شهرنوش پارسیپور – اگر به شما بگویم که طرفدار خوردن تریاک هستم به طور حتم باعث تعجب شما خواهم شد. اما این حقیقتىست. چند دلیل باعث مىشود که تریاک نخورم. نخست اینکه در آمریکا هستم و به دست آوردن تریاک کار مشکلىست. دوم اینکه حتى اگر در ایران بودم اینکار را نمىکردم، چون همهروزه عدهاى به نام قاچاقچى مواد مخدر اعدام مىشوند، در نتیجه اگر من تریاک مصرف مىکردم گویى در کشتن آنها مشارکت داشته باشم.
در اینجا کوشش خواهم کرد براى شما شرح دهم که چه چیز باعث چنین فکرى در من شده است. سالها پیش، در حدود بیست سال پیش من دچار اندوه شدید و از حد گذشتهاى شدم و به دنبال آن دچار یک سقوط روانى شدم. هنگامى که به روانکاو مراجعه کردم او تصمیم گرفت که من دچار بیمارى “مانیک دپرشن”، یا همان شوریدگى-افسردگى هستم. او براى مبارزه با این بیمارى براى من قرص لیتیوم را تجویز کرد که داروى بسیار ارزانقیمتىست. لیتیوم ظاهراً نوعى نمک است و در بعضى از مبتلایان به این بیمارى تأثیر نیکویى دارد. اما تأثیر لیتیوم بر من وحشتناک بود. در حالى که من از نظر احساسى به موجودى درختى تبدیل شده و دچار کندى در فکر و اندیشه شده بودم، اما در همان حال کنترل ادرار و مدفوع خودم را هم از دست دادم. در نتیجه دچار حوادث بسیار مضحک و گاهى اندوهبارى شدم. این مسئله باعث شد تا دوباره به دکتر مراجعه کنم و مشکل را با او در میان بگذارم. اینبار دکتر با تشخیص اینکه مشکل از لیتیوم است داروى جدیدى براى من تجویز کرد به نام “زایپرکسا”. با افتخار باید به اطلاع شما برسانم که در آن موقع قیمت هر دانه قرص “زایپرکسا” یازده دلار بود. شصت قرص در ماه معادل مبلغى متجاوز از هفتصد دلار روى دست دولت آمریکا خرج مىگذاشت، چون من از بیمه دولتى استفاده مىکردم.
سایکوز و داروهای روانگردان با عوارضی مانند چاقی، تنگی نفس، اضطراب، خستگی زودرس و تعرق
در لحظه آغازین مصرف این قرصها وزن من پنجاه و پنج کیلو بود و چون وزنههاى آمریکا بر حسب پوند کار مى کنند از اینجا به بعد من از پوند استفاده خواهم کرد. پس من در آن موقع ١٢٨ پوند وزن داشتم. قرص جدید بسیار خوب بود و تأثیر مثبتى بر من داشت، اما تنها مشکل این بود که اشتهاى مرا به شدت تیز کرد. حداقل در یک مورد این قرص باعث قطع دوستى من با دو نفر شد.
دو خانم محترم مرا به یک ناهار دعوت کردند. من استیک بزرگ و پر چربى خود را خورده بودم و حالا مىدیدم که این خانمها بخشهاى دنبهاى استیک خود را جدا کردهاند. با اجازه شما من تمام این چربىها را هم خوردم و از آن پس دیگر این خانمها را ندیدم. روشن بود که آنها از این پرخورى غیر عادى من احساس انزجار کرده بودند. چنین بود که سه ماه بعد که به دکتر مراجعه کردم روشن شد که وزنم به ١۵٠ پوند رسیده است. یک سال بعد به ١۶٠ پوند رسیدم و دو سال بعد و همراه با ترک سیگار وزن من به ١٨٠ پوند رسید و رسماً به یک خانم چاق تبدیل شدم. در این مرحله ناگهان روشن شد که قند خون من بالا رفته است، و در عین حال کلسترول بد هم دچار افزایش شده است. دکتر تشخیص داد که این بیمارىهاى جدید از اثر مصرف این قرص است. پس داروى مرا به “ابى لیفاى” تغییر داد.
در همین موقع قرص “زایپرکسا” مورد تعقیب قانونى قرار گرفت و کمپانى سازنده مجبور شد به چهار دلیل: ایجاد چاقى افراطى، چاقى موضعى، بیمارى قند و کلسترول مبلغ یک میلیارد دلار به شکایتکنندگان بپردازد. البته من در این شکایت کردن مشارکت نکردم، اما حالا که به هیکل ناقصشده خود و شکم بسیار بزرگم که گویا شش ماهه باردارم در آینه نگاه مىکنم، و قرصهاى بیمارى قند و کلسترول را مى خورم به شدت پشیمانم که چرا در این پرونده شرکت نکردم.
قرص جدید که “ابیلیفاى” باشد نیز بسیار گران بود و هر قرص متجاوز از ده دلار بود. از دکتر آشنایى علت این قیمت هاى هیولایى را پرسیدم. پاسخ داد که چون این قرصها در معرض شکایت هستند قیمتها را بالا نگه مىدارند تا بتوانند از پس مخارج پرداخت به شکایتکنندگان بربیایند. اما در این احوال قرص بسیار بد “زایپرکسا” زیر نام ژنریک “اولان زاپین” وارد بازارهاى جهانى شد، از جمله وارد ایران شد.
از پرونده یک بیمار خبر دارم که دکتر محترم در لابلاى شش نوع قرص متفاوت مقدار سى و پنج میلى گرم اولان زاپین هم تجویز کرده بود. من به خاطر این بیمار به اینترنت مراجعه کردم و دیدم که کمپانى سازنده بالاترین مقدار اولان زاپین را بیست میل گرم تجویز کرده است. دقت کنید که بیمار ایرانى پانزده میلى گرم بیشتر از حد مجاز مصرف مىکرده و علاوه بر آن پنج قرص دیگر هم مىخورده. چنین به نظرم مىرسد که این روانپزشک را باید به یک گارى بست تا به عنوان الاغ به انجام وظیفه مشغول شود. بگذریم.
با خوردن قرص بسیار گران قیمت “ابیلیفاى” من دچار تنگى نفس غیر عادى شدم. درجه این تنگى نفس تا به آنجا رسید که عملاً راه رفتن برایم غیر ممکن شد. در عین حال خوابم بسیار آشفته شد. کار به جایى رسید که دکتر قرص خواب برایم تجویز کرد و در عین حال تذکر داد که این قرص خواب بسیار خطرناک است. مشکل دیگر این بود که آرنجهایم بهکلى سیاه شده، پوست کلفتى پیدا کرد. گاهى هم زخم شد. البته من در آغاز قادر نبودم میان این مشکلات و این قرص ارتباطى برقرار کنم، اما کم کم در بررسى متوجه شدم که میان خوردن قرص “ابیلیفاى” و تنگى نفس من همزمانى وجود دارد. با دکتر مشورت کردم و به توصیه او قرص “جئودون” را جانشین “ابیلیفاى” کردم. البته اکنون نیمى از این قرص و نیمى “جئودون” مىخورم. تنگى نفس درست به همین نسبت نصف شده، سیاهى غیر عادى آرنجها بسیار تخفیف یافته و خواب منظمتر شده. حالا دیگر از قرص خواب استفاده نمى کنم. اما به همراه قرص جدید حالتى از گیجى بر من غلبه یافته. درهاى گنجهها را باز مىکنم اما یادم مى رود ببندم. حس مى کنم رفتارم کمى کندتر شده است.
تریاک: یکی از کهنترین داروهای آرامبخش. بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان به تریاک اعتیاد داشتهاند.
تصور من این است که اگر مىتوانستم تریاک را که یک ماده طبیعىست جانشین این قرصهاى شیمیایى کنم، گام بسیار بلندى به سوى سلامتى برمىداشتم، اما نمىشود. آنچنان تریاک را بد و خطرناک معرفى کردهاند که اینکار ابداً امکان ندارد. مردم همانند نقل و نبات قرصهاى شیمیایى مىخورند، اما به هیچ عنوان حاضر نیستند نامى از تریاک ببرند. البته در ایران تمامى کسانى که تریاک مى کشند مشغول به این کارند و هر روزه نیز عدهاى اعدام مىشوند. دعواى غریبى میان دسته هاى قاچاقچى در جریان است. جمهورى اسلامى مى خواهد انحصار تریاک را براى خودش نگه دارد، در نتیجه گروه هاى دیگر را مىکشد. در آمریکا نیز نمىتوان به تریاک به صورت قانونى دسترسى پیدا کرد، اما مى توان در کمال آزادى آشغالهاى شیمیایى را مصرف کرد.
