پائول هکنس – انتظار می‌رفت با پخش صحنه‌های تاثیرگذار تلویزیونی از انقلاب‌های مردمی بهار عرب، کلیشه‌های ذهنی اروپایی‌های اسلام‌هراس، تا اندازه‌ای تعدیل شود. کلیشه‌ها و ذهنیت‌هایی نزد شماری از سیاستمداران و روشنفکران اروپایی هست که باور دارند اسلام در ذات خودش “توتالیتر” است.

ولی درست برعکس، در همه‌پرسی‌هایی که در این مدت برگزار شده، احزاب دسته راستی اسلام‌هراس، مانند حزب ناسیونالیست فرانسه یا حزب راست افراطی “ترو فینز” در فنلاند، توانسته‌اند بهترین نتایج را از زمان تاسیس خود به دست آورند. در حال حاضر این احزاب، حرکت پرشتابی را در مسیر بازسازی معماری سیاسی در اروپای غربی آغاز کرده‌اند.
 
احزاب راست افراطی در اروپا، باید از سیاستمداران منسوب به “جریان اصلی” ممنون باشند که به سبب بهره‌برداری‌های شخصی از آن‌ها حمایت می‌کنند. برای نمونه، در ماه آوریل سال گذشته، رهبران اتحادیه اروپا به آن دسته از پناهندگان تونسی که تازه به ایتالیا و مالت رسیده بودند فشار می‌آوردند. آن‌ها سعی داشتند چهره‌ای از انقلاب‌های مسالمت‌آمیز مردم مدیترانه‌ معرفی کنند که گویی مشتی “قحطی‌زده” به اروپا حمله کرده‌اند.
 
آنچه به اسلام‌هراسی وجهه‌ای هولناک می‌دهد، درک این واقعیت است که برخلاف آرا و باورهای پوپولیستی پیشین، اسلام‌هراسی، هواداران پر‌شماری نیز در طیف‌های وسیعی از چپ‌های افراطی تا راست‌گرایان تندرو (قطع نظر از سطح اجتماعی و تحصیلات افراد) دارد.
 
اسلام‌هراسی، ذهنیتی وابسته به “جریان اصلی” است، اما هیچ “تابوی” مشخصی علیه آن، آنطور که در برابر نژادپرستی یا بیگانه‌هراسی وجود دارد، مطرح نیست. این واقعیت است که برخی از اروپایی‌های اسلام‌هراس، با شعار دفاع از حقوق زنان یا حقوق همجنسگرایان به اسلام حمله می‌کنند.
 
محافظه‌کار‌ها، لیبرال‌ها و حتی گاهی احزاب چپ هم، بعضی وقت‌ها به دلیل فرصت‌طلبی و گاهی نیز به سبب باورهای اعتقادی خود در این دام می‌افتند. اسلام‌هراسی نیز مانند نژادپرستی، در ‌‌نهایت در خدمت نیروهایی قرار می‌گیرد که قصد دارند ریشه مهاجر و مهاجرت را بزنند، ترکیه را از اتحادیه اروپا بیرون کنند و در آخر، وجود یک “اروپای سفید مسیحی” را تضمین کنند.
 
اسلام‌هراسی در اروپا در آینه آمار
 
نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که “اسلام‌هراسی” در کشورهای مختلف اروپایی، تقریباً به یک اندازه وجود دارد. به تازگی، نتیجه مطالعه‌ای نشان داده است که ۳۴ تا ۳۷ درصد از فرانسوی‌ها، هلندی‌ها، پرتغالی‌ها و دانمارکی‌ها پذیرفته‌اند که نسبت به مسلمان‌ها نگرشی منفی دارند.
 
این رقم در آلمان ۵۹ درصد است. حزب آزادی هلند که توسط “خیرت ویلدرز” ۴۷ ساله، رهبری می‌شود سعی می‌کند که مهاجرت از کشورهای مسلمان را محدود کند، برای زنانی که محجبه هستند مالیات ببندد و انتشار قرآن و ساخت مساجد را در این کشور ممنوع کند. در طول دوسال گذشته، «خیرت ویلدرز» با وجود اینکه به اتهام هتک حرمت مسلمانان دادگاهی شد، هنوز به عنوان یکی از سیاستمداران پرطرفدار در این کشور شناخته می‌شود.
 
حزب “مردم” دانمارک از سال ۲۰۰۱ همکاری نزدیکی با دولت مرکزی راست این کشور داشته است. این حزب که یکی از رهبران آن “حجاب مسلمانان” را به صلیب شکسته تشبیه کرده است، موفق شد در انتخابات سال ۲۰۰۹ برای تعیین نمایندگان “پارلمان اروپا”، ۱۵درصد آرای رای‌دهندگان را به دست آورد.
 
این حزب در حال حاضر سومین حزب بزرگ دانمارک است. هم در دانمارک و هم در هلند، دولت‌ با اعمال سخت‌گیری‌های تدریجی برای مهاجران غیر غربی، به نوعی به اسلام‌هراسی در جامعه دامن زده‌ است.
 
در سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز که احزاب ضد اسلامی رشد خاصی نداشته‌اند، اسلام‌هراسی در خود جامعه نیرومند است. برای مثال، در تحقیقی که به تازگی صورت گرفته است، ۵۸ درصد آلمانی‌ها با محدودسازی آزادی‌های دینی مسلمانان موافقند.
 
این نرخ، در شرق آلمان، به ۷۵ درصد می‌رسد. در این منطقه، شمار جمعیت مسلمان بسیار اندک است. ۳۷ درصد از آلمانی‌ها اعتقاد دارند که “آلمان فدرال”، بدون حضور مسلمان‌ها جای بهتری خواهد بود. این تحقیق، رشد چشمگیر اسلام‌هراسی را از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ با یک جهش مشخص در سال ۲۰۰۹ نشان می‌دهد.
 
بر اساس این بررسی، واکنش‌های منفی نسبت به مسلمانان، در میان طبقات اجتماعی متوسط و بالا و نیز در میان آلمانی‌های تحصیل‌کرده بیشتر شده و احساس‌های ضد اسلامی در این جوامع، حتی از همجنس‌گرا‌هراسی، نژادپرستی و یهودی‌ستیزی نیز قوی‌تر است. این در حالی است که مطابق مطالعاتی که به تازگی انجام شده بسیاری از کلیشه‌های موجود علیه مسلمانان واقعیت عینی ندارد.
 
زندگی واقعی مسلمانان در اروپا
 
مطابق آمار، شمار قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان، “اسلام” را به عنوان یک “ایدئولوژی سیاسی” قلمداد نمی‌کنند. هم‌چنین مسلمانان، در درجه نخست خود را درون موقعیت اجتماعی و شغلی خویش تعریف می‌کنند و نه اسلام یا در مقام یک مسلمان.
 
 
آنچه به اسلام‌هراسی وجهه‌ای هولناک می‌دهد، درک این واقعیت است که برخلاف آرا و باورهای پوپولیستی پیشین، اسلام‌هراسی، هواداران پر‌شماری نیز در طیف‌های وسیعی از چپ‌های افراطی تا راست‌گرایان تندرو (قطع نظر از سطح اجتماعی و تحصیلات افراد) دارد.
 
 
تنها هفت درصد مسلمانان به اسلام اعتقاد راسخ دارند و به پدرسالاری سنتی چسبیده‌اند. در آلمان، ۹۸ درصد مسلمانان، خودشان شریک زندگیشان را انتخاب می‌کنند. ۸۴ درصد از آن‌ها نیز به “جدایی کلیسا از حکومت” اعتقاد دارند.
 
بررسی‌های دیگر نشان می‌دهد که سبک زندگی بیش از ۵۳ میلیون مسلمانی که در اروپا ساکن هستند، مشابه غیر مسلمانان اروپایی است. با این حال، واقعیت عینی این است که اسلام‌هراسی، تفکیکی میان نخبگان سیاسی یا جامعه شهری مسلمان، با دیگر اقشار مسلمان قائل نیست.
 
از سویی دیگر، به نظر می‌رسد که چپ‌های اروپا در “نقد گفتمان اسلام‌هراسی” باید تلاش بیشتری داشته باشند. اگر چپ، بر “سکولاریسم رادیکال” اصرار دارد، چنین نقدی بر تمامی ادیان وارد است و نمی‌تواند تنها اسلام را در بر بگیرد. کشف و بازنمایی “نژادپرستی فرهنگی”که به اهداف و برنامه‌های احزاب دست‌راستی مشروعیت می‌بخشد، مسئولیتی بسیار دشوار است. امری که به انجام رساندن آن، وظیفه تمامی نیروهای مترقی است.
 
پنهان نمی‌توان کرد که قوانین محدودکننده دولت سوئیس در ساخت مناره مساجد – که در سال ۲۰۰۹ توسط ۵۸ درصد رای‌دهندگان سوئیسی تصویب شد- یا ممنوعیت پوشیدن برقع در فرانسه، بلژیک و نیز مناطقی از آلمان، حقوق پایه‌ای مسلمانان را در این جوامع نقض کرده است.
 
در حال حاضر، رفتارهای تحقیرآمیز نسبت به اسلام و مسلمانان، در محل‌ کار یا محیط مدرسه‌ها نیز دیده می‌شود. این امر، خود بسیار حساسیت‌برانگیز است. می‌توان گفت از میان تمامی اشباحی که اروپای امروز را در بر گرفته است، هیچ‌یک به اندازه “اسلام‌هراسی” مخرب نیست.
 
از سال ۱۹۸۰، اهداف و پیشفرض‌های اصلی نیروهای راست‌ اروپا، تغییری نکرده است، اما در مقابل، به نظر می‌آید که چپ‌ها و نیروهای لیبرال‌ها جامعه، به شدت نسبت به این پدیده درمانده‌اند و قادر نیستند که مسئله اسلام و مسلمانان را به شکل سازنده‌ای در اروپا حل کنند.
 
*متن مقاله در نسخه فارسی خلاصه شده است.
 
 
در همین زمینه: