ونداد زمانی ـ در هر رابطه زناشویی، بالاخره زمان آن فرا می‌رسد که از خودتان بپرسید: آیا انتخاب این شریک برای زندگی‌ام انتخاب درستی بوده است؟

 
 به اعتقاد یکی از نویسندگان مجله اینترنتی “روانشناسی معاصر” خانم ربکا وبر، اگر خواهان پاسخگویی به این سئوال در همین سطح باشید مطمئن باشید که فرصت بزرگی را در زندگی از دست خواهید داد.
 
نویسنده مقاله ضمن گردآوری نتایج تحقیقات خود در زمینه مشاوره خانوادگی و بازبینی چندین کتاب درباره افراط و تفریط‌های افرادی که در یک رابطه زناشویی قرار دارند می خواهد خوانندگانش را به یک حقیقت مشخص آشنا کند که بخش بزرگی از ازدواج‌ها را به طلاق کشانده است.
 
او از قول روانشناس نیویورکی، خانم کِن پیج به این نکته اشاره می‌کند: “به ما آموخته‌اند دنبال یک مدل مشخص برای ازدواج بگردیم. به ما تفهیم شده است که یک رابطه یا باید درست باشد یا غلط. راه حل ساده و اصلی که همیشه و به‌ویژه این اواخر می‌شنویم این است که یا بسوز و بساز یا جدا شو.” دکتر پیج معتقد است که مقیاس درست و اصولی در اختیار مردم قرار داده نشده است.
 
برای بسیاری از افراد که در یک رابطه طولانی‌مدت قرار دارند این اتفاق پیش آمده است که دیر یا زود در حالی که در رختخواب خودشان دراز کشیده‌اند، از خود می‌پرسند: این فردی که در کنارم دراز کشیده است آیا همان فردی است که همه زندگی به دنبالش می‌گشتم؟
 
به گفته دکتر ترنس ریل یکی ازمشاوران خانوادگی در شهر بوستون آمریکا، “وقتی دوران لذتبخش جذابیت‌های عاشقانه و عطش جنسی از اوج خود فروکش می‌کند” چه اتفاقی می‌افتد؟ به نظر وی، لحظه‌ای که افراد به این حس در رابطه زناشویی خود واقف می‌شوند “در حقیقت روز اول ازدواج‌شان آغاز شده است”.
 
ارزش‌های و توقعات انسان امروز از پیوند زناشویی به تجربه‌های تلخ و بسیار از جدایی‌ها، دل‌شکستن‌ها و فروپاشی خانواده‌ها تکیه دارد. به همین دلیل لازم است افرادی که در رابطه زناشویی قرار دارند بیش از هر چیز به کنکاش انگیزه‌ها و رفتار خود بپردازند. واقعیت زندگی امروز بر این نکته پای‌ می‌فشارد که زندگی واقعی نمی‌تواند اجازه و امکان دستیابی به معشوق بدون نقص و کامل را برای هیچکس فراهم کند.
 
هر فرد بهتر است دلایل فروکش کردن انگیزه‌های عاشقانه خود را در درون خودش جست‌وجو کند. ایجاد احساس سرخوردگی و نارضایتی درباره شریک زندگی، ربطی به فرد مقابل ندارد. در حقیقت احساس مزبور نشان‌دهنده این است که افراد این آمادگی را دارند که در درون یک زندگی مشترک، به رشد شخصی خود میدان دهند.
 
شجاعت و تیزبینی‌ای که نویسنده سعی می‌کند در شیوه استدلال خود توضیح دهد، جالب است. او معتقد است درست از لحظه‌ای که به شک می‌افتیم و قلعه رمانتیک توقعات ما از همسر و همراه‌مان مثل یک ساختمان شنی در ساحل دریا با اولین موج در هم می‌ریزد، این جسارت را پیدا می‌کنیم تا دنیای خیالی خودمان را به زیر سئوال ببریم. از همان لحظه باید بپذیریم که شریک ازلی و ابدی‌ای که فقط برای ما ساخته شده باشد وجود خارجی ندارد.
 
به اعتقاد خانم وبر، اگر کوتاهی به خرج دهیم و بر اساس تربیت و ارزش‌های قراردادی، سرخوردگی اولیه‌مان را بزرگ جلوه دهیم و روی آن کار نکنیم، هیچ‌گاه به درک درستی از زندگی و رابطه مشترک با فرد دیگر نمی‌رسیم. بدترین واکنش این است که بلافاصله میدان جست‌وجو و خودشناسی را رها کنیم و با تلنبار کردن همه کمبودها و اشتباهات بر شریک زندگی، گزینه فرار از یک رابطه را برگزینیم.
 
روانشناس بالینی، خانم کریستین مینیک معتقد است، حس عاشقانه و رمانتیک، در نطفه خود این پیامد را نیز در بر دارد که فرد یک‌روز به این نتیجه برسد که شریک و همراه مناسبی برای خود انتخاب نکرده است. او می‌افزاید: “ولی توهم و ناخرسندی از یک رابطه، می‌تواند انگیزه قدرتمندی باشد برای به راه افتادن نیت فرخنده خودشناسی و کشف ذات درونی در هر فرد.”
 
خانم مینیک می‌گوید رابطه بسیار جذاب عاشقانه که سرشار از عاطفه و میل جنسی است، به‌طور نسبی در فاصله بین ۹ ماه تا چهارسال اول به‌هر حال فروکش می کند. این پژوهشگر جذبه و کشش یادشده را به مصرف کوکائین تشبیه می‌کند که از طریق دستکاری در فعل و انفعالات عصب‌‌ها و هورمون‌های شیمیایی، می‌تواند فرد را در حالت اوج لذت قرار دهد، اما این نوع اوج‌گیری نمی‌تواند پایدار باشد.
 
از نظر کریستین مینیک، در دوره اوج عاطفه و لذت، آدم‌ها بیش از حد به قابلیت‌های شخصیتی و فیزیکی شریک‌شان بها می‌دهند. در دوران آشنایی اولیه، سلیقه‌های شخصی، اعمال و رفتار معشوق، بسیار جذاب و دوست‌داشتنی است. در یک کلام برداشت افراد از معشوق‌شان واقعی نیست.
مشکل از آنجا آغاز می‌شود که بعد از پریدن تاثیر کوکائین عشق، به یکباره همه اعمال و تصمیم‌های شریک جنسی فرد به زیر سئوال برده می‌شود. مهم‌تر از همه آنکه در چنین مقطعی آدمی با تمام قوا بر این درخواست پافشاری می‌کند که باید شریک و همراهش تغییر و مطابق سلیقه وی رفتار کند. بسیاری از افراد در این مرحله به این نتیجه می‌رسند که شریک درستی را برای زندگی خود انتخاب نکرده‌اند.
 
به اعتقاد خانم مینیک، اگر در یک رابطه کمابیش کامل و عاشقانه، هر فرد به دنبال کشف مشکلات و کمبودهای شخصی خودش نباشد و دربه‌در در جست‌وجوی معایب و نارسایی‌های شریک خود باشد، فرصت طلایی خودسازی در یک زندگی پیچیده دو نفره را از دست می‌دهد.