گاهی اینگونه به نظر می‌رسد که رئیس جمهور اسد دارای دو چهره متفاوت است؛ یکی بشار اسدی است که در ظرف سه هفته گذشته به طور سیستماتیک دست به گلوله‌باران دو محله غیر نظامی زده و هر روز ساکنانش مرگ را تجربه می‌کنند، و چهره دیگر او اسدی است که چهارماه پیش برای اولین بار و پس از آغاز شورش‌ها در سوریه با من به عنوان یک روزنامه نگار غربی مصاحبه کرد، اسد در آن مصاحبه نمونه‌ای از منطق، مصالحه و گفت‌وگو بود.

بشار اسد را زمانی ملاقات کردم که کشته شدن ۳۰۰۰ شهروند و از آن جمله ۱۸۷ کودک در کارنامه اتهامی او موجود بود. به عنوان یکی از معدود افراد غربی که همین اواخر رئیس جمهوری سوریه را ملاقات کرده‌ام از من پرسیده می‌شود که آیا هیچ امیدی برای حل بحران سوریه وجود دارد؟ آیا تصور “اسد معقول” می‌تواند به یک واقعیت هم تبدیل شود؟ پاسخ من منفی است.
 
در طی مصاحبه ۳۰ دقیقه‌ای که با او داشتم، به برداشتش نسبت به برخی مواردی که او صادقانه به آن اعتقاد داشت دست یافتم، مواردی مثل اینکه شورش‌ها از خارج از کشور هدایت شد، اینکه او محبوب بود و برنامه‌هایی جدی برای اصلاحات دارد و همین چیزهایی که در سخنرانی عمومی اخیرش در میدانی در شهر دمشق گفت. حرفهایی که گرچه به توهم می‌ماند اما ۱۰۰ در صد هم دروغ نیست.
 
اسد در طی یک‌سالاخیر مجموعه‌ای از امتیازات سیاسی را ارائه کرده است، چیزهایی که شاید اگر یکسال پیش آن‌ها را ارائه می‌کرد کارگر می‌افتادند و اعتراض‌ها چنین کشور را در کام خود نمی‌گرفت
 
اسد در طی یک‌سال اخیر مجموعه‌ای از امتیازات سیاسی را ارائه کرده است، چیزهایی که شاید اگر یک‌سال پیش آن‌ها را ارائه می‌کرد کارگر می‌افتادند و اعتراض‌ها چنین کشور را در کام خود نمی‌گرفت.
بشار اسد در آن گفت‌وگویی که با او داشتم گفت که ماده هشت قانون اساسی سوریه، ماده‌ای که حکومت را از آن حزب بعث می‌داند، غیر قابل تغییر است. با این وجود در رفراندوم چند روز پیش همین ماده نیز به همه‌پرسی گذاشته شد.
 
کشتارهای وسیعی که در روزهای اخیر رخ داد معادله را در سوریه تغییر داده است. تغییر قانون اساسی که خواست اولیه معترضان بود اکنون از نظر آن‌ها چیزی بیش از یک بازی مضحک نیست. آن‌ها اکنون به کمتر از سقوط اسد رضایت نمی‌دهند.
 
در خصوص این همه‌پرسی تفسیرهای مختلفی وجود دارد. برخی‌ها اسد را در این موضوع صادق می‌بینند. برخی دیگر اما این همه‌پرسی را تنها پوششی دیپلماتیک برای ادامه حمایت‌های روسیه از دمشق می‌خوانند. تفسیری که با حملات بی‌رحمانه ارتش اسد به حمص در آستانه رای‌گیری شورای امنیت قوت گرفت.
 
قطعنامه‌ای که می‌خواست قدرت را از اسد بگیرد و به معاون او بدهد اما با رأی مخالف روسیه و چین به شکست انجامید. گویا اسد از این موضوع اطمینان دارد که جامعه جهانی ناتوان از کمک کردن به مردم سوریه است.
 
کشتارهای وسیعی که در روزهای اخیر رخ داد معادله را در سوریه تغییر داده است. تغییر قانون اساسی که خواست اولیه معترضان بود اکنون از نظر آن‌ها چیزی بیش از یک بازی مضحک نیست. آن‌ها اکنون به کمتر از سقوط اسد رضایت نمی‌دهند
 
اسد در مصاحبه‌اش به من گفت که سوریه “خط گسل” خاورمیانه است و این درگیری‌ها می‌تواند سوریه را به افغانستان دوم بدل کند. شکی نیست که چنین چشم‌اندازی در ذهن سیاست‌مداران غربی نیز هست.
 
او با غرور به من گفت: غرب برای ما مهم است اما غرب در این روز‌ها مثل غرب یک دهه پیش نیست. جهان در حال تغییر است، قدرتهای بزرگ در حال ظهور هستند، جایگزین‌هایی برای غرب وجود دارد. ما می‌توانیم میان این قدرتهای تازه و در میان دوستانمان شناور باشیم.
 
بدون کمک‌های بین المللی مخالفان سوریه تا همین جا هم نمی‌توانستند دوام بیاورند. شورای ملی سوریه “بزرگ‌ترین مخالفان خارجی” سوریه، در تلاش برای پیوند نزدیک‌تر با فعالان داخلی شکست خورده است و خود در درون گرفتار انشعاب شده است.
 
“ضعف ما به معنای قدرت گرفتن اسد است ” این را هیثم مناع یکی از چهره‌های شاخص سوری که در قاهره مستقر است می‌گوید و می‌افزاید:” اگر اپوزسیون نتواند متحد شود، رژیم قدرت را به دست خواهد گرفت.”
 
اسد هنوز کارتهای زیادی برای بازی کردن دارد. برخلاف لیبی در ارتش و یا هیات‌های دیپلماتیک سوری، شکافی چشمگیر دیده نشده است. سفرای سوریه در سراسر جهان همچنان به رژیم دمشق وفادار هستند. دمشق نسبتا آرام است
 
اسد هنوز کارت‌های زیادی برای بازی کردن دارد. برخلاف لیبی در ارتش و یا هیات‌های دیپلماتیک سوری، شکافی چشمگیر دیده نشده است. سفرای سوریه در سراسر جهان همچنان به رژیم دمشق وفادار هستند. دمشق نسبتا آرام است گرچه در حومه‌های شهر درگیری‌ها و کشتارهایی رخ داده است.
 
برخی از شهرهایی که توسط شورشیان تسخیر شده بود دوباره توسط ارتش بازپسگیری شد. گرچه ۱۹ کشور عربی از ۲۲ کشور عرب، از رژیم اسد دوری می‌کنند اما اسد همچنان دارای پشتیبانان حیاتی چون ایران، لبنان و عراق است.
 
“خط گسل” سوریه شاید به حمله نظامی خارجی کشیده نشود، اما ازهم اکنون مرزهای این کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
 
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مخالفان اسد را مسلح می‌کنند. ترکیه به عنوان متحد و دوست نزدیک اسد که امروز به یکی از بزرگ‌ترین مخالفانش تبدیل شده است، دارای نقشی حیاتی در سرنوشت حکومت دمشق است.
 
اگر قرار باشد آنچه در لیبی رخ داد در سوریه هماتفاق بیفتد، نقش شهر ادلب چشمگیر خواهد شد، شهری که با مرزهای ترکیه چندان فاصله‌ای ندارد.
 
با این وضع سوریه شاید به یک مدل عربی بوسنی تبدیل شود، که در این‌صورت دخالت نظامی غرب را اجتناب‌ناپذیر خواهد کرد.
 

منبع: روزنامه تلگراف