فتحالله بینياز، نويسنده، منتقد ادبی و دبير جايزه ادبی مهرگان، تفاوت ميان واقعيت و مطالب منتشرشده در کتابهای سانسورشده را نوعی ترويج رياکاری دانست.
فتحالله بینياز، امروز چهارشنبه ۱۷ اسفندماه در گفتوگو با خبرگزاری کار ايران (ايلنا) گفت:” نگارنده در فضای مميزی با مخاطب رابطهای رياکارانه برقرار کرده و ناخواسته باعث ترويج اين رويه در سطوح مختلف جامعه میشود.”
اين منتقد، اضطراب بنيادين را يک مقوله روانشناسانه دانست و گفت: “اضطراب بنيادين نگرانی ديگر نويسنده است که در نگارش اثر، او را وادار به خودسانسوری میکند که البته اين نگرانی در اعضای ديگر جامعه نيز وجود دارد.”
بینياز به نويسندههايی در زمان حاضر اشاره کرد که اضطراب آنها در شيوه نگارش، شکل روايتی و ويژگیهای زيبايیشناختی داستانها تأثير گذاشته و به آنها اجازه انجام پرداختهايی متوازن به شخصيتهای داستان را نمیدهد.
فتحالله بینياز: اضطراب نويسندگان در شيوه نگارش، شکل روايتی و ويژگیهای زيبايیشناختی داستانها تأثير گذاشته است
وی جابهجايی فضاهای داستانی داستانهای امروز به فضاهای ترسيمشده در خارج از کشور را گواهی بر وجود اضطراب در نويسندگان دانست و افزود: “اين اضطرابها تنها در ايران رخ نداده است، چنين اضطرابهايی آنچنان موجب زحمت میشوند که نويسندگان بزرگی چون ميلان کوندرا، نويسنده اهل چک، وضعيت موجود در کشورش را تحمل نکرده و به فرانسه مهاجرت کرد.”
اين نويسنده با بيان اينکه من نزديک به ۴۰۰ داستان کوتاه نوشتهام که از اين ميان روايت ۱۵۰ داستان در فضاهايی خارج از ايران پرداخته شده است، افزود:” بنابراين من بهعنوان يک نويسنده بهخاطر اضطراب، با اين روش نوعی فرافکنی ايجاد کردم تا بتوانم در آرامشی نسبی به نگارش خود ادامه دهم. اما تا کجا میتوانم با اين شيوه از التهابهای درونی خود فرار کنم؟”
دبير جايزه ادبی مهرگان، پراکندهگويی و از شاخهای به شاخهای ديگر پريدن نويسندگان جوان را نيز نشانه ديگری از بروز اضطراب بنيادين در نويسندگان دانست.
به گفته بینياز،” تا زمانی که تيراژ کتابها در ايران به رقم آبرومندانهای نرسد نمیتوان آيندهای را برای نويسنده و ادبيات ايران تصور کرد.”
وی به تبليغات و مطرح کردن بحثهای ادبی و کتابها در شبکههای تلويزيونی فرانسه اشاره کرد و افزود: “بهخاطر اين تبليغات، تيراژ يک کتاب در اين کشور به ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نسخه میرسد به عبارتی يک نويسنده میتواند با دستمزد نگارش کتابها زندگی خود و خانوادهاش را تأمين کند.”
فتحالله بینياز تنها ذبيحالهر منصوری و تا حدودی احمد شاملو را نويسندگانی کاملأ حرفهای دانست که تنها از راه نگارش زندگی خود را سپری میکردند.
اين منتقد ادبی پيش از اين در گفتوگو با تارنمای تبيان با بيان اين که کتابهای ما فرصت عرضه شدن ندارند و در جهان ديده نمیشوند گفت: “داستان کوتاه ما در حد جهانی است و اگر ترجمه شوند میتوانند جايزههای خوبی بهدست آورند.”
فتحالله بینياز زاده سال ۱۳۲۷ در مسجد سليمان است و در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه شريف مدرک مهندسی برق گرفت.
از فتحالله بینياز تاکنون چند رمان و مجموعه داستان کوتاه منتشر شده است که می توان به کتابهای کوارتت مرگ و دختر، گرگهای خاکستری، دردناکترين داستان عالم، مجموعه میروم که بميرم، اوليا حضرت فرنگيس و عطش ماندگار اشاره کرد.
وی همچنين در مطبوعات و رسانههای ايران دهها نقد ادبی نوشته است.