شهرنوش پارسی‌پور – دانشگاه براون که در شهر پروویدنس، مرکز ایالت رودآیلند قرار دارد عنایت ویژه‌اى به ایرانیان دارد، و بدون شک حضور پروفسور رابرت کوور، نویسنده زبردست، در این معنا بى‌تأثیر نیست. سال ٢٠٠٣-٢٠٠۴ میهمان دانشگاه براون بودم و دوستى صمیمانه پروفسور کوور و همسرش پیلار هدیه این دوران زیباست.


پس از من شهریار مندنى‌پور به این دانشگاه آمد و سپس منیرو روانى‌پور میهمان دانشگاه بود، و اکنون پگاه احمدى میهمان دانشگاه است. هفته‌اى که از ١٢ مارچ آغاز شد و تا ١٧ همین ماه ادامه یافت وقف خاورمیانه شده بود و بدون شک ایرانیان بیشترین بخش میهمانان این مراسم را تشکیل مى‌دادند. برنامه‌ها زیر عنوان کلى «هنر به مثابه گناه» شکل گرفته بود و برنامه‌ها وقف عنوان تخصصى‌ترى شده بود: «خاورمیانه و آزادى بیان».

برنامه با اشعار فروغ فرخزاد آغاز شد. دوشنبه ١٢ مارچ شب فروغ بود. اشعار او به وسیله ایرانیان خوانده شد و در آخر شاهد نمایش فیلم «خانه سیاه است» بودیم. سه‌شنبه با گفتمانى در باب آزادى بیان آغاز شد. در ادامه راه جومانا حداد از لبنان و سوندوز شبایک از مصر آثار خود را خواندند. ماشا هامیلتون نیز اشعار زنان افغان را خواند. این اشعار زیبا به وسیله زنانى سروده شده است که نامشان پنهان باقى ماند، چون طبیعى‌ست که در شرایط فعلى ممکن است آن‌ها جان خود را از دست بدهند.‌‌ همان‌شب فیلم زنان بدون مردان، ساخته شیرین نشاط که بر مبناى کتابى به همین نام از شهرنوش پارسى‌پور ساخته شده است، به نمایش گذاشته شد. سپس پاسخ و پرسشى انجام شد و شهرنوش پارسى‌پور، همراه با سارا خلیلى جلسه را اداره کردند.

  عصر‌‌ همان روز فیلم «بهشت اکنون»، محصول مشترک اسرائیل-فلسطین به نمایش گذاشته شد. این فیلم در برگیرنده عملیات یک گروه فلسطینى در اسرائیل بود.

چهارشنبه دکتر عباس میلانى، از دانشگاه استانفورد، در زمینه « Modernity Modernism and the Aesthetics of Dissent in Contmporary Iran» سخنرانى جالبى عرضه کرد. پگاه احمدى نیز سخنرانى کوتاهى داشت و سپس اشعار خود را خواند. عصر‌‌ همان روز شیدا محمدى، شهریار مندنى‌پور، شهرنوش پارسى‌پور و پروفسور عباس میلانى در گفتمان «نوشتن خاطره زخمى» شرکت داشتند و هر کدام نظریاتى در این زمینه عرضه کردند. شب‌هنگام فیلم «باشو، غریبه کوچک» به نمایش گذاشته شد. بهرام بیضایى پاسخگوى تماشاگران بود. در روز پنجشنبه دانیل معین‌الدین از پاکستان، رون لشمن از اسرائیل و سوندوز شبایک از مصر در گفتمانى درباره نویسندگى نوین در خاورمیانه مشارکت داشتند و نظرات خود را ابراز کردند. سپس رون لشمن و دانیل معین‌الدین بخشى از آثار خود را خواندند.
 

عصر‌‌ همان روز فیلم «بهشت اکنون»، محصول مشترک اسرائیل-فلسطین به نمایش گذاشته شد. این فیلم در برگیرنده عملیات یک گروه فلسطینى در اسرائیل بود. فیلم مى‌کوشید بیهودگى عملیات تروریستى را بررسى کند و فیلم موفقى بود. روشن نیست چگونه مى‌توان این واقعیت عینى را به گروه‌هاى تروریستى تفهیم کرد که عملیاتى از این دست در آخرین تحلیل به ضرر خود این گروه‌هاست، چنان‌که ماجراى سپتامبر ١١ به ضرر مطلق براى گروه القاعده منجر شد.
 

جمعه اما اختصاص داشت به فیلم جعفر پناهى به نام «این یک فیلم نیست». در این فیلم که جعفر پناهى در خانه‌اش تهیه کرده، مى‌بینیم که کارگردان موفق در دوران ممنوعیت فیلم‌سازى خود چگونه زندگى مى‌کند. در انتهاى شب نیز محسن نامجو کنسرت تک‌نفره خود را اجرا کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
 

تمامى برنامه‌هایى که اجرا شد با موفقیت همراه بودند. دانشگاه براون نشان مى‌داد که به مسائل خاورمیانه اهمیت مى‌دهد، و زحمت اصلى بر دوش پروفسور رابرت کوور بود که تمامى اجزاى این برنامه را طراحى کرده بود. نمایش «باشو غریبه کوچک» مرا متاثر کرد. نسخه فیلم بسیار کهنه بود و رنگ اصلى خود را از دست داده بود، اما با این‌حال با اقبال شدید مردم روبرو شد. فیلم جعفر پناهى دریچه دیگرى به روى مردم گشود. مى‌دانیم که جعفر پناهى به مدت ۲۰ سال از ساختن فیلم محروم شده است. این فیلم با استفاده از یک دوربین آماتورى در خانه او ساخته شده است و نشانه بى‌همانندى از مقاومت است. فیلم فلسطینى-اسرائیلى به مسئله مهمى مى‌پردازد. دو جوان مأمور مى‌شوند در عملیات انتحارى در اسرائیل شرکت کنند. فیلم زمان کوتاهى از این دوران را در بر مى‌گیرد و ضرب‌آهنگ قابل تأملى دارد.
 

عقب‌ماندگى تکنولوژیکى نتیجه اصلى تمام حرکاتى‌ست که در خاورمیانه رخ مى‌دهد.

من نیز سخنرانى کوتاهى داشتم که در اینجا سرخط آنچه را که مى‌خواستم بیان کنم شرح مى‌دهم:
در هر مسئله‌اى که مورد بررسى قرار مى‌گیرد باید به پنج اصل توجه کنیم: رفتار اقتصادى، رفتار جنسى، اکولوژى، جغرافیا و تکنولوژى. چنین به نظر مى‌رسد که در حال حاضر بیشترین بخش مشکلات خاورمیانه بر اصل پنجم، یعنى تکنولوژى تکیه دارد. عقب‌ماندگى تکنولوژیکى نتیجه اصلى تمام حرکاتى‌ست که در خاورمیانه رخ مى‌دهد. اگر کل اختراعات و اکتشافات جهان را صد فرض کنیم یک درصد آن محصول تمامى دوران تاریخ و تمامى جوامع عالم است و ۹۹ درصد سهم صد سال اخیر است. به طورى که مى‌دانیم غرب در مجموع صاحب این ۹۹درصد است و لاجرم جهان چهره‌اى غربى به خود گرفته. جامعه‌هاى ساکن این منطقه با تمام قوا مى‌کوشند این عقب‌ماندگى را جبران کنند، و در راستاى این معنا از انقلابى به انقلابى منتقل مى‌شوند. ادبیات نیز جدا از این مجموعه نیست. ادبیات نیز از عدم رشد تکنولوژیکى رنج مى‌برد و چاره‌اى ندارد جز توجه به این مسئله و پیدا کردن راه حلى براى آن.
 

دوستان مصرى و لبنانى بر معناى نقش جهان عرب در متن فعلى جهان تکیه داشتند. از انقلاب مصر گفتار در میان آمد. سندوس شبایک که در جریان حوادث میدان تحریر نقش فعالى در اجراى آثار هنرى داشته است از تجربیات خود گفتار در میان آورد. او که با حجاب اسلامى در مراسم شرکت مى‌کرد، دختر شاد و سخت‌کوشى به نظر مى‌رسید. جومانا حداد از لبنان درباره کتاب خود به نام «من شهرزاد را کشتم» سخن مى‌گفت او دائم بر این معنا تأکید داشت که به عنوان یک «زن عرب» چاره‌اى نداشته است جز آنکه شهرزاد را بکشد، چرا که شهرزاد زنى فرصت‌طلب و سازشکار است و مطیع و منقاد شهریار؛ چون او بسیار اصرار و پافشارى داشت که شهرزاد شخصیت فرصت طلبى‌ست و بر مفهوم «زن عرب» تکیه داشت، کم‌کم براى من سؤالى پیش آورده بود که منظورش از این حرف‌ها چیست.

چنین به نظر مى‌رسید که او در ذهنش زن عرب را با زن ایرانى مقایسه مى‌کند. پس لاجرم من پرسشى مطرح کردم. گفتم: شما شهرزاد را کشته‌اى، پس یک قاتلى. به عنوان یک قاتل احساس من این است که شما نمى‌توانى شاعر باشى. آیا این‌طور نیست؟ او توضیحاتى داد و کوشید مسئله این قتل را توجیه کند، که البته به نظر من آنچه او مى‌گفت توجیه کار زشت قتل شهرزاد بود. امید من این است که هرگز ایرانیان و اعراب در منطقه قصد کشتن یکدیگر را نکنند. هرچند که به نظر مى‌رسد عده‌اى دائم در این بوق مى‌دمند. واقعیت این است که اعراب و ایرانیان در طى یک میلیون سال آینده مجبورند در کنار یکدیگر زندگى کنند، پس بهتر است به جاى کشتن یکدیگر به نوعى سازش برسند و منطقه را از تنش بیشتر بیرون بکشند.
 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور::