آخرین گفت‌وگو از مجموعه گفت‌وگو‌ها با موضوع نشر الکترونیک را با بهروز شیدا، پژوهشگر و منتقد ادبی انجام دادم که پیشینه‌اش به زمانی می‌رسد که نوشتار هنوز بوی کاغذ و جوهر می‌داد و از سرعت سرسام‌آور دنیای مجازی و انتشار بی‌وقفه مجموعه‌های داستانی و شعر نشانی نبود.

behshshm03

می‌خواستم بدانم پژوهشگری مانند بهروز شیدا که سال‌ها پیش فصل‌نامه «سنگ» را منتشر می‌کرد و در این سال‌ها نیز با فصل‌نامه‌هایی مانند «باران» و «آرش» همکاری تنگاتنگ دارد، پیرامون اینترنت و نشر الکترونیک چگونه می‌اندیشد. او به عنوان کسی که هرگز وبلاگ نداشته و با این‌همه کتابی در قالب یک وبلاگ به نام «هفت دات کام» منتشر کرده، می‌گوید: «اینترنت گلوگاه ما است. ما اما باید تلاش کنیم تا شاید بتوانیم آسیب‌های این گلوگاه را بشناسیم. باید تلاش کنیم تفاوت صداهای گوناگون این گلوگاه را بشناسیم. شاید بتوانیم بدانیم که اینترنت هم ظرف رنج‌ها، گم‌گشته‌ها، رؤیا‌ها، ناممکنی‌ها، امکان‌ها، جست‌وجو‌ها، اعتراض‌های ما است هم ظرف قلب و خلع ما؛ یعنی هم راه پاسخ‌های ممکن به پرسش‌های همیشه‌ ما هم ظرف قدرتی که شباهت‌های ترسناک می‌سازد؛ ما را تا مرز بی‌هویتی «جو زده» می‌کند». آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی من با این منتقد و پژوهشگر ادبی است.

آقای شیدا! در گفت‌وگوهایی که با نویسندگان ایران درباره نشر اینترنتی داشتم به نکته مهمی برخوردم: برخی از اشخاصی که با آن‌ها گفت‌و‌گو کردم مطالب منتشر شده در اینترنت را متن نمی‌دانند و بر این باورند که مجموعه ادبی منتشر شده در اینترنت در قیاس با با مجموعه‌ چاپ‌شده از ارزش یکسانی برخوردار نیست. اگر ممکن است ابتدا درباره متن و ارزش ادبی یک اثر صحبت کنیم. به نظر شما چه چیزی ارزش یک اثر ادبی را تعیین می‌کند و در این میان، شکل انتشار آن آیا می‌تواند تأثیری بر ادبیت اثر داشته باشد؟

بهروز شیدا – ارزش یک متنِ ادبی را تنها ادبیتِ آن تعیین می‌کند. چاپِ کاغذی یا الکترونیکی هیچ‌یک به هیچ عنوان تأثیری بر کیفیت یک متن ادبی ندارند. زیر «به هیچ عنوان» خط تأکید می‌کشم و تکرار می‌کنم ما متن را می‌خوانیم نه نوع چاپ آن را.

پس اجازه بدهید پیش از آنکه به عمق بحث وارد شوم از شما بپرسم که نظرتان درباره انتشار آثارتان در اینترنت چیست؟ و آیا بیشتر تمایل دارید یک اثر ادبی را به صورت مکتوب بخوانید یا در فضای اینترنت؟

بهروز شیدا: چاپ کاغذی امکان «ماند‌گاریِ» متن را فراهم می‌کند؛ چاپ الکترونیکی امکان جلوه‌گری را.

تلاش می‌کنم پاره‌ای از جستار‌هایم را در اینترنت چاپ یا بازچاپ کنم. فرقی ندارد که «یک اثر ادبی» را به «صورت مکتوب» بخوانم یا «در فضای اینترنت». از خط‌ها، تصویر‌ها و صداهایی که در اینترنت هست، بهره‌ها برده‌ام؛ بهره‌ها. و بعد: بی‌اینترنت «آگاهی از جهان» دیگر ممکن نیست. اینترنت تار صوتی‌ جهان است. گلوگاه ما است. ما اما باید تلاش کنیم تا شاید بتوانیم آسیب‌های این گلوگاه را بشناسیم. باید تلاش کنیم تفاوت صداهای گوناگون این گلوگاه را بشناسیم. شاید بتوانیم بدانیم که اینترنت هم ظرف رنج‌ها، گم‌گشته‌ها، رؤیا‌ها، ناممکنی‌ها، امکان‌ها، جست‌وجو‌ها، اعتراض‌های ما است هم ظرف قلب و خلع ما؛ یعنی هم راه پاسخ‌های ممکن به پرسش‌های همیشه‌ ما هم ظرف قدرتی که شباهت‌های ترسناک می‌سازد؛ ما را تا مرز بی‌هویتی «جوزده» «می‌کند؛ که شناخت» راز «جهان تنها راه تسلط بر جهانی است که از راه تسلط بر ما فربه می‌شود؛ ما را می‌کاهد؛ تهی می‌کند.

در این حرف شما یک تلخی دلنشین حس می‌کنم. جهانی که از راه تسلط بر ما فربه می‌شود، ما را می‌کاهد و تهی می‌کند. شما به قدرت این جهان خوب آگاه هستید و در عین حال از ضرورت شناخت آن حرف می‌زنید. ممکن است بگویید این شناخت در عرصه ادبیات چگونه باید حاصل شود؟ آیا باید دفتر و کتاب و کاغذ و خودکار‌هایمان را جمع کنیم و هرچه بیشتر برویم سراغ اینترنت؟

خیر! ما «دفتر و کتاب و کاغذ و خودکار‌هایمان» را جمع نمی‌کنیم و از هیچ کجا به هیچ کجا نمی‌رویم. نسخه‌ای هم ندارم.‌‌ همان را طور دیگری می‌گویم: ما تنها می‌توانیم تلاش کنیم کارکرد رسانه‌ای به نام اینترنت را بشناسیم. تلاش ‌کنیم بدانیم چه می‌خوانیم، چه‌گونه می‌خوانیم. بدانیم که بسیاری از اوقات تنها کپی می‌خوانیم. بسیاری از اوقات تیترهای بزرگی می‌خوانیم که در زیر آن تنها «پلمیک‌های کور» هست؛ درست مثل نئون‌هایی که بر سردر صندوق‌خانه‌ای تاریک نصب شده‌اند. تلاش ‌کنیم بدانیم که بسیاری از اوقات میل به حضورِ بی‌وقفه توان تولید را محدود یا ناچیز می‌کند. تلاش کنیم ادبیات را بشناسیم؛ ادبیت را بشناسیم. تلاش کنیم از شبح تنها شنل را نبینیم. تلاش کنیم.

بهروز شیدا: بی اینترنت “آگاهی از جهان” دیگر ممکن نیست.

نشر اینترنتی در ایران و در زمینه آثار فارسی، از محدودیت ناشی شد. نویسندگان و شاعرانی که بر اثر محدودیت‌های بسیار بر سر راه چاپ آثارشان و نیز مواجهه با سانسور و سال‌ها انتظار کشیدن برای دریافت مجوز مجبور شدند به نشر اینترنتی آثارشان دست بزنند کم نیستند. در این میان برخی از آن‌ها نه از طریق یک مؤسسه انتشاراتی بلکه از طریق وبلاگ یا سایت شخصی به انتشار آثارشان در اینترنت اقدام می‌کنند. پس روی آوردن نویسندگان و شاعران فارسی‌زبان به نشر اینترنتی در نوعی گریز ریشه دارد. حال آنکه به نظرم وضعیت درباره آثار ادبی که به زبان‌های دیگر در اینترنت منتشر می‌شود، متفاوت است. به نظر می‌رسد نشر اینترنتی و چاپ کتاب هر دو به موازات هم درباره آثار غیر فارسی‌زبان پیش می‌روند، اما هنوز درباره آثار فارسی‌زبان این سؤال وجود دارد که کدامیک بهتر است؟ نشر اینترنتی یا چاپ کتاب؟ آیا همین تفاوت می‌تواند دلیلی باشد بر این ادعا که نشر اینترنتی آثار فارسی‌زبان هنوز به صورت حرفه‌ای جا نیفتاده؟

درست است. چاپ الکترونیکی‌ بسیاری از کتاب‌های نویسند‌گان ایرانی از سر ناگزیری است. اما گمان نمی‌کنم از این ناگزیری بتوان تعریفی همه‌شمول ساخت. چه بسیاری از نویسند‌گان ایرانی ترجیح می‌دهند قصه‌ها، شعر‌ها، جستارهای خویش را پس از چاپ در نشریه‌ها و کتاب‌ها در اینترنت نیز چاپ کنند و این برخاسته از سرشت این دو نوع چاپ است؛ برخاسته از دو نوع نیاز. انگار چاپ کاغذی امکان  «ماند‌گاریِ» متن را فراهم می‌کند؛ چاپ الکترونیکی امکان جلوه‌گری را.

دلیل تولد این دریای بی‌کران وبلاگ‌ها و نشریه‌های الکترونیکی میل به جلوه‌ بیشتر هم هست. چاپ کاغذی و الکترونیکی جانشین یک‌دیگر نیستند. یک‌دیگر را تکمیل می‌کنند. به نظر نمی‌رسد «نویسنده‌ ایرانی» نیز با این اصل مخالف باشد. حتا اگر برای پاره‌ای از انواع چاپِ کاغذی را «مناسب‌تر» بیابد، برای پاره‌ای از انواع چاپ الکترونیکی را، برای پاره‌ای از انواع هر دو را.

 بهروز شیدا:به نظر می‌‌رسد اینترنت بیشتر تیترخوانی، کامنت‌خواتی، سریع‌خوانی، کوتاه‌خوانی را گسترش داده است

با این‌حال می‌دانید که هنوز کسی برای نشر اینترنتی، دست‌کم در قلمرو آثار فارسی‌زبان یک تعریف حرفه‌ای ارائه نداده است. برای مثال برخی خودشان به خودی خود آثارشان را منتشر می‌کنند. برخی حتی خودشان صفحه‌آرایی و طراحی روی جلد را انجام می‌دهند. برخی آثارشان را روی وبلاگ یا سایت می‌گذارند. بعضی از این آثار حتی ویرایش نمی‌شوند. برخی دیگر از طریق مؤسسه‌های انتشاراتی اقدام می‌کنند. برخی رایگان و برخی دیگر شماره حسابی در دسترس مخاطب می‌گذارند تا در صورت تمایل پولی به حساب آن‌ها واریز کنند. این آشفتگی‌ها به چه دلیل در نشر اینترتی آثار فارسی وجود دارد؟

در این‌جا بیش از هر چیز باید تفاوتِ دو واژه را «روشن‌تر» کنیم؛ تفاوت آشفتگی و تنوع را. در تنوع شاید شکل‌های گوناگون همه به یک‌سان از قدر یا کارکرد برخوردارند. آشفتگی اما شاید حاصل آزمونی است که هنوز به تعریف، تقسیم یا ارزش‌گذاری نرسیده است. در صحنه‌ی «نشر اینترنتی‌ آثار فارسی زبان»، هم آشفتگی هست هم تنوع. تنوع در این‌جا برخاسته از «محدودیت» امکاناتی است که در «لحظه‌ی چاپ» وجود دارد؛ گاهی یک نشریه‌ التکرونیکی، گاهی سایتِ شخصی، گاهی و گاهی.

