شهرنوش پارسی‌پور- یى افزایش/سه‌خطى بالایى سون باد، آرام/سه‌خطى پائینى چه‌ان برانگیختن، تندر/پنداشته افزایش در این حقیقت شرح مى‌شود که پائین‌ترین خط قوى سه‌خطى بالایى در آخرین مکان سه‌خطى پایینى غرق شده. این برداشت در عین حال نشان‌دهنده پنداشت اصلى‌ست که کتاب “تحولات” یا “در اندرى” (یی‌جینگ) بر آن بنیاد گذاشته شده است. براى درست فرمانروایى کردن باید به‌درستى خدمت کرد.

فدا کردن عنصر بر‌تر که افزایشى را در پائین باعث شود یک افزایش بیشتر در بیشتر است: این نمایشگر روانى‌ست که به تنهایى توان یارى رساندن به جهان را دارد.
 

داورى
افزایش. به شخص کمک مى‌شود
تا کارى را به عهده بگیرد.
عبور از آب بزرگ مطلوب است.

از خودگذشتگى بالادستان براى کمک به پائین‌دستان مردم را از شادى و سپاس سرشار مى‌کند که این به‌شدت براى شکوفایى کشور ارزشمند است. هنگامى که مردم وقف رهبران خود هستند، بر عهده گرفتن کار‌ها ممکن شده و حتى انجام اعمال مشکل و خطرناک با موفقیت توأم مى‌شود. در چنین زمان‌هاى گسترش پیشرفت و موفقیت لازم است وقت را غنیمت شمرده و بهترین کار را انجام دهیم. این زمان شبیه زمان ازدواج آسمان و زمین است، آن هنگام که زمین شریک قدرت آفریننده آسمان شده، و به نیروى شکل‌دهنده و آغازکننده هستى زندگى مى‌بخشد. زمان افزایش با دوام نیست، پس باید تا ادامه دارد آن را به کار زد.
 

انگاره
باد و تندر: انگاره افزایش.
پس انسان بر‌تر:
اگر مى‌بیند که خیر است، تقلید مى‌کند
اگر نقصى دارد، خود را از آن مى‌رهاند.

 

در نگریستن به اینکه چطور تندر و باد افزایش مى‌یابند و یکدیگر را تقویت مى‌کنند، انسان نیز مى‌تواند راه افزودن بر خود و اصلاح خویشتن را بیابد. هنگامى که خوبى را در دیگران کشف مى‌کند بایستى از آن تقلید کند، و همه چیز را در روى زمین از آن خود کند. اگر چیز بدى در خود مى‌یابد از شر آن خود را‌‌ رها کند. بر این مدار او از شر آزاد مى‌شود. این تغییر اخلاقى نمایشگر مهم‌ترین افزایش در شخصیت است.
 

خط‌ها
نه در خط آغازین یعنى:
انجام اعمال بزرگ مطلوب است.
اقبال بسیار اعلاء. سرزنشى نیست.

 

اگر انسانى کمکى از بالا بگیرد، این نیروى افزوده باید براى رسیدن به چیزى بزرگ به‌کار گرفته شود، که در حالت عادى هرگز انرژى انجام آن، یا آمادگى پذیرش مسئولیت آن را به دست نخواهد آورد. اقبال بسیار بزرگ با تکیه بر از خودگذشتگى به‌دست مى‌آید، و در به‌دست آوردن اقبال خوب برى از سرزنش باقى مى‌ماند.
 

شش در خط دوم یعنى:
شخصى به‌راستى بر او مى‌افزاید؛
ده جفت لاک‌پشت نمى‌توانند با آن مخالفت کنند.
ایستادگى مداوم آورنده خوش‌اقبالى‌ست.
شاه او را به درگاه بارى معرفى مى‌کند.
اقبال خوش.

 

از خودگذشتگى بالادستان براى کمک به پائین‌دستان مردم را از شادى و سپاس سرشار مى‌کند

یک انسان موفقیت حقیقى را زمانى مى‌آورد که در خود شرایط آن را مهیا کند، و این با پذیرش و عشق به خیر ممکن مى‌شود. از این قرار آنچه که او براى به دست آوردن آن تلاش مى‌کند، به موقع خود و بر وفق قانون اجتناب‌ناپذیر طبیعى به‌دست مى‌آید. جایى که افزایش در هم‌آهنگى با عالى‌ترین قوانین عالم است، هیچ مجموعه‌اى از حوادث نمى‌تواند جلودار وقوع آن باشد. اما هر چیزى به این بستگى دارد که او به دلیل اقبال خوش دچار حالت بى‌اعتنایى نشود؛ او باید با تکیه بر قدرت درونى و ثبات‌قدم آن را از آن خود کند. پس معنایى در برابر بارى و مردم پیدا کرده و مى‌تواند چیزى را به نفع خیر جهان به مرحله عمل درآورد.
 

شش در خط سوم یعنى:
شخص در جریان حوادث بدیمن غنا مى‌یابد.
اگر که صمیمى هستى و میانه‌رو
و در نامه لاک و مهر شده به شاهزاده گزارش بدهى،
سرزنشى نیست.

 

زمان برکت و غناء چنان تأثیرات قدرتمندى دارد که حتى حوادثى که به طور معمول بدیمن هستند باید به سود آن‌هایى که از آن‌ها متأثر شده‌اند جهت یابند. این افراد از خطا برى مى‌مانند و در عملکرد هماهنگ با واقعیت، به چنان قدرت درونى دست مى‌یابند که گویى نامه لاک و مهر شده‌اى ضامن آن است.
 

شش در خط چهارم یعنى:
گر در میانه راه بروى
و به شاهزده گزارش بدهى،
او گوش خواهد داد
در آینده شخص براى جا‌به‌جایى پایتخت
مورد استفاده قرار مى‌گیرد.

 

این نکته مهم است که افرادى بایست میان رهبران و پیروانشان میانجى باشند. این افراد بایستى بى‌غرض باشند، به ویژه در زمان افزایش، چرا که امتیازات باید از رهبرى به مردم گسترش یابد. هیچ بخش این امتیازات نباید به طریق خودخواهانه کنار گذاشته شود؛ بایستى به‌راستى نصیب کسانى بشود که در نظر گرفته شده‌اند. این نوع میانجى بودن که نفوذ خوبى بر رهبر نیز دارد، به‌ویژه در زمان‌هایى که مسئله سرنوشت‌سازى براى آینده در مد نظر است و طلب رضایت درونى تمامى دست‌اندرکاران را مى‌کند، بسیار مهم است.
 

نه در خط پنجم یعنى:
اگر در حقیقت قلب مهربانى دارى، پرسش نکن.
خوش‌اقبالى اعلاء.
در حقیقت، مهربانى به عنوان فضیلت شما مورد تصدیق قرار مى‌گیرد.

 

مهربانى حقیقى را وزن نمى‌کنند و ربطى به شایستگى و قدرشناسى ندارد، بلکه به مثابه ضرورتى درونى عمل مى‌کند؛ و یک چنین قلب مهربانى با تصدیق آن پاداش مى‌گیرد، و در نتیجه نفوذ شخص نیکوکار بى‌مانع گسترده مى‌شود.
 

نه در خط بالا یعنى:
او چیزى به کسى اضافه نمى‌کند.
در حقیقت حتى کسى با او برخورد مى‌کند.
او قلب خود را به طور دائم منضبط نگه نمى دارد.
بداقبالى.

 

معنى در اینجا این است که آن‌ها که در بالا هستند، با ندیده گرفتن بایستى به پائین‌دست‌ها کمک برسانند. آنان با غفلت کردن در این وظیفه و کمک نکردن به دیگران نفوذ پیش‌رونده دیگران را از دست داده و به‌زودى خود را تنها مى‌یابند. به این ترتیب آنان حملات را به جان مى‌خرند. رفتارى که به طور دائم در هماهنگى با خواسته‌هاى زمان نباشد ضرورتاً جلب‌کننده بداقبالى‌ست. کنفسیوس در این‌باره مى‌گوید:
 

«انسان بر‌تر پیش از حرکت خود را در آرامش نگه مى‌دارد؛ او پیش از آنکه حرف بزند فکر خود را آماده مى‌کند؛ او پیش از آنکه چیزى از کسى بخواهد ارتباطات خود را محکم مى‌کند. انسان بر‌تر با تکیه بر این سه اصل امنیت کامل را فراهم مى‌کند. اما اگر انسانى در حرکت‌هاى خود شتاب ناگهانى داشته باشد دیگران با او همکارى نمى‌کنند. اگر در گفتار خود عجله به خرج دهد هیچ پژواکى در دیگران نخواهد داشت. اگر پیش از آنکه ارتباط برقرار کند چیزى از دیگرى بخواهد به او داده نخواهد شد. اگر کسى با او نباشد دیگرانى که ممکن است به او ضربه بزنند نزدیک مى‌شوند.
 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور::