، مسئول خبرگزاری صدای افغان که گفته میشود از سوی ايران پشتيبانی میشود، از کسانی است که سالگرد درگذشت آيتالله خمينی را برگزار کرده است.
وی میگويد: “آيتالله خمينی برای او هم يک پيشوای مذهبی است و هم يک رهبر سياسی و بهعنوان يک شيعه، برای او دين از سياست جدا نيست.”
حکمت همت، دانشجوی روزنامهنگاری در هرات، در صفحه فيسبوک خود با عنوان “امام مقوايی به کابل رسيد”، با توصيف دولتمردان افغانستان به “ارگنشينان فاسد وغرق در تعصب”، نسبت به برگزاری اين مراسم اعتراض کرده است.
وی نوشته است: “خفتهاند آنانی که بايد بيدار میبودند تا پاسدار ارزشهای شهروندی من و تو میبودند بگذار تا برای اخراج کردنت هر روز بهانه ای بتراشند، ضربالعجل تعيين کنند و با بیحرمتی هرچه میخواهند به تو بگويند؛ افغاغنه، افغانی پدر…، اما در عوض دولتمردانات اجازه مراسم بزرگداشت از شخصيتهايی را می دهند که پيروانش اين همه ظلم و بیعدالتی، جنگ و بدبختی و آوارگی را برای تو خواستند و میخواهند.”
سخی داد هاتف، نويسنده، نيز در وبسايت شخصیاش بنوشته است: ما هر وقت که در افغانستان به زنده نگهداشتن نام و خواستهها و باورهای خمينی کمک میکنيم، در واقع به روند رشد سياسی، آزادی، توسعه و همزيستی مسالمتآميز با ديگران ضربه میزنيم
همت اين نوشتهاش را با اين عبارت که “آرام بخواب، شهر در امن و امان است” به پايان برده است.
سخی داد هاتف، نويسنده، نيز در وبسايت شخصیاش به نام “جمهوری سکوت”، چنين نوشته است: “اگر کسی بگويد خيلی خوب، اينها همه درست، اما چرا در افغانستان؟ آدم ناگزير میشود پاسخ پيچيدهتر و سنجيدهتری آماده کند. چرا که هر چيزی درباره خمينی بگويند شما میتوانيد بپرسيد: چرا خمينی؟ و چرا در افغانستان؟”
به گفته هاتف، در جهان افراد بسياری بودهاند که کارنامهها و باورهايشان بسيار درخشانتر و دستکم نسبت به کارنامه و باورهای خمينی کمتر سئوالبرانگيز بودهاند. چرا در افغانستان کسی از آنها تجليل نمیکند؟ مثلأ چرا ما از مهاتما گاندی تجليل نمیکنيم؟ چرا روز بزرگداشت ِ مارتين لوترکينگ نداريم؟ وقتی که تجليلگران خمينی در افغانستان به اين سئوالها پاسخهای متين و معقولی دادند و مجابمان کردند، میرويم به سرزمين خود آيتالله؛ ايران.”
وی نوشته است: “پرسش هنوز اين است: چرا خمينی؟ اگر بنا باشد که از آيتاللههای وفاتکرده ايرانی تجليل کنيم، چرا مثلأ از آيتالله منتظری تجليل نمیکنيم؟ فرض کنيد در اين مورد هم به شما پاسخ محکمی بدهند. شما هنوز میتوانيد آن پاره دوم سئوال را بپرسيد: اما چرا در افغانستان؟”
اين نويسنده افغان در پايان نوشته است که ما هر وقت که در افغانستان به زنده نگهداشتن نام و خواستهها و باورهای خمينی کمک میکنيم، در واقع به روند رشد سياسی، آزادی، توسعه و همزيستی مسالمتآميز با ديگران ضربه میزنيم.
اينهمه در حالی صورت میگيرد که بهگفته ناظران سياسی، سياست داخلی ايران در برخورد با جنبشهای مختلف سياسی، مدنی و اقليتهای مذهبی بهويژه اهل سنت در اين کشور همچنان ادامه دارد و شيوه برخورد با مهاجران افغان، تحصيل و اشتغال آنان در ايران نيز همواره با انتقاد نهادهای مدافع حقوق بشر و افغانها همراه بوده است.
تهديد تازه ايران به اخراج مهاجران افغان برای خودداری مجلس افغانستان از تأييد پيمان استراتژيک اين کشور با آمريکا و يا پيش از آن، پرداخت پول به دفتر رياست جمهوری افغانستان برای تأثيرگذاری در روند رابطه افغانستان با غرب بهويژه آمريکا، از نمونههای تازه عملکرد جمهوری اسلامی ايران در قبال افغانستان است که با اعترضات مقامات افغان نيز روبهرو شدند.
جالب اینکه افغانها کشورشان دربست در تصرف نیروی نظامی خارجی است اما با آن کاری ندارند. انگار با تصرف شدن توسط آمریکا مشکلی ندارند اما با یک مراسم یا یک سمینار از کشور همسایه استقلال سیاسی شان (!) آزرده می شود.
کاربر مهمان / 01 June 2012
In response to the first commnent:
You said it; the can live with American presence in their country , but they can not stand the stench of Islamic Republic icons.
Dorood ber Afghanha.
کاربر مهمان / 02 June 2012
بيش از قوم مغول مردم ايران رابدبخت و آواره و زنداني و شکنجه و اعدام و تحقير وکشور راويرانه و سرمايه هاي عمومي را تاراج کرديد..
افغانستان را بحال مردمش وا گذاريد……
کاربر مهمان / 02 June 2012
در حقیقت مغول ها هم ما هستیم. چرا درک نمی کنید. صفحه بعدی تاریخ در باره مغول ها در ایران را نیز بخوانید. اگر چشم دیدن اش را دارید.
کاربر مهمان / 03 June 2012