جین شارپ، استاد علوم سیاسی و برجستهترین نظریهپرداز “مبارزه بدون خشونت”، در چند روز گذشته (ماه فوریه) مهمان شهر اسلو بود. او برای سخنرانی درباره شیوههای به چالش کشیدن حکومتها به دور از هرگونه خشونتی به نروژ آمده بود و در برنامهای که از سوی سازمان عفو بینالملل برگزار شده بود شرکت کرد.
جین شارپ نویسنده موفقی است. کتابهای او در خدمت این ایده است که چگونه تحولخواهان میتوانند بدون استفاده از سلاح، حکومتهای دیکتاتوری را ساقط کنند و سپس سرنوشت خود را در دست گیرند. “از دیکتاتوری تا دموکراسی”، مشهورترین کتابچه او در کمتر از ۱۰۰صفحه خلاصه ایدههایش را به زبان ساده توضیح میدهد.
او ۱۹۸ روش مبارزه مدنی و شکست دادن حکومتهای نظامی را در این کتابچه توضیح داده است. شهروندان بیسلاح از برمه تا صربستان، از تایلند تا ونزوئلا و از مصر تا گرجستان از روشهای او برای مبارزه با دیکتاتوری استفاده کردهاند. او در مورد جلوگیری از بازگشت دیکتاتوری پس از ساقط کردن رژیمهای سرکوبگر نیز نظریاتی دارد.
چگونه انقلاب را آغاز کنیم؟
همزمان با ورود جین شارپ، فیلم “چگونه انقلاب را آغاز کنیم؟” در سینمای ویکای شهر اسلو به نمایش در آمد. این فیلم، درباره زندگی او ساخته شده است. در مراسم شهر اسلو این فیلم برای تقدیر از این استاد علوم سیاسی و تاثیری که آموزههای او بر انقلابهای بدون خشونت گذاشته است پیش از سخنرانی او به نمایش در آمد.
دبیر موسسه مطالعات صلح اسلو پس از نمایش فیلم، از خاطرات جوانیاش درباره جین شارپ گفت و ادامه داد که در آن زمان یعنی در دهه ۵۰ میلادی که جین شارپ در نروژ ساکن بود، اگر کسی از من میپرسید: “آیا کسانی که در زمینه مبارزههای بدون خشونت فعالیت میکنند ممکن است جایزه صلح نوبل را بگیرند،” ممکن بود بگویم: “بله، این امکان وجود دارد.” ولی اگر از من میپرسیدند که همکارمان، جین شارپ میتواند در ۵۰ سال آینده آنقدر تاثیرگذار باشد که در گرجستان، اوکراین ، ایران، مصر و نقاط مختلف دنیا از شیوههای او برای مبارزه خشونت بهره بگیرند، پاسخ میدادم: “خیر!” چون من باورم نمیشد فعالیتهای همکارم این قدر مورد توجه واقع شود.
سپس جین شارپ در حالی که از کهولت سن رنج میبرد و به دشواری سخن میگفت برای حاضران در جلسه به سخنرانی پرداخت. او ابتدا چند جمله به زبان نروژی بر زبان آورد و گفت: “خوشحالم که دوباره به نروژ برگشتم.”
او ادامه داد: “من در کودکی یک آدم مذهبی بودم و دوست داشتم دنیا را به شکل خوبی تغییر بدهم. بعد از آن تحت تاثیر گاندی و هنری دیوید ثورو، شیوههای مبارزه بدون خشونت با دولتها را آموختم و پی گرفتم.“
این استاد علوم سیاسی که کتابهایش تاکنون به ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند گفت: “در آن سالها این نقد به من وارد بود که تحلیل سیاسی ندارم و ماهیت قدرت را نمیشناسم. به همین دلیل به دانشگاه آکسفورد رفتم تا درباره ماهیت قدرت سیاسی بیشتر بیاموزم.”
جین شارپ به اتهاماتی که از دولت ایران به او وارد کرده، مثل همکاری با سیآیای و دستور گرفتن از کاخ سفید را رد کرد و گفت که در دفتر کار کوچکی همراه با یک منشی کار میکند و فعالیت بنیادش متکی به حمایت شهروندان و علاقهمندان به کار ماست
او سپس به اتهاماتی که از جانب دولت ایران به او وارد شده است پرداخت و اتهام همکاری با سیآیای و دستور گرفتن از کاخ سفید را رد کرد. جین شارپ گفت: “من در دفتر کار کوچکم همراه با یک منشی کار میکنم و فعالیت بنیاد انیشتین که به تبلیغ مبارزات بدون خشونت میپردازد متکی به حمایت شهروندان و علاقهمندان به کار ماست.”
گفتوگو با جین شارپ
جین شارپ در جلسه پرسش و پاسخی که پس از سخنرانی برگزار شد به پرسش خبرنگار رادیو زمانه درباره بهکارگیری بسیاری از شیوههای بدون خشونت در جنبش سبز ایران و اینکه با وجود استفاده از این شیوهها، موفقیتی در این جنبش حاصل نشد اینگونه پاسخ داد: “اول اینکه من دانش و اطلاعات کافی برای اظهار نظر درباره انقلابها در کشورها و بهویژه ایران ندارم، اما معتقدم با استفاده از شیوههای بدون خشونت به طور حتم میتوان حکومتها را ساقط کرد. انقلابیون باید کاملاً برنامهریزی داشته باشند و بدانند که به کجا میخواهند برسند و به نظر من جنبشها باید دارای رهبر باشند و رهبران بدانند که چگونه میخواهند با دیکتاتوری مبارزه کنند.”
معتقدم با استفاده از شیوههای بدون خشونت به طور حتم میتوان حکومتها را ساقط کرد. به نظر من جنبشها باید دارای رهبر باشند و رهبران بدانند که چگونه میخواهند با دیکتاتوری مبارزه کنند
این نظریهپرداز در ادامه پرسش خبرنگار رادیو زمانه مبنی بر اینکه رهبران جنبش به اجرای قانون اساسی اعتقاد دارند و خواهان براندازی حاکمیت نیستند و این مسئله جنبش را با یک جور تناقض همراه میکندٰ گفت: “ما در مبارزه با آلمان نازی یاد گرفتیم که موفقیت در برابر یک دشمن قدرتمند یکباره حاصل نمیشود و پیروزی بزرگ محصول دهها پیروزی کوچک است. یعنی نباید در مبارزه، منتظر یک پیروزی بزرگ باشید.
اگر معترضان ایرانی توان ساقط کردن حکومت را ندارند، پس باید اهداف کوچکتری را دنبال کنند و به موفقیتهای کوچک دست پیدا کنند تا اعتماد به نفس خود را بیشتر کنند.”
وی در ادامه جلسه پرسش و پاسخ درباره وضعیت سیاسی سوریه گفت: “تصورات نادرستی درباره مفهوم مبارزه بدون خشونت وجود دارد مبنی براینکه مبارزه شاید تا ابد ادامه پیدا کند. گروهی از تبلیغکنندگان این ایده معتقد بودند که معترضان میتوانند با استفاده از این روشها به یک پیروزی سریع، قاطع و کم هزینه دست بیابند، اما نادرست بودن این نظر اثبات شده است.
وقتی یک رژیم بسیار قدرتمند وجود دارد ما با جدیت به مبارزه با آن رژیم میرویم. بهطور حتم این مبارزهطلبی به مذاق رهبران و دیکتاتوران خوش نمیآید و با توسل به نیروهای اطلاعاتی، پلیس و ارتش به سرکوب معترضان میپردازند و ممکن است آنها را شکنجه کنند یا به قتل برسانند. البته انقلابیون هم انتظار چنین رفتار تندی را از سوی حاکمیت دارند.
اگر معترضان ایرانی توان ساقط کردن حکومت را ندارند، پس باید اهداف کوچکتری را دنبال کنند و به موفقیتهای کوچک دست پیدا کنند تا اعتماد به نفس خود را بیشتر کنند
در جنگها هم وقتی اولین صدمات رخ میدهند ما از مبارزه دست نمیکشیم بلکه شیوههای مبارزه را تغییر میدهیم. این صدمات نشانگر این هستند که ما باید با جدیت بیشتری مبارزه کنیم. بر همین اساس شما پس از نخستین صدمات از مبارزه دست نمیکشید. دشمن شما را به سرکوب بیشتر تهدید میکند، اما شما میدانید که راه رهایی در گروی تداوم مبارزه است نه دست کشیدن از آن”.
جین شارپ با اشاره به اینکه در جنگ جهانی دوم هم یک پیروزی قاطع به دست نیامد و متفقین در شمال آفریقا، در ایتالیا و نورماندی و در جبهههای مختلف دیگر علیه نازیها جنگیدند ادامه داد: “علاوه بر این مردم و ارتشهای سری هم در سراسر اروپا علیه نازیها مقاومت میکردند.
از بعد نظامی قضیه، ما متوجه شدیم وقتی یک دشمن بسیار قوی داریم نمیتوانیم امیدوارم باشیم که فقط در یک جبهه بجنگیم و به پیروزی قاطع دست پیدا کنیم. بلکه یک مبارزه باید از سوی جبهههای مختلف صورت بگیرد و ما باید یک پیروزی کوچک را در یک جبهه و پیروزی کوچک دیگر را در جبههای دیگر کسب کنیم. هرچقدر جامعه را قوی تر کنیم به پیروزی نهایی نزدیکتر میشویم. در مورد سوریه یک حکومت بسیار مقتدر با همه مشکلات داخلی، تناقضات و درگیریهای قومی بر سرکار است.
اگر حکومت بسیار مقتدر باشد و مردم به اندازه کافی قوی نباشند شما باید در جبهه مشخص رژیم را به مبارزه بطلبید و یک پیروزی کوچک کسب کنید. سپس زمانی که مبارزان قویتر شدند و تجربه، مهارت و اعتماد به نفس بیشتری کسب کردند، مبارزه را ادامه دهند. این استراتژی درست شبیه روشی است که ارتشها در زمان جنگ به کار میگیرند. البته به نظر من مبارزه بدون خشونت از آنچه که توصیف کردم در عمل بسیار پیچیدهتر است“.
توصیهام به مردم سوریه و بقیه مبارزان این است که جامعه خود را به خوبی بشناسند، ماهیت دیکتاتوری را تشخیص بدهند و نقاط ضعف و قوت آن را بدانند
او همچنین تاکید کرد: “مبارزان باید وقتی حکومت خشونتآمیز برخورد میکند و تظاهرات را به شدت سرکوب میکند، روشهای خود را تغییر بدهند و از روش تظاهرات در برابر نیروهای مسلح استفاده نکنند.
این عاقلانه نیست که در خیابان راهپیمایی کنیم وقتی میدانیم که حکومت راهپیمایی را به خاک و خون میکشد. شاید یک روش دیگر این باشد که همه مردم به مدت ۲۴ ساعت در خانهها باقی بمانند و با این کار حکومت را با نظم و هماهنگی خود به وحشت بیندازند.
من اهل سوریه نیستم و در این کشور حضور نداشتهام و به مردم سوریه نمیگویم که باید چه کاری انجام بدهند، اما من با معترضان سوریهای ملاقات داشتم و به آنها کمک کردم تا یک کتابچه راهنما درباره روشهای مبارزه غیرخشونتآمیز با عنوان آزادسازی خود منتشر کنند.
توصیهام به مردم سوریه و بقیه مبارزان این است که جامعه خود را به خوبی بشناسند، ماهیت دیکتاتوری را تشخیص بدهند و نقاط ضعف و قوت آن را بدانند.
همچنین مفهوم مبارزه بدون خشونت را عمیقاً درک کنند. من این کتابچه را با توجه به وقت مخاطبان تا حد ممکن کوتاه کردم و به ۹۰۰ صفحه رسید، اما میخواهید به روش بدون خشونت انقلاب کنید دست کم باید این ۹۰۰ صفحه را بخوانید. فقط روی این مسئله تاکید نکنید که یک حکومت چقدر ماهیت شیطانی دارد. این واقعیتی است که همه میدانند. به جای این کار به این بیندیشید که چطور میتوانید قدم به قدم از فشار سرکوب بکاهید“.
جين شارپ خب اگر معتقد است كه پيروزي هاي كوچك بدست آوريم نگه داري اين پيروزي ها بسيار سخت خواهد بود ونيرو پول وامكانات فراوان لازم دارد ضمن اينكه سيستم هم بيكار نمينشيند فورا جلسه ميگذارند و دلايل شكست را بررسي ميكنند وراه نفوذ را ميبندند حالا بگو چه بايد كرد
علي / 15 February 2012
این مقاله پیروزی بدون خشونت را نشان میدهد نه وادادگی و تسلیم که بعضی ها به اسم جنبش سبز در گوش ما میخوانند البته در هر کشورذ و جامعه دیکتاتوری تفاوتی زیادی در نحوه پیروزی وجود دارد مثلا در لیبی مطمنا بدون مبارزه مسلحانه و حمایت خارجی امکان پیروزی وجود نداشت و همینطور سوریه اما در مورد ایران حتما باید مردم را به تظاهرات مسالمت امیز دعوت کرد اما باید چه بخواهیم چه نخواهیم گروهی مسلح از تظاهرات مردم حمایت کند و جوانانی سلاح در دست اما سازماندهی شده و شناخته شده امنیت تظاهرات را تامین کنند که مقاومت ایران بهترین گزینه است البته اول باید از لیست انها را خارج سازند و دوم چنین حقی و مشروعیتی از طرف نهادهای بین المللی را به این مقاومت بدهند و در قبال از انهاع بخواهند که مسئولین انرا بعهده بگیرند چرا که نمی شود همینطوری در کوچه بازار هر کس را مسلح کرد . سلام برازادی
سیاوش فرزاد / 15 February 2012
این حرفها در تیوری خوب است ولی کارایی در عمل را ندارد بدون خونریزی هیچ دیکتاتوری را نشده است ساقط کرد و یا حداقل در بهار عربی نشده است به لیبی بنگرید به سوریه نگاه کنید و یا عراق که اگر امکان داشت امریکا این همه هزینه سنگین را متحمل نمی شد و یا سرمایه گذاری روی این تحلیلها مردم را وادار به ساقط کردن دولت سابق عراق می کردند اگر اینطور بود که ان دیکتاتور نبود تا حالا با ماموران گارد و بسیجی در تهران روبرو نشدید که ببینید ما فقط در روزهای اول می رفتیم در موقع حمله مامواران به زنان هموطن از انها می خواستیم که دیگر بس است بگذارید او را ببریم و سر و صورتش را پانمان بکنیم در بیشتر وقتها در همان ابتدا با باتون به سر و صورتمان حمله می کردند وفهمیدیم که این حرفها حداقل در اینجا کارایی ندارد و اگر در روز عاشورا و شانزده اذر رژیم را به عقب راندیم از این بود که کلتف مولوتف با خود بردیم سنگ به طرف ماموران تا دندان مسلح پرتاب کردیم و هر انچه را داشتیم را به خود اجازه دادیم که برای دفاع از خود در برابر دژخیمان ولایت استفاده بکنیم سلاح نداشتیمم وگرنه پیروز می شدیم . مردم من جمله خود ما دیگر خسته شده بودیم از بس در خیابانها فقط کتک بخوریم و رهبران سبز هم به اجرای بی تنازل قانون اساسی صحه بگذارند ما دلسرد شدیم و به خانه ها برگشتیم نمی دونم تا روزی که فردی را پیدا کنیم و اعتماد کنیم که تنها دغدغه اش سرنگونی باشد ان هم نیروهای ساختار شکن را برسمیت بشناسید . سیاوش فرزاد
سیاوش فرزاد / 15 February 2012
در جواب دوستانی که هنوز هم باور ندارند میتوان بدوخ حشونت انقلاب به راه انداخت باید عرض کنم که شما هنوز در پیچ و خم مجادله و توازن گیر هستید. بنده سالها تصور میکردم اگر کسی مرا با دشنام خطاب کند بایستی با دشنام به وی پاسخ دهم. این بدان دلیل بوده و هست که ما را تصور بر اینست که با مقابله به مثل توازن قوا را برقرار میکنیم. این نحوه تفکر نه تنها درست نیست بلکه بسیار هم غلط است. به مثال زیر توجه فرمایید “اگر کسی بنده را صندلی خطاب کند بنده هیچوقت به صندلی تبدیل نخواهم شد.” مگر اینکه در درونم به این باور برسم یا رسیده باشم که بنده صندلی هستم. به همین منوال هم خواب خشونت را با خشونت دادن از کم صرفه ترین روش هاست.
روزی که هریک از ما به این نتیجه برسیم که با سکوت میتوان خیلی حرفها را زد و با نرمی میتوان سنگ خارارا از حاکند. این را همه دیده و شنیده ام که استمرار اب سنگ خارارا از جا میکند. کلمه کلیدی در اینجا همانا استمرار است. اگر دیدیم مردم مصر و تونس و میبی بر دیکتاتورهای بومی شان فایق شدند همین استمرار انها در ماندن و ایستادن بود. اما مردم ایران میخواهند نصف روز را به تظاهرات بپردازند و شب هم بروند خانه سریال “تلخ و شیرین” تماشا کنند. البته همه میدانیم دیگر ان دوران سریال تلخ و شیرین گذشته اما ما مردامن همانیم.
یکی از بهترین روشهای مقاومه در برابر رژیم خونحوار ایران همانا تداوم و استمرار ماست. اما خیلی ها میگویند که این رژیم تا بن دندان مسلح است و همین جاست که مبارزه بدون خشونت بشیار کارایی دارد. البته نه به روش مقابله و موازنه بلکه به روش مجادله و مقابله منفی. مقابله منفی یعنی خالی کردن میدان و بیرون نیامدن و به خیابان نرفتن برای مدت یک روز در هفته و استمرار ان در هفته های اتی.
متاسفانه رهبران و پیشروان جنبش سبز از این گزینه غافل مانده اند و نیروی همگانی را به هدر داده اند. بیاییم هر پنج شنبه هر هفته را در خانه بمانیم و نتیجه را تاشا کنیم.
