عبدالجبار کاکايی، شاعر گفت: “باور کنيم که سينمای ما، هم اصغر فرهادی دارد هم مسعود دهنمکی. همان هويت ۴۰ تکه، تماشای ما به جهان، منظرهای متفاوتی دارد. سعی نکنيم اين شادی بزرگ را کوچک نشان دهيم. ما همينيم که هستيم.”
به گزارش خبرگزاری کار ايران ايلنا، عبدالجبار کاکايی، امروز سه شنبه، نهم اسفند ۱۳۹۰ در يادداشتی پيرامون جايزه اسکار “جدايی نادر از سيمين” افزود: “روزی که در طراحی بوم هنر تصويری کشور جدايی نادر از سيمين مقابل اخراجیها قرار گرفت، حدس میزدم اين تراژدی پايان غم انگيزی برای طرف بازنده داشته باشد. اما طرف بازنده کسی بود که طراح اين تقابل بود.”
عبدالجبار کاکایی: احساس میکنم فاصله زيادی بين ته دلمان تا نوک زبانمان وجود دارد. اصغر فرهادی قصهای ساده گفت و جايزهای که در جهان امروز بسيار بزرگ است گرفت. شبيه به کاپ جام جهانی فوتبال
وی در اين يادداشت ادامه داد: “بايد خوشحال باشيم و اميدوار که به قول اصغر فرهادی نظام ما آدمهای متفاوتی دارد. با اين حال، انصاف و بیانصافی، مهر و بیمهری، ستم و عدالت، دروغ و راستی و اين معجونها، تار و پود فرهنگ ما را میسازد.”
اين شاعر افزود: “احساس میکنم فاصله زيادی بين ته دلمان تا نوک زبانمان وجود دارد. اصغر فرهادی قصهای ساده گفت و جايزهای که در جهان امروز بسيار بزرگ است گرفت. شبيه به کاپ جام جهانی فوتبال.”
فيلم “جدايی نادر از سيمين” ساخته اصغر فرهادی برنده اسکار بهترين فيلم خارجی هشتاد و چهارمين دوره اين آکادمی معتبر سينمايی جهان شد.
محمد خاتمی، رئيسجمهور پيشين ايران نيز در پيامی به فرهادی ضمن تبريک به وی گفت: ” هنر به طور عام و سينما به طور خاص از مهمترين ابزارهايی است که میتواند در جهان ناامن، جنگ زده و پر از تبعيض و ناروايی و خودکامگی، موجب نزديکی دلها و چيرگی انسانيت و محبت بر خشونت شود و گفتوگوی فرهنگها و تمدنها را به جای تنش و درگيری بنشاند.”
همچنین عزتالله انتظامی، بازيگر سينمای ايران گفته است: “ما در حدود بيش از سه هزار جايزه بينالمللی در موزه سينما داريم که آرزو داشتم با اسکار اين جوايز کامل شود و حتماً اصغر فرهادی جايزهاش را در کنار ديگر افتخارات سينمای ايران در موزه سينمای ايران در معرض ديد عموم قرار خواهد داد.”
ويکتوريا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمريکا نيز درباره فيلم “جدايی نادر از سيمين” ساخته اصغر فرهادی گفت: “اين فيلمی است که به جهان تصويری ارزشمند از زندگی در ايران را نشان میدهد. ما اين دستآورد را تبريک میگوييم و عظمت تاريخی و طراوت سينمای مستقل ايران را تحسين می کنيم.”
١)__ اضغر فرهادی ظهور کرد به دلیل از رده خارج شدن فیلم سازان جشنواره ای،(پناهی، قبادی،مخملباف ها و…) که درونمایه فیلمهایشان زندگی فقیرانه روستایی،کودکان فراری،زنان خودفروش خیابانی و…بود که به شیوه بسیار استریوتیپ و ناتوریالیست( سیاه نگاری افراطی ) عرضه می شد، در نتیجه باعث شرمندگی بیننده ایرانی و دلسوزی بیننده خارجی می شد.که هموطنان انگیزه دریافت جایزه ها را درک نمیکردند. و تولیدکنندها هم فقط به جایزه و مظلوم نمایی خود برای کسب دریافت جایزه فکر میکردن برخلاف نیت بنیانگذار چنین سینمایی (آقای کیارستمی) که در فیلم هایش بینش فلسفی و بازی با فرم در هنرش دیده میشود.تقلید کنندگانش فقط به جایزه فکر میکردند.نه به فلسفه و یا هنر و نه به تماشاچی. فیلم «جدایی نادر از سیمین» دونکیشوت سینمای ایران است.قبل هر چیز اعلام پایان سینمایی است که بیننده و هنر و … را نادیده میگرفت.آغاز فصل جدیدی است در این هنر (هنر سینمای ایرانی)
٢)—آقای فرهادی از دنیای ادبیات می اید. این را به خوبی مشود در فیلم او دید. «عدم قطعیت » که موضوع دهة اخیر نویسندگان ما بوده و هست را در این فیلم به زیبایی به تصویر کشیده، «قطعیت» مبنای قضاوت و داوری و تشخیص مسایل اتیک ( از جمله:درست یا غلط، خوب یا بد. حق و نا حق) است.«کشف حقیقت» بسیار پیچیده، مشکل و در مواردی غیر ممکن است، در حالیکه واقعیت ساده می نماید.
