۱۳ میلیون و ۷۷۸ هزار دانش آموز اول مهر ۱۳۹۷ به مدرسه رفتند اما معلوم نیست چه تعداد کودک و نوجوان ۶ تا ۱۷ ساله ایرانی، از تحصیل بازمانده‌اند. تعداد دقیق دختران و پسران بازمانده از تحصیل هم معلوم نیست. تنها یک چیز معلوم است: دختران بیشتر از مدرسه جا می‌مانند. یکی از این دختران، نجمه، دختر ۱۵ساله روستایی در شمال ایران است. نجمه از سال قبل، همزمان با بچه‌هایی که ساعت ۷ صبح به سمت مدرسه راه می‌افتند، راهی شهر می‌شود تا به خانه زنی برود که مسوول نگهداری از او و انجام کارهای روزمره‌اش است. او تا کلاس هفتم بیشتر درس نخوانده است.

شکاف عمیق جنسیتی در مناطقی که فقر و نابرابری اقتصادی بر آنها حاکم است دختران را به ترک تحصیل وامی‌دارد

آمارها مغشوش است: از پنج هزار تا چهارمیلیون کودک بازمانده از تحصیل از زبان مسوولان اعلام می‌شوند. از سال ۹۰ که مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد که سه میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از تحصیل بازمانده‌اند، هیچ آماری که از سوی وزارت آموزش و پرورش مطرح شده، با این عدد نمی‌خواند. آموزش و پرورش از آمارهای صدهزارنفری در هر مقطع حرف می‌زند در حالی که معلوم نیست با افزایش تعداد دانش‌آموزان در هر سال تحصیلی، چگونه رقم نزدیک به چهارمیلیون کودک بازمانده از تحصیل تا این حد کم شده است. آمار بی‌سوادی مطلق در کشور، وجود افراد بی‌شناسنامه و ترک‌تحصیل‌کرده‌ها، نشان می‌دهد که رقم واقعی بسیار بیشتر از اعلام مقامات آموزش و پرورش ایران است.

معاون وقت امور زنان دولت در سال ۹۵ اعلام کرد که دختران اصلی‌ترین گروه بازمانده از تحصیل هستند. چند ماه پیش عباس سلطانیان، معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش، آخرین آمار ترک تحصیل دانش‌آموزان دختر در یک مقطع سنی مشخص، یعنی ۱۵ و ۱۶ ساله را از ۱۵۱ هزار دختر اعلام کرد. هرچند رسانه‌ها در آغاز سال تحصیلی جدید با استناد به گفته‌های چند ماه قبل معاون اموزش و پرورش بر امار ۱۵۱ هزار دختر ترک تحصیل کرده تاکید کردند، با در نظر گرفتن آمار کل دانش‌آموزان، جمعیت کل دخترانی که امسال هم به مدرسه نرفتند، بسیار بیشتر از صدهزار نفر است.

در واقع، گفته‌های عباس سلطانیان تنها به جمعیت دانش آموزان دختر در گروه سنی ۱۵ و ۱۶ ساله اشاره می‌کند که یک میلیون و هفت هزار و دو نفر اعلام شده است. از این تعداد دانش‌آموز ۸۱۷ هزار، ۹۵۹ نفر مشغول به تحصیل هستند. ۳۷ هزار و ۹۹۹ نفر از نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله دختر هم در دوره‌های دیگر درس می‌خوانند، یعنی بنا به دلایلی هنوز در دوره‌های متوسطه اول درس می‌خوانند، اما سنشان به دوره دوم متوسطه می‌خورد.

به جز این، آمار تازه‌تری از دختران در مقطع ابتدایی و سال‌های آغاز دوره متوسطه اعلام نشده است.

دخترانی که به مدرسه نمی‌روند کجا هستند؟

سامانه سناد، در حوزه مرکز برنامه‎ریزی و منابع انسانی می‌گوید به اسامی تمامی دانش آموزانی که در سال تحصیلی جدید در هیچ مدرسه‌ای ثبت نام نشده‌اند، با تفکیک استان، منطقه، مدرسه و جنسیت دسترسی دارد. بر اساس گفته‌های معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش، این دانش آموزان یا ترک تحصیل کرده‌اند و کار می‌کنند یا از کشور خارج شده‌اند، یا از دنیا رفته‌اند و نقص عضو پیدا کرده‌اند. اما این سامانه و سامانه‌ ثبت احوال ایران به آمارهای دقیق دسترسی ندارد. کودکان بی‌شناسنامه، کودکانی که به علت تولد خارج از ازدواج تولدشان ثبت نشده، در این آمارها وجود ندارند.

با این حال آموزش و پرورش ایران با اجرای طرح‌هایی کوشش می‌کند تعدادی از این دختران را به مدرسه برگرداند. ادارات کل آموزش و پرورش استان‌ها موظف شده‌اند از طریق مدیران مدارس وضعیت این دانش‌آموزان را پیگیری کنند و موانع تحصیل آنها را از سر راه بردارند.

آموزش و پرورش برای بازگرداندن دختران به مدرسه چه می‌کند؟

طرح‌هایی که در آموزش و پرورش ایران اجرا می‌شود، خلاف ادعای مسوولان فراگیر نیست اما این وزارتخانه مدعی است با اجرای آنها تعدادی از ترک‌تحصیل‌کرده‌ها را به مدرسه برگردانده است. از جمله، طرح «روستای مرکزی» برای ادامه تحصیل دختران و پسران مناطق محروم اعمال می‌شود. بر اساس این طرح، روستایی که به نسبت دیگر روستاها مرکزیت دارد، مرکز قرار می‌گیرد و با گذاشتن سرویس ایاب و ذهاب برای دانش آموزان روستاهای دیگر آن‌ها را به مدارسی که امکانات بیشتری دارند منتقل می‌شوند.

طرح دیگر استفاده از مدارس شبانه‌روزی است. دانش‌آموزان به‌خصوص دخترانی که به لحاظ بعد مسافت امکان رفت و آمد ندارند می‌توانند از امکانات مدارس شبانه روزی مثل خوابگاه استفاده کنند. حتی اجازه داده‌ شده کلاس‌های ضمیمه را در مدارس دوره اول متوسطه در مناطق دور و حاشیه‌ای هم تشکیل شود. یعنی اگر مدرسه‌ای در دوره دوم متوسطه تعداد دانش آموزانش کم است با دوره اول متوسطه در یک جنسیت و در یک مدرسه این ها با هم ادغام شوند تا هر دو بتوانند از امکانات استفاده کنند.

آموزش و پرورش حتی بر اساس ماده ۵۳ آیین نامه اجرایی مدارس هم تلاش کرده دختران بیشتری را به مدرسه جذب کند. در این ماده آمده دانش آموزان دختری که ازدواج کرده‌اند با تایید و صلاحیت مدیر در خصوص بررسی شرایط آنها می‌توانند ادامه تحصیل دهند. از سال‌های گذشته، مدارس بزرگسالان، آموزش از راه دور و داوطلب آزاد در دوره دوم متوسطه در نظر گرفته شده تا دانش‌آموزان  متاهل در هر جای کشور امکان ادامه تحصیل داشته باشند.

اگر در یک منطقه‌ای تعداد دانش آموزان به زیر حدنصاب برسد، یعنی حتی اگر چهار پنج نفر باشند، آموزش و پرورش اعلام کرده که برای اینکه بچه‌ها از تحصیل محروم نشوند خیلی از این کلاس‌ها در مناطق دوردست علی‌رغم مشکلاتی که در ساماندهی انسانی دارند، تشکیل می‌دهد تا بتواند حداکثر بچه‌ها را جذب کند.

چرا دختران از تحصیل جا می‌مانند؟

آمار ترک تحصیل در سال تحصیلی ۹۵-۹۶، معادل ۴,۲۳ بوده و از این آمار  ۴,۱۷ درصد ترک تحصیل مربوط به دختران بوده است. این یعنی دختران بیشتر از پسرها ترک تحصیل می‌کنند و حتی اجرای طرح‌هایی که پیش‌تر به آنها اشاره نشد، نتوانسته چندان از این آمار بکاهد.

دلایل ترک تحصیل دختران متنوع است. حتی عوامل طبیعی و جغرافیایی هم می‌توانند عامل ترک تحصیل بیشتر دختران شوند. به عنوان مثال، پراکندگی روستاها در کشور بر دانش‌آموزان دختر  بیشتر از دانش آموزان پسر اثر می‌گذارد. دانش‌آموزان پسر امکان بیشتری دارند که برای تحصیل از یک روستا به روستای دیگر بروند، اما دانش آموزان دختر این امکان و اجازه را ندارند.

دامنه این موضوع به فرهنگ سنتی و عرفی به ویژه در مناطق روستایی و حاشیه‌ای هم کشیده می‌شود. خانواده‌های بسیاری معتقدند که دختران به تحصیل نیازی ندارند و ترجیح می‌دهند دختران زودتر ازدواج کنند. دختران متاهل حتی اگر امکان تحصیل در مدارس بزرگسالان برایشان فراهم باشد، ممکن است با مخالفت همسر برای ادامه تحصیل مواجه شوند. این باور که تحصیل در نهایت به درد دختران نمی‌خورد، حتی در مناطق شهری، پررنگ است. بازار کاری محدود برای زنان تحصیل‌کرده و غلبه باورهایی که زن متاهل را خانه‌نشین می‌خواهد، باعث شده که حتی خود دختران رغبتی به تکمیل تحصیلات مقدماتی خود نداشته باشند.

همچنین بسیاری از دحتران به عنوان نیروی کار در خانه‌ها و مزارع به کار گرفته می‌شوند. پسران هم یکی از بازوهای اصلی خانواده‌های محروم و روستایی هستند، اما در مورد تحصیل آنها انعطاف بیشتری وجود دارد.

یک دلیل رایج دیگر، کمبود معلمان زن در مناطق روستایی است. خانواده‌‌های بسیاری اجازه شرکت در کلاس‌هایی با معلم مرد را به دختران‌شان نمی‌دهند و همین مساله در مورد کلاس‌هایی که ممکن است با تجمیع دانش‌آموزان دختر و پسر تشکیل شود نیز صادق است.

برآیند بیشتر این دلایل، فقر است. فقر، عامل اصلی کار کودکان، واداشته شدن آنها به ازدواج، نداشتن امکان پرداخت هزینه‌های رفت و آمد و عدم رشد فرهنگی خانواده‌هاست.

هرچند برخی آمارهای وزارت آموزش و پرورش ایران نشان می‌دهند که نسبت کل دانش‌آموزان دختر و پسر در ایران دارد مساوی می‌شود، اما شکاف عمیق جنسیتی در مناطقی که فقر و نابرابری اقتصادی بر آنها حاکم است، با این آمارها قابل پر شدن نیست.

https://www.radiozamaneh.com/300483