شهرنوش پارسی‌پور – مینگ‌یى – تاریک شدن نور/سه خطى بالائى کوون واکنش، زمین/سه‌خطى پائینى لى چسبنده، آتش/در اینجا خورشید در زیر زمین غرق شده و پس تاریکى فراگیر است. معناى واقعى شش‌خطى “زخمى شدن درخشندگى”‌ست؛ به همین دلیل خط‌ها حکایت از زخمى شدن دارند.

موقعیت درست واژگونه شش خطى قبلى، شماره ٣۵ است. در آن شش‌خطى انسانى خردمند که در رأس امور قرار دارد انسان‌هاى قابلى در کنار خود دارد که با یارى آن‌ها کار‌ها را پیش مى‌برد؛ در اینجا انسانى با طبیعت تاریک در موضع قدرت قرار دارد و به انسان خردمند صدمه مى‌زند.

داورى
تاریک شدن نور. در شرایط مشکل
در پیشروى شخص باید مقاوم باشد.

 

انسان نباید در هنگامى که شرایط نامساعد است اجازه دهد تا او را از میانه بردارند، همچنین نباید اجازه دهد پایدارى‌اش متزلزل شود. او مى‌تواند در حالى‌که ظاهراً مطیع و مهارشدنى به نظر مى‌رسد با حفظ نور درونى از انجام این‌کار بپرهیزد. با چنین شیوه‌اى مى‌تواند بر بزرگ‌‌ترین گرفتارى‌ها غلبه کند.
حقیقت این است که در بعضى از موقعیت‌ها شخص باید نور باطنى خود را پنهان کرده تا به رغم مشکلات اراده‌اش بر محیط پیرامونى او غلبه یابد. پشتکار بایستى در بیشترین حد آگاهى قرار یابد و از بیرون قابل مشاهده نباشد. تنها در چنین حالتى‌ست که انسان قادر است اراده‌اش را در برابر مشکلات حفظ کند.
 

انگاره
نور در زمین غرق شده است:
انگاره تاریک شدن نور.

 

از این قرار انسان بر‌تر در حالى‌که در میان انبوه مردم زندگى مى‌کند:
گرچه نورش را مى‌پوشاند، اما همچنان مى‌درخشد.
 

در هنگام تاریکى محتاط و خوددار بودن اصل اساس است. شخص نباید بدون لزوم با حرکات بى‌ملاحظه دشمنى افسارگسیخته را بیدار کند. در چنین زمان‌هایى شخص نباید در دام اعمال دیگران بیفتد؛ در عین حال نباید مردم را به صورت ناکامل به سوى نور بکشاند. در ارتباطات اجتماعى نباید کوشش کند همه چیز را بداند. شخص باید بدون آنکه گول بخورد اجازه دهد بسیارى چیز‌ها اتفاق بیفتد.
 

خط‌ها
نه در خط آغازین یعنى:
تاریک شدن نور در هنگام پرواز.
او بال‌هایش را پائین مى‌آورد.
انسان بر‌تر در سرگردانى خود
به مدت سه روز خوراک نمى‌خورد.
اما جایى دارد که برود.
میزبان فرصتى براى غیبت کردن درباره او به دست مى‌آورد.

 

انسانى با عزمى بسیار گسترده کوشش مى‌کند بر فراز تمام مشکلات حرکت کند، اما به همین دلیل با تقدیر دشمن‌خویى رودررو مى‌شود. او عقب‌نشینى کرده و از زیر بار مسئله به در مى‌رود. زمان مشکلى است. او بدون آنى استراحت باید شتاب کرده، بى‌آنکه مکانى براى اقامت داشته باشد. اگر نخواهد با خودش مصالحه کند و دائم بخواهد به اصولش وفادار باقى بماند از گرسنگى رنج خواهد برد. حتى اگر مردمى که با او زندگى مى کنند او را درک نکرده و به صورت بدى از او حرف بزنند، هدف ثابتى براى جنگیدن در راه آن دارد.
 