٣)__فیلم خیلی پیچیده است.از «دادگاه و طلاق» شروع میشود بعد به مسئله «مهاجرت» بدل میگردد پس از ان، وارد «موضوع آلزایمر» و «دنیای پرستار خانه» میشود. سپس با «مشکل نگهداری بیمار آلزایمر» اشنا می شوید.در ادامه «مسئله مذهب» و «نقش ان» در رفتار پرستار خانه مطرح میگردد. بعد موضوع تبدیل به «فاصله و تفاوت اجتماعی و فرهنگی» و«اختلاف ارزشها»و«تبعیض» میگردد.سپس وارد «موضوع حاملگی،»،«خشونت»، «تهمت ناروا»، «اتهام قتل» ، «سقط جنین»، و«دادگاه جنایی»،« پزشک قانونی»، «شهادت دروغ»،«تهدید،» ،«کتمان حقیقت»«بازسازی صحنه جرم »،و بالاخره «مصالحه»،«پرداخت دیه»، و «جدان دینی» و سؤاستفاده ازاعتقادات فرد دیندار علیه خودش میشود،همچنین در ضمن فیلم شاهد ان هستیم که پدری مرتب دختر ١١ساله اش را بارها بر سر دو راهی انتخاب وتصمیم میگذارد ودر این بازی روانی پدر همیشه پیروز است اما در انتهای فیلم انتخاب در ظاهر به دختر ودر اصل به عهده بینند داده میشود.( و این یعنی احترام به فهم تماشاچی و پایان باز فیلم و انتقال احساس سنگینی چنین تصمیمی. )
٤)_فیلم تماشاچی را با بردن از یک موضوع به موضوع دیگری غافل گیر میکند و هزار توی حقیقت را میشکافد و در انتها بیننده را در کشف حقیقت و رسیدن به واقعیت به یاری میطلبد.«حق» در این فیلم «حق» نسبی است.همه حق دارند.پیغام فیلم: در حق«عدم قطعیت» هست،حق ساختنی است نه دادنی و یا گرفتنی. آزاد
کاربر مهمان / 29 February 2012
کسی که مسعود دهنمکی را فیلمساز قلمداد میکند عملا بی سوادی خود را به رخ میکشد! هویت چهل تکه ای که بیان میشود در بر گیرنده هنرمندان و اهالی معنا ست و نه یک بسیجی آدمکش!
نادر / 28 February 2012
ظاهرا آقای کاکائی که هر دو نفر را ستوده ان، از این که برنده ی جایزه ده نمکی نست ناراحت شده اند. فضول.
علی حصوری / 28 February 2012
١)__ اضغر فرهادی ظهور کرد به دلیل از رده خارج شدن فیلم سازان جشنواره ای،(پناهی، قبادی،مخملباف و…) که درونمایه فیلمهایشان زندگی فقیرانه روستایی،کودکان فراری،زنان خودفروش خیابانی…که به شیوه یسیار استریوتیپ و ناتوریالیست( سیاه نگاری افراطی ) عرضه میشد، که باعث شرمندگی بیننده ایرانی و دلسوزی بیننده خارج می شد.که هموطن انگیزه دریافت جایزها را درک نیمکرد. و تولیدکنندها هم فقط به جایزه و مظلوم نمایی خود برای کسب جایزه فکر میکردند. علی رغم نیت بنیانگذار چنین سینمایی آقای کیارستمی که در فیلم هایش بینش فلسفی و بازی با فرم در هنر سینما دیده میشود.نقلید کنندهای او فقط به جایزه فکر میکردند.نه به فلسفه و نه هنر و نه تماشاچی. فیلم «جدایی نادر از سیمین» دونکیشوت سینمای ایران است.قبل هر چیز اعلام پایان سینمایی است که بیننده و هنر و … را نادیده میگرفت.آغاز فصل جدیدی است در این هنر (هنر سینمای ایرانی)
٢)—آقای فرهادی از دنیای ادبیات میاید. این را به خوبی مشود در فیلم او دید. «عم قطعیت » که موضوع ده اخیر نویسندگان ما بوده و هست را در این فیلم به زیبایی به تصویر کشیده، قطعیت مبنای قضاوت و داوری و تشخیص مسایل اتیک (درست یا غلط٠ خوب یا بد. حق و نا حق) است.کشف حفیفت بسار پیچیده، مشکل و در بسیاری موارد غیر ممکن است در حالیکه واقعیت بسیار ساده مینماید.
فیلم بسیار پیچیده است.از دادگاه و طلاق شروع میشود بعدبه مسله مهاجرت بدل میگردد بعد وارد موضوع آلزایمر و پرستار خانه میشودسپس با مشکل نگهداری فرد آلزایمر اشنا میشوید.در ادامه مسئله مذهب و نقش ان در رفتار پرستار خانه مطرح میگردد. بعد موضوع تبدیل به فاصله وتفاوت اجتماعی وفرهنگی و اختلاف ارزشها میگردد.سپس وارد موضوع حاملگی، دوران بارداری،خشونت، تهمت ناروا، اتهام قتل ، سقط جنین، ودادگاه جنایی پزشک قانونی، شهادت دروغ، کتمان حقیقت، تکرار صحنه جرم ،و بلاخره مصالحه،رداخت دیه، وجدان دینی و سواستفاده ازاعتقادات فرد دیندار علیه خودش،همچنین در ضمن فیم شاهد ان هستیم کم پدری مرتب دختر ١١ساله اش را مرتب بر سر دو راهی انتخاب وتصمیم میگذارد ودر این بازی روانی پدر همیشه پیروز است اما در انتهای فیلم قضاوت انتخاب دختر بهعده بیننده است و ان یعنی احترام به شعور تماشاچی . آزاد
کاربر مهمان / 28 February 2012