پانتهآ بهرامی – مجموعههای «تنها در تاریکی»، «عمامهها» و «قربانی آیات» شامل عکسهاییست که بر تابوها و خط قرمزهای جوامعی مانند ایران دست میگذارند. مذهب، برهنگی و زن بنمایه آثاریست که تنها دغدغهی محتوا ندارد، بلکه فرم، رنگ و ترکیببندی تصویر نیز در گیرایی و زیباشناسی آنها تأثیر دارد.
برگزیدن نمادهای ممنوعه
عکاس این آثار آرین آریان هنرمند مقیم کاناداست. دستمایه مجموعهی «تنها در تاریکی» زن و تنهاییست. در برخی از این عکسها سیبهایی دیده میشود که میتوان به آنها به عنوان سمبل تابوهایی که نباید به آن دست زد نگاه کرد. با این وجود انسان با گاز زدن سیب محکوم به بیرون راندن از بهشت و فرود به زمین شده است. بنابراین سیب نیز از نمادهای خط قرمز در افسانههای کهن محسوب میشود که البته در آثار آریان نیز این نکته برجسته است.
نکتهی دیگر این آثار آغشتگی این عکسها با تاریکی، سیاهی و تنهاییست که بخشی از آن به فضای ذهنی هنرمند و بخش دیگری از آن به فضای سیاه جامعه ایران برمیگردد. اما عکاس در فرم امضاء ویژه خود را در این مجموعهها گذاشته است. آدمهای تنها در گوشه خاصی از فضای عکس پرتاب شدهاند که خود بازتاب «تنهایی» این دغدغهی بزرگ انسانیست. وی در مورد این مجموعه میگوید:
آرین آریان – متفاوت بودن کار همواره از دغدغههای ذهنیام بود. فکر میکردم فقط نشان دادن برهنگی در یک عکس مورد خاصی نیست و بارها کار شده و من باید یک امضاء برای کارهایم پیدا کنم. بعد از اینکه یک مجموعه عکس برهنه کار کردم در بحثهای دوستان و نگاه خودم متوجه شدم که ناخودآگاه امضایی در عکسها هست و اینکه آدمهای کارهای من و این زنها خیلی تنها هستند. بنابرین تنهایی ناخوداگاه در کار من آمده بود و یک امضاء شده بود برای درونمایه کارها. ولی کماکان در جستوجوی یک شکل بیانی هم بودم که تازه باشد.
در عکاسی برهنه شما به فرم بدن توجه میکنید. این موضوع برای من همیشه مثل یک کشف است. یعنی کشف بدن با دوربینم که در این کشف شیفتگیام را به بدن نشان میدهم. گاهی فکر میکنم همین کشف بدن را «کوندرا» هم در «بار هستی» از طریق ادبیات خواسته نشان دهد. رسیدن به معنای هستی از طریق بدن. مسئله دوم در عکاسی برهنه این است که مدل برهنه شما یکی از اجزاء موجود در عکس میشود.
افزون بر این دو نکته در عکسهای من بعضی شاخصها هم نقشی اساسی دارند. آینه، دستها، سیب، طبیعت بیجان، درخت، شیر، آب از جمله عناصری است که در بعضی عکسهایم نقشی کلیدی دارند. اما جستوجو برای رسیدن به شکل بیانی تازه در ذهنم ادامه داشت تا اینکه توی یکی از عکسهای برهنهام جرقه این امضاء زده شد و مجموعه «تنها در تاریکی» زایش پیدا کرد. یک فضای کاملاً تیره و سیاه که در گوشهای از این فضا سوژه را که معمولاً یک زن تنهاست قرار دادم. این تیرگی با توجه به سابقهی ذهنی من و نگاه تاریک من به دنیا خیلی جور شد و گفتم بله، این امضای من است. اسمش را هم گذاشتم «تنها در تاریکی».
جدا از مجموعه «تنها در تاریکی» در کارهای برهنه دیگر این زنهای تنها یا با یک شیء بیجان مثل مجسمه، درخت، آینه و سایر اشیاء همراه هستند و ابراز همدردی میکنند یا در یک فضای کاملاً سردی قرار گرفتهاند که تنهاییشان را برجستهتر نشان میدهم. یعنی برهنگی بخشی از فضای کار است و همه موضوع نیست. در حقیقت این برهنگی به نشان دادن رهایی و تنهاییشان بسیار کمک کرده است. چون خود برهنگی از نظر من نوعی آزادی است ویک جور رهایی در آن وجود دارد.
زمانی که شما تنتان ازهر پوششی رهاست و کاملاً از همه چیز آزاد و رها هستید. حالا این انسانی که کاملاً از همه چیز رهاست را من در گوشهای از عکس گذاشتهام که تنهاییاش را ترسیم کنم.
نکته دیگر فرم (شکل- شیوه بیان- ساختار) است و اینکه چطور میخواهید به یک ترکیب بندی یا رنگ یا کنتراست یا بالانس رنگ، نور و حجم و یا همه اشکال دیگری که ساختار یک عکس را میسازند برسید که روی بیننده تأثیر خود را بگذارد و متفاوت با کارهایی باشد که قبلاً دیدهاید. به خصوص ما که این سوی آب هستیم کارمان چند برابر سختتر است. در ایران که به شدت توی سرمان میزدند. یعنی اگر کار خیلی خوبی هم انجام میدادیم هیچ کس توجه نمیکرد و این توی سرخوردن آن قدر زیاد میشد که وقتی اینجا میآییم، اگر یک کار مثلاً متفاوتی ارائه میکنیم خودمان به کارمان توجه نداریم و خیلی طول میکشد تا به یک خود باوری برسیم.
عمامه به عنوان نماد گرفتاری و خشونت
آرین آریان متولد کرمان است و اکنون دیگر حدود چهار دهه بهار را در ایران و کانادا تجربه کرده است. اولین تجربههای هنریاش در شعر و داستان را در کانون پرورش فکری کودکان در کرمان آغاز نمود. از دانشگاه هنر مدرک کارشناسی در رشتهی کارگردانی و از همان دانشگاه کارشناسی ارشد خود را در رشته سینما دریافت کرد. نگاه تلخ و سیاه او به زندگی در آثار هنریاش انعکاس یافت و پایاننامهاش به همین دلیل شش ماه دچار وقفه شد. قبل از آمدن به کانادا فیلمی مستند در مورد آثار بهرام بیضایی ساخته است که به خاطر مصاحبهای که با سوسن تسلیمی در آینده میخواهد انجام دهد و وسواسهای ویژه خودش هنوز ناتمام مانده و امیدوار است بهزودی پایان یابد.
آریان سال ۲۰۰۴ شروع به عکاسی برهنه در کانادا نمود که یکی از موضوعات مورد علاقهی اوست. مجموعهی دیگر او با عمامه که نمادی از مذهب در ایران است آمیخته شده. وی از عمامه به عنوان نمادی از خشونت علیه زن استفاده کرده است. خود او روند اینکار را اینگونه بیان میکند:
آرین آریان – مدتها در ذهنم بود که به شرایط ایران و یا کلاً در هر جامعهای که محیط بستهای دارد، نگاه انتقادی داشته باشم و مردم تحت فشار این جوامع را به تصویر بکشم که هم بنمایههای هنری داشته باشد و هم شعاری نباشد. خیلی به آن فکر کردم. حدود یکسال به آن فکر کردم و بالاخره به نماد عمامه رسیدم.
در اجرا همان تاریکی را که در مجموعهی «تنها در تاریکی» داشتم حفظ کردم و اینجا عمامه را در آن فضای تاریک قراردادم. خب موضوع تنهایی در مجموعه «تنها در تاریکی» یک موضوع کلی و جهانیست و شما در هر نقطه دنیا میتوانید با آن همذات پنداری کنید. یک زن تنها در یک فضای تیره. ولی وقتی عمامه را به این فضای تیره اضافه کردم این تاریکی حالا با نگاه انتقادی من از مذهب هم نزدیکی پیدا میکرد. منظورم این است خود اسلام با سیاهی و رنگ سیاه نزدیکی زیادی دارد.
چادر سیاه، رنگ سیاه پرچم صدر اسلام، رنگ سیاه کعبه و پارچه سیاه روی آن و رنگ سیاه عزاداریها همه نشانههایی از این نزدیکی است. حالا ممکن است رنگهای دیگری هم باشد ولی رنگ سیاه را همواره در اسلام بارزتر میدیدم و در فضای ایران هم که انگار شما همهاش سیاهی میبینید.
عمامه را بهعنوان سمبلی که جان دارد در آثارم بکاربردم و این عمامه با خشونتش در هر عکس رفتار متفاوتی از خود بروز میدهد. برای تک تک عکسها مدتهای طولانی فکر کردم تا به ایده و فرم مناسبی دست پیدا کنم. این عمامه اعدام میکند، آویزان میکند، سنگسار میکند، مثل پیله دور بدن میپیچد و رفتارهای مختلفی روی زن انجام میدهد. به هر حال عمامه یک نشان مذهبی ـ سیاسی در ایران و خیلی از کشورهای اسلامی است و من از آن به عنوان نشان رفتارهای خشونت آمیز این جوامع استفاده کردم.
چه از طرف ایرانیان و چه غیر ایرانیان از مجموعه عمامهها اسقبال شدیدی شد. کارها را از طریق تارنمای خودم و صفحه فیسبوکم در معرض دید گذاشتم و از کسانی که در ایران بودند پیامهای بیشماری دریافت کردم که احساس همدردی میکردند که بالاخره یکی پیدا شد که نمیترسد و حرفش را میزند.
خب این مسئلهی ترس را همیشه آدمهایی که ورای مرزها هستند دارند. یعنی به این موضوعات نزدیک نمیشوند. و این خودش جای یک بحث طولانی دارد که چطور رژیم ایران ترس را در درون آدمها نهادینه میکند به گونهای که شما هر جای دنیا بروید این ترس را هم با خودتان میبرید و از آن رها نمیشوید.
حتی بسیاری از نگارخانههای ایرانی حاضر نشدند کارهای مرا نمایش بدهند و این برای من تجربه جالبی بود. درعمل دیدم کسی حاضر به همکاری نیست. تنها نگارخانه «بانو» در تورنتو بود که خیلی لطف کردند و دو ماه آثار مرا به نمایش گذاشتند. ولی در همان تورنتو یا مونترال یا لسآنجلس بسیاری از نگارخانههای ایرانی نمایش آثار را قبول نکردند و مدام مرا سرمیدواندند و من هم با نگارخانههای غیر ایرانی کار کردم. دلیل استقبال غیر ایرانیان بر خلاف ایرانیها که موضوع برایشان قابل لمس بود تازگی بیان در مجموعه بود.
عبور از خط قرمزها
آرین در کارنامهی هنری خود آثار فیلمسازی هم دارد. اوایل تحصیل یک فیلم کوتاه ۸ میلیمتری ساخت که برندهی جایزهی بهترین تدوین فیلم از انجمن سینمای جوان گشت. در مهاجرت نیز سه فیلم کوتاه به نامهای «طاووس»، «خروس» و «خداحافظ ادنا» ساخت.
بازگردیم به آخرین مجموعه عکس او که «قربانی آیات» نام دارد. در این عکسها او زن را در معرض هجوم آیات قرآن قرارداده که طبعاً با اعتراضات زیادی روبرو گشت. اما باعث عقبنشینی هنرمند نشد. با اینکه بسیاری از نگارخانههای ایرانی از نمایش آثار او اجتناب کردند. او میگوید:
آرین آریان – ایده این مجموعه برمیگردد به یکی از سکانسهای فیلمنامهای که سالها پیش اینجا نوشتم. مردی که قبلا در ایران پاسدار و شکنجهگر و مأمور امنیتی بوده و اکنون در کانادا صاحب هتل و املاک زیادی است و با پسرش مشکل ارتباطی دارد. شبی که پسرش نیست به اتاق او میرود و از روی کنجکاوی کتاب «مسخ» کافکا را که روی تخت اوست برمیدارد و شروع به خواندن میکند. در حین خواندن خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود میبیند تبدیل به سوسک بزرگی شده و تمام کف و دیوارهای اتاق پر از آیات قرآن است و او روی این آیهها قرار گرفته است. این بخش فیلمنامه این جرقه را به ذهنم زد که این ایده را در ارتباط با زن و خشونت آیههای قرآن پیاده کنم.
ماهها جستوجو کردم و آیههایی از قرآن را که خشونت را تبلیغ میکنند انتخاب کردم و آنها را روی پارچهای مشکی نوشتم و بعد از اینکه مدل را روی پارچه قرار دادم با قلممو ادامه آیهها را روی بدن او نوشتم. چون خیلیها در نمایشگاه در باره معنی آیهها سؤال میکردند ترجمه همان آیهها را به انگلیسی و فارسی در نمایشگاه قرار دادم.
البته به خاطر این مجموعه مشکلاتی هم داشتم و خیلیها میآمدند و اعتراض میکردند و میگفتند اسلام این نیست و اسلام دین دوستی و صلح است و من میگفتم این عین آیههای قرآن است و آنها میگفتند نه من اشتباه میکنم. و خب اشکال این است که خیلیها اصلاً قرآن را نخواندهاند و نمیدانند چی در آن هست. یا خیلیها میگفتند باید به سایر مذاهب هم احترام بگذاری و این حرف همیشه مرا اذیت میکند. اینکه همیشه در مقابل نقد میگویند باید به عقیده دیگری احترام بگذاری. خب اول باید دید آن عقیده چی هست بعد به احترام برسیم. گاهی هم بهخصوص در جوامع مسلمان خیلی بارز است که هر گونه نقدی را بیاحترامی میدانند. و چون پاسخ به نقدها از طرف آنها هم معمولاً خشونتآمیز است راه نقد به دلیل ترس از واکنشها کاملاً بسته شده.
من اما همیشه سر این قضیه بحث میکنم و میگویم به عقیدهای احترام میگذارم که انسانی باشد. یعنی اگر یک عقیده و ایدئولوژی بگوید که چون تو در چارچوب ایدئولوژی من نیستی و در دایره باور من نمیگنجی من میتوانم تو را بکُشم، این برای من هیچ احترامی ندارد. بنابراین وقتی قرآن یا اسلام دقیقاً یک چنین باوری را دنبال میکند، نه، من احترامی به این باور غیر انسانی نمیگذارم.
یعنی به آدمهایی مثل محمد، هیتلر و خمینی و اینهایی که تنها آدمها را در چارچوب ایدئولوژی خودشان میبینند، نه تنها احترام نمیگذارم بلکه آنها را نقد هم میکنم. اسلام تنها دینیست که اگر شما از آن برگردید حقتان مرگ است. مرتد کسیست که از اسلام برگشته و حقش مرگ است. چون کشور اسلامی است پس همه ما الزاماً مسلمان بهدنیا آمدهایم و اگر روزی هم آن را نپذیریم حکممان مرگ است. حالا سر همین مجموعه «قربانی آیات» ایمیل میزنند و مرا تهدید میکنند. این مشکل من نیست اگر کسی تحمل نقد را ندارد. آنان هم با نگاه خودشان مرا نقد کنند.
مجموعه آیههای قرآنی خیلی برای من مسئلهساز شد. فکر میکنم فیسبوکم را به همین دلیل چند بار بستند. برخی میرفتند و گزارش میدادند و به همین دلیل صفحه فیسبوکم مرتب تعطیل میشد ولی من دوباره که صفحه را بازمیکردم عقب نشینی نمیکردم و باز عکسها را میگذاشتم. حالا هم قرار است با مجموعه جدیدی در نمایشگاههای جدید آنها را به نمایش بگذارم.
مدلهای غیر ایرانی
آرین هنرمند مقیم کانادا به خاطر دست گذاشتن روی موضوعات تابو و خط قرمزها با مشکل نمایش آثارش روبروست. در انتها در مورد کارهای آیندهاش و مدلهای وی که همگی غیر ایرانی هستند میگوید:
آرین آریان – الان این مجموعه عمامهها و یک مجموعه جدید را میخواهم در آینده به نمایش بگذارم. اگر نگارخانهای علاقهمند باشد میتوانند تماس بگیرند تا درباره امکان برگزاری گفتوگو کنیم. چون این کارها هم محور برهنگی دارد و هم نقد مذهبی – سیاسی دارد (مجموعه عمامهها و قربانی آیات) پیدا کردن مکانی که پذیرای اینگونه موضوعات باشد سخت است. به همین دلیل کمتر نگارخانهای قبول میکند چنین ترکیبی را به نمایش بگذارد.
مجموعه «برهنهها» که عنوان آن را «تنهایی» گذاشتهام با مجموعهی «تنها در تاریکی»، «عمامهها» و «قربانی آیات» را در یک کتاب که طراحی آن را به پایان رساندهام، قرار دادهام و تصمیم دارم در صورت پیدا کردن انتشاراتی مناسب این کتاب را چاپ و منتشر کنم.
