۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در حمایت از اعتراضات مردم تونس و مصر، و به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی تظاهراتی در چندین شهر برگزار شد که واکنش شدید نیروهای نظامی و امنیتی حاکمیت ایران را به دنبال داشت.در جریان این اعتراضات چندین تن کشته و زخمی و چند صد نفر نیز بازداشت شدند و موسوی و کروبی، نامزدهای معترض به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که آنان را رهبران جنبش اعتراضی می نامند، نیز در حبس خانگی قرار گرفتند.
حالا در سالگرد این روز و درحالی که جنبش اعتراضی مردم مصر و تونس به پیروزی رسیده است، شورای هماهنگی راه سبز امید، با انتشار بیانیهای از مردم دعوت کرده تا “از ساعت ۴ تا ۷ بعد از ظهر روز ۲۵ بهمن ماه در تهران در پیادهروهای خیابانهای انقلاب و آزادی، حدفاصل میدان فردوسی و تقاطع نواب، و در شهرستانها در خیابان اصلی هر شهر، بنابر تصمیم فعالان محلی، اقدام به پیادهروی سکوت کنند.”
راه سبز امید و بهمنی دوباره
“شورای هماهنگی راه سبز امید”، نام تشکیلاتی است که پیش از زندانی شدن میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای ساماندهی به مطالبات جنبش سبز و هماهنگی اقدامات معترضان تشکیل شد و بعد از قطع راههای ارتباطی این دو، عملا در جایگاه رهبری قرار گرفت. از ترکیب این شورا، به دلیل آنچه حضور برخی اعضا در ایران خوانده میشد، خبری مخابره نشده و تنها از اردشیر امیرارجمند، مشاور موسوی که اینک ساکن پاریس است نام برده میشود.
شورای هماهنگی راه سبز امید نخستین بار مردم ایران را به شرکت در تظاهرات ۲۵ بهمن سال گذشته دعوت کرد و این بار در یک سالگی آن گردهمایی ، خواسته های گسترده تری را به عنوان نیازهای اجتماعی و سیاسی مردم ایران، علت عمومی شدن اعتراض دانسته وعنوان کرده است:
بیانیه شورا از نیروی انتظامی خواسته شده تا به حق قانونی هموطنانشان احترام گذاشته و مانند نیروهای سرکوبگر نظامهای استبدادی عمل نکنند
” این حق انسانی و قانونی و شرعی ایرانیان است که به وضع کنونی زندگی خود و نیز شرایط کشور خویش اعتراض کنند؛ اعتراض کنند به حاکمیت دروغ و سرکوب، شرایط سخت زندگی، گرانی روزافزون نیازهای اولیه و تنگناهای معیشتی، سلطهٔ ناکارآمدی در ادارهٔ کشور، گسترش ناامنی، فروپاشی ارزشهای اخلاقی، شرایطی که باعث فروپاشی بسیاری از کانونهای گرم خانوادهها شده، گسترش روزافزون اعتیاد و بزهکاری در جامعه، توسعهٔ ساعت به ساعت فقر، قرار گرفتن در شرایط ذلتبار بینالمللی که نتیجه سیاستهای ماجراجویانه و غیرواقع بینانه دولت در طی سالهای اخیر است، مدیریت پادگانی در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، اعمال سیاستهای تبعیض آلود در برخورد با زنان، اقوام و صاحبان عقاید و باورمندان به آیینهای گوناگون و نیز دگراندیشان، حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز و دیگر زندانیان حوادث پس از انتخابات، که همگی برخلاف قانون اساسی است؛ اعتراض به این همه، حق ایرانیان است.”
این شورا همچون سایر بیانیههای دعوت به راهپیمایی خود، “عدم توسل به خشونت” را اصل دانسته تا “از هرگونه سوء استفاده احتمالی” جلوگیری شود.
ضمن اینکه از نیروی انتظامی خواسته شده تا به حق قانونی هموطنانشان احترام گذاشته و مانند نیروهای سرکوبگر نظامهای استبدادی عمل نکنند. اشاره به “تورم لجام گسیخته و تشدید تحریمها علیه ایران، و نیز تشدید سرکوب و ارعاب و بازداشت منتقدان و شهروندان ناراضی” از دیگر مفاد این بیانیه است.
گمانهزنی برای ادامه اعتراض
جنبش سبز نامی شناخته شده برای مجموعه حرکات و مطالبات معترضان به نتایج انتخابات جنجالی ریاستجمهوری سال ۸۸ و در ادامه، معترضان و منتقدان به حاکمیت جمهوری اسلامی و آیتالله خامنهای به عنوان نفر اول ساختار قدرت است.
این جنبش اگرچه غیرکلاسیک و بدون سر توصیف میشود اما میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نوعی نقش رهبری آن را برعهده داشتند. طوریکه پس از حبس و حصر خانگی این دو چهره معترض، جنبش سبز تحرک و حضور خیابانی اعتراضآمیز بزرگ و پرشماری نداشته است. همین رویه باعث شده تا طرفداران حاکمیت از “مرگ” جنبش سبز که در تعبیر آنان “فتنه” خوانده می شود، سخن بگویند.
اما پس از گذشت یک سال از زندانی کردن رهبران این جنبش اعتراضی، شمار زیادی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی منتقد حاکمیت همچنان احضار و محاکمه شده و یا در زندان به سر میبرند.
حتی درپیشبودن انتخابات مجلس نهم هم باعث نشد تا حاکمیت نسبت به معترضان نرمش نشان داده و آنان را به مشارکت در ساخت سیاسی تشویق و دلگرم کند
از سویی تلاشهای نیروهای سیاسی میانهروی حکومت چون علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی برای آزادی زندانیان و رفع تنشها بیثمر مانده و در مورد هاشمی به حذف او از امامت جمعه تهران و ریاست مجلس خبرگان و حتی فیلتر شدن سایتش منجر شده. مخالفت با منتقدان تا آنجا پیش رفته که عکس و سخنان خاتمی نیز در رسانهها اجازه انتشار ندارد.
حتی درپیشبودن انتخابات مجلس نهم هم باعث نشد تا حاکمیت نسبت به معترضان نرمش نشان داده و آنان را به مشارکت در ساخت سیاسی تشویق و دلگرم کند. در چنین فضایی و با توجه به اعلام چهرهها و گروههای جنبش سبز مبنی بر شرکت نکردن در انتخابات پیش رو، بار دیگر حضور در خیابان مورد توجه شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته است.
روشی که در سالهای ۸۸ و ۸۹ چندین بار امتحان شد و سرکوب شدید حاکمیت، شرکت کنندگان میلیونی آن را رفته رفته کاهش داد تا جایی که در سال ۹۰، برای اتخاذ چنین تصمیمی و محاسبه سود و زیان آن تردید فراوان وجود داشته باشد. آیا ترس از تکرار سرکوب شدید، کشتهها، مجروحان و بازداشتیهای پرشمار دفعات قبل مانع از حضور پرشمار مردم در خیابانها خواهد شد؟
آیا یک سال نبود موسوی و کروبی، معترضان را از ادامه راه دلسرد کرده و یا اینکه برعکس، انگیزهای شده تا آزادی رهبرانشان را خواستار شوند؟
تاکنون پاسخ مثبت به این فراخوان از سوی برخی گروه ها و فعالان سیاسی و مدنی و فعالان جنبش های اجتماعی در فضای مجازی اعلام شده است و نشانههای آمادگی برای حضور قابل رصد کردن است.
اگرچه تجربه تجمعات دو سال اخیر نشان داده که اینترنت و سایر رسانههای ارتباط جمعی در چنین برهههایی محدود و یا قطع شده و این قدرت انگیزه و تبلیغ چهره به چهره شهروندان معترض است که با وجود جو پلیسی آنان را به خیابانها میکشاند. به این ترتیب ۲۵ بهمن امسال و پاسخ شهروندان به بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید، نخستین محک جدی این تشکیلات نیمه سری است.
متاسفانه پس از گذشت نردیک به سه سال هنوز مدعیان رهبری جنبش سبز عدم استقبال به فراخوانهای خود را درنیافته است و تنها سرکوب را عامل آن میداند از اینرو بهتر است این جریان تا دیر نشده بخود آید و از سردرگمی بین جمهوری اسلامی و مردم راه روشنی انتخاب نماید مثلا در همین فراخوان ما شاهد هستیم که هنوز بر قانون اساسی پای می فشرد و یا هنوز دولت را نه نظام جمهوری اسلامی به رهبری حامنه ای را عامل اینهمه فساد اخلاقی فرهنگی اقتصادی و … می داند از اینرو همین فراخوان بدون توجه به شرایط و حتی بدون هماهنگی با سایر گروههای احتماعی و بدون در نظر گرفتن زمان و مکان جنبش اعتراضی را در لای تیغ حکومتی که از تضادهای درونی اش رنج می برد قرار داده است و روزی را انتخاب نموده و شرایط سکوتی را اعلام کرده است که به راستی عامل وحدت رژیم برای سرکوب مجدد و اختلاف در بین مردم است .
همه ی مسائل در پیش روی جنبش اعتراضی و این باصطلاح رهبری نشان میدهد که سبز امید هنوز پیوندها و شرایط لازم برای اعمال رهبری بر جنبش را ندارد .
اما عدم استقبال مردم از اعتراضات خیابانی نه سرکوب جنبش که نداشتن برنامه ای روشن و شفاف از سوی اپوزسیون است هنوز اپوزسیون برنامه ای روشن برای آینده و بعد از جمهوری اسلامی را ارائه نمی دهد راه سبز امید هنوز به اسلام بعنوان ایدئولوژی و قانون اساسی جمهوری اسلامی بعنوان معیار جکومتی نگاه میکند و با همه ی انتقادهایش هنوز پیوندهایش را بطور قطعی نگسسته است و از همینروست که مردم از جان و دل حاضر به فداکاری و از جان گذشتگی برای بسته ای موهوم نیستند . راه سبز امید و یا هر جریان دیگری باید درب بسته های موهوم خود را باز کنند تا کشمکش شان قبل از سقوط جمهوری اسلامی پایان یافته باشد مردم دیگر نمی خواهند با دروغهای امثال حمینی دوباره قدم در راهی موهوم و نا آشنا که از صدر مشروطه تا کنون که بارها فریبشان داده بگذارند . به همین دلیل مردم فقط در برخی اعتراضات شرکت می کنند زیرا قدرت تهاجمی رژیم را کاهش دهند و از رو در روئی جدی تا کنون احتراز کرده اند زیرا ضربه ی قطعی را زمانی وارد خواهند کرد که بطور شفاف و روشن و قطعی جایگزین مناسبی را بیابند . و امیدوارم تا دیر نشده اپوزسیون بخود آید و ببینند که مردم به همین دلائل است که نمی تواند وحدت خودش را با نیروهای خارج نشین استوار سازد . دوران کنونی دوران ارتباطاط است دیگر نمی توان با شیوه های گذشته مبارزه و رهبری کرد دورانی ست که رهبری باید به همه چیز پاسخگو باشد دوران اطاعت کورکورانه ی مرید و مراد گذشته است و …..
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 04 February 2012
با سلام
حرف کاربر عزیز فرهاد مور تایید بنده هم هست. همه لب مطلب را ایشان در یک پاراگراف بیان کردند. به علاوه اگر جنبش سبز به راستی با مردم است به جای انتخاب 25 بهمن میبایستی یک روز هفه را روز خانه نشستن اعلام کند و از مردم بخواهد که مثلا در روز انتخابات اسفند ماه در خانه بنشینند و به هیچ عنوان بیرون نیایند. بعد هم هر هفته بعد از ان همان روز را روز خانه نشستن نه راهپیمایی اعلام کنند که خیلی اسانتر و کم خرج تراست. خالی کردن خیابانها از مردم در شرایط کنونی سرکوب بهترین گزینه برای هماهنگ کردن مردم است. اما زمانی هم خواهد رسید که به مردم فراخوان خیابان امدن داده میشود تا سرانجام بعد از 150 سال ارزوی ازادی بتوانیم انرا محقق سازیم.
کاربر مهمان / 04 February 2012
هموطن نظر دهنده فوق از دید چپ به برخی اشتباهات دست اندر کاران و رهبران پنهانی جنبش سبز اشاره فرموده اند.اکنون من به عنوان یک معترض اجتماعی سؤال میکنم که چرا اخوندهای شتر سواری چون رفسنجانی ،کروبی و خاتمی و بچه آخوند از راه بدر شده ای چون میر حسین موسوی تکلیف خود با نظام را روشن نمی کنند؟
اشکالی ندارد که اینها بگویند خواهان نظامی اسلامی بدون ولی فقیه و یا با رهبری ولی فقیه دیگری هستند و لطف کنند ده نفر ملای دیگر و یا حتی صد تا ملا را نام ببرند و بگویند که انان از آقای خامنه ای داناتر، سیاستمدارتر،مسلمان تر و مردم دوست ترند که چشم و گوش مردم باز شود و بدانند که از خامنه ای بهتر هم در صف ملایان وجود دارد.متاسفانه این اقایان فرصت طلب و منفعت جو مثل همیشه هم خر را می خواهند و هم خرما را و هنوز متوجه شرایط در کشور و جهان نشده اند و درک نمی کنند که مردم خواهان عالت اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و قضایی در کشورند.
متاسفانه دوستمان فرهاد به بی لیاقتی سیاسی مخالفان غیر مذهبی نظام اشاره ای نکرده اند و موج سواری آنان و نهایتا به انحراف کشیدن جنبش اعتراضی را زیر زره بین خودانتقادی نبرده اند و با توجه به اینکه میدانند سیاسیون افراطی بیشترین ضربه را به جنبش زده اند،از بیان آن در این نظر خود اجتناب فرموده اند.مطمئنا در جاهای دیگر بدان اشاره کرده اند.
خوشبختانه نیروهای دمکرات که به مردمسالاری احترام قلبی میگذارند،برخی در روزهای قبل از انتخابات و برخی در حین اعتراضات ومابقی پس از پیدا شدن سرو کله هوداران مجاهدین و چپ های افراطی و جا مانده در قرن گذشته از صف معترضین جنبش سبز خارج شدند که در دام استعمار و دیکتاتوری گیر نکنند.
مسؤل بحران سیاسی کنونی اما, در حقیقت نیروهای سیاسی مردمسالارند که نه شرایط را درک می کنند و نه قادرند رهبری جنبش اعتراضی را بدست بگیرند.به نظر من شخصیتهای دمکرات و انساندوست باید به صحنه بیایند و با دادن شعار- آشتی ملّی – لغو تحریم های ضد بشری توسط غرب – غنی سازی آری، بمب اتمی نه – مشارکت عموم در اداره امور کشوری، رشته کار را بدست بگیرند و نگذارند که استعمارگران افراد نا سالم و دست نشانده خود را به مردم تحمیل کنند و از ورود باندهای معافیایی مسلمان نما به عرصه سیاست کشوری هم جلو گیری گردد و با کمک آقای خامنه ای و مسئولین سالم و مسلمان زمینه انتخابات آزاد و نظامی مردم سالار(مذهبی و یا سکولار ) را فراهم نمایند.بدون کمک برادران و خواهران مسلمان ایرانی مان، اداره امور کشور ممکن نیست و هر که غیر از این می اندیشد،دیکتاتور بعدی است و من از هم اکنون تأسف و تسلیت خود را به سیاسیون خوشخیال اعلام میکنم.فراموش نکنید که در آینده باز هم مردم رنج کشیده ایران هزینه نادانی سیاسی ما را خواهند پرداخت.موفق باشید.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 04 February 2012
این آقایانی که امروز خود را رهبر جنبش مردم میدانند و دم از مردم و آزادی و غیرو میزنند چرا زمانی که خود در مسند قدرت بودند و حکومتی که آنها ان را حق میدانستند دسته دسته جوانان این آب و خاک را به جوخه اعدام میسپرد و آنها نه تنها سکوت اختیار کرده بلکه شاید حتی همکاری میکردند. بسیار جای تاسف است که در طول ۲،۵ سال گذشته بسیاری از جوانان این مرز و بوم جان خود را در مسیر زور آزمایی قدرت بین موسوی/کروبی و خامنه ای از دست دادند.
ملت ایران فرصت تاریخی خود را زمان دکتر بختیار از دست داد و به جای حمایت از او تصمیم به دادن شعار “بختیا نوکر بی اختیار” گرفت. و تجربه ۳۳ سال گذشته نتیجه این اشتباه بزرگ بود.
من اصلان باور ندارم که کسی از درون این حکومت توان و خواست برقراری دولتی مردمی و ایرانی آزاد را داشته باشد.
فقط خدا میدانند که آیا و چه وقت کسی نظیر دکتر بختیار روزی از دل این مردم سر به دراورد تا شانسی دیگر به این مردم داده شود.
هر چند بیان این حرف سنگ دلانه است ولی واقیعت این است که ۳۰، ۴۰ و یا ۵۰ و ۸۰ سال در طول تاریخ یک ملت بسیار ناچیز است و گاهی درس گرفتن از تاریخ نیاز به گذشت نسلها دارد.
با این همه به خاطر وطن و هموطنانم از صمیم قلب امیدوارم که من کاملا در اشتباه باشم.
کاربر مهمان / 05 February 2012
نيويورك تايمز: ايران تسليم نمي شود بايد رفتار آمريكا عوض شود (خبر ويژه)
روزنامه نيويورك تايمز از اوباما خواست به جاي اينكه جملات فريبنده ادا كند به اقدام عملي براي جلب اعتماد جمهوري اسلامي بپردازد.
اين روزنامه با بيان اينكه رهبر ايران با جملات زيبا قانع نمي شود، نوشت: آمريكا براي خروج از بن بست درازمدت مقابل ايران بايد بداند كه اين كشور هرگز تسليم آمريكا نمي شود.
توماس پيكرينگ (معاون سابق وزارت خارجه) و ويليام لورس (ديپلمات سابق) در اين تحليل تصريح كرده اند: ايران توقع دارد انقلاب اين كشور و نقش درخور شأن آن در منطقه به رسميت شناخته شود، نيروهاي نظامي آمريكا از منطقه خارج شوند و فناوري هسته اي اين كشور پذيرفته شود. آمريكا بايد به انقلاب ايران احترام بگذارد و در مقابل از ايران بخواهد به همكاري در زمينه عراق و افغانستان بپردازد. همچنين مي توان فناوري هسته اي ايران را به موازات نظارت مداوم آژانس بين المللي انرژي اتمي، پذيرفت. البته ايران انتظار دارد آمريكا معيارهاي دوگانه از جمله در حوزه هسته اي و فعاليت هاي اتمي اسرائيل را كنار بگذارد.
نيويورك تايمز خواستار بازسازي سياست نيكسون در قبال چين شده اما مي نويسد: در آن زمان مائو براي پذيرش سلطه آمريكا در برخي حوزه ها آماده بود اما رهبري ايران از 33 سال پيش تا به امروز دست رد بر هرگونه اداره تك قطبي جهان توسط آمريكا زده است. حافظه تاريخي ايراني ها نقش مخرب آمريكا را در تاريخ سياسي اين كشور از ياد نمي برد؛ آمريكا در سقوط دولت ملي مصدق در 1953 و حمايت از رژيم پهلوي نقش آفريني كرد، از حمله صدام به ايران در دهه 80 حمايت كرد و در تمام اين سالها تلاش كرد ايران را منزوي كند. رهبري ايران مردي نيست كه با حرف متقاعد شود، او را بايد با عمل متقاعد كرد. در قبال ايران آمريكا بايد قدم هاي روسيه را بردارد.roozname kayhan
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 05 February 2012
برادر پيري خانقاه، اين کامنتهايي که ميگذاري در صدا و سيما ج ا و در کيهان شريعتمداري شکنجه گر بارها تکرار ميشود …
ديگر اين شعار ها که اينها معصوم هستند و بمب اتم براي صلح ميخواهند ! وبايد جهان عذر خواهي کند و جايزه و پاداش هم به اين حکومت غاصب ورشکسته سياسي و اقتصادي و منفور اعطا کند ؟..
…خريداري در هيچ دکاني ندارد..
برو وقتت را صرف کار ديگري کن…..
کاربر مهمان / 05 February 2012
با سلام هرچه بیشتر نوشته های اقای خانقاه را میخوانم بیشتر مطمین میشوم که ایشان هیچگونه ارتباطی با بیت کبریایی رهبر ندارند و حرفهایشان همه بر محور مردمسالاری میچرخد. لطفا دوستانی که برچسب میزنند و این و ان را به اینگونه ارتباطات متهم میکنند دلیل و مدارک موجودرا ارایه دهند. اما اقای پیری همانطور که مشکلات را برشمرده اند بایستی راه حلهایی هم ارایه دهند. اینکه بخواهیم دنبال 10 تا یا 100تا اخوند بگردیم و ببینیم کدامشان از اینکه داریم باهوش تر است مثل اینست که در شهر کوران دنبال یک فردی بگردیم که چشم دارد حای اگز فقط یک چشم داشته باشد تا اورا پادشاه کنیم. البته منظورم اهانت به نابینایان نیست بلکه این مثل را به این دلیل گفتم که بدانیم بر همه مبرهن شده است که اخوند جماعت از دوسوراخ میان تنه دنیا را مینگرد و اگر هم سوراخ دیگری مد نظرش باشد یقینا به شکم مربوط میشود. اگر به شمارهای مردم در شال 88 گوش فرا دهیم یکی از انها اینطور بود: "ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه" در طی این سه سال هم دیگر اهانتی نبوده که دین اسلام و حکومت ج.ا نشده باشد. این قوم دیگر جایی برای ماندن در مخیله ایرانی ها ندارند و امید است که خودشان بر سر عقل بیایند و در گوشه مسجد بروند و فقط عبادت کنند و از خدا بخواهند تا برای گناهانی را که در قبال ایران و ایرانی انچام داده اند بخشیده شوند. اگر به همین منوال ادامه دهند سرانجام دین اسلام را برای هیشه از ایران برخواهند چید و نه عمامه ای خواهد ماند و نه منبری ونه مریدی و نه مرادی.
کاربر مهمان / 05 February 2012
رفیق صمد بیگی از راهنمایی ات سپاسگزارم و اجازه می خواهم طبق منطق خودت، منهم شما را رهنمایی کنم.هموطن نظیر مقالات و خبرهای این چنینی شما هم در بی بی سی ،صدای آلمان،گویا نیوز،رادیو فردا و ده ها سایت خبری دیگر،بیان و درج و پخش میشود.لذا بهتر است که شما ابتدا به آینده خود فکر کنید و از وقت پر ارزشتان بهتر بهره ببرید.
ای کاش در زمانی که من هم مثل شما( ؟) جوان بودم چنین امکان رسانه ای در دسترسم بود.
اگر توجه فرموده باشید در میان نظر دهندگان من تنها کسی هستم که آشتی ملّی را راه نجات همه ایرانیان از بحران سیاسی دانسته و پیشنهاد و تشویق میکنم و با مقاله نویسانی که آشتی ملّی را از طریق زمانه تشویق میکنند هم موافقم.با این حال شما تحمل من را ندارید.با توجه به اینکه هر فرد سیاسی مدافع مردمسالاری میداند که با کنار زدن مسلمانان خود محور و تمامی خواه و استقرار دمکراسی باید آشتی ملی صورت پذیرد که شرایط بعد از انقلاب ٥٧ و دهه شصت مجددا تکرار نشود.ضمن اینکه حد اقل پنج میلیون کارمند ارتش ، سپاه ، شهربانی ، وزارت کشور ،وزارت نفت ،معادن،انرژی هسته ای و غیره که اکثرا مسلمان هستند را باید در جامعه تحمل کرده و به حقوق شهروندی و سیاسی انان احترام کامل بنماییم.اکنون بفرمایید که اگر طرفداران و مخالفان نظام از هم اکنون با واژه اشتی ملی خو بگیرند بهتر نیست و یا اینکه شما هم از منطق رجوی خود فروش پیروی میکنید و برای کلیه کسانی که مجاهد نیستند،تیر چراغ برق سفارش داده اید؟اگر شما چنین می اندیشد چه توقعی از حکام ایران دارید؟ضمنا حساسیت در کار سیاسی خود سم کشنده ای است. مطلبی که من از کیهان برایت ارسال کرده ام نه نظر بنده و نه نظر اقای حسین شریعتمداری است.مطلبی از روزنامه نیویورک تایمز است.همچنین خدمتت عرض میکنم که برادر و یا خواهر مسلمانان بودن هم هیچ عیبی ندارد،همانطور که رفیق رفقا بودن و دوست انسان بودن هم عیب نیست.اشکال از آنجا شروع میشود که تظاهر به برادری،رفاقت و دوستی کنی،ولی از پشت خنجر بزنی.
هر برادر تنی اگر گرسنه نیست،با تو که گرسنه ای،خصم خانگی است.
هر برادر که خواب میکند ترا و نان خویش می خورد،یار دشمنان توست.
هر غریبه گرسنه اما،با تو که گرسنه ای برادر است.
در نبرد ما گرسنه را گرسنه یاور است.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 05 February 2012
«با سلام هرچه بیشتر نوشته های اقای خانقاه را میخوانم بیشتر مطمین میشوم که ایشان هیچگونه ارتباطی با بیت کبریایی رهبر ندارند و حرفهایشان همه بر محور مردمسالاری میچرخد.»
………………………………………………………………………………………..
جمله فوق از کاربر محترم فوف، پاداش مقاومت یک فرد معترض اجتماعی در مقابل فحاشی افرادی است که مدعی علم سیاست و حقوق بشرند.لذا بدینوسیله از ایشان سپاسگزارم.
هموطن اخوند،کمونیست،مجاهد،مشروطه خواه،ملی مذهبی،مسیحی،هندو ،یهودی وکاپیتالیست فهمیده بسیارند.مشکل این است که هر یک از آنان می پندارد، بیشتر از دیگری می فهمد و میگوید شما باید از من پیروی کنید.
راه حل را هم من در کامنتهای فوق ارائه داده ام و انها را هم من اختراع نکرده ام،بلکه سروران دمکرات من در گذشته گفته و در حال حاضر هم میگویند و من از آنان تقلید میکنم.اگر توجه بفرمائید نوشته ام:ابتدا آشتی ملّی و بعد ایجاد شرایط مناسب برای انتخابات آزاد، راه حل پیشنهادی من است.فرق پیشنهاد من با دیگران این است که آنان میگویند:اول سرنگونی و بعد آشتی ملّی و انتخابات آزاد.
اکنون خود بیاندیشید که اگر بیت رهبری و سیاسیون مخالف نظام به این پیشنهاد تن دهند،چقدر راحت میتوان به نتیجه رسید.البته نه بیت رهبری و نه مخالفین نظام ،هیچ کدام حاظر به پذیرش چنین روش انسانی برای حل بحران کنونی کشور نیستند.در صورتی که هر دو گروه خود را فدایی مردم معرفی کرده و مدعی از خود گذشتگی و احترام به خواست مردم هستند.
ترویج فرهنگ مردمسالاری بدون آشتی ملّی معنی ندارد.آشتی ملی قبل از انقلاب این حسن را دارد که از تخریب بیشتر و کشتار سیاسون و معترضین بیگناه جلوگیری میشود و مردم هم کمتر زیان میبینند.تنها ضعف در این روش این است که حکام مستبد و متخلف محاکمه نشده و به سزای اعمال ناشایست خود نمی رسند و این حس انتقامجویی سیاسیون ما مانع از رسیدن به این هدف است.
اما در روش دوم که انقلابی است و بحران و کشتار را بدنبال دارد ،اگر چه بعد از پیروزی انقلابیون حکام متخلف محاکمه میشوند،اما تضمینی برای تکرار جنایات مشابه و حتی بدتر از طرف حکام جدید نیست.ضمن اینکه استعمار هم در کمین است و خواهان تجزیه کشور میباشند.
بسیاری از سیاسیون و تحلیلگران بر این عقیده هستند که نظام و در رأس آن آقای خامنه ای اصلاح پذیر نیست و تن به آشتی ملّی هم نخواهد داد.بنده هم خوش بین نیستم،ولی مبارزه سیاسی جهت رسیدن به مردمسالاری، پلکانی است و سیاسیون دمکرات موظف به رعایت اصول و ضوابط مردم سالاری می باشند.وقتی نیروهای مردمی دمکرات پیشنهاد آشتی ملّی را از صمیم قلب بیان کردند،اما حکام کم فکری کرده و نپذیرفتند،راه تغییر و انقلاب باز میشود و همه مخالفین نظام هم در زیر پرچم مردمسالاری جهت رسیدن به ارزوی دیرین خود گامهای نهایی برای سرنگونی را برخواهند داشت.البته اشتباه نکنید شرایط کنونی یک شرایط سخت و بحرانی است و نرمش و اقدامهای ملایم در مقابل نظام، ایجاد اعتماد کرده و حسن نیّت نیروهای دمکرات را نشانگر است.ج.ا.ا. در زیر فشار استعمار و استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و گرگهای گرسنه ای چون روسیه و چین و هند قرار دارد و با توجه به خلق و خوی خاص ایرانی،تنها محبّت و انساندوستی ما نسبت به حکام و حامیانشان نتیجه بخش خواهد بود.اگر من امروز در ایران بودم تلاش میکردم که با کمک دانشجویان مسلمان و غیرمسلمان جنبش صلح را در ایران فعال کرده و با انجام تظاهرات علیه جنگ طلبان غربی،علیه اهداف احتمالی نظام جهت ساختن بمب اتمی هم اعراض کرده و نیز خواهان رفع تحریمهای ضد بشری غرب می شدم.
چرا باید خارجیان انساندوست و صلح جو در انگلیس و امریکا و غرب و غیره علیه جنگ افروزی دوّلشان تظاهرات کنند و خواهان رعایت حقوق ایرانیان باشند، ولی من و تو ایرانی نتوانیم در کشور خود علیه دشمنان خودمان به اعتراض برخیزیم؟اگر تا دو ماه اینده چنین تظاهراتی در ایران علیه جنگ افروزی غرب و تحریمهای ضد ایرانی و نیز امیال احتمالی برخی از مسئولین جهت ساختن بمب اتمی انجام نگیرد،پس از ورودم به کشور اقدام به تدارک و انجام چنین تظاهراتی خواهم نمود.شعار های مناسب از نظر من اینها هستند:لغو تحریمهای ضد بشری و ضد ایرانی از طرف امریکا و اروپا – غنی سازی آری ،بمب اتمی نه -آشتی ملّی و مشارکت عموم در تعیین سرنوشت کشور و مردم – خلع سلاح هسته ای جهانی ، خاورمیانه ای عاری از سلاح هسته ای – ممنوعیت ساخت مین ضد نفر – ممنوعیت ساخت و استفاده از بمبهای فسفوری،شیمیائی،بیولوژیکی،اتمی و هیدروژنی – حق انخاب شدن و انتخاب کردن برای همه
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 07 February 2012
**** از همكنون شهادتين خود را بلند بخوان، يك سلول ترو تميز در بند 209 براي شما تدارك ديده شده است. كمي سر است ولي سعي كنيد لباس گرم همراه داشته باشد، يك عدد زير پيراهن در زماني كه به فرودگاه امام راحل رسيديد بپوشيد، چون ديگر فرصتي براي اين كار نيست وسايل اضافي هم لطفا نياوريد جاي بدي نيست كمي شايد به اعتبار شما اضافه شود. سعي مي شود در بازجويي ضربات مشت و لگد آرامتر بزنيم و سر شما را تا انتها در دستشويي فرو نكنيم. ما با ولايت زنده ايم تا زنده ايم رزمنده ايم
يك بازجوي وزارت اطلاعات / 08 February 2012
تو نغمه خویش در بیابان رها کن
گوش از کرانتر کرانها آن نغمه را می رباید.( استاد شفیعی کدکنی )
…………………………………
خوشبختانه هموطنان در ایران اقدام به گرفتن مجوز جهت تظاهرات علیه جنگ و تحریم های ضد بشری را نموده اند و شانس استراحت و لذت بردن از هتل شمقدری و ماسورهای سانتی مانتال در ان هتل(زندان اوین) را از بنده گرفتند.البته من همهساله به ایران میروم و وزارت اطلاعات تا کنون هیچ مشکلی در رابطه با عقاید سیاسیم برایم ایجاد نکرده است.
امید است مسئولین وزارت کشور کم فکری و حسودی نکنند و مجوز انجام راهپیمائی را به اقای خاتمی و یا نماینده ایشان بدهند و از هموطنان مسلمان طرفدار نظام هم بخواهند که در این تظاهرات ملّی شرکت نمایند.چقدر خوب است که نمایندگان مجلس و آقای احمدی نژد هم در این تظاهرات شرکت کرده و آشتی ملّی را دامن بزنند و سپس از آقای خامنه ای خواهش کنند که ایشان دستور آزادی سیاسیون در بند (نه جاسوسان و یا تروریست ها) را بعد از انجام انتخابات صادر نمایند.و چنانچه امکان داشته باشد اقای موسوی و کروبی را هم از حصر خانگی رهایی دهند.به امید انروز -پاینده ایران
………………………………………………………………………………………………………
گزارش هاي دريافتي نشان مي دهد موساد (دستگاه جاسوسي رژيم اسرائيل) و DST (دستگاه جاسوسي فرانسه) مي كوشند با احياي جريان فتنه در داخل و پيوند آن با ضد انقلاب خارجي، آينده را كه يك بازه زماني از 25 بهمن تا روز انتخابات است، به سمت فضايي امنيتي سوق دهند.
طبق اخبار به دست آمده در اين سناريو يكي از چهره هاي مرتبط با سرويس هاي امنيتي فرانسه و رژيم صهيونيستي طي روزهاي اخير رايزني هاي مختلفي را با برخي تشكل هاي حامي فتنه كه هنوز هم داراي مجوز رسمي در كشور هستند آغاز نموده تا آنها را به درخواست برگزاري تجمع با هدف تحت الشعاع قرار دادن راهپيمايي ملي 22 بهمن و نيز كليد زني اقدامات ضدامنيتي در آستانه انتخابات مجلس نهم مجاب نمايد.
در طرح پيشنهادي ارائه شده اين فرد به يكي از اعضاي برجسته يك تشكل روحاني حامي جريان فتنه، اين تشكل مي بايست تحت عنوان «اعتراض به تحريم ها» يا «اعتراض به دخالت خارجي و جنگ» درخواست مجوز نمايد. براساس اين سناريو كه شاكله آن توسط يك دستگاه امنيتي غربي طراحي شده است، به دليل عدم كارايي شعارهاي ضدحاكميتي براي برانگيختن مردم، تشكل داخلي متقاضي تجمع مي بايست شعار و عنواني را براي درخواست خود مطرح نمايد كه هم در بستر اجتماعي طرفدار داشته باشد و هم دست نظام براي مقابله با آن بسته باشد.
مطابق اين سناريو، شعارهايي چون مقابله با تحريم و اعتراض به جنگ و مداخله خارجي، اولا داراي بستر مردمي و اجتماعي و مطابق با مطالبات مردم ايران است، ثانيا يك تاكتيك فريب مهم به شمار مي آيد كه حركت در پازل غرب و رژيم صهيونيستي را يك حركت ضدبيگانه و ضد غربي نشان مي دهد، ثالثا جريان ها و عناصر سياسي داخلي نيز به راحتي مي توانند به حمايت از چنين حركتي مجاب شوند.
در كنار چنين تحركاتي در داخل، برنامه هاي گوناگوني نيز براي اجرا به ضد انقلاب خارج نشين ابلاغ شده است.http://www.kayhannews.ir/901120/14.HTM#other1405
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 09 February 2012
تظاهرات الکی به نظر من به هیچ دردی نمیخوره !!!!!! و فقط اگه بگیرن یا دهنمونو سرویس میکنن و یا اگه بکشنمونم که هیچی به هیچی ! یک عمرمون تلف شده با 1 گلولۀ عزیزان بسیجیه مهربان :) ! باید یک کار اساسی بشینن فکر کنن مردم انجام بدن ! جلوی تفنگ با دست خالی نمیشه وایساد ! هر عقل سالمی اینو میدونه ! این همه تظاهرات سکوت کردیم چی شد ؟ اصلا بیایم مثل سوریه بگیرن تیکه تیکمون بکنن و بکشنمون و بعدشم کشورای خارجی بخوان کمک کنن چین و روسیه وتو کنن !!!! به نظر من هنوز مردم قدرت وایسادن جلوی گلوله و تفنگ پر رژیم رو (( ندارند )) ولی هر موقع داشتند , اونموقع عاقلانست وارد جنگ شدن . و الا الان الکی خودمونو برای چیزی که اصلا معلوم نیست هیچ فایده ای داشته باشه برای بقیه مردممون به خطر زیادی انداختیم و هزینه بالا تر از سودشه ! فعلا ما جلوی قدرت آخوند , قدرت نداریم ( بازی مثل بازیه شطرنجه – فعلا وزیر و رخ ها ( توپ و سلاح های گرم) دست حریفه و ما نمیتونیم با سرباز خالی کیش و ماتشون کنیم و فقط خود کشیه محضه ! و عاقلانه اینه که صبر کنیم برای یک موقعیت که بتونیم سرباز رو به پایان خط برسونیم < تا بعد از اینکه وزیرش کردیم به دل دشمن بتونیم بزنیم, نه الان که بی فایدست حملمون یا حد اقل کم فایده> )
با دست خالی عمرا نمیشه آخوندی که تا مغز سرشم خون بگیره باز برای اسلامش میمونه و خونتو میریزه که اسلام شیطانیش بمونه جلوش وایساد :( . . . . .
باید یک راه اساسی تر مردم پیدا کنن . اینجوری نمیشه و فایده نداره .
هیچی به هیچی ! :( . . . . . . .
کاربر مهمان / 09 February 2012
جناب آقای صمد بیگی لطفا کامنتی را که قبلا برایتان ارسال کردم ،منعکس کنید.اگر تمایل ندارد سانسور شده اش را که اکنون ارسال میکنم،منعکس نمایید.سپاسگزارم.
……………………………………………………………………………………………
گزارش هاي دريافتي نشان مي دهد موساد (دستگاه جاسوسي رژيم اسرائيل) و DST (دستگاه جاسوسي فرانسه) مي كوشند با احياي جريان فتنه در داخل و پيوند آن با ضد انقلاب خارجي، آينده را كه يك بازه زماني از 25 بهمن تا روز انتخابات است، به سمت فضايي امنيتي سوق دهند.
طبق اخبار به دست آمده در اين سناريو يكي از چهره هاي مرتبط با سرويس هاي امنيتي فرانسه و رژيم صهيونيستي طي روزهاي اخير رايزني هاي مختلفي را با برخي تشكل هاي حامي فتنه كه هنوز هم داراي مجوز رسمي در كشور هستند آغاز نموده تا آنها را به درخواست برگزاري تجمع با هدف تحت الشعاع قرار دادن راهپيمايي ملي 22 بهمن و نيز كليد زني اقدامات ضدامنيتي در آستانه انتخابات مجلس نهم مجاب نمايد.
در طرح پيشنهادي ارائه شده اين فرد به يكي از اعضاي برجسته يك تشكل روحاني حامي جريان فتنه، اين تشكل مي بايست تحت عنوان «اعتراض به تحريم ها» يا «اعتراض به دخالت خارجي و جنگ» درخواست مجوز نمايد. براساس اين سناريو كه شاكله آن توسط يك دستگاه امنيتي غربي طراحي شده است، به دليل عدم كارايي شعارهاي ضدحاكميتي براي برانگيختن مردم، تشكل داخلي متقاضي تجمع مي بايست شعار و عنواني را براي درخواست خود مطرح نمايد كه هم در بستر اجتماعي طرفدار داشته باشد و هم دست نظام براي مقابله با آن بسته باشد.
مطابق اين سناريو، شعارهايي چون مقابله با تحريم و اعتراض به جنگ و مداخله خارجي، اولا داراي بستر مردمي و اجتماعي و مطابق با مطالبات مردم ايران است، ثانيا يك تاكتيك فريب مهم به شمار مي آيد كه حركت در پازل غرب و رژيم صهيونيستي را يك حركت ضدبيگانه و ضد غربي نشان مي دهد، ثالثا جريان ها و عناصر سياسي داخلي نيز به راحتي مي توانند به حمايت از چنين حركتي مجاب شوند.
در كنار چنين تحركاتي در داخل، برنامه هاي گوناگوني نيز براي اجرا به ضد انقلاب خارج نشين ابلاغ شده است.روزنامه کیهان
با توجه به مطالب فوق نیازی نیست که من اقذامی انجام دهم،ولی اگر هموطنان موافق باشند،ایجاد یک دفتر جنبش صلح در ایران بد نیست و میتوانیم با براه اندازی این جنبش،مانع از اهداف شوم استعمارگران (جنگ افروزی) و تبلیغات شوم و ایران هراسی گردیم .عجیب است که ایرانیان با توجه به خوصوصیات صلح دوستی که دارند،تا به امروز از داشتن چنین جنبشی مستقل محروم مانده اند.جنبش صلح ایران مطمئنان می تواند تاثیر بسزایی در روند دمکراسی در منطقه داشته و در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و زبانی هموطنان کرد و بلوچ و آذری و ترکمن،سهیم و ابط بین دولت و اقوام ایرانی باشد.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 09 February 2012
(( پیشنهادی اساسی و 100 % بی خطر ))
خیابونا پر از گارد بود پس میشه :
1 – هر5 شنبه شب که خیابان ها هم شلوغ هست و مردم برای گردش هم میان بیرون , شورای هماهنگی فراخوان بده برای اعتراضات مختلف با عنوان های مختلف : مردم بیان بیرون با ماشین یا بی ماشین و تا میتونن شلوغ کنن سطح شهر رو . هم پیاده رویه . هم گشت و گذاره . هم تجدید در همبستگی و ایجاد نوعی محبت و پیوستگی در ((عمل)) بین مردم هست که نشون بدن (( ما همه با هم هستیم )) در موقعش و زمانش و نوعی ایجاد همفکری عمومی در عمل هست.
2 – ماشین هام اگه دیدن جایی خلوته و مامور کم هست یا قابل شناسایی نیستن شروع کنن به بوق زدن که اونم مثل شعار دادنه ولی اگه حتی در بد ترین حالتم بگیریم اگر کسی هم گیر داد بگن برای ترافیکه که اعصابشون خورد شده و بوق زدن ووو ! مردمم من خودم امروز رفتم. توی بی آر تی بهتره و بعدش درجه دوم مترو . سوار شید در شاهراه های تهران مثل از تهرانپارس تا آزادی ووو بعدش اگه فرصت بود شعاری چیزی رو دیوار بنویسن یا شعاری بدن زبانی !
3 -اگرم نیرو خیلی خیلی زیاد بود و ترسیدین ! دوباره سوار بی آر تی یا تاکسی یا مترو بشید برگردید ! اگرم نبود از پیاده رویتون لذت ببرید تا بقیه مردم هم برسن :) و زیاد و زیاد تر بشیم و اگه 1 سیل از مردم بشیم دیگه نمیتونن جلومون وایسن ! و مدرکی هم ازمون نداشته باشن در بدترین حالت اگه زیاد شیم و نیرو بفرستن و حمله هم کنن باز میگیم آقا من اومده بودم بیرون کار داشتم انقلاب کتاب میخواستم ووو نمیدونم چرا اینجا انقدر شلوغه و چیه قضیه ! متطقا نمیتونن کاری کنن باهامون تا اعتراف نکنیم به جرمی !
4 – اگرم گاردها بعد از مدتی خسته شده بودن و نیومدن و و خلوت بود که از تظاهرات و راهپیماییمون لذت میبریم ! :) و در این حالت نیروهای حکومت هم هر 5 شنبه مجبور میشن وایسن تو خیابون و ترسشونو و دیکتاتور و خشن و غیر انسانی بودنشونو (( در عمل )) به همه مردم دنیا و مردم ایران نشون بدن و فریاد بزنن ! : ) و از نظر مالی هم به حکومت ضربه زدیم که آخرش کم میاره حقوق این خواهر برادران بسیجی رو هر هفته بده .
5- و این میشه 1 نوع جنگ فرسایشی بدون خشونت و با آرامش که بازنده نهایی درش ((: حکومته :)) و پیروز ماییم که حد اقلش اینه که به این لشگر کشی اینا هر هفته از ته دل میتونیم بخندیم :)) !
ایرانی / 15 February 2012