ویلیام دیل و تیموتی بیل – میخائیل میخائیلوویچ باختین (۱۸۹۵ – ۱۹۷۵)، نظریه‌پرداز رادیکال ادبیات و زبان است. او که زیر تأثیر نوشته‌های کارل مارکس بود، علاقه‌ی ویژه‌ای به تغییر و انقلاب اجتماعی درون ساختارهای غالب اجتماعی و روشنفکری داشت.

باختین در اورل (روسیه) به دنیا آمد و در دانشگاه پتروگراد واژه‌شناسی و ادبیات کلاسیک خواند؛ سال‌های تحصیل وی هم‌زمان شده بود با جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه. در روستای نِوِل و بعدها در ویتبسک تدریس کرد و همان‌جا با النا الکساندروونا آشنا شد و با هم ازدواج کردند.

در ویتبسک بود که با حلقه‌ی روشنفکری‌ای آشنا شد که اعضایی مانند والنتین ولوشینوف و پاول مدودوف داشت. باختین در سال ۱۹۲۴ به لنینگراد رفت و پنج سال بعد به اتهام مشارکت در امور کلیسای زیرزمینیِ ارتودوکسِ مسیحی، بازداشت شد. به خاطر بیماری‌ایی که داشت، حکمِ ده سال کار در اردوگاه کار اجباری سیبری به شش سال تبعید به قزاقستان کاهش پیدا کرد؛ باختین به قزاقستان رفت و در آن‌جا به‌عنوان حسابدار یک مزرعه کار کرد.

باختین بعد از سپری‌کردن روزهای تبعید، هیچ شغل ثابتی نداشت تا سال ۱۹۴۵ که در مؤسسه‌ی آموزشی موردوویا در سارانسک، ادبیات روسیه و جهان تدریس کرد. وی همان‌جا ماند تا ۱۹۶۱ که بازنشسته شد.

باختین از نظر آکادمیک چنان گمنام بود که وقتی بعضی از دانش‌پژوهان در دهه‌ی ۱۹۵۰ به کارهای وی علاقمند شدند (به‌خصوص به کتاب «پرسش‌های نظریه‌ی ادبی داستایفسکی» که در ۱۹۲۹ در روسیه منتشر شده بود) و فهمیدند که باختین هنوز زنده است، شگفت‌زده شده بودند.

باختین در ۱۹۶۹ به مسکو رفت و تا مرگش به‌سال ۱۹۷۵ همان‌جا ماند.

اولین جرقه‌ی علاقه‌ی دنیای غرب به کارهای باختین را می‌توان در مقاله‌ی مشهور ژولیا کریستوا با نام «واژه، گفت‌وگو، و رمان» (۱۹۶۹) دید. کریستوا در این مقاله، نظریه‌ی گفت‌وگوگراییِ (theory of dialogism) باختین را مطرح می‌کند تا نظریه‌ی بینامتنیت (intertextuality) خویش را بپروراند.

کریستوا هم‌چنین مقدمه‌ای بر ترجمه‌ی فرانسوی «پرسش‌های نظریه‌ی ادبی داستایفسکی» (۱۹۷۰) نوشت.

فلسفه‌ی باختین

باختین در طول نیم‌سده‌ی زندگی آکادمیک‌اش، روی موضوعات بسیاری کار کرد؛ از اخلاق گرفته تا زیباشناسی. اما دغدغه‌ی اصلی همه‌ی کارهای باختین، رابطه‌ی بین مسئولیت اخلاقی و خلاقیت بود. به زبانی دیگر، علاقه‌ی اصلی باختین به رابطه‌ی میانِ سیستم و تغییر، ثبات و سیالیت، قانون و انقلاب بود. تغییر، که دگرگونیِ خلاقانه‌ی چیزِ تاسیس‌شده و بدیهی‌شده است، چگونه ممکن می‌شود؟ ‌چه ستیز یا کشمکشی درون جامعه، و درون فرد، هست؟ چه کشمکشی بین تمایل به «هنجاریت و ثبات» و «نوآوری و گشودگی» وجود دارد؟ مسئولیت اخلاقی فرد در قبالِ «حفظ و حمایت از نظم اجتماعی موجود» و «دگرگونی اجتماعی» چیست؟

باختین در نوشته‌های اولیه‌اش، به مفهوم «نظریه‌گرایی» (theoretism) حمله کرد. نظریه‌گرایی، خلاقیت یا آفرینندگی انسان را به یک سیستم نظری فرومی‌کاهد. نظریه‌گرایی، پیچیدگی و آشفتگیِ سوژگانی انسان و روابط اجتماعی را به سیستمِ عقلانی ثابتی محدود می‌سازد و بدین‌گونه حقیقتِ زندگی انسان را فرسوده می‌کند.

باختین با نظریه‌گرایی مخالفت می‌کند و به دنبال ویژه‌مندی‌های زندگی روزمره می‌رود. باختین وقتی این‌چنین به جزئیات زندگی روزمره توجه می‌کند، پس دارد میل و گرایش دانش‌پژوهانه به نظریه‌های جهان‌شمول را تضعیف می‌سازد.

بدین‌گونه باختین نه به رخدادهای بزرگ و فاجعه‌بار تاریخ انسان (مانند جنگ‌ها و بلاها و انقلاب‌ها و کشورگشایی‌ها)، که به زندگی روزمره و جزئیات «کسل‌کننده»ی زندگی مردم عادی پرداخت؛ همین جزئیات است که نشان می‌دهند جامعه‌ی انسانی چگونه است و تغییرات اجتماعی چگونه در سراسر تاریخ روی داده‌اند.

باختین، در نوشته‌هایش، روی مفهوم «تمامیت‌ناپذیری» (unfinalizability) تاکید دارد. این مفهوم یعنی امکانِ نتیجه‌گیری نهایی وجود ندارد. در زندگی انسان هیچ‌چیز تمام‌شدنی و نهایی و حتمی نشده است، و هیچ‌چیز هم نمی‌تواند حتمی شود و به اتمام برسد.

همان‌طور که باختین در کتاب «پرسش‌های نظریه‌ی ادبی داستایفسکی» نوشته است «هنوز هیچ‌چیزِ قطعی و نهایی‌ای در جهان رخ نداده، هنوز هیچ کلامِ نهایی‌ای در جهان و درباره‌ی جهان گفته نشده است، جهان باز و رهاست، همه‌چیز هنوز در آینده است و همیشه هم در آینده خواهد بود».

زندگی پر از مازاد است، پر از باقی‌مانده و روزنه و بی‌قاعدگی‌ است؛ و همین است که نمی‌گذارد چیزی نهایی و حتمی شوند، پس همیشه امکانِ شگفتی و تغییر و انقلاب هست. همین ناحتمیت‌گرایی است که نظریه‌گرایی را تضعیف می‌کند.

نظریه‌ی گفت‌وگوگرایی و حقیقت گفت‌وگوییِ باختین، ریشه در ناحتمیت‌گرایی دارند. نوشته‌های اولیه‌ی باختین روی شکل‌گیری سوژه متمرکز بود و آن را مجتمعِ ناحتمی‌شدنیِ هویت‌ها و امیال و صداها می‌داند. اما در نوشته‌های بعدی‌اش روی نظریه‌ی گفت‌وگوگرایی و گفتمان و زبان متمرکز می‌شود.

گفت‌وگوگرایی، گفتمان‌های ادبی و گفتاری را گفت‌وگو می‌داند؛ گفت‌وگو یعنی تقاطعی از صدای‌های چندگانه. وقتی کسی صحبت می‌کند یا می‌نویسد، این‌طور نیست که او مؤلف و منبع یگانه‌ی کلامش باشد. بل گفتمانِ او، مثل هویت او، ترکیبی از صداها و زبان‌های بسیاری است که از او یک سوژه می‌سازد. هر سوژه‌ای برساخته‌ی صداهای چندگانه است، صداهایی از گذشته و اکنون. هر سوژه‌ای بدل به فضایِ گفت‌وگو می‌شود. گفتار و نوشتار فرد برآمده از همین فضایِ گفت‌وگویی است.

کریستوا از همین نظریه‌ی گفت‌وگوگرایی استفاده می‌کند تا نظریه‌ی بینامتنیت خویش را پرورش دهد. کریستوا هر متن و هر گفتمان را یک فضای گفت‌وگویی می‌داند و آن را «تقاطعِ سطوحِ متنی» می‌نامد. همین هم در مورد چیزی که باختین «حقیقت گفت‌وگویی» می‌نامد صادق است. باختین می‌گوید دو نوعِ متمایز گفتمان درباره‌ی حقیقت وجود دارد: تک‌گویی و گفت‌وگویی. همان‌طور که از خودِ نام «تک‌گویی» برمی‌آید، به یک صدای تک و تنها اشاره می‌کند. یعنی آن صدا فقط با خودش است و هیچ تضادی مطرح نیست، درست مثل بیانات یک پاپ یا یک رئیس‌جمهور. تک‌گویی وانمود می‌کند که حرفِ نهایی و قطعی است.

حقیقت گفت‌وگویی اما حقیقتی است که در میانه‌ی صداهای چندگانه و ادغام‌نشده پدیدار می‌شود. گفت‌وگو، تقاطعِ غیرمستقیمِ صداهایی است که «چندگانگیِ خودآگاهی‌ها»یی را نشان می‌دهد. این چندگانگی خودآگاهی‌ها را نمی‌توان در صدایِ تک‌گویی دید.

حقیقت گفت‌وگویی، نظام‌مندشدنی نیست، حتمی‌شدنی و قطعی‌شدنی نیست. «حقیقتِ» گفت‌وگویی، درباره‌ی حقیقی‌بودن/کاذب‌بودن چیزی نیست، بل ویژه‌مندی و تکین‌بودگیِ خودِ رخداد را بیان می‌کند. حقیقت گفت‌وگویی، یک نظام و سیستم نیست، بل یک رخداد پویاست. گفت‌وگویی است که تضاد و مبارزه دَرَش جریان دارد.

باختین در کتاب «پرسش‌های نظریه‌ی ادبی داستایفسکی» روی گفت‌وگوگرایی در ادبیات متمرکز می‌شود. باختین می‌گوید بسیاری از بازنمایی‌های ادبیِ گفت‌وگو در واقع گفت‌وگو نیستند، بل یک‌سری صداهای تک‌گو هستند. وی تاکید دارد که قدرتِ رمان باید واقعا گفت‌وگویی باشد (مثل داستایفسکی)؛ یعنی صداهای چندگانه را بی آنکه در یک صدا ادغام سازد طرح کند و فضایی ایجاد کند تا آن صداهای چندگانه با هم تعامل داشته باشند و خواننده نیز با این صداها مذاکره داشته باشد.

مفهوم باختینی دیگری که توجه‌ی بسیاری از دانش‌پژوهان را به خود جلب کرده، مفهومِ کارناوال است. باختین این مفهوم را در کتاب «رابله و دنیای‌اش» توضیح می‌دهد. کارناوال‌ براندازگرِ نظم اجتماعی و سیاسیِ مستقر است، نظمی که ثابت به نظر می‌رسد. کارناوال‌ها (کنش‌هایی مانند بالماسکه و سوزاندنِ تمثال‌ها و بی‌حرمتی به چیزها و فضاهای مقدس و زیاده‌روی در عیاشیِ تنانه) از زیر کنترل نظمِ مسلط خارج می‌شوند و – حتی شده فقط برای یک بار – از قانون و سنت و همه‌ی رفتارهای هنجارین اجتماعی رها می‌گردند.

باختین در نظریه‌ی کارناوال‌اش بر آن جنبه‌هایی از زندگی و زبان انگشت می‌گذارد که بر ناحتمیت‌بودگی تاکید دارند، یعنی جنبه‌هایی که مردم و جوامع را نسبت به تغییرِ خلاق باز نگه می‌دارد – به‌خصوص این‌که در دورانِ باختین، استالین حکومت می‌کرد و این جنبه‌های زندگی و زبان اهمیت خاصی پیدا می‌کردند.

باختین و دین

نظریه‌های کارناوال و گفت‌وگوگراییِ باختین تأثیر بسیار زیادی در حوزه‌ی دین‌پژوهی گذاشته‌اند. گرچه رویکرد باختین ادبی بود، اما همان‌قدر که در میان دانش‌پژوهان ادبی و الاهیاتی تأثیرگذار بوده، بر ادبیاتِ متون مقدس نیز تأثیر گذاشته است.

برای نمونه، کنت کریگ با استفاده از مفهومِ کارناوال باختین، «کتاب استر» [بخشی از عهد عتیق] را بررسی می‌کند. دیگر دانش‌پژوهان کتب مقدس نیز نظریات باختین را به کار بستند تا نشان دهند که ادبیات کتب مقدس اساسا گفت‌وگویی است و این‌که [این ماهیت گفت‌وگوییِ متن مقدس] چگونه در سنت‌های مختلف تفسیرِ دینی عمل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین کاربست‌های نظریات باختن در دین‌پژوهی، به «کتابِ ایوب: ستیز بر سر پنداشت‌های اخلاقی» (۲۰۰۳) کارول ا. نیوسام است. دانش‌پژوهان اولیه، پیچیدگیِ ادبی کتاب ایوب پیامبر را به‌نشانه‌ی فقدان یک‌پارچگی [و یک‌دستی موضوعی] می‌گرفتند و به‌خاطر سطوح و صداهای ادبی‌اش همواره به‌عنوان کتابی دانسته شده که حاوی مطالب متنوع اما نامربوط به یک‌دیگر است. برای همین هم، بسیاری از دانش‌پژوهانِ اولیه این کتاب را متناسب با لایه‌های ادبی مختلفی که دارد تقسیم‌بندی کردند و بدین نسخه‌‌ای درآمده که همینک در دست ماست. این دانش‌پژوهان رویکردِ تک‌گویی را اختیار کرده بودند، و می‌خواستند هر یک از آن صداهای چندگانه‌ی متن را مجزا سازند.

نیوسام، با استفاده از نظریه‌های گفت‌وگوگرایی و حقیقتِ گفت‌وگوییِ باختین، به فهم جدیدی از یک‌پارچگیِ ادبی-زیباشناسیکِ «کتاب ایوب» می‌رسید. نیوسام می‌گوید این کتاب، فضایی گفت‌وگویی است. کلیتِ این کتاب، تک‌گو نیست. بل بر عکس؛ کلیتِ این کتاب در همان ناهماهنگی و بدآهنگیِ صداها نهفته است. ایوب، گفتمانِ اخلاقی حتمی‌ناشدنی و قطعی‌ناشدنی درباره‌ی پرهیزگاری و رنج و ماهیتِ خداست. ایوب، رخدادِ گفت‌وگوی اخلاقی است، سیستم اخلاقی نیست. هیچ کدام از صداهای این کتاب غالب نیست. «چندآواییِ مولفِ» کتابِ ایوب، خواننده را در مقامی می‌نشاند که می‌تواند بین صداها مذاکره‌ای فعال داشته باشد.

کاربرد نیوسام از باختین در مطالعه‌ی کتب مقدس، می‌تواند الهام‌بخش ما شود تا بتوانیم ساختار اجتماعی و فرهنگیِ جوامع دینی را فضاهایی گفت‌وگویی بدانیم و نه واحدهایی تک‌گو.

با این رویکرد می‌توانیم جامعه‌ی دینی و سیستمِ باورها و اعتقادات مشترک‌شان درباره‌ی حقیقت را نه تک‌گویانه که گفت‌وگویانه ببینم و آن جامعه را محلِ صداهایی بدانیم که همیشه در حال تغییر هستند و با یک‌دیگر و با مسائل و جریانات پیرامون خویش در رابطه و کشمکش هستند. جامعه‌ی دینی، هم‌چون کتابِ مقدسِ ایوب، یک فضای گفت‌وگویی است.

برای مطالعات بیشتر

نوشته‌های باختین

Art and Answerability: Early Philosophical Essays. Edited byMichael Holquist and VadimLiapunov. Translated by Vadim Liapunov. Austin: University of Texas Press, 1990

Speech Genres and Other Late Essays. Edited by Caryl Emerson and Michael Holquist. Translatedby Vern W.McGee.Austin: University of Texas Press, 1986

Problems of Dostoevsky’s Poetics. Edited and translated by Caryl Emerson. Minneapolis:University of Minnesota Press, 1984

The Dialogic Imagination: Four Essays. Edited by Michael Holquist. Translated by CarylEmerson and Michael Holquist. Austin: University of Texas Press, 1981

Rabelais and His World. Translated By Helene Iswolsky Cambridge: MIT Press, 1968.

درباره‌ی باختین

Beal, Timothy K. “Ideology and Intertextuality: Surplus of Meaning and Controlling the Means ofProduction.” In Reading Between Texts: Intertextuality and the Hebrew Bible, edited by DannaNolan Fewell. Louisville: Westminster/John Knox Press, 1992

Boyarin, Daniel. Intertextuality and the Reading of Midrash. Bloomington: Indiana UniversityPress, 1994

Clark, Katerina, and Michael Holquist. Mikhail Bakhtin. Cambridge: Harvard University Press,1984

Coates, Ruth. Christianity in Bakhtin: God and the Exiled Author. Cambridge: CambridgeUniversity Press, 1998

Kristeva, Julia. “Word, Dialogue, and Novel.” Translated by Alice Jardine, Thomas Gora, and LeonRudiez. In The Kristeva Reader, edited by Toril Moi. New York: Columbia University Press,1986

Lock, Charles. “Carnival and Incarnation: Bakhtin and Orthodox Theology.” Literature andTheology 5 (1991): 68–82

Morson, G.S., and C.Emerson. Mikhail Bakhtin: Creation of a Prosiacs. Stanford: StanfordUniversity Press, 1990

Newsom, Carol A. “Bakhtin, the Bible, and Dialogic Truth.” Journal of Religion 76 (1996): 290–306

—. The Book of Job: A Contest of Moral Imagination. Oxford: Oxford University Press, 2002

Pechey, Graham. “Not the Novel: Bakhtin, Poetry, Truth, God.” In Bakhtin and Cultural Theory,edited by Ken Hirschkop and David Shepherd. New York: Palgrave, 2001

Reed, Walter L. Dialogues of the Word: The Bible as Literature According to Bakhtin. Oxford:Oxford University Press, 1993

Tull, Patricia K. “Rhetorical Criticism and Intertextuality.” In To Each Its Own Meaning: AnIntroduction to Biblical Criticisms and Their Applications, edited by Stephen L.McKenzie andStephen R.Haynes. Louisville: Westminster/John Knox Press, 1999

◄توضیح مترجم:

آنچه خواندید فصلی از کتاب “نظریه برای پژوهش‌های دینی” بود.

این کتاب فصل به فصل به صورتی آزاد (آزاد با هدف فهم‌پذیری بیشتر) ترجمه شده و در سایت زمانه منتشر می‌شود.

فصل‌های این کتاب مستقل از هم هستند و در نتیجه لازم نیست برای مطالعه‌ی هر کدام از آنها فصل‌های پیشین را خوانده باشیم.

مشخصات متن اصلی کتاب چنین است:

William E. Deal & Timothy K. Beal: Theory for religious studies, New York 2004

بخش‌های پیشین:

نظریه و اهمیت آن در دین‌پژوهی

زیگموند فروید

کارل مارکس

فردریش نیچه

فردینان دو سوسور

لویی آلتوسر

میخائیل باختین

رولان بارت

ژرژ باتای

ژان بودریار

والتر بنیامین

پیر بوردیو

جودیت باتلر

هلن سیکسو

ژیل دلوز و فلیکس گاتاری

ژاک دریدا

میشل فوکو

هانس-گئورگ گادامر

لوس ایریگاری

ژولیا کریستوا

ژاک لاکان

آنری لوفِوْر

ایمانوئل لویناس

ژان فرانسوا لیوتار

موریس مرلو-پونتی

ادوارد سعید

گایاتری چاکاراورتی اسپیواک

هایدن وایت

ریموند ویلیامز

اسلاوی ژیژک