زهرا باقریشاد- «زنان در بند ۲۰۹ اوین» اوین یک روایت کوتاه و واقعی است به قلم روزنامهنگاری که ۳۰ سال از روزنامهنگاری محروم شده اما از نوشتن نه. ژیلا بنییعقوب نه یک رمان خلق کرده و نه یک داستان کوتاه.
او دقیقاً به شیوه همیشگی، مثل نوشتن برای روزنامه نوشته است؛ با همان زبان ساده ژورنالیستی اما دقیق و پرسشگر. اما اینبار توانسته سؤالهای بیشتری بپرسد. شاید برای اینکه دستکم به خودش بگوید که از نوشتن محروم نیست حتی اگر نتواند در روزنامه قلم بزند؛ و اینبار نه مجبور است در برابر سانسور صبوری پیشه کند و نه در چارچوب مرزهایی که برای روزنامهنگاران در داخل ایران تعیین شده بنویسد. او «در زنان در بند ۲۰۹ اوین» میتواند کاملتر از همیشه روایت کند هرچند از یک دوره زمانی بسیار کوتاه.
«زنان در بند ۲۰۹ اوین» در بحبوحه روزهایی نوشته و منتشر شده که هنوز تب جنبش و اعتراض علیه جمهوری اسلامی داغ است. نه سالها از وقوع یک انقلاب گذشته و نه کسی روزهای پرتنش سالهای اخیر ایران را از یاد برده. از سوی دیگر، صداقت نویسنده این اثر در تک تک جملهها و پاراگرافهای این کتاب آشکار است.
با زبانی ساده، اما پرسشگر. روایتی از مبارزه زنان ایرانی
نویسنده هنوز در ایران زندگی میکند و هنوز از پیامدهای مبارزات آزادیخواهانهاش در امان نمانده، بلکه مجبور است به مدت ۳۰ سال روزنامهنگاری را کنار بگذارد. حالا و در این برهه زمانی او بیش از هر زمان دیگری میتواند به روایت شرایطی که در آن قلم زده و به کار خبری مشغول بوده بپردازد و بهتر از ژیلای ۳۰ سال بعد میتواند همه چیز را خوب به یاد بیاورد. از رنگ شلوار بازجوها که آنها را از زیر چشمبند میدیده تا لیوانهای پلاستیکی یکبار مصرف بند ۲۰۹. از درد هولناکی که در روزهای انفرادی به وجودش چنگ میزده تا صدای شادی صدر و دیگر همبندیهایش. او حالا بهتر از هر زمان دیگری میتوانسته بنویسد و چه خوب که این کار را کرده، و چه خوب که در لاک سکوت و تسلیم فرو نرفته است.
«زنان در بند ۲۰۹ اوین» اگرچه روایت مبارزه زنان است اما فقط یک اثر زنانه نیست. نویسنده این کتاب، روزنامهنگاری است که به برابری باور دارد و صادقانه به روایت مبارزه زنان و مردان در راه دستیابی به حقوق برابر پرداخته. حضور علی اکبر موسوی خوئینیها، نماینده مجلس و بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار در تجمع روز زن و نیز زندان اوین، گویای نگاه برابرخواهانه ژیلا بنی یعقوب است که در تمام اثر خود را نمایان ساخته.
ژیلا بنی یعقوب، اتفاقاً فقط به روایت زندگی خودش در این برهه کوتاه در زندان نپرداخته و شاید بیشتر از خودش به شرایط خاص و دشوار زندان اشاره کرده است. بازجوییها، وضعیت روانی زنان زندانی و اینکه حتی در پشت میلههای زندان هم امیدشان را برای دستیابی به حقوق برابر و آزادی از دست نمیدهند؛ آواز میخوانند، میخندند و بحث میکنند. حتی جایی که محور ماجرا ژیلا میشود باز فرد دیگری هست که از او هم بخوانیم و بدانیم. یک بازجو که همیشه هم بیادب و خشن نیست، بلکه گاهی میتواند با معلومات و مؤدب باشد، یک زن که ژیلا به شجاعت و استقامت او غبطه میخورد، یک زندانبان مهربان و یک پزشک یا یک نماینده مجلس که به خاطر حضور در تظاهرات روز زن دستگیر و روانه اوین شده است.
«زنان در بند ۲۰۹ اوین» یک شاهکار ادبی نیست، اما روایت مستند ارزشمندی است که نمیتوان آن را فراموش کرد؛ روایتی مستند که صداقت و صحت آن را بسیاری میتوانند مورد تأیید قرار بدهند چرا که این اثر، تنها داستان ژیلا نیست؛ داستان واقعی زنانی است که به خاطر حمایت از حقوق زنان روانه زندان میشوند. زنان فعال حقوق بشر، زنان روزنامهنگار، زنان خانهدار، زنانی که از همسرانشان میترسند و حتی داستان واقعی زندگی زنان زندانبان که به حقوق خودشان آگاه نیستند و حتی نمیدانند نگهبان زندان چه افرادی شدهاند.
همیشه خسته بودم از روایتهای شل و وارفتهای که به اسم خاطرات زندان و انقلاب در ایران میخواندم. واقعی و شفاف نبودن بیشتر آثاری که دراینباره خوانده بودم مرا به روایتهایی از این دست بدبین کرده بود. نمیگویم همه آنها، اما دست کم آثار و خاطراتی که با آنها مواجه شده بودم تنها شمهای از واقعیت را بازگو میکردند با رنگ و لعاب تلخی و گزندگی بسیار؛ گاه تا حد شکنجه زجرآور وگاه در سطح یک خواب، غیر قابل قبول و باورنکردنی. «زنان در بند ۲۰۹ اوین» نوشته ژیلا بنی یعقوب اما این تصویر را در ذهن من دگرگون کرد. در کافهای نشسته بودم و کتاب را در دست داشتم و تا به خودم آمدم نزدیک به ۴۰ صفحه از آن را یکنفس خوانده بودم.
شناسنامه کتاب:
زنان در بند ۲۰۹ اوین، نوشته ژیلا بنییعقوب، نشر باران
در همین زمینه:
:: زنان در بند ۲۰۹ اوین به روایت ژیلا بنییعقوب، بخش خبر، رادیو زمانه::
باسلام و تبریک سال نو. امیدوارم که سال خوبی برای شما، فرهنگ و اخلاق باشد. این کتاب را چگونه میتوان تهیه کرد. لطفا پاسخ را برایم ای میل کنید.
با تشکر.
کاربر مهمان / 25 March 2012