کار سخت من در مجموعه کارهای برهنه این بود که شما هم میخواهید برهنگی را نشان دهید و این چون تابوست به هر حال توجه را جلب میکند. یعنی اولین نگاه اساساً روی بدن برهنه میرود. و هم در عین حال میخواهید موضوعاتی مثل مسئلهی تنهایی به ویژه در پیوند با زن را به تصویر بکشید. بنابراین کارم بسیار سخت میشد که توجه تنها بر محور برهنگی نباشد. به این دلیل همه مدلهای من معمولاً مدلهایی هستند که از نظر فیزیکی شبیه مدلهای مثلا پلی بوی نیستند که نگاه بیننده فقط بر فرم بدن مدل متمرکز شود. بنابراین تلاش میکنم مدلهای کاملا معمولی را انتخاب کنم که کل مجموعه درعکس دیده شود. البته این جدا از عکسهایی است که توجه من فقط به بدن است و قبلا اشاره کردم. با همه این نکات هر اثر هنری پس از اتمام و در معرض دید قرار گرفتن دیگر متعلق به هنرمند نیست و هر کس میتواند هر برداشتی از آن بکند و خوبی اثر هنری هم همین است که همه در نگاه به آن آزاد باشند.
مدل ایرانی تا به حال نداشتم. در ایران خیلیها ابراز علاقه کردند. ولی به هرحال در داخل ایران زندگی میکنند و ورای مرزها. فکر میکنم هنوز آن پیچیدگی و بسته بودن ذهنها در جامعه ایرانی وجود دارد و این داخل و خارج ندارد. در نمایشگاه تورونتو خانمی ایرانی از صاحب نگارخانه میپرسد چرا مدلهای من ایرانی نیستند و او پاسخ میدهد خودت حاضری مدلش بشوی و خانم ایرانی بلافاصله پاسخ میدهد نه. خودش جواب خودش را داده بود. من قبلا هم گفتهام مکانهای جغرافیایی در نگاه ما به اطرافمان تأثیر آنچنانی ندارد. من ایدههای برهنه را وقتی ایران بودم توی ذهنم میساختم. اینجا توانستم آنها را عملی کنم. وقتی ذهن شما بسته یا باز است، هرجا که بروید آن ذهن را با خودتان حمل میکنید. فکر میکنم پیچیدگی انتخاب بین سنت و مدرنیته و یا داشتن هر دوی اینها در بسیاری ایرانیها هنوز وجود دارد. زن ایرانی هنوز با مینی ژوپ و هفت قلم آرایش ختم انعام میرود. مرد ایرانی هم زنش را به کلاب و پارتی میبرد ولی با یک نگاه غریبه به زنش رگ گردنش بیرون میزند. خودش صدها سفر را به تنهایی میرود ولی حاضر نیست زنش یک سفر را به تنهایی برود.
به هر حال در ارتباط با موضوع برهنگی ما ایرانیها هنوز از یک سری تابوها رها نشدهایم و من با اینکه بعضی از موضوعاتم مربوط به شرایط ایران است و دوست داشتم مدل ایرانی هم میداشتم ولی تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. البته این اشتباه نشود که از نگاه من هر زنی که برهنه نمیشود ذهنش بسته است. منظور من نگاه و برداشتی هست که خیلیها با این موضوع دارند که خودش جای یک بحث طولانی دیگر را میطلبد.
ایمیل گزارشگر:
Pantea. bahrami@yahoo. com
در همین زمینه:
::تارنمای آرین آریان و پارهای از آثار او::
::پانتهآ بهرامی در رادیو زمانه::
بسیار عالی بود درد جامعه ایران را گفت اقای اریان که باید گفت در واقعه مشکل جوامع اسلامی و جهان سومی هاست و درباره نقد اسلام اگر اسلامگرایان منتقدین اسلام را از 1400 سال پیش تا به حال به قتل نمی رساندند که الان اسلامی وچود نداشت انها چون میدانند در دفاع از اسلام از منتقدین اسلام شکست میخورند اخر دین اسلام …..چیزی دیگری برای عرضه ندارد 33 سال در ایران ان را با پوست و خون خود تجربه کردیم
ایران بدون اسلام / 19 April 2012
عکس ها از نظر پیام و تکنیک بسیار عالی هستند. خسته نباشید. دست مریزاد
lمحمود کویر / 19 April 2012
به نظر میرسد توهین به ( قرآن ) کتاب مقدس مسلمانان شیوه ها و روشهای جدیدی پیدا کرده و در این میان بعضی با ژست روشنفکری و پست مدرنیسم به خود اجازه میدهند اینچنین به مقدسات اهانت نمایند . در این بین از رسانه رادیو فردا بسیار متعجبم که چرا این آثار توهین آمیز را منتشر نموده ؟ لابد به بهانه آزادی بیان . چاپ اینگونه آثار توهین آمیز و اصولآ پرداختن و دامن زدن به آن نتیجه منفی و عواقب شومی در پی دارد و همگان دیدیم که بعد از اهانت به قرآن در افغانستان چگونه عده ای بیگناه کشته شدند و عوارض آن همچنان ادامه دارد . البته منظور بنده تهدید نیست منظور اینست که چرا رسانه ها به این فتنه های بزرگ دامن میزنند و انرا گسترش میدهند و اصولآ چه نفعی از آن میبرند ؟
بهنام / 19 April 2012
در عکسهایی که اینجا گذاشتید تمام فانتزیهای جنسی مردانه لحاظ شده . من در میان زنان طبیعی هرگز بدنهایی اینقدر لاغر و صاف ندیدم. مطالب فمینیستی اینجا رو کی می نویسه….
فیف / 19 April 2012
بهنام کامنت رادیو فردا را تو رادیو زمانه گذاشته. اما کدوم توهین. کی به قرآن و اسلام تو هین کرد. بعدشم تو گنبد و گردو را با هم مقایسه می کنی٬ ای وای که مایوسم می کنی ای مسلمون! رادیو زمانه فقط دست به سانسورش خوبه!
کاربر مهمان / 20 April 2012
به بدن زن به عنوان یک سوژه نگاه شده است سوژه ی که در مذاهب یک تابو است آن تصویر مار وسوسه گر و سیب این مطلب را میرساند حالا چرا این بار هستی و تنهای انسان در بدن زن نشان داده میشود در تمام این عکس ها زن غمگین و به قول فروغ فرخ زاد در خود فرو رفته است آیا عمامه به عنوان یک کلاف پارچه نقش پوشش و اسارت را دارد چرا در تصاویر برهنه زن مظلوم و نحیف است آیا رهایی و آزادی سرنوشتی غمبار برای او دارد این بدن مرد است که آزادی را میرساند همانطور که در یونان باستان میبینیم در کار آقای آرین اریان زن همانطور که در اسطوره ها نماد زمین است در زیر شن نشان داده شده است و یا همان تاریکی که به تصویر آورده است نماد پوشش شب ارا میرساند در کارهای ایشان هنوز زن در استتار قرار دارد
عبداله / 20 April 2012
کنسول ایران در برزیل به دختران هشت نه ساله دست درازی کرده و با آنها فیریکی لاس زده. طبق خبر نگار بی بی سی « سفیر ایران در برزیل گزارش های مربوط به تخلف جنسی یک دیپلمات عضو این سفارتخانه را ناشی از “تفاوت های فرهنگی” دانسته و نادرست خوانده است.» این تفاورت یعنی همان بچه بازی ای که از صدر اسلام توسط شخص پیامبر پایه گذاری شده یادتان باشد که آن حضرت در پنجاه و هفت سالگی با عایشه ی پنج سال آشنا شد و در نه سالگی یعنی هشت سالگی خورشیدی با عایشه همبستر شد. این تفاوت فرهنگی ست. اگر زمانه دلش خواست و سانسورش اجازه دا می تواند خبر را در بی بی سی بخواند:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/04/120420_l03_iran_brazil_diplomat.shtml
خداداد از ورامین اسلامی / 20 April 2012
آقای آریان این هنر نیست این همان سیاست کثیفی هست که شما در کلام ازش بد گویی میکنید اما در عمل از آن دکان دونبش برای پول و شهرت باز کردین / میلیون ها انسان به این کتاب معتقدند آیا همشون قاتل و تروریست هستن و آیا تمام ادیان باید با اعتقادات شما هماهنگ باشن / توجیه شما برای توهین به عقیده دیگران مثل همین هنرتان بی مایه و آبکی هست / کلاه شما و این عمامه هیچ فرقی ندارن هر دو یک نوع کسب و کارند منتها با عوام فریبی
کاربر مهمان / 20 April 2012
در اسلام هر ساز مخالف توهین به خدا، قرآن، پیامبران، امامان و همه مقدسات است. این عکسها به نوعی دهن کجی و در واقع مخالفت با برخی قوانین اسلامی است.
کاربر مهمان / 21 April 2012
چرا امثال آقای بهنام سریع از موضع “عواقب شوم” وارد می شوند؟ مگر نقد کردن-و حتی نقد تند- چه ایرادی دارد؟ مگر اینکه اینقدر از سستی پایه های عقایدمان بترسیم که حتی ریسک مطرح شدن بحث هایی از این دست را نپذیریم. باور کنید توهین کردن هم در نهایت ایرادی ندارد (توهین به عقاید، نه توهین به اشخاص). مثلاً اگر شما به عقاید بنده توهین کنید چه اتفاق وحشتناکی برای من و عقایدم می افتد؟؟ اگر به باور خود اطمینان دارید نباید ترسی از انتقاد و توهین داشته باشید، چون جواب منطقی برای نقدها دارید. مردم رنج کشیده و استثمار شدۀ افغانستان راه درست را بلد نیستند. به برکت سالها تحمیق دینی توان تفکر بی تعصب از مردمی مثل مردم افغانستان و پاکستان ربوده شده. باور بفرمایید شما هرچقدر به عقاید من بی دین اهانت کنید من هرگز علیه شما اعلام جنگ نمی کنم. به نظر من تقدس کشنده ترین سم برای تفکر و تعقل است. روز خوش.
آیدا / 21 April 2012
در عین اینکه کار ارزش هنری بسیاری داره، و در عین اینکه الان چند ماهی است که هنرمندان خارج از کشور به خوبی دارند تابوها را میشکنند و اجازه میدهند ذهن آدمها تفسیر دیگری را هم دریافت کند و به واسطه رسانه ها مردم عادی هم با این حقایق آشنا میشوند اما برای من سوال این است که اگر مسئله بدن برای هنرمند مطرح بود چرا یک عکس از بدن مرد ندارد؟ نکند بدن مرد جذابیتی برای زنها ندارد؟
من در این کار هنری زیبا در عین حال ژست روشنفکری میبینم، و اینکه این روزها همه نگاهشان به شکستن تابوی ممنوعیت برهنگی در فرهنگ ایرانی هستند ( فقط هم وابسته به مذهب نیست ادمهای غیر مذهبی هم با برهنگی مشکل دارند و این مسئله مخصلوطی از فرهنگ و عرف و دین است) و به نوعی مد شده پس همه دارند این کار را میکنند! و البته فقط زن هم سوژه است. قبول دارم بیشترین مشکل در مورد برهنگی مسئله زنان است و میدانم اصلا این زن است که از حق مالکیت بر بدن در ایران محروم است اما کمی به این عکسها دقیق شویم میبینیم زن ابژه جنسی است تا یک انسان که میخواهد آزاد باشد.
مخصوصا در مورد عمامه.. میشد عمامه را دست و پاگیر در بسیاری موارد دیگر نشان داد که یکیش برهنگی است.
lمرمر / 21 April 2012
چیزی که در آثار ایشون بیشتر از هر چیزی مشهود است فقدان هنر و عقده های درونی و جنسی هنرمند است.متاسفانه در آثار ایشان ترکیب بندی و انتخاب قاب بشدت ضعیف است و از دید هنری آثار ایشون هیچ ارزشی ندارند.اما از دیدگاه سیاسی و ضد مذهبی میتوان در مورد این آثار صحبت کرد که در تخصص من نیست.در کل مصاحبه درباره مذهب بود تا درباره عکاسی و هنر.در حالی که در ایران 26 هزار عکاس وجود دارند که آثار خیلی از این هنرمندان جوان مانند غزاله غضنفری –داریوش راد- اهورا آشتیانی- نوید صنعتی – بهاره بیشه – حامد بادیه – صمد قربانزاده – بهزاد اشکر – محمد رضا ذبیحی و …. که ارزش و توانایی جهانی شدن را دارا هستند از رادیو زمانه انتظار میرود انتخاب های مناسب تری برای صفحه هنر خود داشته باشد
بیتا / 22 April 2012