حلقه محاصره اقتصادی ایران روز به روز تنگتر میشود. طرح تحریم نهادی چون بانک مرکزی که تا مدتی قبل تنها ابزاری برای تهدید و ترساندن حکومت ایران بود، رفتهرفته صورتی اجرایی پیدا میکند و در رسانههای جهانی سخن از تحریم نفت ایران میرود.
طراحان تحریمها معتقدند که اجرای چنین سیاستی حکومت ایران را ناگزیر از تجدید نظر در برنامههای اتمی خود خواهد کرد. در عین حال این فرضیه هم وجود دارد که شاید تحریمها و فشار فزاینده اقتصادی بر مردم زمینه را برای تغییرات سیاسی در ایران فراهم کند.
اما سبزها در اینباره چه نظری دارند؟
چگونه با واقعیت تحریمها مواجه میشوند؟
و برنامه آنان چیست؟
در اینباره با اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز گفتوگو کردهایم.
جامعه جهانی در برابر ایران به سیاست تحریم متوسل شدهاست و حکومت ایران هم ادعای ایستادگی در برابر موج تحریمها را دارد. اما موضع سبزها در این میان چیست؟
اردشیر امیر ارجمند: پیش از هر چیزی ترجیح میدهم که مواضع مهندس موسوی و آقای کروبی و شورای هماهنگی راه سبز امید را در اینباره تکرار کنم. ما مخالف هر گونه اقدام نظامی علیه ایران، مداخله خارجی یا تحریم اقتصادی هستیم. معتقدیم که تحریم به زیربناهای اقتصادی کشور آسیب جدی وارد میکند و در بلند مدت روند توسعه را با اشکال مواجه میسازد. تلاش هم میکنیم که این موضع جنبش سبز را به اطلاع جهانیان برسانیم و از این رو به مناسبتهای مختلف، دیدگاههایمان را به شکلی صریح و روشن بیان کردهایم.
اما متاسفانه حکومت واقعیتها را انکار میکند. آنها ادعا میکنند که تحریمها موثر نبوده و اصلا یک شانس برای ایران تلقی میشود. این یک دروغ محض است و امروز همه شاهدیم که تحریمها چه تبعاتی برای ایران داشتهاست.
آنچه بیشتر از همه باعث تأسف ما میشود، مشاهده آثار این تحریمها در زندگی طبقات فرودست جامعه و کسانی است که درآمد کمتری دارند، مانند کارگران و معلمان. هزینههای زندگی بسیار سرسامآور شده و روزبهروز هم به آمار بیکاران اضافه میشود. این شرایط نابهسامان، گویای ناکارآمدی دولت است. از سویی دیگر نیز مردم گرفتار حکومتی دیکتاتور و اقتدارگرا شدهاند که همه حقایق را از دید آنها پنهان میکند.
آیا اپوزیسیون و بهخصوص جنبش سبز میتواند در رابطه با تحریمها تحرک خاصی داشته باشد یا ناگزیر است که منفعلانه ماجرا را نظاره کند؟ اصلا دراینباره برنامهای دارید؟
کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، روشنگری است، چه در داخل و چه در خارج از ایران. باید سعی کنیم که واقعیات را به گوش همه جهانیان برسانیم. در موقعیت کنونی، دولت ایران و جامعه بینالمللی رو در روی هم ایستادهاند و وظیفه ما نیز در این میان اطلاعرسانی است. باید بتوانیم که جامعه جهانی را نسبت به رخدادهای ایران حساستر کنیم. تا الان همه کوشش ما بر این بوده. گرچه ممکن است در مراحل بعد به برنامهها و کنشهای دیگری هم روی بیاوریم.
این برنامههای دیگر چه میتواند باشد؟ برای مثال، آیا این امکان برای اپوزیسیون ایران وجود دارد که وارد گفتوگو و مذاکره با جامعه جهانی بشود؟
نه، من فکر نمیکنم که در حال حاضر بحث مذاکره اپوزیسیون ایران با کشورهای دیگر بر سر مسئله تحریمها مطرح باشد، چرا که در جریان هر مذاکرهای، طرفین به یک نوع داد و ستد با هم دست میزنند، در حالی که ما چنین امکانی را نداریم. به همین خاطر چنین بحثی خیلی غیرواقعی است.
