آقای نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه گفته بود که فرصت حل صلحآمیز مناقشه اتمی ایران رو به پایان است. اما در عین حال تأکید کرده بود که هرگونه مداخله نظامی را هم موجب بروز جنگ و هرج و مرج در سراسر خاورمیانه و حتی فراتر از منطقه میداند.
از دکتر رضا تقی زاده استاد دانشگاه درگلاسکو پرسیدم ارزیابی ایشان از سخنان آقای سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه چیست؟
رضا تقیزاده: خلاصه اظهارات او مکمل مطالبیست که خانم کاترین اشتون رهبر سیاست خارجی جامعه اروپا همان روز اعلام کرده و به نوعی دعوت ماه می از آقای سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی ایران را برای مذاکرات اتمی تکرار کرده است.
البته این دعوت به صورتی دعوت مشروط است و آن نداشتن شرط از جانب تهران برای آغاز مذاکرات است و جدی بودن این مذاکرات. چیزی که تا بهحال تهران از تن دادن به آن خودداری کرده. یعنی همیشه در مذاکرات شرکت کرده یا آماده انجام مذاکرات بوده، ولی پیش شرطهایی که برای طرف مقابل گذاشته، مذاکرات را به بنبست رسانده است.
این قصهای بود که در طول چهارسال گذشته جامعه اروپا و گروه ۵+۱ شاهد بودهاند. آنچه خانم اشتون میگوید در حقیقت همان طور که گفتم مکمل اظهارات آقای سارکوزی است و نشانه ناامیدی جامعه جهانی برای رسیدن به هر نوع توافق با ایران است.
البته همان طور که میدانید تحریمها و فشارها علیه ایران افزایش پیدا خواهد کرد. روز دوشنبه جامعه اروپا جلسهای خواهد داشت که در آن تحریمهای تازهای علیه ایران تصویب خواهد شد.
این تحریمها آن طور که انتظار میرود، بهغیر از محروم کردن ایران از صادرات نفت به اروپا و همین طور قراردادن بانک مرکزی در شمول تحریمها، حتی ممنوعیت صادرات طلا، فلزات گرانقیمت، الماس، سنگها، جواهرات و همین طور اسکناسهای نوچاپ و سکههای نو به ایران را شامل میشود و بیش از گذشته ایران محروم از صادرات مواد پتروشیمی به جامعه اروپا خواهد بود.
اروپاییها اعتقاد دارند که با تحریم، برخورد نظامی با ایران را منتفی کنند. زیرا باور دارند اگر تصمیم قاطعی علیه برنامه اتمی ایران گرفته نشود، کشورهایی مثل اسراییل به اقداماتی تندتر مبادرت میکنند
اینها فشارهاییست که اروپاییها اعتقاد دارند در حالتی که ایران آماده گفتوگو با جامعه جهانی نیست، حداقل برخورد نظامی با ایران را منتفی میکند.
آنها انتظار دارند اگر تصمیم قاطعی علیه برنامه اتمی ایران گرفته نشود، کشورهایی مثل اسراییل مبادرت کنند به اقداماتی تندتر و دست آمریکا و یا جامعه اروپا را بهعنوان متحدین آمریکا در پیمان ناتو در وضعیت دشواری قرار دهند.
به این علت آنچه اکنون از زبان رئیس جمهوری فرانسه و یا مسئول سیاست خارجی جامعه اروپا شنیده میشود، قطع امید از مذاکره با ایران، افزایش فشارها با هدف پرهیز از جنگ علیه ایران است که گزینهی مطلوبی برای اروپا به حساب نمیآید.
آقای تقیزاده ولی در عین حال خانم کاترین اشتون از “مذاکرات معنادار” سخن بهمیان آورده. آیا فکر میکنید بعد از چند سال مذاکره تقریباً بیهوده و کم فایده با جمهوری اسلامی، آیا همچنان غرب به مذاکره “معنادار” با ایران امید دارد؟
بههیچوجه. آنها همین مطلبی را که شما به آن اشاره میکنید، محتوای انتظارشان از ایران است. چون در گذشته دستکم در طول دو سال و نیم گذشته آقای احمدینژاد رئيس دولت با خوشخیالی این که مغز قادری و مدیریت نابی را میتواند به دنیا عرضه کند، در مقابل آنچه بسته اروپا خوانده میشد و در آن تنبیهات و تشویقهایی برای ایران درنظر گرفته شده بود، در ازای تعاملی که ممکن بود با ایران به آن دست پیدا کنند، یک بستهای تهران و ایران تهیه کرد که در آن راهکارهایی برای مدیریت اقتصاد دنیا پیشبینی شده بود و یا نجات فلسطینیها و غیره.
آنچه خانم اشتون میگوید این است که ما دیگر آماده نیستیم با نمایندگان دولت تهران، با نمایندگان آقای احمدینژاد، با آقای سعید جلیلی بنشینیم به دور میزی که آنها بخواهند از بسته پیشنهادیشان یاد کنند. هر زمان آنها آماده بودند در مورد برنامه اتمی ایران و انتظارات جامعه جهانی گفتوگو کنند جامعه جهانی نیز آمادگی دارد.
انتظارات جامعه جهانی این است که غنیسازی اورانیوم در ایران متوقف شود، اورانیوم غنیسازی شدهای که الان حجماش در حد پنج هزار کیلوگرم رسیده و ایران را قادر میکند در صورت افزایش غلظت اورانیوم به حدود هشت بمب اتمی دست پیدا کند، این را از ایران خارج کنند و در ازایش مقداری سوخت به ایران دهند و یا جوایز دیگر .
اگر ایران آمادهی گفتگو پیرامون این مسائل خاص است، معنادار کردن گفتگوها از این لحاظ است که آنها آمادهاند با ایران گفتگو کنند، در غیر این صورت جامعه اروپا دیگر آماده اتلاف وقت و تکرار گفتگوهای بینتیجهای نیست که در گذشته در استانبول، در لیسبون، در ژنو و در بروکسل صورت گرفت و در وین شاخهای از آن را شاهد بودیم و اروپا زمانی با ایران آمادهی گفتوگوست که این آمادگی را در ایران ببیند.
ترکیه نیز در طول دو هفته گذشته میانجیگریهایی را شروع کرده بود، با هدف این که این آمادگی را در ایران ببیند که منظور هم رئیس مجلس شورای اسلامی به آنکار رفت و بعد از او هم آقای علی اکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی به آنکارا رفت و آنها هم همین مسائل را با ترکیه در میان گذاشتند.
ولی به نظر میرسد با توجه به بیانیههای نه چندان دلگرمکنندهای که بعد از اتمام این گفتوگوها منتشر شد، ترکیه در ایران در زمینه فراهم کردن مقدمات این گفتوگوها به هیچ نتیجهای رسیده باشد.
خانم اشتون میگوید که ما دیگر آماده نیستیم با نمایندگان دولت تهران، با نمایندگان آقای احمدینژاد بنشینیم به دور میزی که آنها بخواهند از بسته پیشنهادیشان یاد کنند. هر زمان آنها آماده بودند در مورد برنامه اتمی ایران و انتظارات جامعه جهانی گفتوگو کنند جامعه جهانی نیز آمادگی دارد
بنابراین وضعیت برگشته به شرایطی که پیش از این میانجیگری اخیر وجود داشت و آن طور که از سخنان آقای سارکوزی هم برمیآید، امیدی برای رسیدن به توافق با ایران نیست و در نتیجه بایستی انتظار داشت برای پیشگیری از بروز جنگ تحریمها و فشارهای نفت علیه ایران افزایش پیدا کند.
آقای تقیزاده فکر میکنید که خود مسئله تحریمها و فشارهای بینالمللی به گونهای موضع ایران را تضعیف کرده، آیا این نامهای که آقای جلیلی نوشتهاند از موضع ضعف و دست پایین بوده، یا نه ایران همچنان روی همان موضع خودش هست و تحریمها و فشارهای بینالمللی تأثیری نداشته؟
ببینید در وضعیتی که فشارها علیه ایران اعمال شده، طبیعیست که نتایج منفی آن را ما در اقتصاد ایران شاهد بودهایم. در طول چند ماه گذشته وضعیت تولید با افزایش قیمتها و سقوط آزاد ریال به شرایط بحرانی رسیده. ادامه این وضعیت توسعه بیکاریها و توقف تولید را به دنبال خواهد داشت.
