نعیمه دوستدار پنج‌سال پیش، زهرا که تا کلاس اول راهنمایی درس خوانده است، شوهرش را که کارگر ساختمانی بود از دست داد.  سه تا بچه داشتند و از شهرستانی دور به تهران آمده بودند. قبل از مرگ شوهرش، در یک شرکت خدماتی استخدام شده بود و خانه‌های مردم را نظافت می‌‌کرد. آن موقع که کمک خرج بود، زندگی‌شان می‌گذشت، اما وقتی تنها شد، زیر بار زندگی ماند. کاری بلد نبود، سوادی نداشت، هنری هم یادش نداده بودند.مریض و افسرده شد. به کمک یکی از خانم‌هایی که خانه‌اش را نظافت می‌کرد، دو دوره کلاس خیاطی رفت. حالا کم و بیش برای چند آشنایی که گیر آورده است خیاطی می‌کند، اما جایی ندارد که کارش را بیشتر کند. در کمیته امداد پرونده دارد، دوره خود‌اشتغالی هم رفته است، اما مستمری‌اش به خرج چند روزشان هم نمی‌رسد.
 
زن سرپرست خانوار، زنی است که باید خودش به تنهایی زندگی را بگرداند. فرقی نمی‌کند از اول تنها باشد یا ازدواج کرده و شوهر از دست داده باشد. زن سرپرست خانوار، گاهی مطلقه است، گاهی طلاق نگرفته با شوهری معتاد و زندانی؛ گاهی هم ازدواج نکرده و سرپرست خود. هر زنی که برای چرخاندن چرخ زندگی تنها باشد، سرپرست خانوار است.خانواری که گاهی یک نفره است و گاهی چند بچه و همسر بیمار و پدر و مادر پیر هم به آن اضافه می‌شوند.
 
هرچند زندگی سنتی ایرانی مرد را سرپرست خانوار می‌داند و نان‌آور اصلی خانه، اما در همین خانواده‌های سنتی هم هستند زنانی که به خاطر بی‌کفایتی یا مشکلات مردان خانواده، در کشیدن بار زندگی تنها مانده‌اند.
 
پاک کردن صورت مسئله
مشکلات زنان سرپرست خانوار، در جوامع مردسالار دشوارتر است. در نبود سازمان‌ها و نهادهای حمایتی، نگاه سنگین جامعه بر قامت زنان سرپرست خانوار سنگینی می‌کند. در واقع، جامعه مردسالار ترجیح می‌دهد بیش از آن‌که برای حل مسائل زنان سرپرست خانوار تلاش کند، صورت مسئله را پاک کند و این دسته از زنان را از دایره شمول تعریف زن سرپرست خانوار بیرون بکشد.
 
مسوولان نهادهای حمایتی، با تکیه بر آمار طلاق که بر تعداد زنان خودسرپرست اضافه می‌کند، از سهل شدن روند طلاق گله می‌کنند و از سوی دیگر، با تشویق سیاست حمایت از ازدواج موقت و ازدواج دوم، بر تحکیم ساختار مردسالار جامعه تاکید می‌کنند

 بر اساس این نگاه است که در بررسی علت‌های بی‌سرپرست، بدسرپرست یا خود‌سرپرست شدن زنان، نخست تلاش می‌شود تا برای آن‌ها سرپرست پیدا کنند. مسئولان نهادهای حمایتی، با تکیه بر آمار طلاق که بر شمار زنان خودسرپرست اضافه می‌کند، از سهل شدن روند طلاق گله می‌کنند و از سوی دیگر، با تشویق سیاست حمایت از ازدواج موقت و ازدواج دوم، بر تحکیم ساختار مردسالار جامعه تاکید می‌کنند. نمونه این برخورد را می‌توان در صحبت‌های حسین انواری، سرپرست کمیته امداد ایران دید که با ابراز نگرانی از خارج شدن خانواده‌ها از جایگاه اصلی‌شان، ‌این موضوع را یک تهدید مهم می‌داند. او از این‌ که بحث صیانت از خانواده به طور جدی در دستور کار قرار ندارد ابراز تاسف می‌کند و می‌گوید: “وقتی بحث ازدواج موقت و صیغه را در جامعه مطرح می کنید باید پای حرف‌تان بایستید.”

 
سرپرست کمیته امداد حتی به حکم‌های صادر شده از سوی دادگاه برای مجرمان مرد اشاره می‌کند و می‌گوید: “آن قاضی که حکم صادر می‌کند باید بداند که خانواده این متهم روزی تبدیل به ناهنجاری می‌شوند.
 
در نگاه این مقام مسئول، زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار باید به ازدواج تشویق شوند و قبح ازدواج دوم زنان شکسته شود تا بتوان به کم شدن آمار نگران‌کننده این گروه از زنان امید داشت؛ آماری که همین مقام مسئول، اعلام می‌کند به زودی به پنج میلیون نفر خواهد رسید.
 
ناتوان در موقعیت‌های دشوار
نهادهای حمایتی معمولاً می‌کوشند رفاه اجتماعی زنانی كه سرپرستی خانوار را برعهده دارند، بالا ببرند. شاخص‌های سنجش رفاه اجتماعی به‌طور کلی شامل بهداشت، آموزش و یادگیری، اشتغال و موقعیت اقتصادی فرد، مشاركت، فرصت‌های اجتماعی، محیط فیزیكی زیست، محیط و روابط اجتماعی است. زنان سرپرست خانوار در ایران در تمام این شاخص‌ها دچار مشکل‌اند.
 
مشکلات فرهنگی، خانوادگی و روانی، در کنار نابه‌سامانی اقتصادی، این دسته از زنان را مورد هجوم قرار می‌دهد. عنوان بی‌سرپرست یا خودسرپرست، به هر دلیلی که به زنی داده شود، او را دچار یک تهدید اجتماعی می‌کند. زنان بیوه، مطلقه یا کسانی که همسران‌شان زندانی هستند، برای افراد دیگر جامعه تهدید به حساب می‌‌آیند. حتی نگاه هم‌جنسان‌شان هم این است که نزدیکی به آن‌ها، به مردان و زنان دیگر آسیب می‌زند. با همین نگاه، آن‌ها از اعتماد جامعه برای به دست آوردن شغل، کرایه خانه، تهیه مسکن و ارتباط سالم اجتماعی محروم می‌مانند.
 
به دلیل پایین بودن رفاه اجتماعی و فشار اجتماعی حاصل از نگاه جامعه، زنان سرپرست خانوار اغلب با مشکلات روحی و عاطفی فراوان دست و پنجه نرم می‌کنند و چون توان اقتصادی محدودی دارند، امکان مشاوره و تقویت روحی و روانی خود را هم ندارند.
 
درصد بالایی از زنانی که در دوره‌ای از زندگی یا همیشه، بار زندگی را به تنهایی به دوش می‌کشند، مهارت‌های اجتماعی و فردی لازم را ندارند. تحصیلات خیلی از آن‌ها پایین است و حتی در صورت داشتن تحصیلات دانشگاهی، مهارت‌های عمومی زندگی را نیاموخته‌اند. بسیاری از زنان تنها برای ازدواج و نقش‌های سنتی تربیت شده‌اند و خانواده و اجتماع، آن‌ها را برای موقعیت‌های دشوار آماده نکرده است. به همین دلیل است که زنان در مواجهه با موقعیت‌های پیش‌بینی نشده، نمی‌توانند راحت با موقعیت‌شان کنار بیایند و علاوه بر آسیب روحی و روانی، پیدا کردن یک حرفه و شغل مطمئن برایشان دشوار است. برای این دسته از زنان، علاوه بر حمایت‌های مستقیم مالی، ایجاد شرایطی برای یادگیری مهارت‌های فنی و حرفه‌ای در کنار آموزش مهارت‌های اجتماعی، ضروری است. به این شرایط باید نگاه نابرابر جامعه را هم اضافه کرد که در اختصاص شغل، مردان را اولویت قرار می‌دهد و دستمزد و مزایای کمتری برای زنان در نظر می‌گیرد.
 
هزار وعده و امید
در تعریف سنتی از زن سرپرست خانوار در ایران، آن چیزی که بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد مسئله اقتصادی زنان است. در واقع هرجا که حرف حمایت از زنان سرپرست خانوار به میان می‌آید و تسهیلاتی برای آن پیش‌بینی می‌شود، سوی اصلی، سوی اقتصادی است. در طرحی که با توافق سازمان نظام وظیفه عمومی و بهزیستی ارایه شده است، یکی از پسران مادران فاقد همسر که زیر پوشش بهزیستی هستند، از انجام خدمت دوره ضرورت معاف می‌شود؛ به این امید که با اشتغال، باری از دوش مادر بردارد که این امید هم تنها در صورت یافتن شغل به بار می‌نشیند.
 
در باور نهادهای حمایت‌گر از زنان سرپرست خانوار، تزریق کمک‌های مالی در اولویت اصلی قرار دارد و توانمند‌سازی، فرع ماجرا است. با این حال مقدار کمک‌های اقتصادی و شرایط دریافت این کمک‌ها همواره یکی از چالش‌های زنان سرپرست خانوار بوده است.
 
به دلیل پایین بودن رفاه اجتماعی و فشار اجتماعی حاصل از نگاه جامعه، زنان سرپرست خانوار اغلب با مشکلات روحی و عاطفی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند و چون توان اقتصادی محدودی دارند، امکان مشاوره و تقویت روحی و روانی خود را هم ندارند
ایجاد اشتعال خانگی برای زنان سرپرست خانوار یکی از روش‌هایی است که برای حمایت از آن‌ها پیشنهاد می‌شود و بازار وعده‌‌ها برای بیشتر کردن امکان اشتغال این زنان همیشه گرم است. چندی پیش، زهرا عباسی، مدیر کل امور زنان وزارت کشور، از اختصاص ۲۳‌میلیارد تومان بودجه برای اشتغال بانوان در قالب وام‌های قرض‌الحسنه تا پایان امسال خبر داد.
 
محمد امید‌، معاون خودکفایی و اشتغال کمیته امداد هم در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس، درباره تسهیلات کمیته امداد به مددجویان زیر پوشش و نیازمندان گفت: “ارائه وام‌های اشتغال و خودکفایی و همچنین پوشش بیمه‌ای از شغل‌های فراهم شده بخشی از برنامه‌های مجموعه امداد است.” البته تنها بخشی از افراد زیر پوشش این کمیته زنان هستند و دریافت این تسهیلات نیازمند رقابت زنان با مردانی است که برای دریافت این کمک‌ها تلاش می‌کنند.
 
در ادامه این وعده و وعیدها، سقف وام‌های اشتغال هم بیشتر اعلام شده است؛ به طوری که براساس گفته مسئولان، یک مددجو می‌تواند ۱۵ تا ۲۰میلیون تومان وام دریافت کند. از ۱۵‌میلیون تومان وام پرداختی، پنج میلیون تومان از طریق کمیته امداد و ۱۰میلیون تومان از طریق بانک‌ها پرداخت می‌شود. معاون اشتغال کمیته امداد همچنین اعلام کرده است که اگر فرد مددجو و نیازمند از کمیته امداد به بانک معرفی شود، در یک ماه وام خود را دریافت می‌کند و این مددجویان، نیازی به معرفی ضامن ندارند و کمیته امداد ضمانت آن‌ها را به عهده می‌گیرد.
 
در خبری دیگر، معاون ستاد اشتغال سازمان بهزیستی كشور اعلام کرده که امسال، شمار شغل‌های ایجاد شده برای زنان حدود دوبرابر مردان بوده كه از این میان، ۱۰هزار شغل به زنان سرپرست خانوار اختصاص یافته است. شاید اگر بنا بود تنها به همین خبرها اکتفا کنیم، شرایط زنان سرپرست خانوار چندان سخت به نظر نمی‌رسید، اما همزمان، خود این زنان از عملی نشدن وعده‌ها سخن می‌گویند. زهرا، زنی است که از پنج سال پیش، با همین عنوان زیر پوشش کمیته امداد قرار گرفته و با این‌که در دوره‌های خوداشتغالی شرکت کرده و آموزش‌هایی برای راه انداختن یک کسب و کار گذرانده است، ماجرای وام‌ها را فقط یک وعده می‌داند و می‌گوید: “من برای وام رفتم. به این سادگی‌ها نیست. کلی آدم صف کشیده‌اند. من که مراجعه کردم گفتند شرایطش را نداری.”
 
داستان بیمه این گروه از زنان اما همواره روایت‌های مختلفی داشته است، از طرفی، سازمان بهزیستی برخی از این زنان را زیر پوشش بیمه اجتماعی قرار می‌دهد، از طرف دیگر، صندوق بیمه روستاییان و عشایر اعلام می‌کند که زنان روستایی سرپرست خانوار، بیمه اجتماعی می‌شوند و کمیته امداد هم زنان تحت پوشش خود را بیمه می‌کند. در طرحی جدید، نمایندگان مجلس مطرح کرده‌اند که در آینده، تمام زنان سرپرست خانوار از یک صندوق مشترک بیمه خواهند شد. براساس ماده‌ای قانونی که در مجلس تصویب شده، زنان سرپرست خانوار در صورت داشتن شرایطی که در قانون آمده است، تا زمانی که شغل پیدا نکرده‌اند، بیمه بیکاری می‌گیرند. البته این موضوع فعلاً در حد طرح است و معلوم نیست تا زمان اجرایی شدن آن، تکلیف آن دسته از زنان سرپرست خانوار که کار پیدا نمی‌کنند چه خواهد شد.
 
حالا، در ادامه روزهای سختی که با عملی نشدن وعده‌ها بر زنان سرپرست خانوار می‌گذرد، این روزها دغدغه تازه‌ای هم برای‌شان ایجاد شده است. چند روز قبل، معاون حمایت و سلامت خانواده كمیته امداد اعلام كرده است که اگر دولت، اعتبار لازم را در اختیار كمیته امداد بگذارد، ۱۵روز عیدی به حساب زنان سرپرست خانوار ریخته می‌شود. به این معنا که امسال هم مبلغ عیدی زنان سرپرست خانوار مشروط به تامین منابع مالی شده است و اگر این منابع تامین نشوند، خبری از همین عیدی ناچیز هم نیست.