فرهاد رهبر در جلسه فوقالعاده و فوری هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی یکشنبه ۲۸ مرداد از ریاست این دانشگاه برکنار شد و محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز به سرپرستی انتخاب شد.
ریاست جلسه فوقالعاده بر عهده علیاکبر ولایتی، سرپرست هیأت موسس و هیأت امنای دانشگاه آزاد بود. علت جدایی فرهاد رهبر اختلافهای او با ولایتی ذکر شده است.
اواخر سال گذشته خبری مبنی بر استعفای فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه آزاد منتشر اما تکذیب شد. گفته میشد دلیل استعفای او دخالتهای پرشمار ولایتی در مدیریت دانشگاه آزاد است. شایعات درباره اختلاف این دو قوت میگرفت و تکذیب میشد تا اینکه فرهاد رهبر بالاخره از ریاست دانشگاه کنار گذاشته شد.
محمدمهدی طهرانچی، رئیس کنونی دانشگاه آزادِ واحد تهران مرکز، با تصمیم هیأت امنای دانشگاه به عنوان سرپرست دانشگاه آزاد معرفی شده است. او در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به ریاست دانشگاه شهید بهشتی رسیده بود و بین سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵ در این سمت ماند.
رئیس اسلامیسازی
با مرگ علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس پیشین هیئت امنای دانشگاه آزاد و رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۱۹ دی ۱۳۹۵، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علی ولایتی، مشاور خود در امور بینالملل را به سرپرستی هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد برگزید و ولایتی نیز همفکران خود را به سمتهای مختلف این دانشگاه منصوب کرد.
هیأت امنای دانشگاه آزاد ۲۵ تیر گذشته فرهاد رهبر را به جای علیمحمد نوریان بهعنوان رئیس جدید دانشگاه آزاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کرد. یک هفته بعد هم علیاکبر ولایتی حکم ریاست او را صادر کرد.
علیمحمد نوریان در حالی جای خود را به فرهاد رهبر داد که در سه ماه ریاست خود بر این دانشگاه به دلیل «هاشمیزدایی» مورد انتقاد دولت حسن روحانی، رئیسجمهوری و حامیانش قرار گرفته بود.
فرهاد رهبر پیش از این علاوه بر ریاست دانشگاه تهران، ریاست سازمان برنامه و بودجه در ابتدای دولت احمدینژاد و نیز معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات در دولت محمد خاتمی را به عهده داشت.
او پیش از رسیدن به ریاست دانشگاه آزاد، سمت مشاور اقتصادی ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس را تقبل کرد. ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای کمیته مرگ در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، رقیب اصلی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ بود.
رهبر مدیریت فرآیند اسلامیسازی شتابان دانشگاه آزاد را برعهده گرفت. به پیروی از توصیههای علی خامنهای برای بومیسازی و اسلامیسازی علوم انسانی.
در همین راستا استادانی همچون باقر ساروخانی، مصطفی ازکیا، صادق زیباکلام، رضا داوری اردکانی، گودرز افتخار جهرمی و عدهای دیگر از کار برکنار شدند.
فرهاد رهبر رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، در اینباره گفته بود: «هر استادی که بخواهد خدشهای به دین، قرآن و پیغمبر وارد کند را لحظهای تحمل نمیکنیم. با استفاده از بیان، هنر، پول، نمره، ایجاد شخصیت کاذب برای یک استاد و ایجاد کاریزمای واهی برای یک استاد قصد دارند اعتقادات و ایمان دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهند. (…) هر اراجیفی که خواستند، گفتند! »
در ادامه روند اسلامیسازی دانشگاه آزاد، فرهاد رهبر با صدور احکامی تمام امامان جمعه را به عضویت هیأت امنای دانشگاه آزاد در استانهایشان منصوب کرد.
شما ببینید نظان و خصوصا روحانیون در چه سراشیبی تندی قرار گرفته اند: شعارها را من دوره می کردم:
خاتمی خاتمی حمایتت می کنیم!
هاشمی هاشمی حمایتت می کنیم!
هاشمی افشاء کن، افشاء کن!
زنده باد اصلاحات!
و تا بیا پریروز…توپ تانگ فشفشه، آخوند با گم بشه!
و دیروز: توپ تانگ فشفشه، خامنه ای ک…س ک….شه!
و امروز : توپ تانگ فشفشه، آخوند باید کشته شه! که دیوارهای تهران و خصوصا جنوب شهر را گرفته است.
من برای یکی و بعد یکی دیگر از سایتهای اصلاحطلب مقاله ی کوچکی در این زمینه نوشتم که متاسفانه آنها وقعی بر آن نگذاشتند. اما موضوع بسیار نگران کننده است. چرا که در نه «بی ادبی» بلکه من نام آنرا «ناادبی» می گذارم محوری با خط سیری بسیار رسا ترسیم شده است. می گویم ناادبی برای اینکه این جوانان اغلب تحصیل کگرده و باادبند اما جانشان به لبشان رسیده و ناادبی می کنند یعنی ادب داشته را بکار نمی بندند…در این چند ساله اگر نه ملیونها تعرض به زنان و دختران و آزادیخوان، که دست کم هزاران تعرض به آنها در دستور کار لباس شخصی ها و پاسداران و بسیجی ها و گاهی نیز طلبه ها و روحانیون و مداحان بوده است. گاها با خشونتی بینظیر مثل قتل و اسید پاشی ها که با فتوا بوده است انجام گرفته. اما موضوع جدید اینکه از یک سال پیش نیز اگر نه هزاران تعرض که دست کم بیش از هزار تعرض به بیوت آیت الله ها و مداحان و تعرض فیزیکی در خیابان در سراسر ایران خصوصا قم و مشهد و تهران به روحانیون و مداحان شده است. گاهی این تعرض بسیار خشن بوده است. من به عنوان خبرنگار میدانی در مقاله ای هشدار دهنده به دو سایت و روزنامه نوشتم اما آنها ترسیدند آنرا منتشر کنند و البته حق با آنهاست بترسند اما حق با آنها نیست که مقاله را چاپ و منتشر نکنند. چرا که این سرازیری بسیار خطرناک است و می رود تا امنیت را کاملا از روحانیون و مداحان بگیرد. همینک خرج محافظت از روحانیون و مداحان رقم سنگینی ست بر کمر بیرمق مردم. این محافظت اگر برداشته شود به نظر من کوچکترین امنیت و آسایشی برای روحانیون و مداحان و طلاب باقی نمی ماند. باید فکری کرد. باید روحانیون و مداحان فکری برای فردای خود بکنند. پریروز، دیروز امروز و فردا و پسفردا!
خبرنگار میدانی / 19 August 2018