گفته مىشود هفتاد و پنج در صد آمریکایىها از حد معمول چاقتر هستند. بدون هیچ شک و تردید بخش قابل ملاحظهاى از این چاقىها به دلیل مصرف همین قرصها ایجاد شده. من تا میانه پنجاه سالگى لاغر بودهام و با مصرف قرص شیمیائى به صورت یک زن چاق درآمدهام. همچنین بیمارىهاى قند و کلسترول در خانواده من موروثى نیست. هردوى این بیمارىها با داروى شیمیائى وارد بدن من شدهاند. حالا متحیرم چگونه مىتوان به نظام حکومتى آمریکا تفهیم کرد که ضرر تریاک بسیار کمتر از این قرصهاست. البته همیشه در هر جامعهاى عدهاى افراطى وجود دارند که به دام مىافتند. اگر تریاک آزاد شود برخىها در کشیدن آن افراط خواهند کرد. اما هیچ شک و تردیدى نیست که ضرر تریاک بسیار کمتر از این داروهاى شیمیائىست. شاید بهتر باشد مردم ایران با حکومت از در گفتوگو درآیند تا به جاى وارد کردن این داروهاى خطرناک مصرف تریاک آزاد شود.
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::
*** ایشان با کدام تخصص، اینهمه ادعای تخصصی در مورد مصرف تریاک دارند. ماده موثره تریاک همان کدئین میباشد که در داروخانه های امریکا هم موجود است. ولی کدئین داروی موثر بر همه اختلالات اعصاب و روان نیست. حتی در مواردی منع مصرف هم دارد. بخش اول نوشته در مورد عملکرد ضعیف سیستم دارو درمانی تا حدودی قابل قبول است اما ایشان در مقامی نیستند که راجع به موارد اثر تریاک نظر تخصصی دهند حتی در قالب طنز.
داروساز / 20 February 2012
شجاعت و تابوشکنی شما را بسیار پر ارزش می دانم.
متاسفانه بسیاری از ایده هایی که به جامعه تزریق می شود را اگر به خوبی کنکاش کنیم در آنها رد پای منافع شدیدن اقتصادی و ضد اجتماعی را می شود به روشنی تشخیص داد.
حاکمیت مطلق ِ پول سبب شده است تا توده های میلیونی مردم به ابزار و اشیایی نازل و بی قیمت و در بهترین شرایط کم قیمت و ارزان مبدل شوند. و چنین است که کمپانی هایی مثلن اسلحه سازی و داروسازی و امثالهم به کشتارگاه های مدرن در نظر عامه تبدیل نام یافته اند . خدا ی پنهانکار ِ تبلیغات رسانه ایی و پزشکان ِ پول اندیش یک بعدی به سادگی همکاران و دستیاران ِ فراورده های شیمیایی اند تا چرخش ِ دیگهای غول آسای دارو های شیمیایی همچنان به کام ِ تئوری انسان به مثابۀ شیئی بی اهمیت از حرکت نماند.
بر این گمانم که شیوع تریاک و فراورده های انشعابی اش نیز دردی بر بی درمانی ها خواهد افزود چنان که در چین دیروز و افغانستان و ایران ماضی و امروز و سایر نقاط جهان دیده ایم .
از چاه به چاله پریدن یا بالعکس بی گمان مفید و کارساز نیست. شاید در طب قدیم چنین بود و اما امروز مصیبت می آفریند.
آنچه می تواند کمی از محنت ها و دردهای مصرف کنندگان ( بیماران و …) ناگزیر را تسکین دهد شاید اتحاد سازمان یافته تر مردم ِ جویای حقیقت برای آشکارا افشاء کردن ِ روند شیئی وارگی انسان در جهان ِ سلطۀ سرمایه سالاران است.
به طور مثال زنها هم انگار برای برون رفت از سلطۀ وحشتناک ِ منافع برده پرورانۀ مرد سالاران و تفکر پنهانکارانه شان چنین کارها بسیارکردند و به نتایجی معقول هم فعلن رسیده اند.
