خاطرات زندان ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار با عنوان “زنان در بند ۲۰۹ اوین” توسط نشر باران در سوئد منتشر شد.
به گزارش بخش فرهنگ رادیو زمانه، کتاب خاطرات ژیلا بنییعقوب که در سال ۱۳۸۸ در جریان پیامدهای اعلام نتایج انتخابات مناقشهانگیز ریاستجمهوری به همراه همسرش بهمن احمدی امویی بازداشت شده بود، با عنوان “زنان در بند ۲۰۹ اوین” توسط نشر باران در سوئد انتشار یافت.
ژیلا بنییعقوب در مقدمه این کتاب مینویسد: “نگارش و انتشار خاطرات مربوط به یک زندان کوتاهمدت به معنای اهمیت بخشیدن به آن نیست، بلکه به منظور ثبت تاریخی این وقایع است. اگر نه، خیلی خوب میدانم که گذراندن دورهای کوتاه در زندان در برابر رنج بسیاری از زندانیان عقیدتی – سیاسی میهنم بهویژه برخی از روزنامهنگاران زندانی ناچیز شمرده میشود.”
نویسنده کتاب در این مقدمه به درد و رنج زندانیان سیاسی در سالهای دهه ۱۳۶۰ خورشیدی اشاره میکند و مینویسد: “رنجهای ما بهعنوان زندانیهای دهه ۸۰ جمهوری اسلامی به هیچ عنوان با درد و رنجهای زندانیان سیاسی ایران در دهه ۶۰ قابل مقایسه نیست؛ دههای که شلاق و کابل و اعدام اتفاقهای روزمره زندانها بود.”
ژیلا بنییعقوب با قلمی استوار و کاملاً عینی و با پرهیز از هرگونه شعار، خاطرات خود را در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۵ آغاز میکند.
نویسنده به هیچوجه قصد ندارد از خود تصویر یک قهرمان را به دست دهد، بلکه همه تلاش او معطوف به بازآفرینی مستند رنجها و مشکلات زندانیان سیاسی در متن جنبش مدنی مردم ایران است
در آن تاریخ قرار بود زنان در اعتراض به قوانین تبعیضآمیز در خیابان “هفت تیر” در تهران تظاهرات کنند.
نویسنده کتاب همراه با یک تیم خبری و همسرش، بهمن امویی که داوطلبانه به این تیم گزارشگر میپیوندد به میدان هفت تیر میروند و وقتی کار به درگیری مأموران انتظامی با تظاهرکنندگان میکشد، بخش عمدهای از این گزارشگران را همراه با ژیلا بنی یعقوب و همسرش بازداشت میکنند.
ژیلا بنییعقوب در این اثر تلاش میکند تصویری مستند و روشن از وقایع آن روز که سرانجام به زندانی شدن او در بند ۲۰۹ اوین انجامید به دست دهد.
بند ۲۰۹ اوین در اختیار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود و زندانیان از حقوق شهروندی و قانونیشان در این بند بیبهره بودند.
در جایجای این کتاب نویسنده با صداقت خواننده را از واهمههایش مطلع میکند. او به هیچوجه قصد ندارد از خود تصویر یک قهرمان را به دست دهد، بلکه همه تلاش او معطوف به بازآفرینی مستند رنجها و مشکلات زندانیان سیاسی در متن جنبش مدنی مردم ایران است.
این روایت هرچند که دردناک است، اما از لحظاتی طنزآمیز نيز بیبهره نمانده است. برای مثال وقتی نویسنده کتاب را همراه با دیگر زندانیان برای عکس گرفتن میبرند، عدهای در آن میان گریه میکنند. مأموری که آنها را همراهی میکند با لحنی خشونتآمیز تشر میزند که چرا گریه میکنید؟ ژیلا بنییعقوب مینویسد: “مرا که برای عکس گرفتن برد، ناخودآگاه خندهام گرفت. همیشه در آتلیه عکاسی خندهام میگیرد. این بار مأمور با عصبانیت گفت: «چرا میخندی؟»” و نویسنده در پاسخ میگوید: “آقا بالاخره ما چهکار کنیم که شما عصبانی نشوید؟”
از میان چنین تصاویری او نه تنها از شرایط دشوار زندان سخن میگوید، بلکه تصویری از شخصیت و کنش خودش را هم بهدست میدهد.
شرح بازجوییها و فشارهای روانی و عاطفی که بازجویان به زندانیان وارد میکنند، و نشانههایی که بین بازجو و زندانی وجود دارد، با دقت و بهروشنی و با پرهیز از هرگونه تعابیر شاعرانه یا شعارهای حماسی بیان میشود و به این ترتیب خواننده با ساز و کار بازجویی و با روحیه بازجویان در زندانهای جمهوری اسلامی به خوبی آشنا میشود.
او مینویسد: “چرا این بازجوها مدام در حال دروغ گفتن هستند؟ آنها چه نیازی به اینهمه دروغ دارند؟”
“زنان در بند ۲۰۹ اوین” همچنین از نظر مقایسه خاطرات زندانیان سیاسی در گستره دو دهه هم اهمیت دارد.
ژیلا بنییعقوب متولد ۱۹۷۱، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان است. او سالها در تحریریه روزنامههای مختلف از جمله روزنامههای نوروز، وقایع اتفاقیه و سرمایه به عنوان دبیر سرئیس اجتماعی فعالیت داشت.
ژیلا بنییعقوب در سال ۲۰۱۰ میلادی برنده جایزه بینالمللی شجاعت در روزنامهنگاری از بنیاد بینالمللی رسانههای زن و همچنین برنده جایزه جهانی “آزادی بیان” از سازمان روزنامهنگاران کانادایی شد. او همچنین در سال ۲۰۱۱ جایزه ویژه آزادی بیان سازمان گزارشگران بدون مرز را از آن خود کرد.
با درود به رادیو زمانه و خانم بنی یعقوب عزیز
ولی این کتابهایی که در آنطرف چاپ میشوند بالطبع به درد ما در ایران نمیخورد و آنهایی هم که اینجا مجوز چاپ میگیرند قابل اطمینان نیست که آیا سانسور شده یا پاورقیهایی اضافه میشود که اصلا کل موضوع را مخذوش میکند آیا نمیشود نویسندگان ایرانی این بزرگواری را بفرمایند و این کتابها را بصورت دیجیتال هم روی اینترنت قرار بدهند تا بدینوسیله ما با دانلود این کتابها بتوانیم به آنها دسترسی داشته باشیم
با تشکر
کاربر مهمان / 13 February 2012
با احترام خوب بود این خانم دستکم انطرف مرز حجابش را بر می داشت. چرا که حجاب اجبار در ایران بیداد می کند و اینهم خودش نوعی مبارزه است.
کاربر مهمان / 14 February 2012
اولا حجاب امر شخصی است و دوما خانم بنی یعقوب یک شیر زن هستند که در ایران تشریف دارند و مبارزه میکنند
کاربر مهمان / 16 February 2012