کاربر / 16 February 2012
زوشنفکرها چون همیشه سعی می کنند تئوری سازی کنند در دنیای خیالی خود دشمنانشان را هم تار و مار می کنند و چون در ابرها هستند دشمنشان را هم با دم نرم و نازکشان سرنگون می کنند از اینرو از این حضرات خیالپرداز نباید انتظار بیشتری داشت . و ما هم می بینیم در ایران هم تنها اصلاح طلبان حکومتی هستند که سیستمهای تسلیم طلبانه ی حودشان را با روشنفکران خیالپرداز توجیه می کنند . اما واقعیت اینست بوده و خواهد بود هر جنگی ادامه ی سیاست است از راههای دیگر از اینرو در جوانع با توجه باینکه آگاهی اجتماعی در افراد اندک شکل می گیرد از اینرو در همان ابتدا راههای مسالمت آمیز مانند نوشتن سخنرانی و … انجام داده که در نهایت از طریق پارلمان و پای صندوقهای رای تعیین سرنوشت می کنند . اما همه ی اینها منوط به آنست که این کشوزها از نظر اقتصادی در سیستمهای پسآسرمایه داری نباشند قانون با تفاسیر مذهبی تغییر نکند و … از اینرو هیچ انسانی هیچ حزبی هیچ دسته و گروهی حاضر به هزینه زیاد نیست از همه ی راهها حرکت می کند نه فقط به یک شیوه اما شیوه ها با افزایش آگاهی های اجتماعی و پشتوانه های بیشتر مردمی رادیکالتر شده و اگر لازم باشد در نهایت جنگ شهری را نیز به اجرا می گذارد . از اینرو دستها را فقط برای یک راه تسلیم طلبانه بالا نمی برد اگر هم ببرد مردم همان راهی را می روند که باید بروند . مثلا در سال 57 هنوز خمینی در صدد ملاقاتهای پشت پرده با بختیار و افسران مافوق بود اما مردم پادگانها را گرفته بودند انقلاب با یک دستور شروع و پایان نمی گیرد انقلاب نتیجه ی کنش و واکنشهای ملیونها انسان است که تناقض مناسبات اجتماعی را برای ایجاد مناسبات دیگر در واقع شدن پی می گیرند . اما اصلاح طلبان ایرانی و روشنفکران مریخی در ذهن خود مناسباتی را مشابه سازی می کنند که هیچ قرابتی با واقعیت ندارد . اگر در مصر اوکرائین یا …. تحولات بدون خشونت به انجام می رسد بدین دلیل است که برای این حکومتها مشروعیت مردمی و قانون اهمیت داشته است اما سوریه ایران و لیبی با مناسبات عقب مانده مشروعیت حکومتی را قبیله یا یک مذهب قبیله ای ایجاد کرده که منبعی الهی دارند و از خشن ترین روشها برای سرکوب استفاده می کنند در جنگ جهانی نیز بدون حضور ارتشهای قدرتمند بخصوص شوروی انگلیس و آمریکا غلبه بر هیتلر و فاشیزم رویائی بیش نبوده است . اگر چه قذافی بشار اسد و خمینی و خامنه ای روح هیتلر را شاد کردند و نشان دادند که چندین کیلومتر از هیتلر در فاشیستی جلو افتاده اند . در نهایت ما باید ابتدا دشمن را شناسائی کنیم سپس از همه راهها برای سرنگونی اش استفاده نمائیم . نه مانند اطلاح طلبان که هنوز از گفتن سرنگونی دشمن وحشت دارند . هموز مماشات می کنند و هنوز در پی استقرار قانون اساسی جمهوری اسلامی اند اگر چه تا دیروز در فکر تصرف قدرت از طریق پارلمان بودند و امروز سرگیجه گرفته اند زیرا واقعیت با تصورات ذهنی آنها بسیار فاصله دارد .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 16 February 2012
«”اگر معترضان توان ساقط کردن حکومت را ندارند، پس باید اهداف کوچکتری را دنبال کنند و به موفقیتهای کوچک دست پیدا کنند تا اعتماد به نفس خود را بیشتر کنند.”»
با توجه به اینکه جین شارپ تحت تأثیر شخصیت و تفکر و روش مبارزه اقای گاندی بوده اند، حتما در کتاب خود توجه خاصی هم به نقش مخرب استعمارگان و هژمونی امریکا داشته و حتما مبارزان و دمکراسی خواهان را نسبت به دخالتهای بی جا و تلاش استعمار و استکبار برای مصادره کردن و یا حداقل سهم خواهی از نتایج مثبت مبارزه دمکراسی خواهان علیه مستبدین،آگاه نموه اند.متاسفانه در متن فوق اشاره ای به موش دوانیها و خطر به انحراف کشیده شدن و یا مصادره کردن از طرف غرب هم نشده است.اینکه امریکاییان از دستور العمل های اقای شارپ و یا فرد دیگری جهت براندازی و انقلاب مخملین به سود خود استفاده می کنند هم دلیل بر وابستگی تئوریسین و یا نسخه نویسان به سازمان سیا و غیره نیست.حتی اگر ایشان شخصیتی یهودی با تفکر نژادپرستانه و صهیونپستی باشند.
دولتمردان ایرانی هم اگر علاقمندند ،از این روش به نفع خود استفاده کرده و در براندازی دشمنان خود، دولت آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی استفاده کنند.
در پایان از دوستان چپ،اصلاح طلب، لیبرال، دمکرات ،اصولگرا و ملّی مذهبی و غیره خواهش میکنم به پیشنهاد من جهت بنیان گذاری جنبش صلح در ایران اقدام نموده و با متشکل شدن و اتحاد و هم فکری و همراهی بساط جنگ افروزان خارجی و داخلی را ویران و نسبت به لغو تحریمهای ضد ایرانی و غیر قانونی سازمان ملل دستوربگیر از امریکا،تجمع و تحصن نموده و نهال دمکراسی را از طریق برپایی تجمعات و راه پیمایی خود، آبیاری نمایید.توجه بفرمایید که جنبش صلح نباید به هیچ عنوان از طرف احزاب و یا دولتمردان مصادره شود.چون در صورت چنین اتفاقی خودتان با طبر به ریشه مردمسالاری می زنید.ضمنا رهبریت جنبش باید مستقل باشد و به هیچ سازمان و یا حزب و گروهی نه وابسطه بوده و نه وابسطه باشد.چون در غیراین صورت گروهای اجتماعی -سیاسی رقیب حسادت و دشمنی میکنند و به سبک زشت و تخریبی موجود باعث بدبینی مردم و مسئولین امنیتی و مقامات خواهند شد.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 17 February 2012
”
انقلاب یا اصلاح ،ظاهرا انقلابی که در 57 صورت گرفت با آن مخالف هستند و آنهایی هم که موافق بودند از نتیجه آن ناراحت و از تجربه گذشته به اصلاحات رسیدند.و باور پیدا کردنن که انقلاب چیزی جزء خرابی کشور وکاشتن بذر کینه و دشمنی ندارد و چنانچه پیروز هم شوند این کینه ها و دشمنی ها پایانی ندارد و کلا ایجاد دموکراسی از دل گفتگوی صمیمی و عقلانی و مهندسی شده توسط نخبگان جامعه در یک شرایط که افکار عمومی در صحنه… اجتماع باشد رخ میدهد .از یک شرایط جنگ ، تحریم و نا امنی سیاسی و نداشتن آزادی نسبی ،نمی توان بر سر مسائل اساسی جامعه، به توافق رسید . شرایطی که امروز در آن هستیم که روحانیت و حکومت جمهوری اسلامی هیچ اطمینانی به آینده خودش نداره و مطمئن باشیم که اکثر آنها از شرایط پیش آمده پشیمان هستند ، همانطوری که مردم در یک شرایط سخت و نگران دارند زندگی می کنند به مراتب بدتر از مردم ،حکومت گرفتار آن است . مردم می خواهند بدون خونریزی مملکت در مسیر صحیح قرار بگیره و حکومت هم گرفتار ونگران از آینده اش . من فکر می کنم از آنجایی که روحانیت در مساجد و تا حدودی در میان مردم هستند ، آنهاهم از این وضیعت ناراحت هستند. شرایط اینطوری ثابت نمی ماند ، از بن بستی که رژیم در آن گرفتار است با حضور فعال مردم و نخبگان از این وضیعت خارج میشند.در حال حاضر بیشتر نخبگان وسیاسی های از اول انقلاب تا الآن همه ناراضی هستند فقط علی مونده و حوضش، زمزمه های انتقاد به رهبری امروز به روزنامه ها رسیده ، علی مطهری به قم رفته در دیدار با مراجع از آنها خواسته که ساکت ننشینند و …
مجتبی / 19 February 2012