هنوز نیمی از آرای انتخابات ریاست جمهوری روسیه شمارش نشده، ولادیمیر پوتین با بیش از ۶۴درصد آرا، خود را پیروز این انتخابات خواند. وی هم‏چنین به مخالفان این انتخابات هشدار داد.

مخالفان انتخابات، پیش‏تر خواهان آن بودند که پوتین پس از دوبار ریاست جمهوری و یک بار نخست‏وزیری، دیگر در انتخابات شرکت نکند. گنادی زیوگانف، رقیب اصلی پوتین، انتخابات را غیرعادلانه و تقلبی توصیف کرد. هم‏چنین ، دوشنبه – ۵ فوریه- ، روز اعلام پیروزی پوتین، مخالفان او در میدان پوشکین مسکو، گردهم‏آیی بزرگی تشکیل دادند و به نتایج این انتخابات اعتراض کردند.
 
به این ترتیب، پوتین برای سومین‏بار به عنوان رییس جمهوری روسیه انتخاب می‏شود و آن‏طور که خود پیش‏بینی کرده، تا سال ۲۰۱۸ در کرملین حکم‏رانی خواهد کرد.
 
***
 
در مورد انتخابات ریاست جمهوری در روسیه با  آقای رضا تقی‏زاده، کارشناس مسائل سیاسی در گلاسکو گفت‌وگو کرده‌ایم.
 
 
 چگونه است که شخصی چون پوتین می‏تواند برای سومین بار در مقام ریاست جمهوری روسیه انتخاب بشود، با نظر به اینکه در کشورهایی که با دمکراسی اداره می‏شوند، هرگز چنین مسئله‏ای اتفاق نمی‏افتد؟
 
در روسیه تحولات سیاست داخلی و حرکت به سمت دمکراسی، با سرعت و عمق کشورهای دیگر اروپای شرقی و اروپای مرکزی، مثل لهستان، جمهوری چک، اسلواکی و یا مجارستان نبوده است.
 
اگرچه سیستمی که الان در روسیه وجود دارد، سیستم انتخابی است، ولی زیرساخت‏های سیاسی در روسیه رشده نکرده، روزنامه‏های آزاد و مستقل نتوانسته‏اند جای پای مناسبی پیدا کنند، تلویزیون هم‏چنان به صورت عمده در اختیار دولت باقی مانده و به‏خصوص حزب‏های سیاسی مستقل در روسیه شکل نگرفته‏اند.
 
به این علت، آقای پوتین با ثبات دادن نسبی به اوضاع داخلی روسیه بعد از دوران هرج و مرج آقای یلتسین، موفق شد نوعی حاکمیت مبتنی بر حکومت فردی را در روسیه شکل بدهد، پایه بگذارد و با انتخاب جانشین خودش، یعنی آقای مدویدوف، زمینه‏ بازگشت به قدرت را برای خودش فراهم کند.
 
آقای پوتین با ثبات دادن نسبی به اوضاع داخلی روسیه بعد از دوران هرج و مرج آقای یلتسین، موفق شد نوعی حاکمیت مبتنی بر حکومت فردی را در روسیه شکل بدهد
 
این طرز فکر چهره‏های اقتدارگرا است که در شروع کار، خودشان را خیلی مناسب این مقام نمی‏بینند، ولی به‌تدریج عاشق شخصیت و کارکرد خودشان می‏شوند و بعد با تصور این‏که کارهای ناتمامی وجود دارد، خودشان را مسئول می‏بینند برای تمام کردن کارهایی که شروع کرده‏اند. به این علت، حاکمیت طولانی و یا دائمی را برای خودشان رسالت می‏بینند و نه حتی یک حق.
 
آقای پوتین هم از همین قبیل است، ولی به‏هرحال این نحوه‏ برخورد در داخل و خارج روسیه مقاومت‏هایی را به‏وجود آورده و به نظر می‏رسد که این مقاومت‏ها بیشتر در حال شدت گرفتن هستند تا در حال از بین رفتن؛ حتی بعد از پیروزی چشم‏گیر آقای پوتین در انتخابات روز یکشنبه.
 
آیا می‏توان بین این انتخابات که مخالفان بسیاری دارد، با انتخاباتی که همین یکی دو روز پیش در ایران انجام گرفت (انتخابات مجلس) و مخالفان گفته‏اند انتخاباتی نمایشی و تقلبی بوده، شباهت‏هایی پیدا کرد؟
 
هم شباهت‏هایی هست، هم تفاوت‏هایی. شباهت این است که به‏هرحال حاکم بالقوه‏ مملکت انتخابات را به سمتی می‏برد که خودش از پیش تعیین کرده است. ولی در روسیه شاید سلامت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، به نوعی بیشتر از انتخابات پارلمانی ماه دسامبر سال گذشته بود و به مراتب سالم‏تر از انتخاباتی است که در ایران برگزار شد.
 
در روسیه، نداشتن رقیبی که بتواند مردم روسیه را قانع کند که می‏توانند کشور را به دست او بسپارند، باعث شد که آقای پوتین در انتخابات پیروز شود. ولی در انتخابات داخلی ایران، به نوعی مثل انتخابات گذشته، وضعیت مهندسی شده و از پیش سرنوشت آن تعیین شده بود. یا دستکم با یک بازی کامپیوتری، درصدهایی از آرا را بالا برده بودند.
 
چون مشارکت مردم در انتخابات، آن چیزی بود که دولت و نظام به دنبال‏اش بود و به عنوان رأی اعتماد می‏خواست از آن استفاده کند. پشت کردن مردم به انتخابات در ایران، به معنای بی‏اعتمادی مردم به دولت و نظام بود.
 
در روسیه چنین وضعیتی وجود نداشت. تعدادی که در انتخابات شرکت کرده بودند، تعدادی بودند که واقعیت داشت و نصب دوربین‏ها، وجود ناظران خارجی، کنترل ۹۰هزار حوزه‏ی اخذ رأی، تا حدود زیادی جلوی خلاف‏کاری‏های انتخاباتی را در روسیه گرفته بود. در حالی‏که این نظارت در ایران به هیچ‏وجه وجود نداشت و کنترل صندوق‏های انتخابات عموماً به دست دولت و نظام بود.
 
در روسیه برخلاف ایران، نصب دوربین‏ها، وجود ناظران خارجی، کنترل ۹۰هزار حوزه‏ی اخذ رأی، تا حدود زیادی جلوی خلاف‏کاری‏های انتخاباتی را در روسیه گرفته بود. به نظر من، انتخابات روسیه بسیار معقول‏تر و مقبول‏تر از انتخابات مجلس در روزهای گذشته در ایران بود
 
بنابراین ما بایستی ضمن پیدا کردن نقاط مشترک بین دو انتخاباتی که نتیجه‏اش از پیش تعیین شده است و نحوه‏ برگزاری آن و اختلافاتی که در این مورد وجود دارد، به نوعی توافق‏نظر جمعی برسیم. به نظر من، انتخابات روسیه بسیار معقول‏تر و مقبول‏تر از انتخابات مجلس در روزهای گذشته در ایران بود.
 
آقای تقی‏زاده، پیروزی پوتین چه پی‏آمدهایی برای ایران خواهد داشت؟
 
شاید در کوتاه‏مدت انتظار تحول جدی نباید داشته باشیم. پوتین در گذشته دوستی‏ها و نزدیکی‏هایی با ایران داشته.
 
پوتین مخالف دخالت خارجی برای تغییر حکومت در ایران است و حکومت پوتین و اطرافیان او تصور می‏کنند که تئوری توطئه وجود دارد برای تغییر حکومت ایران و البته افکار عمومی مردم روسیه هم همه‏ تحولاتی را که در تمام دنیا اتفاق می‏افتد، ناشی از نفوذ امریکا می‏بینند.
 
بنابراین بایستی به نوعی انتظار داشته باشیم که حکومت پوتین، بر خلاف دو سال گذشته که آقای مدویدوف از رژیم تهران فاصله‏ی نسبی گرفته بود، تا حدی به ایران نزدیک‏تر بشود.
 
ولی با توجه به این‏که پوتین باید برای ساختن آینده‏ روسیه به همکاری با غرب تکیه کند و توجه داشته باشد، به نوعی فشارهای جهانی را هم شخصاً تحمل می‏کند و در داخل هم با مقاومت‏های مخالفین رفتار حکومتی او و موافقین دموکراسی روبروست، به نظر می‏رسد، بایستی انتظار همکاری پوتین در صحنه‏ جهانی، با جریان عمده‏ جهانی، یعنی غرب بیشتر باشد.
 
ما نشانه‏های آن را در وضعیت فعلی هم شاهدیم که پوتین دستکم در مورد روسیه، به نوعی به غرب، در حال نزدیک‏تر شدن است و زمزمه‏هایی به گوش می‏رسد که مثلاً ترکیه که در صدد برگزاری کنفرانس دوستان سوریه در آخر ماه مسیحی جاری در استانبول است، از روسیه هم، در کنار چین، دعوت به عمل بیاورد که در این کنفرانس شرکت کنند.
 
این قبول دعوت و حضور در این کنفرانس، نشان می‏دهد که روسیه شاید دست کشیدن از رژیم اسد را در دستور کار خود قرار بدهد.
 
در مورد تهران، این اتفاق بسیار بسیار سخت‏تر خواهد افتاد. چراکه ایران یک سپر دفاعی برای روسیه به‏شمار می‏‏رود. ولی این به این معنا نیست که تا انتهای خط، روسیه در تمام موارد در کنار ایران خواهد بود.
 
به همان نسبت که روسیه موافق حفظ وضع موجود در ایران است، مخالفت‏های جدی‏ای هم با رفتارهای ایران، به‏ویژه  در منطقه دارد و نسبت از نفوذ اسلام شیعی در مرزهای خودش نگران است و شاید قدرت گرفتن ایران و به‏ویژه مسلح شدن به بمب اتمی را در جهت مصالح ملی خودش نمی‏بیند.
 
آقای پوتین نخستین رییس جمهور روسیه است که پس از سفر استالین، رهبر وقت شوروی سابق، در سال ۱۹۴۳ برای شرکت در “کنفرانس تهران”، از ایران دیدن کرد. منافع مشترکی که ایران و روسیه را به هم بسیار نزدیک کرده، همین روی‏دادهای “بهار عربی” بود؟ آیا این منافع باعث می‏شود که ایران باز هم به روسیه، برای نزدیک شدن به او، امتیازاتی بدهد؛ از جمله در حوزه‏ی دریای خزر؟
 
رفنن آقای پوتین به ایران، در شرایطی صورت گرفت که هنوز مشروعیت نظام سیاسی ایران، تا حدی که امروز هست، در دنیا و در داخل، مورد هجوم و حمله قرار نگرفته بود.
 
پوتین و روسیه با دو مشکل اصلی روبرو هستند؛ یکی تغییر قوانین داخلی روسیه است که با دادن اجازه‏ مالکیت و احترام به حق مالکیت، سرمایه‏های خارجی جذب و اقتصاد روسیه، متنوع بشود. مشکل دوم فساد عمیقی است که در روسیه وجود دارد
 
سفر آقای پوتین به تهران، بعد از دوران آقای خاتمی بود که به‏هرحال سیاست نزدیکی به غرب و هم‏زیستی با کشورهای همسایه را پی‏گیری می‏کرد و هنوز انتخابات نزدیک به سه سال پیش ریاست جمهوری در ایران شکل نگرفته بود و جنبش سبز، در داخل و خارج ایران به‏وجود نیامده بود.
 
وضعیت داخلی ایران امروز فرق کرده، نگاه روسیه هم به ایران در طول دو سه سال گذشته، نسبت به سال‏های قبل و نسبت به زمان بازدید آقای پوتین از ایران، تفاوت عمده کرده است. ولی به‏هرحال هم پوتین به نوعی همکاری با ایران نیازمند است و هم متقابلاً ایران هنوز به حمایت روسیه دل‏بسته است.
 
مسائل مربوط به دریای خزر، یکی از وجوه مشترکی است که دو کشور را به هم نزدیک می‏کند. روسیه در شمال و ایران در جنوب، مایل هستند که کشورهای سه‏گانه‏ی دیگر همسایه‏ی خلیج فارس را در کنترل نگه دارند و روسیه ایران را به عنوان سپر دفاعی در مقابل افزایش نفوذ امریکا در منطقه، به‏ویژه در حوزه‏ خزر و آسیای مرکزی نگاه می‏کند.
 
به این علت، اگر رژیم ایران تغییر پیدا کند و حکومت متمایل به غرب در ایران به‏وجود بیاید، روسیه در مقابل نفوذ امریکا و غرب، بسیار ضعیف‏تر از پیش خواهد شد و کنترل منابع انرژی در این منطقه، بیشتر به دست غرب خواهد افتاد.
 
آقای تقی‏زاده، برمی‏گردیم به خود روسیه؛ روسیه برای فردای خود چه‏کار خواهد کرد؟ آیا پوتین می‏تواند هم‏چنان به راه خود و حاکمیت خود در روسیه ادامه بدهد؟
 
به نظر من، پوتین مجبور خواهد شد یا به علت فشارهای خارجی و یا اعتراض‏های داخلی، سیستم حکومتی‏اش را اصلاح کند و گام‏های بزرگ‏تری به سمت دموکراسی و حکوت مردم بردارد. اجازه بدهد مطبوعات مستقل، رادیو تلویزیون‏های مستقل به‏وجود بیایند و چهره‏های سیاسی مستقل شکل بگیرند.
پوتین و روسیه با دو مشکل اصلی روبرو هستند؛ یک مشکل ؛ تغییر قوانین داخلی روسیه است که اجازه‏ مالکیت و احترام به حق مالکیت در آن منظور شده باشد و با این تغییرات اجازه داده شود که سرمایه‏های خارجی به روسیه گرایش بیشتری نشان بدهند و اقتصاد روسیه، یک اقتصاد متنوع بشود.
 
مشکل دوم فساد عمیقی است که در روسیه وجود دارد و به‏هرحال پوتین با دست محکمی که دارد، شاید خودش را در این موقعیت ببیند که مبارزه با فساد را آغاز کند.
 
در صورتی‏که پوتین موفق نشود این دو مشکل را حل کند، یعنی قانون مالکیت را تغییر بدهد و امنیت اقتصادی، تجاری، سیاسی و مبارزه با فساد را به روسیه برگرداند، وضعیت حکومت داخلی او با مشکل جدی روبرو خواهد بود.
 

به‏هرحال روسیه به عنوان یک کشور صادرکننده و یک وارد کننده‏ی بزرگ، نیاز به همکاری غرب هم دارد. در نتیجه باید انتظار داشته باشیم که برای متنوع کردن اقتصادش، پوتین گرایش و همکاری‏های بیشتری نسبت به غرب و به‏خصوص در شروع کار، به اروپا نشان بدهد.