مهدی گیلانی
کاربر مهمان / 20 February 2012
کاملا موافقم
مانند گذشته تریاک باید در داروخانه ها فروخته شود و سالمندان سهمیه تریاک داشته باشند
به نظر من این کار یکی از راههای مبارزه با قاچاق نیز هست
کامران / 20 February 2012
خانم پارسی پور شما باید اون دکترهایی رو که برای بیماری شما که یک بیماری معمولی در همه جهان هست چنین قرصهای افراطی رو تجویز کردن خفه کنی بنده همین بیماری شما را بنام مانیک دپرسیون دارم و الان مدت ده ساله که قرص میخورم هفت سال اول از آمی تریپ تیلین استفاده میکردم و سه سال بعد هم سیتالو پرام 20 میلی روزی دوبار حالا صبحها با یک دنیا امید و شادی میرم سر کار اونم منی که تا مرحله نابودی درونی پیش رفته بودم اما متاسفانه از اثرات تریاک در جامعه ایران اصلا خبر نداری تمامی فساد و تباهی و فقر و ذلت مردم یک سرش وصل به همین تریاکه شما هیچ وقت نمیتوتی یه مقدار ثابت تریاک رو برای فرضا یک بار در روز بخوری یا بکشی و آن حالت سرخوشی مصنوعی رو داشته باشی حتی برای چند. ماه بلکه باید و مجبوری به مصرفت اضافه کنی و کم کم رهسپار حالتی جهنمی میشی / اما نمیدونم چرا شما دلت واسه یه عده لاشخور و آدم کش و اشرار که به قاچاق مواد مخدر مشغولن میسوزه / یاد اونایی میفتم که زمان جنگ رفتن عراق که سربازهای هم وطنشونو بکشن و میگفتن ما چگوارا ی ایران هستیم غافل بودن که قاتل و خاءن به مردم بودن خانم همه چیز سیاست نیست جان مردم شریف هست نه جان اشرار
کاربر مهمان / 20 February 2012
ببخشید خانم این گیاه
http://en.wikipedia.org/wiki/Rhodiola_rosea
در درمان افسردگی بسیار موثر است. من نیز از آن نتیجه بسیار گرفتم. قرصهای آن با اسمهای تجاری مختلف ازجمله Rosenroot or Arctic Rootدر عطاریها و داروخانه های اوروپا بفروش میرسد. ولایت شما را نمی دانم اما کمی تحقیق کنید حتما خواهید یافت.
اورینب / 20 February 2012
این وب سایت منو قبول نکرد، من تو سنیپس صفحه داشتم، منتقلش کردند به اسکرایبد، ظاهرا با دو نام، یکی دیگش اینه. k.ghahreman
یکی دیگش
خسرو احسنی قهرمان api_user_1797
نمی دونم کامنت به شما رسید یا نه.
خسرو احسنی قهرمان / 20 February 2012
زیباترین نوشته ای که از بانو پارسی پور تا حالا خوانده ام! کلی هم خندیدم! با اینکه من تریاک مصرف نمی کنم اما با نظر ایشان که نزدیک به نظر فردوسی، ابن سینا و مارکس است موافقم! نگاه هر پنج نفر ما به تریاک دارویی و درمانی است و نه اعتیادی! نوشدارو، پادزهر، افیون! اینکه مارکس را متهم می کنند که به افیون نگاه منفی داشته و مذهب را همچون افیون ِ اعتیادآور مضر می دانسته یک دروغ تاریخی بزرگ است!
zoltan / 20 February 2012
برخلاف نوشته های دیگر بسیار از این نوشته لذت بردم و در دلم صدبار به شما آفرین گفتم که اینطور شجاعانه تابو شکنی می کنید. درود فراوان بنده رو بپذیرید. خیلی از افراد هنوز نمی دونند که شکر بزرگترین مخدری هست که روزانه مصرف می کنند ولی چون در اجتماع پذیرفت شده هرگز به اون به چشم یک دراگ خطرناک نگاه نمی کنند. پیشنهاد می کنم اگر فرصت داشتید اندکی در مورد نوشیدنی آیاهواسکا بنویسید. این نوشیدنی مقدس روش زندگی انسانهای بسیاری رو کاملا عوض کرده
اسیریس / 20 February 2012
خانوم آخه ** منطقتون کجا رفته؟ چاقی مردم آمریکا از هزار تا چیز دیگم هست، همه که قرص مصرف نمیکنن. اینم شد نتیجه گیری که تریاک آزاد شه، چون شما خوشت میاد تریاک بخوری؟ کدوم علم و تجربهی ثابت کرده که تریاک برای افسردگی خوبه..****
ناشناس s / 20 February 2012
ببینید خانم پارسی پور، نگاه شما اگر در قالب داستان کوتاه یا هر اثر هنری دیگری مطرح می شد قابل ستایش بود و احترام. و البته، به عنوان یک جور نگاه نو قطعا مورد تشویق واقع می شد. یعنی من یکی که قطعا لذت می بردم.
ولی وقتی به عنوان استدلال و گزارش زندگی نگاشته می شود، به عنوان یک دکترای داروسازی، وظیفه ی خودم می دانم که به شما تذکر بدهم و یاداوری کنم که تریاک، اختلال دوقطبی را نمی تواند درمان کند. اساسا، نمی تواند درمان جایگزین مناسبی برای لیتیوم یا الانزاپین باشد. اختلالاتی را هم که برای لیتیوم ذکر کرده اید بسیار کم است. یعنی اینطوری نیست که هرکسی لیتیوم مصرف کند به چنین وضعیتی که شما دچارش شده اید دچار شود. اگر قرار باشد عوارض اندک هر دارویی را اینطور بزرگ کنیم، بهتر است ایست تنفسی ناشی از تریاک که منجر به خفگی و مرگ می شود را هم همانقدر بزرگ کنیم و ببینیم بی اختیاری ادرار بهتر است یا آن. گیریم که از خیر یبوست علاج ناپذیر و زحم های گوارشی منتهی به سرطان، کبد مستعد هپاتیت و سرطان و کاهش شدید حافظه کوتاه مدت بگذریم.
دکتر دال / 21 February 2012
موافقم خانم پارسی پور.من خودم دچار افسردگی بودم از زمانی که تریاک مصرف میکنم بسیار زندگی برایم خوب و امیدوار کننده شده.فقط نظم در مصرف بسیار مهم است یعنی در روز یک وعده در ساعتی مشخص که اگر صبح باشد بسیار عالی است
وافوری / 20 February 2012
هر دارو در دانش پزشکی بر پایه آزمایشات فراوان , فواید و ضررهای مشخص مبنای کار قرار می گیرد. همه داروها منشا شیمیایی دارند و گیاهان دارویی نیز از این نکته مبرا نیستند. عادت معمول بسیاری از ایرانیان به ترجیح تجربه منفرد خود بر تجربیات بشری مشکلات فراوانی را به همراه دارد. تفکیک داروی شیمیایی از داروی گیاهی( یا بقول خانم پارسی پور داروی طبیعی )نشانه نا اشنایی با اصول اولیه دانش شیمی است. خانم پارسی پور در زمینه ای که دست به توصیه زده اند که نه دانش و نه تجربه کافی در آن ندارند بنابراین توصیه ایشان هیچ تفاوتی با توصیه مادربزرگی **** در انتهایی ترین روستاهای ایران ندارد و شاید از ان هم بی ارزش تر باشد. برای نظر دادن در هر تخصصی باید تلاش کرد , دانش کسب کرد , تجربه منظم داشت و وقت و انرژی گذاشت. این که کسی در حوزه خارج از تخصصش به راحتی نظر دهد یا از نادانی او ناشی است و یا بی سوادی او . همچنان که این ادعاها در ایران که در اشپزخانه ای کسی ازمایشهای اتمی انجام داده و یا کسی مدعی تغییری در عدد پی شده و … , همه و همه نشانه نادانی علمی و بی تعهدی ماست؛ مقاله حاضر نیز عدم تعهد اخلاقی نویسنده را فریاد می زند. خانم پارسی پور در حوزه تخصصی خود هرچه می خواهند نظر دهند اما به چه حقی تجربه شخصی خود را به این صورت مبنای توصیه دارویی قرار می دهند. از طرفی این متن نه در یک وبلاگ شخصی که در رادیوی عمومی انتشار یافته است و رادیو زمانه نیز درباره این کار خطاکاراست.این متن هیچ ارتباطی به حوزه فرهنگ و هنر ندارد . هر توصیه درمانی , توصیه علمی است که باید در بخش دانش و توسط متخصصین آن انجام بگیرد.
کاربر مهمان / 21 February 2012
دادن نام بیماری به حالت های روانی به خصوص حالات خلق، پزشکی کردن وضع زندگی انسان است. بدتر این که از کتاب راهنمای انجمن روانپزشکی امریکا که یک دستاورد جهانی و بزرگ است و برای برای منظم کردن زبان مشترک در روانپزشکی ساخته شده، اغلب سو استفاده می شود. یعنی از کتاب به شکل یک پروتوکل تناظر یک به یک، مثلا نشانه –> بیماری و قدم اجباری بعدی، بیماری->دارودرمانی، استفاده می شود. خلاصه درمان با «دارو» یک ایدئولوژی است، این که فعالیت روانی ناخواسته انسان را باید با مواد شیمیایی کنترل کرد. حالا اگر فرد سرخود تصمیم بگیرد و «دارو» را خودش انتخاب کند، یا اگر انتخاب به نوعی منتسب به علم پزشکی باشد، باز هم ایدئولوژی همان است. می دانم که قبل از شما نیز بوده اند تولید کنندگان آثار خلاق، حتی فیزیکدانان که با مصرف لیتیوم خلاقیتشان را از دست داده اند و تصمیم گرفته اند با نوسان خلقی-خلاقیت همزیستی کنند و لیتیوم را کنار بگذارند. در پزشکی از تریاک و حتی اخیرتر از کوکائین نیز استفاده کرده اند، و دارو همیشه اثرات جنبی هم داشته است. مگر خلق انسان زاده، اندورفین، دوپامین یا سروتونین باشد، نه بخشی از هستی اش، مگر داروی خانم پارسی پور مثل آثارش یا پرتره اش، مخصوص برای خود او ساخته شده باشد،
خسرو احسنی قهرمان / 21 February 2012
****مادۀ موثر تریاک مورفین است. مصنوعا یک عامل شیمیائی متوکسی اگر به آن بیافزایند تبدیل به کودئین میشود که ضد سرفه و درد است و داروئی بی زیان است. اگر عامل استیل بیافزایند هروئین میشود. مغز انسان نیز ترکیبی هنگام نیاز به شادی ترشح میکند که بنام آپو مورفین نامگذاری شده. اما مغز خودش ترشح این ماده را کنترل میکند و نمیگذارد بی حساب غلظت این ماده و مواد متعادل کنندۀ حالت روانی بالا رود. مورفین مداوم که توسط تریاک در خون ایجاد میشود توسط مغز دفاع و کم کم غلظت مواد ضد مورفین بالا میرود و نیاز به تریاک بیشتر پیدا میشود. این معنای اعتیاد است. حال اگر تریاک به شخص نرسد مواد ضد مورفین یکه تاز و عوارض مختلف و تحریکات شدید پیش می آید. مورفین ضد درد هم هست و آستانۀ تحمل درد را هم بالا میبرد. بهرروی مورفین تاکنون به عنوان مسکن یا درمان اختصاصی یک عامل مشخص بیماری شناخته نشده و لذا در امر درمان نه تنها کاربردی ندارد بلکه مشکل بر مشکل می افزاید. اما در مورد داروهای روان تنائی داروهای شیمیائی تنها در مورد حاد آنهم با کنترل و تخصص بکار باید رود و اگر یک گوشۀ بیماری را علاج میکند طبیب باید مواظب عوارض جانبی باشد و با داروهای مختلف بازی بکند تا بیمار را به سرمنزلی برساند و نباید مصرف دارو همیشگی باشد. بحث بسیار تخصصی میباشد. بلی تریاک برای سنین بالا یک نوعی دوپین است و مفید اما شخص باید بداند و بتواند کنترل بکند و گاهی آری و گاهی نه داشته باشد. مشکل دیگر تریاک میل مفرط به سیگار است که پیش میاورد و غالبا تریاکی ها از مصرف سیگار مرده اند. بحث تخصصی و پیچیده ای است و شما بی مسئولیتی بخرج داده اید. در مقابل مخصوصا در مورد زنان سکس در مانی و ایجاد هیجانات سکسی و ترغیب هرچه شدید تر از همان جوانی حتا بی حدو اندازه فوق العاده مفید است که بحثش بماند.
کاربر مهمان / 22 February 2012
با سلام. امکانش هست آدرس ایمیل یا سایتی رو از دکتر احسنی قهرمان داشته باشم؟ من زهرا ابراهیمی هستم از بیماران ایشون در سالهای 73 تا 76 که در خراسان طبابت میکردند….اگر همکاری بفرمایید ممنون میشم.
کاربر مهمان / 03 November 2012