شش در خط دوم یعنى:
تاریک شدن نور به ران چپ او صدمه مى‌زند.
او با نیروى یک اسب کمک مى‌رساند.
خوش‌اقبالى.

 

در اینجا خداوندگار روشنایى در مکان فرمانبردارى‌ست و از طریق خداوندگار تاریکى مجروح مى‌شود. اما زخم سرنوشت‌ساز نیست؛ تنها مانعى ایجاد مى‌کند. نجات هنوز ممکن است. انسان مجروح به خودش نمى‌اندیشد؛ بلکه تنها به این فکر مى‌کند تا دیگرانى را که در خطر هستند نجات دهد. از این قرار با تمام توانش مى‌کوشد هر چیزى را که بتوان نجات داد نجات دهد. در تناسب با عمل به انجام وظیفه، خوش‌اقبالى وجود دارد.
 

نه در خط سوم یعنى:
تاریک شدن نور در هنگام شکار کردن در جنوب.
رهبر بزرگ آن‌ها اسیر مى‌شود.
شخص نباید به این زودى‌ها انتظار مقاومتى داشته باشد.

 

به نظر مى‌رسد شانس مساعد است. هنگامى که انسان وفادار با تمام قوا و با ایمان خیر تلاش مى‌کند تا نظم را برقرار سازد، با رهبر اغتشاش، به طور تصادفى برخورد کرده و او را دستگیر مى‌کند. بدین ترتیب پیروزى حاصل مى‌شود. اما در برانداختن تجاوزات نباید بسیار شتاب‌زده بود. این به نتیجه بدى منجر مى‌شود، چرا که تجاوزات زمان درازى وجود داشته‌اند.
 

شش در خط چهارم یعنى
او در قسمت چپ شکم رخنه مى‌کند.
شخص در تاریک‌ترین نقطه تاریک شدن نور قرار گرفته است،
و دروازه و حیاط را ترک مى‌کند.

 

ما خود را نزدیک به فرمانرواى تاریکى مى‌یابیم و بدین ترتیف مخفى‌ترین افکار او را کشف مى کنیم. به این ترتیب به نتیجه مى‌رسیم که دیگر هیچ امیدى به بهبودى وجود ندارد، و در نتیجه پیش از آنکه توفان بخوابد قادر به ترک صحنه بلا نخواهیم بود.
 

شش در خط پنجم یعنى:
تاریک شدن نور همچنان که بر شاهزاده چى انجام گرفت.
پیشروى مطلوب است.

 

شاهزاده چى در دربار چو هسین سفاک زندگى مى‌کرد، که گرچه از او نام برده نشده است اما نمونه تاریخى آن موقعیتى‌ست که در اینجا شرح داده مى‌شود. شاهزاده چى خویشاوند مرد جبار بود و نمى‌توانست دربار را ترک کند؛ پس او احساسات حقیقى خود را پنهان کرده تظاهر به دیوانگى مى‌کرد. پس اگرچه برده‌اى شده بود، اما اجازه نمى‌داد بدبختى دنیاى بیرونى او را از معتقداتش منحرف کند.
این درسى‌ست براى کسانى که نمى‌توانند در هنگام تاریکى کار خود را ترک کنند. آنان براى گریز از خطر نیازمند مقاومت سرسختانه روانى بوده و باید حس احتیاط را در برخورد با جهان خود مضاعف کنند.
 

شش در خط بالا یعنى:
نور نه، تاریکى.
نخست او به سوى آسمان بالا مى‌رود،
سپس به اعماق زمین فرومى‌رود.

 

اینجا اوج تاریکى فرارسیده است. نیروى تاریکى در آغاز آن‌چنان بالاست که مى‌تواند به تمام کسانى که در جهت خیر و نور مى‌حرکتند، آسیب برساند. اما در آخر او به دلیل تاریکى خود نابود مى‌شود، چرا که شر باید خود در آنى که بر خیر غلبه کرده است سقوط کند، و پس نیرویى را که با آن دوام مى‌آورد به هدر مى‌دهد.
 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور::