آقای روحانی از نیویورک بازگشت و همان گونه که قابل پیش بینی بود، در مصاحبهی مطبوعاتی خود، به منزوی شدن آمریکا و خندهی حضار به سخنان ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد و تلاش نمود آن را به عنوان دستاورد دیپلماتیک دولت، خود جا بزند. چیزی که در چند روز گذشته، تلویزیون نظام اسلامی هم تا توانسته بر روی آن مانور داده است. اما، این که خندهی حضار به ترامپ، منفعتی برای مردم ایران دارد یا نه، پرسشی دیگر است. به هر حال بخشی از جریان هدایت اجتماعی و عمل سیاسی ریشه در عامهگرایی دارد. اما این با پوپولیسم سطح پایین حکومت ایران بسیار متفاوت است.
آقای روحانی! اگر همهی دنیا هم به ترامپ بخندند، برای بیمار سرطانی، داروی شیمی درمانی و برای پدری که فرزند دانشجوی خارج از کشور دارد، ارز دانشجویی نمیشود. دیروز مطابق معمول در تاکسی بحث دربارهی شرایط بد اقتصادی درگرفت که خانم میانسالی به اعتراض گفت: حالا یه پوشک نیست، بچه هاتون رو یه مدت کهنه کنید. خانم کناری اش که زنی حدود سی ساله بود به شدت برافروخته شد و با صدایی که از شدت خشم میلرزید پاسخ داد: حاج خانم بچه ام رو کهنه پیچ کنم، مادرم که داروی شیمی درمانی اش گیر نمیاد چیکار کنم؟ آسپرین بچه بهش بدم؟ آدم خوبه وقت حرف زدن یه کم شعور داشته باشه. مشکل پوشک نیست، همه جوره بدبخت شدیم و تا امثال شماها هستند این آخوندها موندنیاند و روز به روز بیچاره تر میشیم، بر باعث و بانیش لعنت که روزگارمون رو سیاه کردند. خانم اولی کمی جا به جا شد و سکوت کرد.
آقای روحانی، عامه گرایی در سیاست با عوام فریبی و خود فریبی تفاوت دارد. همه میدانیم که یک سیاست مدار زبده باید بتواند به زبان مردم عادی سخن بگوید، اما حق ندارد به شیوهی مردم کوچه و بازار، فکر و عمل کند. در واقع سیاستمداران، اندیشه و مکانیزمی که نخبگان پی ریزی میکنند را در عرصهی عمومی توضیح میدهند و آن را عملیاتی میکنند. به راستی خندهی حضار به ترامپ و منزوی شدن او چه وزنی برای منافع ملی ما دارد؟
واقعیت ملموس برای مردم ایران این است که بلافاصله بعد از سخنرانی شما و ترامپ در سازمان ملل، دلار به مرز بیست هزار تومان رسید. حال پرسش اساسی این است که منزوی شدن آمریکا دقیقاً به چه معنایی است؟ آقای روحانی و سایر سران نظام که اعتبار خود را به خصومت با آمریکا گره زده اند، باید پاسخ دهند که وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم منزوی شدهی آمریکا بدتر است یا مردم ایران؟ بعید میدانم شاخصههای فلاکت اجتماعی و میزان آسیبهای اجتماعی که ناشی از بی ثبات اقتصادی و روانی است، در کشور منزوی شدهی آمریکا به اندازهی ایران بالا باشد. بعید میدانم کشورهای بزرگ دنیا مبادلات تجاری خود را با کشور منزوی شده آمریکا که از قضا بزرگترین اقتصاد دنیاست را فدای مواضع به ظاهر بر حق جمهوری اسلامی کنند.
به اروپا هم دل خوش نباشید، که اگر در پی حفظ برجام هستند، فقط و فقط به دنبال منافع خود و حفظ استقلال شان در عرصهی جهانی و ایجاد موازنهی قدرت و البته مهار قدرت هستهای ایران هستند و در این میان شکستن استخوانهای مردم ایران ذرهای برایشان اهمیت ندارد. واقعیت جهان معاصر این است که خندهی مردم جهان به ترامپ، اشکهای بسیاری از مردم مظلوم ایران را درخواهد آورد. آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیاست، بنابراین ما هستیم که منزوی شدهایم، حتی اگر سازمانهای بین المللی و نهادهایی مثل اتحادیه اروپا برای حفظ ظاهر هم که شده در بیانیههای بیخاصیت شان از ما حمایت کنند، ولی ماییم که منزوی شده ایم.
شما و دیگر سردمداران نظام اسلامی، اگرچه گاهی در زمانهای منتهی به انتخابات امیدهایی را در مردم زنده کرده اید، اما فرصتها را برای نجات کشور، یکی پس از دیگری از دست دادهاید. در همهی مباحث اجتماعی شکست خوردهاید و بعید میدانم در هیچ کجای دنیا میزان ناامیدی و بی اعتمادی مردم نسبت به حکومت تا این حد بالا باشد. سیاستهای غلط اقتصادی، ناتوانی مدیریتی در تمام عرصه ها، خطاهای بزرگ در عرصهی سیاست بین الملل از جمله شعار زدگی و سماجت نابالغ برای دشمنی با آمریکا و فهرستی بلند و بالا از اشتباهات دیگر، در واقع مردم درمانده و رنجدیدهی ایران را منزوی و ناامید کرده است. بنابراین مانور بیش از حد بر روی تحقیر ترامپ، فقط و فقط سوء استفاده از کم دانشی سیاسی مردم و لاپوشانی کردن نتایج درگیری با آمریکا است. بعید است که شما و رهبرتان جام زهر را با سقوط حکومت معاوضه نکنید، فقط هر روز بر عمق فاجعه خواهید افزود و مردان و زنان بیشتری در رنج و نابسامانی غرق خواهید کرد.