موثرترین کاری که میتوانیم انجام دهیم، اعلام مواضع جنبش سبز و اطلاعرسانی صحیح درباره واقعیات ایران است. آنها باید بدانند که جنبش سبز موافق این تحریمها نیست و آن را به هیچ وجه مشروع نمیداند. اگر جامعه جهانی تصور کند که اپوزیسیون ایران تحریمها را تایید میکند و با آنها همراه است، بالطبع در اجرای سیاست تحریمها راسختر میشود، اما اگر احساس کند که اپوزیسیون ایران دیدگاهی منفی نسبت به تحریمها دارد و آنها را همراهی نمیکند، ممکن است که به تامل واداشته شود.
در واقع، شعاع عمل ما محدود است. با این حال باید سعی خودمان را بکنیم، بهخصوص باید توجه جامعه مدنی جهان را به موضوع ایران جلب کنیم. آنها میتوانند به دولتهایشان یادآوری کنند که در اینجا فقط مسئله دولت و حکومت ایران مطرح نیست، بلکه باید به مردم ایران هم فکر کنند.
فکر میکنید که در این راه تا چه اندازه موفق بودهاید؟
ما همیشه سعی کردهایم که صدای ملت ایران را به گوش جامعه جهانی برسانیم. در واقع، همه هدف ما این بوده. گرچه شاید الان لازم باشد کمپینهایی شکل بگیرد که بیشتر از قبل توجه جامعه مدنی کشورهای مختلف را به موضوع ایران جلب کند و آنها را وادارد به دولتهای خود فشار بیاورند، بلکه از این طریق مردم ایران از آسیبها محفوظ بمانند.
گمان میکنید که این تحریمها چه تاثیری میتواند بر جامعه مدنی ایران و روند دموکراسی سازی داشته باشد؟
تاریخ نشان دادهاست که وقتی اوضاع معیشت دشوار میشود و جامعه تحت فشار اقتصادی قرار میگیرد، طبقه متوسط ایران به ناگزیر از سیاست فاصله میگیرد. در واقع از توان آن کاسته میشود و نمیتواند مثل همیشه تاثیرگذار باشد. از این رو تحریمها به نفع جامعه مدنی و روند دموکراسی سازی نخواهد بود. از سویی این فرضیه هم وجود دارد که اگر تحریمها باعث فشار شدید اقتصادی بر مردم شود و کشور را به یک نقطه عطف برساند، ممکن است شورشهای بزرگی دربگیرد که نتوانند کنترلش کنند. اما نکته این است که این شورشها هم نمیتواند برای کشور چندان کارساز باشد چون آینده و عاقبت آن معلوم نیست.
آیا تصور میکنید که عاقبت حکومت ایران تسلیم فشارها بشود و در برنامه هستهای خود تجدید نظر کند؟
اگر حکومت ایران عاقل شود، اولین کاری که باید انجام دهد تجدید نظر در رابطهاش با مردم است. مسئله اصلی ما این است. ممکن است برای کشورهای دیگر مسئله هستهای مبنا باشد، اما برای مردم ایران که تحت فشار اقتدارگرایان زندگی میکنند و حکومتی غیرمردمی دارند، گذار به دموکراسی اولویت پیدا میکند. در حقیقت، مسئله هستهای تنها بخشی از این مشکل است.
تحریمها به نفع جامعه مدنی و روند دموکراسی سازی نخواهد بود. از سویی دیگر این فرضیه هم وجود دارد که اگر تحریمها باعث فشار شدید اقتصادی بر مردم شود و کشور را به یک نقطه عطف برساند، ممکن است شورشهای بزرگی دربگیرد که نتوانند کنترلش کنند.اما نکته این است که این شورشها هم نمیتواند برای کشور چندان کارساز باشد. چون آینده و عاقبت آن معلوم نیست.
اگر در ایران دولت دموکراتیکی وجود داشته باشد و اگر صحنه سیاسی ایران تغییر کند، در صحنه بیناللملی هم جایگاه ایران تغییر خواهد کرد و آنوقت توان آن برای مذاکره بیشتر میشود. بنابراین ما همیشه باید تلاش کنیم که حاکمان ایران روش حکومت خود را تغییر دهند. در حال حاضر آنچه میبینیم سرسختی آنهاست. انگار که تمایلی به تغییر شیوهها ندارند و فکر میکنند نمونههایی مثل کرهشمالی موفق بودهاند و آنها هم میتوانند همان الگوها را در ایران پیاده کنند. البته این خیال خام است و آنها نمیتوانند با این شیوه حکومت خود را تدوام بخشند. فقط در همین چند ماه آینده با چالشهای بسیار مهمی مواجه خواهند شد که توانایی حل آنها را ندارند در حالی که تلاش میکنند با تبلیغات نادرست و گمراهکننده ذهن مردم را از واقعیات منحرف کنند.
فرض کنیم که روزی اصلاحطلبان در ایران قدرت را دست بگیرند. سیاست آنها در رابطه با مسئله هستهای ایران چیست؟ آیا غنیسازی را متوقف میکنند؟
همانطور که گفتم، مهم این است که صحنه سیاسی ایران تغییر کند. به عبارتی باید در نوع حکمرانی و روندها و روشها تغییر ایجاد شود که در این صورت بسیاری از مسائل هم حل خواهد شد.
در رابطه با مسئله هستهای پیش از هر چیزی باید توجه داشت که پیشرفت در دانش هستهای و استفاده صلحآمیز از این انرژی، یک حق شناخته شده برای همه ملتهاست و قرار نیست کسی از آن عدول کند. در عین حال مراجع دولتی ایران هم میگویند که در پی دستیابی به سلاح اتمی نیستند و بر این مسئله تاکید بسیار دارند، اما نکتهای که وجود دارد عدم اعتماد جامعه جهانی به آنهاست.
این مشکل زمانی ساده میشود که در ایران دولتی دموکراتیک سرکار بیاید. چنین دولتی با پشتوانه مردمی خود میتواند جایگاه و اعتبار ایران را در سطح منطقه و جهان بهبود ببخشد، به طوری که دیگر از آن به عنوان عنصر برقرار کننده صلح یاد خواهد شد، نه به عنوان عنصر ایجادکننده تنش، و در نتیجه جامعه جهانی هم به آن احترام میگذارد.
همه ما میدانیم که جامعه جهانی تنها آمریکا، اسرائیل یا انگلیس نیست، بلکه مجموعهای تنومندتر و پیچیدهتر است و اگر به اندازه کافی شفاف باشید، میتوانید اعتماد این جامعه را کسب کنید و مانع از زیادهخواهیهای برخی کشورهایی شوید که میخواهند از ضعف حکومت شما استفاده کنند و امتیاز بگیرند. حکومتهای ضعیف شاید خیلی جنجال به پا کنند و رجز بخوانند، اما وقتی پای حیاتشان به میان میآید، قطعا مجبور به امتیازدهی میشوند.
بنابراین، آنچه برای ما میتواند اولویت داشته باشد، گذار به دموکراسی است. اما اگر به جامعهای دموکراتیک دست پیدا کردیم، آن وقت در وهله اول میباید افکار عمومی مردم ایران را نسبت به مسئله انرژی هستهای و مزایا و مضرات آن آگاه کنیم. بعد از آن است که میتوان به یک تصمیم ملی رسید. نکته آن که در این زمینه باید منافع ملی را با مشارکت همه ایرانیان تعریف کرد، چرا که در شرایط حاضر بحث انرژی هستهای با امنیت ملی ایران پیوند خوردهاست و از این رو حکومت به تنهایی نمیتواند تعریفی از منافع ملی ارائه بدهد و بر مبنای آن عمل کند. باید جامعه ایرانی هم در این زمینه مشارکت داشته باشد. در این صورت میتوانیم به تصمیم درستی برسیم.
پیش از انکه اقای امیر ارجمند بعنوان نماینده اقای موسوی در خارج مطرح شوند جنبش سبز در خارج از کشور ساز و کاری داشت ایمیل و تلفن و اس ام اس مردم را بگرد هم ائی در نقاط نختلف دنیا فرا میخواند وخبر ها پش هم دورنما مبارزه را صیقل میداد حتی مجاهد ها سعی میکردن از عکس های شهدای جنبش بنفع خود بهره برداری کنند و اقای رضا پهلوی هم همصدا وطرفدار حرکت مردم بود
اقای موسوی و کروبی به حصر افتادند و نمایندگان انان در خارج از کشور معرفی شدند ( دراین نوشته بحثی از نماینده اقای کروبی نخواهیم داشت چون طرف مصاحبه نیستند مضافا انکه مسائل تازه ای به مشکلات افزوده اند که بایستی در فرصتی دیگر بدان پرداخت) بیک باره جنبش تکاپوی خود را ازدست داد بطوریکه عده ای معتقد شدند که باید با امریکا گفتگو کرد ومجوز گرفت و عده ای دیگر پیشاپیش درعداد نیروی حمله کننده نظامی خود را معرفی واماده شهادت شدند
جمهوری اسلامی در داخل مردم را سرکوب کرد بزندان فرستاد ودر حصر نگاه داشت وما در خارج فضای ازادمان را باسکوت معاوضه کردیم
در داخل رهبران اصلاحات تقاضای ازادی زندانیان را کردند تا انها بتوانند کاندید شوند که البته حکومت محل نگذاشت وطبیعتا از انتخابات کناره گرفتند ( چون اگر هم خود را کاندید میکردند از صافی شورای نگهبان رد نمیشدند وتازه وزارت کشور هم خودش با ابکش بمیدان امده است -) وما در خارج ستون دموکراسی را که انتخابات است تحریم کرده ایم
میدانیم که در انتخابات مجلس مقیمان خارج نماینده ای ندارند و ذاتا در انتخابات شرکت نمیکنند ولی نمایندگان رهبران هم مطلبی با خارج نشینان مطرح نکردند
از 5 ملیون ایرانی خارج از کشور که نزدیک باتفاق در کشورهای ازاد زندگی میکنند چه انتظاری دارید شما که نماینده نماد رهبر جنیش هستید در کجای کار قرار گرفته اید همه میدانیم تحریم فقط مردم ایران را هدف قرار داده است حکومت که مشکلی ندارد حتی بقول هنرمند سازنده 5ویدئوی سراسر غیر حرفه ای که قیمت کلکسیون عصا و عمامه را بدلار میدهد حکومت اگر اراده کند فراهم کردن غذا از زبان بلدرچین هم برای حاکمیت فراهم میکند
مساله حمله نظامی ویا تحریم نفت ازطریق بازرسی دریائی بروایت حافظ فاصله لب تا دهان نیست
اقای نماینده حکومت اگر میخواست دموکراسی بدهد حتی نیاز به اقای موسوی هم نداشت و بروایت دیگر شانسی برای خروج ایشان از دیوارهای حاکمبت فراهم نمیکرد
از زمان نمایندگی شما دیگر جنبش سبز حتی در رسانه سبز هم دیگر سبز نیست زیرا در زیر هر مقاله ای که خود انتخاب میکنند مینویسند که این نوشته دیدگاه این رسانه نیست
اگر مرد شمشیر نیستید حد اقل مرد جنگ قلم باشید یا انها ئی را که در این راه کوشش دارند بخدمت بگیرید نمیشود در رسانه جنبش سبز که انتخابات را تحریم کرده است مصاحبه اختصاصی با اقای بهنود داشت که ایشان میگویند با زرس قاطع 60 درصدمردم ایران درانتخابات مجلس شرکت میکنند و حال انکه امار انتخابات مجلس هفتم و هشتم که جنبش سبز نداشت نشان میدهد که در این 2 رای گیری فقط 51 درصد از مردم شرکت داشته اند
