مفهوم‌سازی عناصر انتخاباتی مجلس در ایران به چه صورتی است؟

انتخابات مجلس تا چه حدی با سنجه‌های معتبر بین‌المللی همخوانی دارد؟
عواملی که باعث تحریک مردم به شرکت در انتخابات مجلس می‌شوند کدامند؟
 
نگارنده تلاش دارد به این پرسش‌ها و چند پرسش فرعی دیگر در این زمینه پاسخ دهد.
 
به باور نگارنده مفهوم‌سازی عناصر انتخاباتی در خاورمیانه و ایران، به صورتی درخور و بایسته، صورت نگرفته است.
با مدنظر قرار دادن سنجه‌های معتبر انتخاباتی دمکراتیک می‌توان گفت، انتخابات مجلس در ایران غیر دمکراتیک است. عوامل مشارکت‌زا مانند شهرگرایی، طایفه‌گری، رسانه و… از عواملی هستند که در کنار توده‌ای شدن جامعه به ازدیاد مشارکت در انتخابات مجلس می‌انجامد.
 
مفهوم‌سازی
 
پس از رنگ باختن ایدئولوژی‌های سیاسی و معناگریزی حاکم بر مناسبات اجتماعی و سیاسی در دنیای امروز، به میان آمدن مباحثی هم‌چون قومیت، قبیله، شهر و محلی‌گرایی شاید زیاد دور از انتظار نباشد.
 
چنین روندی شاید به‌زعم برخی کار‌شناسان از چهره ژانوسی جهانی شدن یا جهانی سازی نشأت می‌گیرد. بدین معنا که از سویی سعی بر یکسان‌سازی تفاوت‌ها دارد و از سویی به انتشار تفاوت‌ها کمک می‌کند.
 
اما معناگریزی ناشی از پایان ایدئولوژی‌های بسیج‌گر و انتشار تفاوت‌های ناشی از پدیده کلی محور جهانی‌‌سازی، به نوعی باعث تغییر در سیاست و اجتماع سیاسی نیز شده است، خصوصا در کشورهایی که ساختنِ مفاهیم سیاسی و اجتماعی به صورت ناقصی صورت گرفته باشد. یکی از مفاهیمی که معلول و ناقص برساخته شده، مفهوم انتخابات است. در اینجا منظور از مفهوم‌سازی، فرایندی است که به شفاف‌سازی درک ما از پدیده و مصادیق دال بر آن می‌انجامد.
 
انتخاب و انتخابات از پدیده‌هایی هستند که از کشورهای غربی نشأت گرفته‌اند. آنها پس از سپری کردن چندین دوره پرمشقت و گاهی خونین به دست آمده‌‌  و بر اساس مؤلفه‌ها و پارامترهای گوناگونی مفهوم‌‌سازی شده‌اند
 
انتخاب، انتخابات و هم‌چنین سازوکارهای مرتبط به انتخابات از پدیده‌هایی هستند که از کشورهای غربی نشأت گرفته‌اند. آنها پس از سپری کردن چندین دوره پرمشقت و گاهی خونین به دست آمده‌اند  و بر اساس مؤلفه‌ها و پارامترهای گوناگونی در مورد آنها مفهوم‌‌سازی شده است.
 
صرف به یدک کشیدن پسوند اسلامی برای مجلس ایران می‌تواند ما را به مسیری دیگر هدایت کند، اما چنین امری تنها در صورتی محقق می‌شود که بانیان پسوند اسلامی مجلس در ایران، پارامترهای این پدیده را جهت مفهوم سازی صحیح آن ارائه کرده باشند. در نبود چنین امر مهمی ما ناچاریم به پارامترهای زیر مراجعه کنیم و آن‌ها را معیار بررسی خود قرار دهیم.
 
۱. وجود رقابت: اصل اساسی در انتخابات، پذیرش رقابت مسالمت آمیز و پذیرش حق برنده برای رقبا است. هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق رقابت و دسترسی همگان به انتخابات را به رسمیت شناخته، اما در عمل از وجود سازوکارهای اجرایی در این زمینه ممانعت به عمل آورده است.
 
به طوری که انتخابات و خصوصا انتخابات مجلس منحصر به چند جناح خاص بوده و اگر رقابتی نیمه دمکراتیک نیز مانند مجلس ششم صورت گرفته است، بازهم تنها در چهارچوب جناح‌های حکومتی و اسلامی بوده است، چنانکه بعضا بر اثر فشارهای جانب جناح تمامیت‌خواه، جناحی منتقد به وجود آمده است.
 
در برخی موارد فشارهای وارده از جانب جناح تمامیت‌خواه به‌نحوی بوده که جناح منتقد به عبور از برخی خطوط قرمز حکومتی گرایش یافته است.
 
هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق رقابت و دسترسی همگان به انتخابات را به رسمیت شناخته، اما در عمل از وجود سازوکارهای اجرایی در این زمینه ممانعت به عمل آورده است
 
۲. وجود احزاب: انتخابات بدون وجود احزاب مختلف که مجاری تجمیع‌کننده آرای مردم هستند، معنایی ندارد. در واقع احزاب نقش حائل را بین مردم و انتخابات بازی می‌کنند.
 
یعنی انتخاباتی که از مجاری احزاب عبور نکند بیشتر به کارناوال و بازی نمایشی سیاسی شبیه است که حصول هر نتیجه‌ای از آن قابل تصور است. اگرچه قانون اساسی حق به وجود آمدن و تأسیس احزاب و گروه‌های سیاسی را به رسمیت شناخته، اما باز هم در عمل هیچ سازمان و حزبی اجازه تأسیس و فعالیت نیافته است.
 
آنچه بوده شبیه کلوپ‌های درون پارلمانی بوده که تنها هدفشان ماندن بر سریر قدرت بدون رجوع به آراء و پایگاه مردمیشان بوده است. یا اگر سازمان‌هایی شبیه احزاب نیز صورت گرفته، شبه احزاب موسمی و انتخاباتی بوده که پس از تغییراتی اندک در حوزه اجرایی سیاست، موجودیت خود را از دست داده‌اند.
 
۳. آزادی بیان: انتخاباتی که در ان از اصل آزادی بیان پیروی نشود از معنا تهی خواهد بود. زیرا یکی از دلایل انتخابات، فراهم شدن فضایی است که در آن مردم بدون هیچ گونه خط قرمز و محدودیتی به فرد یا گروهی رأی دهند که حامل پیام و دغدغه آن‌ها است به مجمعی که در آن سیاست‌های کلی یک کشور تعیین می‌شود.
 
آزادی بیان در سال‌های زمامداری جمهوری اسلامی نیز فصلی بوده، به طوری که در دوره‌هایی نیز که شاهد وجود آزادی بیان بوده‌ایم، آزادی پس از بیان وجود نداشته است. آزادی بیان در هنگام انتخابات و تبلیغات انتخاباتی تا حدودی قابل دسترسی است، اما چنین امری نیز تنها معطوف به آزادی ابزاری بوده نه آزادی به مثابه هدف.
 
انتخاباتی که از مجاری احزاب عبور نکند بیشتر به کارناوال و بازی نمایشی سیاسی شبیه است که حصول هر نتیجه‌ای از آن قابل تصور است
 
۴. وجود ارگان‌های تبلیغی واقعی: هر حزب گروه و سازمانی برای معرفی و ارائه برنامه‌ها و سیاست‌های خود به ارگانی تبلیغاتی همچون روزنامه یا رسانه‌های سمعی بصری نیاز دارد.
 
قابل ذکر است چنین ارگان‌هایی به‌هیچ وجه فصلی یا متکی به انتخابات نیستند، بلکه این ارگان‌ها بیشتر نقش دائمی و مداومی دارند. همان‌طور که در بالا اشاره شد، معمولا بسته به حجم و کیفیت هر کاندیدای حزبی یا مستقل ارگانی نیز جهت تبلیغ و ترویج اهداف انتخاباتی تعبیه می‌شود که این امر بیشتر بر بستر فرهنگ کتبی شکل می‌گیرد.
 
اما در انتخابات چندین دوره مجلس شورای اسلامی ایران این امر تنها به چند کاندیدا یا جناح خاصی که از منابع سرشار حکومتی برخوردار است، محدود شده است. بدین صورت هر وعده انتخاباتی در جریان انتخابات می‌توان به مردم داد، بدون اینکه بر پایه و اساس تشکیلاتی و ارگانی خاص تبلیغاتی چهارچوب بندی شود.
 
۵. وجود ستادهای متجانس: در انتخابات، گروه‌های انتخاباتی به ستادهایی نیاز دارند که از ترکیبی متجانس و همگون برخوردار باشند. بدین معنا که احزاب متقاضی ورود به انتخابات باید در جهت معرفی و رقابت با دیگر گروه‌ها با توجه به پایگاه و جایگاه اجتماعی‌اش ستادهای انتخاباتی را تأسیس کند که افراد، نیروهای انسانی و اطلاعاتی‌اش از ترکیب همگونی برخوردار باشد.
 
زیرا هرگونه ناهمگونی و تناقضی باعث خدشه وارد کردن به خود جریان انتخاباتی می‌شود و در اذهان عمومی اعتبار و شفافیت‌اش از کف می‌رود.
 
۶. آگاهی از دلیل رأی دادن: صرف رأی دادن و انتخاب کاندیدا دلیل برسالم بودن انتخابات نیست، بلکه فلسفه انتخابات و رأی دادن مردم، به پیگیری و مطالبه حقی برمی‌گردد که مردم احساس می‌کنند هنوز به آن حق نرسیده‌اند یا از آن‌ها گرفته شده است.
 
وقتی فضای مناسب برای مشارکت آزاد سیاسی فراهم نشود، معمولا رأی دادن ماهیت خود را از دست می‌دهد و آنچه به صندوق‌ ریخته می‌شود یا از سر اجبار است یا از ترس محرومیت‌های اجتماعی و گاهی نیز بر اثر هجمه تبلیغاتی جریان حاکم
 
 هرگاه فضای مناسب برای مشارکت آزاد سیاسی فراهم نشود، معمولا رأی دادن ماهیت خود را از دست می‌دهد و آنچه به صندوق‌های رأی ریخته می‌شود یا از سر اجبار است یا از ترس محرومیت‌های اجتماعی و گاهی نیز بر اثر هجمه تبلیغاتی جریان حاکم. بجز دوره ششم مجلس شورای اسلامی که تا حدی متفاوت بود، بقیه دوره‌های انتخاباتی مجلس ایران از چنین ویژگی برخوردار بوده است.
 
۷. وجود مکانیزمی برای پیگیری مطالبات پس از رأی دادن: حتی آگاهی مردم از دلیل رأی دادن به معنای سالم و دمکراتیک بودن انتخابات نیست.
 
بلکه مرحله پس از انتخابات یعنی شیوه پیگیری حقوق مردم نیز مد نظر قرار می‌گیرد. چنین روندی بطور قطع باز به وجود احزاب بر می‌گردد که بعد‌ها در برابر عدم اجرایی شدن وعده‌هایشان پاسخگو هستند که در بدبینانه‌ترین حالت‌اش رأی مأخوذه را برای دوره‌های بعد از دست می‌دهند.
 
۸. آزادی ورود همگان به رقابت انتخاباتی: انتخابات در صورتی آزاد است که کلیه افراد و گروه‌های سیاسی از حق کاندیدا شدن برای ورود به کارزار انتخاباتی برخوردار باشند.
 
در هشت دوره انتخابات برگزار شده مجلس شورای اسلامی بیشتر جریان‌ها و افراد چپ، لیبرال، هویت طلب و به طور کلی سکولار از ورود به کارزار انتخاباتی محروم بوده‌اند و رقابت بیشتر در میان جناح‌های حکومتی در جریان بوده است.
 
در هشت دوره انتخابات برگزار شده مجلس شورای اسلامی بیشتر جریان‌ها و افراد چپ، لیبرال، هویت طلب و به طور کلی سکولار از ورود به کارزار انتخاباتی محروم بوده‌اند
 
۹. وجود نظام انتخاباتی مناسب با بافت اجتماعی و سیاسی: نظام انتخاباتی به چگونگی تبدیل کرسی‌های بدست آمده برای مشارکت گروه‌های سیاسی در پروسه قدرت سیاسی با توجه به آرای کسب شده نظر دارد.
 
یعنی تعریف فرمولی که در آن افراد و گروه‌های پیروز در انتخابات را در تأثیرشان بر چگونگی تعیین سیاست‌ها تعیین می‌کند. نظام انتخاباتی در ایران از آسیب‌های زیادی رنج می‌برد.
 
مدل نظام انتخاباتی ایران اکثریت دودوری است. چنین مدلی برای جوامع چند فرهنگی نامناسب و غیر دمکراتیک است، زیرا چنین مدلی بیشتر برای نظام‌‌های سیاسی‌ای مناسب است که دو حزبی هستند و کلیه شکاف‌های اجتماعی در آنها بر آن دوگانگی استوار است.
 
اما پیروی نظام انتخاباتی ایران از چنین مدل فرانسوی، تنها به حذف و طرد گروه‌های سیاسی، ملی، قومی و جنسیتی منجرشده و از سوی دیگر به قبضه کردن قدرت در دست یک عده محدود می‌انجامد.
 
عوامل مشارکت‌زا در انتخابات مجلس
 
پس از تشریح دمکراتیک نبودن انتخابات مجلس در ایران حال به بررسی عوامل مشارکت‌زا در انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌پردازیم، عواملی که بیشتر در فضایی تأثیرگذار خواهند بود که انسداد سیاسی بر آن حاکم باشد و جریان انتقادی در آن غایب باشد.
 
شهرگرایی در انتخابات
 
گسترش شهر در جهان مدرن و حس وفاداری به آن نوعی اخلاق مرتبط بدان پدید می‌آید. مهتمرین عنصر دوام بخش‌ این اخلاقیات قانون است. قانون جوهره اصلی شهر را تشکیل می‌دهد و بر اساس قوانین مختص به شهر است که میل به تجدد در آن رو به ازدیاد می‌نهد. در این راستا تجدد زیستی می‌کوشد تجدد معرفتی را نیز بسط و گسترش دهد.
 
اما در جوامع شرقی و از جمله ایران شهرگرایی بدون بسط تجدد معرفتی رخ می‌دهد. یعنی الزامات اخلاقی و معرفتی شهر گرایی در شرق غایب است و به همین دلیل هنگام انتخابات در چنین جوامعی، شهر‌ها دچار آنومی ازهم گسیخته‌ای در رفتار سیاسی می‌شوند. خصوصا اگر انتخابات در چهارچوب نظام سیاسی غیر دمکراتیکی مانند ایران برگزار شود.
 
اما در جوامع شرقی و از جمله ایران شهرگرایی بدون بسط تجدد معرفتی رخ می‌دهد. یعنی الزامات اخلاقی و معرفتی شهر گرایی در شرق غایب است و به همین دلیل هنگام انتخابات در چنین جوامعی، شهر‌ها دچار آنومی ازهم گسیخته‌ای در رفتار سیاسی می‌شوند
 
وارد شدن به مبحث شهرگرایی در انتخابات، به دلیل وجود بافت ناهمگون شهری تا حد زیادی بر پیچیدگی موضوع می‌افزاید و بی‌گمان در مطالعه کلان‌شهر‌ها نیاز به مطالعات میدانی بیشتری احساس می‌شود.
 
اما تحلیل وضعیت در شهرهای کوچک‌تر و خصوصا در حوزه‌های انتخاباتی که دو یا چند شهر به رقابت می‌پردازند، شاید ساده‌تر باشد. بسیط‌‌‌‌‌‌‌تر شدن این امر در حوزه‌های انتخاباتی‌ای بیشتر معنا پیدا می‌کند که چند شهر با ملیت، قومیت و مذهبی متفاوت به رقابت بپردازند.
 
رقابت انتخاباتی در چنین حوزه‌هایی همیشه با چالش‌های فراوانی برای حاکمیت همراه بوده است، هر چند پشت صحنه این کارزار افزایش مشارکت مردمی است. نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی در چنین حوزه‌هایی معمولاً به نفع ملیت، قومیت یا مذهب شهری بوده که با ماهیت حاکمیت قرابت بیشتری داشته است.
 
نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی در در شهرهای کوچک‌تر و خصوصا در حوزه‌های انتخاباتی که دو یا چند شهر به رقابت می‌پردازند، معمولاً به نفع ملیت، قومیت یا مذهب شهری بوده که با ماهیت حاکمیت قرابت بیشتری داشته است
 
 یعنی کاندیدای شهری برنده معرفی شده که به لایه‌های حکومتی نزدیک‌تر بوده باشد. مثلا در برخی حوزه‌های انتخابی آذربایجان غربی که رقابت بین چند شهر کردنشین و ترک نشین وجود داشته، به دلیل قرابت مذهبی معمولا کاندیدای شهر ترک نشین برنده اعلام شده است.
 
حتی اگر رأی داخل صندوق چیز دیگری بوده باشد. چنین امری البته در مناطق عرب نشین، بلوچ و ترکمن نشین نیز صادق است. حال جدای از بحث تقلب انتخاباتی آنچه مهم است مهندسی و چینش حوزه‌های انتخاباتی است که تنها با عنایت به تحریک مردم به مشارکت بیشتر صورت گرفته است.
 
 هم‌چنین در مهندسی حوزه‌های انتخاباتی مجلس ایران موارد دیگری نیز یافت می‌شود که تنها معطوف به ازدیاد مشارکت است ولاغیر. مانند اینکه شهری را که به لحاظ جمعیتی به حد نصاب داشتن یک حوزه جداگانه نرسیده را با شهری بزرگ‌تر تلفیق می‌کنند.
 
فایده چنین چینشی این است که هرگاه فضای مشارکت سرد و یخی باشد با بسط گفتمان شهرگرایی ازدیاد تعداد آرای شهر کوچک‌تر در رقابت با شهر بزرگ‌تر هم حوزه ای‌اش مشارکت در انتخابات را بالا می‌برند.
 
طایفه‌گری در انتخابات مجلس
 
طایفه‌گری و محوریت طایفه یا عشایر در انتخابات مجلس ایران بر خلاف ماهیت جامعه‌شناختی معمول این مفهوم تنها به روستا‌ها برنمی‌گردد، بلکه اتفاقا این پدیده در شهر‌ها جریان دارد.
 
هر چند امروز در ایران کلان‌شهر‌ها و شهرهای زیادی به طور رسمی وجود دارند، اما به همان دلایلی که در بخش شهرگرایی ذکر شد بیشتر کلان‌شهر‌ها و شهرهای ایران تنها از فرم و ساخت شهر برخوردارند ولی در محتوا و ماهیت، روستاهای بزرگی هستند که کماکان شاهد بازتولید روابط روستایی درآن‌ها هستیم.
 
چنین وضعیتی در انتخابات بیشترین بستر را برای تحریک مردم به شرکت در انتخابات‌های حتی غیر دمکراتیک نیز فراهم کرده است.
 
طایفه‌گری و محوریت طایفه یا عشایر در انتخابات مجلس ایران بر خلاف ماهیت جامعه‌شناختی معمول این مفهوم تنها به روستا‌ها برنمی‌گردد، بلکه اتفاقا این پدیده در شهر‌ها جریان دارد
 
در شرایطی که فضا برای مشارکت حداکثری و آزادانه‌ای فراهم نباشد دست اندرکاران انتخابات مجلس در ایران دغدغه عدم مشارکت ندارند. زیرا با تأیید صلاحیت چند تن از کاندیداهای طوایف و عشایر مختلف در یک شهر بزرگ و عدم معرفت و بی‌بهرگی از اخلاق شهری و ملزومات آن می‌توان خیل عظیمی را به شرکت در انتخابات مجلس وادار کرد.
 
نقش فعالان مدنی، سیاسی و فرصت طلبان
 
در برخی از حوزه‌های انتخاباتی نماینده‌ای که از پشتیبانی حکومتی هم برخوردار است و پس از دو بار حضور در مجلس قصد دارد برای بار سوم به مجلس برود معمولا مورد غضب مردم هم قرار می‌گیرد.
 
اما با توجه به فقدان رقیب توانمند احتمال برنده شدن‌اش در دور سوم هست. فعالان سیاسی و مدنی شهر تصمیم می‌گیرند برای مقابله با وی به سراغ شخصیتی غیر سیاسی اما محبوب و مردمی رفته و وی را برای کاندیدا شدن آماده کنند.
 
در چنین وضعیتی تقابلی دوگانه صورت می‌گیرد و فعالان سیاسی، مدنی با استفاده از برخی افراد فرصت‌طلب و سودجو فضا را بر علیه کاندیدای رقیبشان آماده می‌کنند و موفق می‌شوند مردم را به پای صندوقهای رأی بکشانند.
 
فرومایگی کاندیدا‌ها و جامعه توده‌ای
 
در بیشتر حوزه‌های انتخابی برخی از کاندیدا‌ها که اتفاقا هیچ ذهنیتی از سازوکار و حوزه تصمیم گیری و قدرت مجلس ندارند با طرح شعارهای غیر عملی و نشدنی به مبارزات انتخاباتی ملحق می‌شوند و در شرایطی که فضای باز برای همگان فراهم نباشد و هم‌چنین انسداد سیاسی بر جامعه حکم‌فرما باشد و در صورت عدم وجود رهبری و گفتمانی روشنگرانه و منتقد احتمال در ورطه افتادن جامعه به توده‌ای شدن وجود دارد که در این مواقع معمولا کاندیدای کم مایه با شعارهای غیر عملی پیروز می‌شود.
 
گاهی نیز پیش می‌آید که در نبود کاندیدای مردمی و مقبول، چهره‌هایی همچون قهرمانان ورزشی، سینماگران و زنانی که از چهره زیبایی برخوردار هستند مردم را به مشارکت وادارند
 
هم‌چنین در شرایط توده‌ای شدن جامعه گاهی مواقع عنصر طنز نیز به کمک برخی کاندیدا‌ها می‌شتابند. مثلا در چنین شرایطی احتمال دارد کاندیدایی که به زعم مردم از جلوه‌های طنزآمیز و گاهی مسخره کننده برخوردار است به مجلس برود. علاوه براین گاهی نیز پیش می‌آید که در نبود کاندیدای مردمی و مقبول، چهره‌هایی همچون قهرمانان ورزشی، سینماگران و زنانی که از چهره زیبایی برخوردار هستند مردم را به مشارکت وادارند.
 
عدم مشارکت همه نمایندگان در ساختار تصمیم گیری مجلس
 
تمرکز شدید ساختار سیاسی که مجلس نیز از آن پیروی می‌کند، گاهی مناطق محروم را به مشارکت در انتخابات تحریک می‌کند.
 
ایجاد الگوهای ذهنی موفق، وارونه کردن واقعیات و تدثیرگذاری غیر مستقیم از کارکردهای تلویزیون دولتی در ایران می‌باشد که همیشه در هنگام انتخابات نقش مهمی را در به پای صندوق کشیدن مردم ایفا کرده و می‌کند
 
 هر چند مجلس شورای اسلامی دارای چندین کمیسیون مختلف است و نمایندگان در آن‌ها پخش می‌شوند اما در واقع بیشتر نمایندگان مناطق محروم و توسعه نیافته کمتر اتفاق می‌افتد که در یکی از کمیسیون‌های حساس مجلس همچون امنیت ملی، دارایی و… عضو باشند و اگر هم عضو باشند تصمیم گیرنده نیستند.
 
و با توجه به اینکه بیشتر این نمایندگان قبل از ورود به مجلس از شأن و موقعیت مالی چندانی برخودار نبوده‌اند در قبال دریافت حقوق مادام‌العمری نمایندگی و چندین امتیاز دیگری از این قبیل سکوت اختیار کرده و شاید به چندین نطق تبلیغاتی پیش از دستور بسنده کند.
 
نبود کاندیدای متخصص و تصمیم گیرنده ممکن است مردم حوزه‌های انتخاباتی را جهت جبران مافات به مشارکت بطلبد. هر چند عکس این قضیه نیز ثابت است.
 
تلویزیون
 
یکی از ابزارهای جوامع توده‌ای رسانه و خصوصا تلویزیون است. تلویزیون در جامعه‌ای مانند ایران که از وجود رسانه آزاد و منتقد به شدت رنج می‌برد، نقش مهمی را ایفا می‌کند. تلویزیون در رابطه‌ای یکطرفه قدرت بمباران تبلیغاتی گسترده‌ای بر مخاطبان‌اش دارد.
 
ایجاد الگوهای ذهنی موفق، وارونه کردن واقعیات و تدثیرگذاری غیر مستقیم از کارکردهای تلویزیون دولتی در ایران می‌باشد که همیشه در هنگام انتخابات نقش مهمی را در به پای صندوق کشیدن مردم ایفا کرده و می‌کند.
 
در همین زمینه: