وقتی شعله‌های انقلاب، سرزمین‌های شمالی آفریقا را درمی‌نوردید کمتر کسی گمان می‌برد که باد بهار عربی این شعله‌ها را تا سوریه همراه خود ببرد، سرزمینی در همسایگی با اسرائیل که همین همسایگی، خود بزرگ‌ترین توجیه و دلیل بود برای سکوت ملتی که سال‌ها خودکامگی حاکمان بعثی را تاب آورده بود.
 
سانسور گسترده باعث شده بود که واقعیت‌های درون این جامعه از دید دیگران پنهان بماند و لحظه‌ای که خیابان‌ها به تسخیر معترضان درآمد، همه شگفت‌زده شدند.
 
 حالا ده ماه از آن لحظه گذشته و سوریه انقلابی خونین را تجربه می‌کند. چندین هزار نفر کشته شده‌اند و بیش از ده‌ هزار نفر در زندان هستند. بشار اسد در برابر خواسته‌های مردم به شدت مقاومت می‌کند و گرهی که شاید روزی می‌شد آن را به راحتی باز کرد، امروز کور شده‌است، چنان‌چه هیچ کدام از تدابیر حکومت برای پایان بخشیدن به بحران کارساز نبوده‌است، حتی اعلام عفو عمومی که چند روز قبل تیتر رسانه‌ها شد.
 
 درباره وضعیت امروز سوریه گفت‌وگویی انجام داده‌ایم با غیاث الجندی، نویسنده و روزنامه‌نگار سوریایی ساکن انگلستان که می‌خوانید.
 
***
 
از آغاز قیام مردم سوریه حدود ده ماه است که می‌گذرد و به نظر می‌رسد که هنوز راه درازی تا پیروزی باقی مانده‌است. چرا برخلاف انقلاب‌های مصر و تونس، مردم سوریه هنوز نتوانسته‌اند حکومت بشار اسد را سرنگون کنند؟
 
بیشتر به این خاطر است که ارتش از رژیم سوریه حمایت می‌کند در حالی که در مصر و تونس چنین نبود. ارتش سوریه اکنون تا سطح یک گروه شبه نظامی تنزل یافته‌است و دیگر نمی‌توان آن را یک ارتش ملی نامید.
 
به جز این، مردم سوریه از هیچ حمایت خارجی برخوردار نیستند، اما رژیم بشار اسد را حکومت‌های دیکتاتوری مثل حکومت ایران، چین و روسیه به شدت حمایت می‌کنند. روسیه چند روز قبل ناوهای جنگی خود را به سواحل سوریه فرستاد. ایران هم با پرداخت پول کلان و ارسال ابزارآلات شکنجه و سرکوب به سوریه، حکومت بشار اسد را یاری می‌رساند.
 
ارتش از رژیم سوریه حمایت می‌کند در حالی که در مصر و تونس چنین نبود. ارتش سوریه اکنون تا سطح یک گروه شبه نظامی تنزل یافته‌است و دیگر نمی‌توان آن را یک ارتش ملی نامید
 
با این حال رژیم سوریه بسیار متزلزل و ضعیف‌تر از قبل شده‌است و در نقطه مقابل، این مردم هستند که هر روز قدرتمندتر می‌شوند. آنها همچنان به خیابان‌ها می‌آیند و پس از ده ماه هنوز حکومت نتوانسته‌است که صدای اعتراضشان را خاموش کند.
 
آیا اپوزیسیون سوریه توانسته ‌است که در این مدت به اتحاد برسد؟ اختلاف میان گروه‌های شیعه و سنی‌ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
گروه‌های اپوزیسیون سوریه را نمی‌توان به‌ شیعه و سنی تقسیم کرد. ما یک جامعه سنی داریم، اما باز هم هیچ کدام از احزابمان را نمی‌توانیم سنی بنامیم، به جز اخوان‌المسلمین که آن هم فعالیت‌هایش در سوریه ممنوع است.
 
پس از سال‌ها ظلم و ستمی که بر مردم سوریه رفته‌است، نیروهای اپوزیسیون سخت می‌توانند با هم هماهنگ شوند.
 
متاسفانه اپوزیسیون داخلی نگاهی منفی نسبت به اپوزیسیون خارجی دارد و گاه آن را متهم به همکاری با سازمان اطلاعاتی سوریه می‌کند یا این که می‌گویند شما نباید در مسائل دخالت کنید. این مشکل بزرگ ماست، گرچه تلاش‌هایی برای اتحاد اپوزیسیون صورت گرفته‌است، به‌خصوص از جانب شورای انتقالی، اما هنوز آنها چند دسته‌اند.
 
با این حال این چند دستگی ریشه مذهبی ندارد، بلکه بیشتر ناشی از دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف نسبت به حاکمیت است. برخی از گروه‌های اپوزیسیون داخلی تنها خواهان پایان یافتن ظلم و ستم هستند و نه سرنگونی حکومت. در حالی که اپوزیسیون خارجی به صراحت از لزوم سرنگونی حکومت سخن می‌گوید.
 
مردم سوریه از هیچ حمایت خارجی برخوردار نیستند، اما رژیم بشار اسد را حکومت‌های دیکتاتوری مثل حکومت ایران، چین و روسیه به شدت حمایت می‌کنند
 
اما در سطح کلان جامعه می‌توان از تنش و اختلاف میان سنی‌ها و علوی‌ها سخن گفت که رژیم به آن دامن می‌زند. در حقیقت رژیم سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن” را به کار گرفته‌است، واگرنه آنها به خودی خود از هم متنفر نیستند و از نظر تاریخی با یکدیگر مشکلی ندارند.
 
اگر آنها همچنان به هم عناد بورزند، کار حکومت نیز ساده می‌شود. فقط کافی‌ست که ماجرا را نظاره کند.
در کل باید گفت که رژیم مردم بی‌پناه را می‌کشد، خواه علوی باشند و خواه سنی، فرقی نمی‌کند. حکومت دست مشتی آدم فرصت‌طلب افتاده است که تنها به منافع خود فکر می‌کنند. در این شرایط ما قدردان مردم سوریه هستیم که همچنان مقاومت می‌کنند و تسلیم این حکومت نشده‌اند.
  
 پس شورای انتقالی تا بدین‌جا در متحد کردن نیروهای اپوزیسیون موفقیت چندانی نداشته‌است.
 
آنها در این راه گام‌های بلندی برداشته‌اند و توانسته‌اند بسیاری از مخالفان و معترضان را که دیدگاه‌های متنوعی نیز دارند، با یکدیگر همسو کنند، چنان‌چه اکنون سکولارها، لیبرال‌ها و اخوان المسلمین کنار هم ایستاده‌اند. همسو کردن این گروه‌ها کار بسیار سختی‌ست و به‌ویژه در رابطه با اخوان المسلمین کار سخت‌تر هم می‌شود.
 
برخی از گروه‌های اپوزیسیون داخلی تنها خواهان پایان یافتن ظلم و ستم هستند و نه سرنگونی حکومت. در حالی که اپوزیسیون خارجی به صراحت از لزوم سرنگونی حکومت سخن می‌گوید
 
اخوان المسلمین برای چندین دهه امکان فعالیت در سوریه نداشته و الان فقط خواهان قدرت است، مثل آدم تشنه‌ای در بیابان می‌ماند که یک‌دفعه با چشمه آب گوارا مواجه می‌شود و می‌خواهد در آن شیرجه بزند. با این حال، شورای انتقالی کار خود را به خوبی انجام می‌دهد، چنان‌چه توانسته‌است در سطح بین‌المللی با دولت‌های مختلف ارتباط برقرار کند.    
  
اخبار متعددی درباره پیوستن برخی ارتشی‌ها به صف مخالفان بشار اسد و مبارزه مسلحانه آنان با حکومت می‌رسد. آیا جنگ داخلی در سوریه آغاز شده‌است؟
 
هنوز نه. اگرچه تعدادی از سربازان ناراضی ارتش را ترک کرده‌اند، اما آنها بخش کوچکی از ارتش هستند و هنوز تعدادشان آن‌قدرها نیست که بتوانند ارتش مستقلی در برابر ارتش رسمی به وجود بیاورند و با آن مقابله کنند.
 
از این رو نمی‌توان رخ‌دادهای سوریه را به جنگ داخلی مانند کرد. اما به نظر می‌رسد که رژیم چندان هم بدش نمی‌آید که جنگ داخلی آغاز شود، چنان‌چه همواره سربازان فراری را به تلاش برای آغاز جنگ داخلی متهم می‌کند.
 
نگرانی ما از بابت آن دسته از سربازانی است که هیچ رهبر و فرمانده‌ای ندارند و به حال خود رها شده‌اند. شورای انتقالی به همراه برخی از گروه‌های سیاسی همسو به طور شبانه‌روزی تلاش می‌کنند که آنها را تحت کنترل و نظم دربیاورند که مبادا کار خارج از قاعده‌ای صورت بگیرد.
 
تا بدین‌جا آن سربازانی که فرمانده مشخصی داشته‌اند، نقش مدافع را صرفا ایفا کرده‌اند و نه مهاجم. در پاره‌ای موارد کارهای درخشانی نیز انجام داده‌اند و توانسته‌اند که از برخی شهرها و مناطق در برابر هجوم ارتش محافظت کنند و اجازه ورود ارتش به آن شهرها را ندهند.
من با اطمینان می‌گویم که جنگ داخلی رخ نخواهد داد و شورای انتقالی مقابل آن می‌ایستد.
 
چند روز قبل امیر قطر از ضرورت اعزام نیروی نظامی به سوریه برای پایان دادن به کشتارها سخن گفت. مردم سوریه در این‌باره چه نظری دارند؟ آیا موافق دخالت نظامی کشورهای دیگر هستند؟
 
نه، همه مردم سوریه در برابر احتمالاتی مثل مداخله نظامی دیگر ارتش‌ها در کشور خود بسیار حساس هستند، حتی از جانب کشورهای عربی. این ایده‌ها و سخنان بیشتر به مصائب مردم دامن می‌زند چرا که بهانه‌ای است در دست حکومت برای فشار و ظلم مضاعف بر مردم. درست مثل اتفاقاتی که در ایران می‌افتد.
 
حرف‌های امیر قطر واقع‌گرایانه نیست. کافی است ناوهای جنگی روسیه را به یاد بیاوریم که در بنادر ما پهلو گرفته‌اند. حکومت سوریه هم به هیچ وجه زیر بار آن نمی‌رود، چنان‌چه مردم نیز با آن مخالفند.
به طور حتم این ضرورت وجود دارد که کشتار مردم به طریقی متوقف شود، اما نه بدین شکل و مردم هیچ تمایلی به بحث دراین‌باره ندارند.
 
مردم سوریه به اتحادیه عرب هیچ اعتمادی ندارند. اکثر کشورهای عربی دچار دیکتاتوری هستند و اگر وضعیتشان از این نظر بدتر از ما نباشد، بهتر هم نیست، ما نه می‌توانیم به رهبران عرب اعتماد کنیم، نه به مردم عرب و نه به اتحادیه عرب
 
از سوی دیگر، مردم سوریه به اتحادیه عرب هیچ اعتمادی ندارند. اکثر کشورهای عربی دچار دیکتاتوری هستند و اگر وضعیتشان از این نظر بدتر از ما نباشد، بهتر هم نیست، مثل عربستان سعودی که در آن هم دیکتاتوری مذهبی حاکم است و هم دیکتاتوری سیاسی. الجزایر هم نمونه دیگر است یا سودان که اصلا اوضاعش وحشتناک است. در کل ما نه می‌توانیم به رهبران عرب اعتماد کنیم، نه به مردم عرب و نه به اتحادیه عرب.
 
گمان می‌کنید که شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره سوریه چه کارهایی می‌تواند بکند؟ انتظار مردم سوریه از آنان چیست؟
 
برخی تحریم‌ها می‌تواند کارساز باشد، البته نه در سطح و اندازه تحریم‌های ایران. منظورم تحریم‌هایی است که بشار اسد و عموزاده‌هایش را نشانه می‌رود که ثروت بسیاری را از کشور خارج کرده‌اند. این ثروت باید ضبط شود. ما می‌خواهیم که دادگاه بین‌المللی جنایی به اتهامات بشار اسد، برادرش، برادر همسرش و پسر عموهایش رسیدگی کند. ما خواهان تحریم نظامی سوریه هستیم به ‌طوری که حکومت نتواند هیچ سلاحی تهیه کند.
 
ما می‌خواهیم که دادگاه بین‌المللی جنایی به اتهامات بشار اسد، برادرش، برادر همسرش و پسر عموهایش رسیدگی کند. ما خواهان تحریم نظامی سوریه هستیم به ‌طوری که حکومت نتواند هیچ سلاحی تهیه کند
 
 اگر حکومت منزوی شود و کشورها همکاری خود را با آن قطع کنند و اگر مشروعیت آن را زیر سئوال ببرند، قطعا به سرعت سقوط خواهد کرد.
 
اما تحریم‌ها ممکن است که گریبان ملت‌ها را هم بگیرد و آنها را با مشکلات بیشتری مواجه سازد.
 
مردم سوریه همین الان در شرایط تحریم قرار دارند، اما از جانب حکومت. در شهری مانند حمص مردم از هر نظر در محاصره هستند. حکومت گاز را قطع کرده و مردم دیگر نمی‌توانند پخت و پز کنند. نفت برای گرم کردن خانه‌ها موجود نیست. برق را قطع کرده‌اند. مردم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. سازمان ملل حداقل نان را مشمول تحریم قرار نمی‌دهد، اما حکومت نان را در حمص تحریم کرده‌است. بنابراین فکر نکنم وضعیت مردم سوریه از این بدتر بشود.
 
چند روز قبل آقای بشار اسد اعلام عفو عمومی کرد. این اقدام او چه نتایجی داشت؟ آیا می‌توان انتظار داشت که فضای سیاسی سوریه آرام‌تر شود؟
 
نه، چنین نخواهد شد. همه می‌دانند که بشار اسد تحت فشار چنین کاری کرده. در عین حال ما مخالف واژه “عفو” هستیم. شما وقتی کسی را عفو می‌کنید که گناهی مرتکب شده باشد، حال آن‌که دست‌کم نود و پنج درصد آدم‌هایی که الان در زندان حکومت هستند، هیچ گناهی مرتکب نشده‌اند.
 
گناهکار بشار اسد است، نه مردم. اوست که نیاز به عفو دارد. اما حتی اگر ایرادی هم در استفاده از واژه عفو وجود نداشته باشد، باز باید گفت که در اینجا عفو عمومی رخ نداده‌است. چند صد نفر آزاد شده‌اند در حالی که چندین هزار نفر هنوز در زندان هستند.
 
این که عفو عمومی نیست. عفو عمومی یعنی این که شما درها را به روی همه زندانیان باز کنید و دیگر بازداشتی در کار نباشد. در حالی که اینجا فقط تعدادی از زندانیان آزاد شدند. اما این داستان را هم بشنوید که واقعیت دارد. حدود دویست نفر از زندانیان آزاد شدند اما برخی از آنان تنها ده دقیقه آزاد بودند چون یک نهاد امنیتی دیگر بلافاصله بازداشتشان کرد.
 
در شهر حمص، دادگاه نظامی به آزادی چند نفر حکم داد، اما دادگاه غیرنظامی به سرعت حکم دستگیری‌شان را دوباره صادر کرد. عفو عمومی در سوریه یک دروغ بزرگ است. بله، قبول داریم که تعدادی از زندانیان آزاد شدند و به آنها تبریک می‌گوییم، اما دو برابر آن تعداد را دوباره دستگیر کردند. همه چیز مثل یک بازی می‌ماند که برای فریب جامعه جهانی تدارک دیده شده‌است.
 
قبول داریم که تعدادی از زندانیان آزاد شدند و به آنها تبریک می‌گوییم، اما دو برابر آن تعداد را دوباره دستگیر کردند. همه چیز مثل یک بازی می‌ماند که برای فریب جامعه جهانی تدارک دیده شده‌است
 
اکنون برای سوریه فقط یک راه حل وجود دارد، این که بشار اسد و دار و دسته‌اش از قدرت کناره‌گیری کنند. فقط به چنین ترتیبی می‌توان به بحران پایان داد. مردم هیچ چیز دیگری را نمی‌پذیرند.
 
و امکان مصالحه هم وجود ندارد؟
 

نه، چنین امکانی وجود ندارد. مصالحه ممکن بود، اما شش هفت ماه قبل، نه حالا. چند هزار نفر کشته شده‌اند. ده‌ها هزار نفر در زندان هستند و بسیاری هم آواره و خانه به دوش شده‌اند. در این شرایط چگونه می‌توان مصالحه کرد؟ کسی آن را قبول نمی‌کند. دیگر خیلی دیر شده‌ و بشار اسد نیز هنوز اسیر توهمات و رویاهای خودش است.