آشفتگی در نشر اینترنتی برخاسته از چیست؟ آیا این آشفتگی در شیوه چاپ آثار فارسی‌زبانان دیده نمی‌شود؟

گمان می‌کنم تلاش کردم پاسخ این پرسش را در پاسخ پرسش قبلی بدهم: «آشفتگی شاید حاصل آزمونی است که هنوز به تعریف، تقسیم یا ارزش‌گذاری نرسیده است.» این یعنی این‌که بسیاری از اوقات نویسنده‌ فارسی‌زبان هنوز نمی‌داند کدامین «شکل» چاپ اینترنتی کارکرد بیشتری خواهد داشت.

آنهایی که طرفدار نشر اینترنتی هستند می‌گویند می‌خواهند به این طریق مردم را به سمت کتابخوانی سوق بدهند. یعنی با در اختیار گذاشتن مجموعه‌های ادبی به صورت رایگان این امکان را فراهم کنند که مخاطب بتواند به آثار ادبی دسترسی داشته باشد. فکر می‌کنید اجرای این ایده امکان‌پذیر باشد؟

ممکن است. بی‌تردید چاپ الکترونیکی‌ یک کتاب تیراژ آن کتاب را بالا می‌برد. اما به نظر می‌رسد کتاب‌خوانی بیش از هر چیز یک فرهنگ است که گسترش آن البته راه‌های دیگری هم دارد. به نظر می‌‌رسد اینترنت بیشتر تیترخوانی، کامنت‌خواتی، سریع‌خوانی، کوتاه‌خوانی را گسترش داده است؛ درست مثل چرخشی میان کانال‌ها تلویزیون بی‌آن‌که هیچ «برنامه‌ای» را به‌تمامی بنگریم. چنین خواندنی انبوه اطلاعاتی می‌سازد که «در سطح» می‌مانند؛ که توهم» کمال «می‌سازند.

پس تکلیف نویسنده در نشر اینترنتی چه می‌شود؟ اگر یک نویسنده به صورت حرفه‌ای و برای گذران زندگی‌اش بخواهد بنویسد عملاً نباید وارد فضای نشر اینترنتی بشود؟

حرف زیادی نیست. نویسنده‌ای که به «صورت حرفه‌ای» می‌نویسد، راهی برای دریافت «حق‌الزحمه‌» خویش خواهد یافت؛ دیر یا زود.

آقای شیدا! این از ویژگی‌های دنیای نویسندگی در همه جای دنیاست که نویسنده بالاخره خودش راهی برای دریافت حق‌الزحمه پیدا کند؟ یا اینکه این هم یکی از ویژگی‌های خارق‌العاده نوشتن به زبان فارسی است؟

در پاسخ شما باید جمله‌ای از پرسش شما را تکرار کنم: «این هم یکی از ویژگی‌های خارق‌العاده‌ نوشتن به زبان فارسی است.» این جمله را اما باید کمی بسط داد. در پاسخ پرسش قبلی در جمله‌ «نویسنده‌ای که به صورت حرفه‌ای می‌نویسد »، عبارتِ «به صورتِ حرفه‌ای» را باید در گیومه گذاشت. مگر چند نویسنده‌ی فارسی‌زبان از چاپ کاغذی‌ آثارشان امرار معاش می‌کنند که حالا نگران «حق‌الزحمه‌شان» در اینترنت باشند؟

نویسنده‌ فارسی‌زبان داخل کشور باید نگران این مسئله باشد که «حق‌الزحمه‌اش» به زحمت کفافِ «شیرینی» همه‌ دوستان را می‌دهد یا نویسنده‌ فارسی‌زبان خارج کشور که در بسیاری از موارد حتا چاپ کتاب‌اش «لوکس» می‌نماید؟