اکبر فلاحزاده – برگزاری هر انتخاباتی در ایران داغ انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را در دلها تازه میکند.
از این رو به مناسبت انتخابات مجلس و در آستانه سالگرد ۲۲ خرداد رسانههای آلمانی زبان با مقالات، گزارشها و گفتوگوهایی از این رویداد یاد کردهاند. روزنامه دی پرسه (Die Presse) اتریش در مطلبی با عنوان “سبز رنگ امید است”، و با چاپ سری عکسهایی به مرور این رویداد پرداخت.
بهمن نیرومند نیز با انتشار مقالهای در این مورد در روزنامه تاتس آلمان به بحث پیرامون علل عدم توفیق جنبش سبز پرداخت. به نوشته نیرومند از جنبش سبز که سال ۲۰۰۹ چهار ماه تمام تظاهرات کرد، دیگر چیز چندانی به گوش نمیخورد. میلیونها نفر از مردم به ویژه جوانان با شور و شوق ایجاد یک جامعه آزاد و باز و انتخاب نامزدهای اصلاحطلب میرحسین موسوی و کروبی به پای صندوقهای رای شتافتند. همه نشانهها حاکی از پیروزی اصلاحطلبها بود. اما برخلاف نظر اکثریت مردم، نماینده قدرتمداران محافظهکار با تقلب پیروز اعلام شد.
مردم با شعار”رای من کو” به خیابانها ریختند. اما حاکمان به غایت محافظهکار به شدت با مردم برخورد کردند. هزاران نفر از مردم دستگیر شدند، بسیاری زیر شکنجه مجبور به اعتراف شدند و بعد از محاکمات فرمایشی به زندانهای طویلالمدت محکوم شدند.
نیرومند یکی از دلایل ناکامی جنبش سبز را در این میداند که این جنبش از سوی کشورهای خارجی کم حمایت شد. به گفته او به جز پارهای اعتراضات شفاهی بعضی دولتها، تلاشی برای در فشار قرار دادن رژیم تهران صورت نگرفت. تازه وقتی جنبش سبز در سپتامبر ۲۰۰۹ به نقطه اوج خود رسیده بود، دولتهای غربی توجهات را باز به سمت برنامه اتمی ایران منحرف کردند.
جنبش سبز به نوشته بهمن نیرومند ناهمگون بود. نه هدف مشترکی داشت، نه برنامه واحدی. در حالی که چپگرایان و سکولارهای جنبش دنبال تغییر رژیم بودند، جناح اسلامی جنبش در پی لیبرالیزه کردن دولت اسلامی موجود بود. هر دو رهبر سیاسی یعنی کروبی و موسوی نیز همیشه وفاداری خود را به قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار میدادند.
بهمن نیرومند در روزنامه تاتس آلمان نوشت، ناکامی جنبش سبز به معنی این نیست که مخالفی در کشور وجود ندارد. نارضایی گسترده و مقاومت غیرفعال مردم، با توجه به وضع نابهسامان و فاجعهبار سیاسی و اقتصادی کشور هر زمان میتواند باز به راه افتادن جنبشهای سراسری بیانجامد
با این حال به نوشته نیرومند از ماست که بر ماست. یعنی دلایل ناکامی را باید درخود جنبش سبز جستوجو کرد.
بخش بزرگی از جنبش از جوانانی تشکیل شده بود که بدون هیچ گونه برداشت سیاسی معین، صرفا به دنبال جامعهای دیگر بودند، جامعهای که در آن بتوانند آزاد باشند.
یک کمبود دیگر جنبش به نوشته وی، دور ماندن این جنبش از اقشار محروم جامعه بود. این جنبش باید خواستههای اقتصادی و عدالت خواهانهای مطرح میکرد تا این اقشار را نیز به خود جلب کند. در کارخانهها اعتصابی صورت نگرفت و از جانب روستاییان نیز اعتراضی دیده نشد.
سال گذشته جنبش سبز، دلگرم از بهار عربی تلاش کرد دوباره به حرکت در آید، اما تظاهرات همبستگی با مردم عرب رضایتبخش نبود.
به نوشته نیرومند ناکامی جنبش سبز به معنی این نیست که مخالفی در کشور وجود ندارد. نارضایی گسترده و مقاومت غیرفعال مردم، با توجه به وضع نابهسامان و فاجعهبار سیاسی و اقتصادی کشور هر زمان میتواند باز به راه افتادن جنبشهای سراسری بیانجامد.
در همین زمینه روزنامه اتریشی وین (Wiener Zeitung) نیز با یکی از فعالان جنبش سبز که نامش افشا نشده و خود را فیروز م. معرفی کرده، مصاحبهای انجام داده.
او نیز در این گفتوگو به علل رکود جنبش سبز میپردازد:
سه سال پیش بعد از تجدید انتخاب بحثبرانگیز و مناقشهآمیز محمود احمدینژاد به مقام ریاست جمهوری، ایران شاهد موجی از تظاهرات اعتراضی بود. ولی در ماههای گذشته دیگر سر و صدایی نیست. آیا جنبش اعتراضی سبز تسلیم شده؟
متاسفانه دیگر قادر نیستیم مصمم حرکت کنیم. این علل زیادی دارد. یکی این که با حبس خانگی هر دو رهبر مخالف یعنی کروبی و موسوی ضربه سنگینی خوردیم، چون جاذبه حضور این دو رهبر مردم را به خیابان میکشاند. دوم این که نباید از یاد ببرید که امروز مردم هشتشان گرو نهشان است، و خستهتر و گرفتارتر از آن هستند که به خیابان بریزند. فعلا همه خشم را در سینه نهان کرده و منتظرند.
در حالا حاضر دغدغه اصلی مردم چیست؟
این است که زیر فشار مشکلات زندگی له نشوند و سرشان را بالای آب نگه دارند. کسی به فکر سیاست نیست. غم نان نمیگذارد. حال دغدغه مردم بیشتر این است که: “کی میتوانم باز لب به گوشت بزنم؟”، “چطور قبضها و بدهکاریهایم را بپردازم؟”، “پیش کی میتوانم باز رو بیاندازم و کمی پول قرض کنم؟”
یعنی رهبری حکومت ایران مخالفان را کاملا خفه کرده؟
آتش خشم در سینههایمان روشن است. این بیشتر دلایل تاکتیکی دارد. ما با حوادث سال ۲۰۰۹ کشورمان راه را برای به اصطلاح بهار عربی هموار کردیم. این دل و جراتی که ما در تظاهراتمان نشان دادیم بود، که به برادرانمان در تونس، مصر، بحرین، یمن و جاهای دیگر قوت و دلگرمی داد تا علیه بیعدالتی حاکمانشان قیام کنند. فقط باعث تاسف است ما که قدم در راه نهادیم، تا آخر نرفتیم و به هدف نرسیدیم.
دور نخست انتخابات مجلس برگزار شد. از اعتراض خبری نبود. در دور دوم چطور، برنامه اعتراضیای، چیزی نداشتید؟
طبیعتا در بسیاری از مناطق بارقههایی از اعتراض دیده میشود. اما برای تظاهرات وسیع مردمی به یک پویایی و جنب و جوش درونی نیاز است، که در حال حاضر وجود ندارد. از این گذشته بسیاری از همرزمان رهبران ما زندانیاند. شدت سرکوب و رفتار ناهنجار پاسداران و ناهیان از منکر سبب شده که بسیاری از مردم توی لاک خودشان بخزند. اینان منتظر لحظه مناسبند. اما لطفا این خیال را به سرتان راه ندهید که که ما تسلیم شدهایم، ما موقتا پناه گرفتهایم.
شما چطور سازماندهی میکنید؟
یکی از فعالان جنبش سبز به روزنامه اتریشی وین میگوید: با حبس خانگی هر دو رهبر مخالف یعنی کروبی و موسوی ضربه سنگینی خوردیم، چون جاذبه حضور این دو رهبر مردم را به خیابان میکشاند
دستگاه امنیتی و سانسور عرصه را بر ما خیلی تنگ کرده. سرعت اینترنت مدام کند میشود. پیامکهای تهدید آمیزی دریافت میکنیم و از ما خواسته میشود اگر میخواهیم در امان بمانیم، دست به حماقت نزنیم. آنتنهای بشقابی بر روی بامها که از طریق آنها اطلاعات و خبر کسب میکنیم، مدام بر چیده میشوند. باید کلی خلاقیت به خرج بدهیم تا به کمک فیلترشکن و هر کلک دیگری که شده، بتوانیم به اینترنت وصل شویم.
اپوزیسیون ایران انتخابات ریاست جمهوری را باطل دانست. در مورد انتخابات مجلس چه موضعی دارد؟
هر آدم عاقلی میداند که این رایگیریها شوخی بیش نیست. قبل از هر انتخاباتی همه کاندیداها باید ابتدا از فیلتر شورای نگهبان رد شوند. این فیلتر شورای نگهبان، پیشاپیش امکان حذف نامزدهای غیر خودی را به رهبری میدهد. از این گذشته آمار مندرآوردی هم میدهند. در همین انتخابات مجلس ادعا کردند شصت و پنج درصد در انتخابات شرکت کردهاند. من خودم در روز انتخابات مجلس به خیلی جاها در تهران سرکشی کردم. باور بفرمایید از بیش از پانصد نفر مردمیکه مشاهده کردم و با آنها حرف زدم، حتی ده درصدشان هم پای صندوقها نرفته بودند. بنابراین به تبلیغات دروغشان اعتماد نکنید.
شده گاهی هم بترسید؟
نه، چون پاکباختهایم. راهمان به سوی دمکراسی را سد میکنند، اما جلوی اراده و فکرمان را نمیتوانند بگیرند.
منابع:
جنبش سبز با شعار قدرت در پای صندوقهای رای و بدنبال آن رای من کجاست شکل گرفت و تنومند شد و بی لیاقتی رهبران و هدایتگران که می خواستند جنبش تنها در محدوده ی اصلاحات درون رژیم باقی بماند پژمرده شد زرد شد وبا تحریم انتخابات 12 اسفند 90 مرد . امروز دیگر چیزی به نام رای انتخابات و رای من کجاست تنها به یک رویا ختم شده است جنبش سبز از همان آغاز محکوم به شکست بود زیرا شعار بنی صدر صد درصد و یا توسعه ی سیاسی تجربه ی غنی مردم بود از سالهای خونین دهه ی 60 تا اختناق دهه ی 70 همه نشان داده بود که نهاد ولایت فقیه و قوه ی قضائیه با قانون قصاصش تنها برای سرکوب ساخته شده اند و توهمات لیبرالی قادر به درهم شکستن این نهادها که هزاران سال ریشه دوانده اند نخواهد بود مردم قادر نیستند حکومت آینده را ترسیم کنند و روشنفکرانشان هم سر در گم انتخابات و باز هم شعارهای سنتی هستند اغلب قریب باتفاق چپ ایران نیز هنوز دقدقه هایش همان شعارهای فرسوده ی قرن گذشته است و قادر به راهبری نیست . لیبرالیزم آلوده به مذهب است و خود موجد تناقض است و وجود یکی نقض دیگری ست و خود را ملی مذهبی می نامد . جوانان سیاست زده اند و پیر شده اند و تنها دنبال آزادی های فردی و سرگرم همان دقدقه ها هستند . هیچ جریانی قادر به نقد کوبنده از این رژیم مذهبی سنتی که از زیر گرد و غبار هزاره بیرون آمده نیست همه با مذهب مماشات می کنند اقتصاد را درک نمی کنند و آرایش طبقاتی جامعه را نمی فهمند . یاس و نا امیدی همه جا را فرا گرفته است اما تاریخ همچنان در دوران است و رژیم را به انحطاط کشانده است شرط وجودی جمهوری اسلامی تبدیل به نابودی خودش شده است زمین و زمان برایش بحران می آفریند درون و بیرون در حال انفجار است نه غرب کوتاه می آید و نه مردم همه خواهان دریافت حداکثر مطالباتشان ایستاده اند زمان در هر تیک تاکش بمبی را به شمارش می اندازد تا تارو پود جمهوری اسلامی را یکسان کند .
اما آقای فیروز همه ی بی برنامگی و مماشات اصلاح طلبان و شکست پروژه ی اصلاح طلبی را به گردن سرکوب و خفقان حاکم می اندازد و یک لحظه هم در خود به تفکر ننشسته است تا نواقص این پروژه را بررسی و نقد کند او می گوید رهبر همه را خفه کرده است در حالی که این خفقان از همان روز اول کلید زده شده بود و طی 33 سال ما شاهد رشادتهای بی نظیر مردم بوده ایم که بر چوبه های دار حتی رقص پیروزی سر دادند یا حتی در آخرین اقدام , فردی دلاورانه پرچم سبز را بر روی جرثقیل نصب می کند اما چه سود که اصلاح طلبان تنها تشنه ی رسیدن به قدرت بودند و غم نان مردم را فراموش کرده بودند . اگر به یک خبرنگار خارجی بگوئی غم نان بیکاری و فقر سبب فروکش کردن جنبش شده است با تعجب به شما می خندد زیرا آنان به نیکی می دانند این مسائل خودش عامل اعتراضات خواهد بود .
امیدوارم با نقد کوبنده از اشتباهاتمان درس گرفته و تجربه اندوخته باشیم . به امید پیروزی ..
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 20 May 2012
من با همه حرفها موافقم ولی من قبول ندارم که حمایت کم خارجی نقشش خیلی مهم باشه. ما به خارجیها چی کار داریم حمایت کنند یا نکنند. همان جور که در بالا توی متن آمده از ماست که بر ماست. جبش سبز هدفش معلوم نبود و بی برنامگی هم زیاد داشت. چند میلیون نفر ریختند توی خیابانها اما کسی نبود که این ها را سازماندهی کند.
مهین / 21 May 2012
به عقیده بنده هم جنبش سبز خودش مقصره که هنوز به جایی نرسیده. اما این را هم فراموش نکنیم که سرکوب حکومت اسلامی خیلی وحشیانه بود. بدون برنامه و بدون هیچ طرحی نمی شه با این بسیجیهای وحشی طرف شد. دوره مهاتما گاندی دیگه گذشته. با خوش خیالی و با دستهای خالی نمیشه قیام کرد.
azad / 23 May 2012
فیلتر اینترنت رو با فیلترشکن باید شکست، اما با چه فیلتر شکنی باید به جنگ فیلتر شورای نگهبان رفت. شورای نگهبان کاندیداهای غیر خودی را حذف می کنه. یعنی اینکه هر انتخاباتی توی این نظام یعنی کشک…
ترانه / 25 May 2012
من با تحلیل بهمن نیرومند موافقم که گفته چرا قشرهای پایین جامعه رو جذب نکردند. ولی نگفته چه جوری. یه سوال هم از همه کسانی که به جنبش سبز ایراد می گیرن دارم. اونم اینه که چرا این حرفها و این همه ایرادهارو همون وقتها نمی گفتین. اگه همون وقتها که جنبش قوی بود گفته می شد شاید که می شد یه راه حلی پیدا بشه.
کاربر مهمان / 25 June 2012