امينالله رشيدی، خواننده پيشکسوتی که شش سال پيش کتابش را برای صدور مجوز به وزارت ارشاد سپرده بود گفت: “اگر کتابم در اين دولت منتشر نشود، مطمئن هستم که در دولت بعدی منتشر میشود.”
امينالله رشيدی کاشانی، خواننده و آهنگساز قديمی، امروز يکشنبه ۱۶ بهمنماه در گفتوگو با خبرگزاری کار ايران (ايلنا)، کتاب ” ايران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی” را دستاورد چندين سال زحمت خود دانست و افزود: “اين کتاب از شش سال پيش در وزارت ارشاد خاک خورده و هنوز برای انتشار آن مجوزی داده نشده است.”
رشيدی، ايرادهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از اين کتاب را غيرقابل قبول دانست و افزود: “وزارت ارشاد خواستاز حذف ۲۰۰ صفحه از کتاب شده که من اين کار را انجام نمیدهم.”
وی گفت که کتاب “ايران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی” جلد دوم کتاب “عطر گيسو، خاطرهها و نغمهها” است.
کتاب “ايران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی” جلد دوم کتاب “عطر گيسو، خاطرهها و نغمهها” است
وی افزود: “اين کتاب که دارای ۷۰۰ صفحه و ۴۵۰ قطعه عکس از هنرمندان، سياستمداران، استادان ادبيات و.. است به مسائل مربوط به هنر موسيقی و هنرمندان آن زمان میپردازد.”
کتاب “ايران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی” سومين اثر امينالله رشيدی است.
جلد نخست کتاب “عطر گيسو، خاطرهها و نغمهها” توسط انتشارات عطايی تهران منتشر شده است.
امينالله رشيدی، آهنگساز و خواننده قديمی راديو ايران، با نگارش بخشی از خاطرات راديويی، هنری و يادداشتهای ادبی و اجتماعی و سياسی خود در اين کتاب، مجموعهای ناگفته در مورد هنرمندان موسيقی و نويسندگان و شاعران بهنام ايران در اختيار علاقهمندان به هنر و ادبيات ايران قرار داده است.
اين کتاب گزارشی از سابقه و تاريخ جدال بين مدعيان شعر نو و کهن در نيم قرن اخير نيز میباشد.
رشيدی، نخستين خواننده ايرانی آشنا با خط بينالمللی موسيقی ( نت)، زاده ارديبهشت ۱۳۰۴در روستای راوند کاشان است.
وی از راه شنيدن صفحات قديم گرامافون و خوانندگان دهه ۱۳۲۰ راديو ايران با رديف آواز ايرانی آشنا شد و در روزهای آغازين ورودش به تهران چند گاهی اصول نتخوانی را در کلاسهای شبانه هنرستان موسيقی (تالار وحدت کنونی) نزد موسی معروفی و تئوری آواز را نزد مهدی فروغ آموخت.
او از آن پس نت آهنگهايی را بدون استفاده از ساز بر روی کاغذ میآورد تا اين که در سال ۱۳۲۸ فعاليت خود را بهعنوان خواننده و آهنگساز در راديو ايران آغاز کرد و در سال ۱۳۴۴ از این سمت استعفا داد.
زمان کوتاه است و همه رفتنی هستیم. عجیب است که همانهایی که مدام دم از خدا می زنند و مردم را به خدا دعوت می کنند از این مطلب غاقلند. تمام هنرمندان سرزمین ایران همانند همه ملت ایران در هر کجا که هستند سرمایه های ملی کشور ایران هستند. هنرمندان عزیزی که با مسءولیت و دلسوزی در صدد حفظ آثار فرهنگی ایران هستند قابل ستایش اند. یکی از راههای حفظ آثار فرهنگی ایران ثبت و نگهداری خاطرات و دیدگاههای هنرمندان ایرانی است- صرفنظر از مکانی که هم اکنون این عزیران زندگی می کنند. هنرمندان ایران، عزیزان ما ( مردم ایران و دوستداران فرهنگ ایران) هستند و حبس صدای آنها در گلو، چه به صورت جلوگیری از چاپ کتبشان باشد و چه به صورت اجازه ندادن به آنها در ابراز کردن عقایدشان، روشی ناپسند است. برای شناسایی فرهنگ یک ملت باید صدای همه آحاد آن را شنید. شناخت فرهنگ ایران منحصر به شناخت طبقه علمای اعلام نیست. فرهنگ یک ملت وقتی به کمال به همه معرفی می شود که صدای همه آحاد آنرا شنید. حذف صفحاتی از یک کتاب یا یک نوار موسیقی ، یا یک اثر هنری زندانی کردن صدای یک انسان است. آنها که به چنین عمل ناپسندی دست می زنند، در پنهان چه می کنند که از افشای آن هراسانند؟
کاربر مهمان / 05 February 2012
نام اول تالار وحدت کنوني، «تالار رودکي»بودکه در سال 1346 افتتاح شد، درحاليکه شما از سالهاي قبل از1328 ميگوئيد.
کاربر مهمان / 05 February 2012