اینها نتایج اعمال تحریمهاست. واکنشی که بازار در داخل ایران نشان میدهد و منجر میشود به سقوط آزاد پول ملی، واکنشیست که ناشی از نگرانیهای بازار برای روزهایست که ایران محروم از درآمدهای ناشی از صادرات نفت میشود.
ش
اینها نتایجیست که در داخل ایران خارجیها میبینند و آن را ارزیابی میکنند. ولی این به معنای آن نیست که دولت ایران و نظام حاکم برایران خودشان را ضعیفتر میبینند یا آماده دادن امتیاز هستند.
به نظر من اعمال فشارها اگرچه مردم را ضعیفتر کرده و زیانهای اقتصادی عمیق برجای گذاشته، ولی دولت و نظام حاکم ایران را، چون در وضعیت بحرانی هستند، به نوعی دور همدیگر جمع کرده است.
یعنی به نوعی روی اختلافات آنها کاغذ کشیده و آنچه حالا ممکن است ما بهعنوان واکنش ایران در چهره سخنگوی آن آقای سعید جلیلی ببینیم، مقداری لجاجت بیشتر خواهد بود و مقاومت.
برای این که آنها میدانند اگر در شرایط ضعف و وضعیت دفاعی به مذاکرات داخل شوند، مجبور به دادن امتیازات بیشترند و آنها اطمینان دارند که اگر در نتیجه دادن امتیاز، مثلاً غنیسازی اورانیوم در ایران مجبور به توقف شود یا ذخیره اروانیوم غنیشده ایران از ایران خارج شود، آنها دیگر اهرمی برای در دست داشتن و مذاکره کردن برای شرایط بعدی و تأمین خواستههای جامعه جهانی در اختیار نخواهند داشت و این شکست تدریجی ادامه پیدا خواهد کرد.
به این علت موضع ایران شاید در داخل از نظر مردم موضعی ضعیف است، ولی از نظر دولت موضعی منسجمتر و همراه با ابراز مقاومت.
همان طور که اشاره کردید، مذاکرات طی سالها به نتیجه نرسیده و موضع ایران هم روی لجاجت محکم همچنان روی همان چه که بوده هست و عملاً غربیها هم از مداخله نظامی بهعنوان یک راهحل استفاده نمیکنند به صورت جدی. پس چه راهی در برابر جامعه جهانی باقی میماند؟
از نظر ایران یک زمان ۱۶ـ ۱۵ ساله برای رسیدن به آنجایی که امروز هستند صرف شده. دهها میلیارد دلار برنامه اتمی ایران مستقیماً هزینه برداشته و چند صد میلیارد دلار زیانهای غیرمستقیم تحمل این وضع بوده.
حالا با تحمل این مجموعه فشارها جمهوری اسلامی خودش را در یک قدمی دست پیدا کردن به ظرفیت مبادرت به سلاح اتمی میبیند و این همیشه هدف امنیتیاش بوده و علاقمند به رسیدن به آن.
حالا در این فاصله دست کشیدن از این هدفی که کاملاً به آن نزدیک است، مقدار زیادی دشوار است. از طرفی جامعه اروپا میبیند که تحریمهایی که صورت گرفته مؤثر بوده و حالا دارند به نتیجه مطلوب میرسند و ایران را در مجموع ضعیفتر میکنند. بنابراین زمان را به نفع ایران و حتی به نفع هیئت حاکمه ایران نمیبینند.
اگر ادامه تحریمها به ضعیفترشدن ایران بینجامد، آن چیزی که آنها تا بهحال از آن یاد میکردند بهعنوان حفظ گزینه نظامی روی میز و این که همیشه رهبران آمریکا و اسراییل و حتی رهبران اروپا میگفتند که گزینه نظامی هیچ وقت از روی میز ما دور نشده، ولی همزمان میگویند که این گزینه در شرایط فعلی گزینه مطلوبی نیست.
وقتی ایران ضعیفتر شد، طبیعیست که آسیبپذیرتر میشود. بنابراین امکان استفاده از گزینه نظامی در زمانی که ایران ضعیفتر از امروز شده، طبیعتاً اعتبار بیشتری میگیرد.
جمهوری اسلامی خودش را در یک قدمی دست پیدا کردن به ظرفیت مبادرت به سلاح اتمی میبیند و این همیشه هدف امنیتیاش بوده و علاقمند به رسیدن به آن. در این فاصله دست کشیدن از این هدفی که کاملاً به آن نزدیک است، مقدار زیادی دشوار است
شما تا شش یا هفت ماه قبل از سقوط آقای قذافی مداخله نظامی در لیبی را خیلی جدی نمیشد تلقی کنید. ولی در چند ماه بعد از آن گزینه نظامی مورد استفاده قرار گرفت و به نتیجه هم رسید. چند ماه پیش در مورد سوریه استفاده از گزینه نظامی خیلی عملی به نظر نمیرسد.
همچنان امروز عدم استفاده از گزینه نظامی سیاست رسمی اعلامشده ناتو است، ولی همچنان میبینیم که تحرکات نظامی وسیعی در سوریه و مرز سوریه با ترکیه در جریان است و ممکن است در یکی دو ماه آینده گزینه نظامی بسیار جدیتر از گذشته شود. تجدید این وضعیت در مورد ایران هم بههیچوجه دور از ذهن نیست.
عامل اصلی حفظ روابط بین المللی و جلوگیری از جنگ برقراری رابطه ی احتیاج داشتن کشورها به یک دیگرست. تحریمها احتیاج محتاجان به یک کشور را از بین برده و زمینه را برای جنگ و فروریختن نظام حاکم بر کشور تحریم شده باز می کنند. روابط بین ایران و غرب دقیقاً همان راهی را می رود که عراق و غرب پیمودند، و از آنجا که تحریمها ندرتاً کیفیت بخش رفتار حکومتهای خودکامه ی توتالیتر هستند، جنگ تنها وسیله ی راه آوردن آنها به حالت تعادل رفتاری است. و این سرنوشت رژیم ایران است.
کاربر مهمان / 24 January 2012
بعد از داستان عراق دیگر همه عالم می دانند که تحریم پیش درآمد و مقدمه جنگ است نه جایگزین آن. البته ما می دانیم که سیاست رسمی آمریکایی ها این است که وانمود کنند تحریم جایگزین جنگ است. این مصاحبه هم همین خط را دنبال می کند اما خیلی شعاری و رسوا، مثل صدا و سیمای خودمان!
کاربر مهمان / 27 January 2012
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
عامل اصلی حفظ روابط بین المللی و جلوگیری از جنگ برقراری رابطه ی احتیاج داشتن کشورها به یک دیگرست. تحریمها احتیاج محتاجان به یک کشور را از بین برده و زمینه را برای جنگ و فروریختن نظام حاکم بر کشور تحریم شده باز می کنند. روابط بین ایران و غرب دقیقاً همان راهی را می رود که عراق و غرب پیمودند، و از آنجا که تحریمها ندرتاً کیفیت بخش رفتار حکومتهای خودکامه ی توتالیتر هستند، جنگ تنها وسیله ی راه آوردن آنها به حالت تعادل رفتاری است. و این سرنوشت رژیم ایران است.
کاربر مهمان / 24 January 2012
بعد از داستان عراق دیگر همه عالم می دانند که تحریم پیش درآمد و مقدمه جنگ است نه جایگزین آن. البته ما می دانیم که سیاست رسمی آمریکایی ها این است که وانمود کنند تحریم جایگزین جنگ است. این مصاحبه هم همین خط را دنبال می کند اما خیلی شعاری و رسوا، مثل صدا و سیمای خودمان!
کاربر مهمان / 27 January 2012