در خارج هم اکنون بحت همسوئی اپوزیسیون است برجسته ترین انها مجاهدین هستند پرونده لشکر کشی انان هم برای همه روشن است و دیگر گروه سلطنت طلبانند که هر جا عده جمع شده باشند میایند و پرچم هوا میکنند واماده در گیری فیزیکی هم هستند پیشاپیش هم با همه قدرت های خارجی قرار ومدار گذاشته اند وافراد کابینه وحجم قرار داد ها را هم مشخص کرده اند ایا در جنبشی که شما نماینده رهبری ان هستید تکلیف این گروهها را تعیین کرده اید
موعظه را از زبان همه شنیده ایم و روشن است دموکراسی خوبست وازاذی در زمره حقوق بشر ولی میدانیم ازاذی فقط بزای رهبر است که تازگی ها بیانات او را هم سانسور میکنند حتی رئیس جمهور بر گزیده هم در سفر خارجی باید بپا داشته باشد یعنی برای او هم ازادی نیست ولی میخواهیم با مبارزه این ازادی را تقدیم مردم کنیم واقعا بگوئید ما چه تکلیفی داریم تا اسفند فاصله ای نیست وحکومت هم دارد برنامه اش را پیش میبرد شما در خارج از کشور میخواهید چکار بکنید ایا باید منتظر داخل باشیم ایا اجازه میدهید در فیس بوک فعال باشیم
تکلبف جنگ و انتخابات وتحریم وخروج پول از کشور و گرانی وبیکاری را معین کنید اگر شما نباشید مردم خیلی کارها میکنند ولی وجود شما دهنه ای بر فریاد شده است موقعیت را مغتنم بشمارید دقیقا روز کارزار است
کاربر مهمان / 20 January 2012
گفته اید
ه، من فکر نمیکنم که در حال حاضر بحث مذاکره اپوزیسیون ایران با کشورهای دیگر بر سر مسئله تحریمها مطرح باشد، چرا که در جریان هر مذاکرهای، طرفین به یک نوع داد و ستد با هم دست میزنند، در حالی که ما چنین امکانی را نداریم. به همین خاطر چنین بحثی خیلی غیرواقعی است.
این شمائید که چیزی را مطرح میکنید نه اینکه بخودی خودچیزی مطرح باشد
ثانیاً حرف بده بستان درست نیست میتوان با کسانی در این دایره صحبت کرد تقاضا ها ی مردم ایران و نگرانی ها و دغدغه خاطرشان را بگوش آنها رساند و نظر خود را هم در مورد همۀ این مسائل بیان کرد
در ابتدای هر امری باید بیاد آورد که ما همه انسانیم و در هر گفتکوئی میتوانیم اصولی را که انسانیت حول آن به بقا خود ادامه میدهد ، بیاد هم بیآوریم
هدیه / 20 January 2012
جنبش سبز دو سال وقت خودش را تلف کرده و تحریمها هم یکی پس از دیگری به اجرا در امده اند.تا این جنبش که یک سر نخش دست غرب است بخواهد تکانی به خود بدهد،یا جنگ در میگیرد و یا مردم از گرسنگی می میرند.لازم است که مدعیان رهبری جنبش سبز در یک فراخوان علیه تحریمها از هواداران این جنبش بخواهند که در هفته آینده در جلوی سفارت سوئیس که حافظ منافع امریکاست و آلمان ،فرانسه،اتریش،کانادا،ایتالیا،هلند و اسپانیا اقدام به تظاهرات نمایند و مخالفت خود را به گوش جهانیان برسانند.در غیر اینصورت بهتر است باز هم کشک خود را بسایند،چون با حلوا حلوا گفتن تا به امروز دهان کسی شیرین نشده است.
اگر جنبش سبز قادر به چنین اقدامی باشد،در درجه اوّل با ابراز وجود کردن، نمایشی سیاسی در داخل را در مقابل اصولگرایان موجب شده و در خارج از کشور هم اعتبار سیاسی اش در نزد افکار عمومی جهانیان افزایش خواهد یافت.به نظر من این فراخوان را باید اقایان رفسنجانی و خاتمی اعلام کنند و از این طریق اولأ شخصیت زیر سؤال رفته خود را ترمیم نمایند و ثانیأ از حمایت اقای خامنه ای در مقابل هجوم اصولگرایان بهرمند گردند و امکان رهائی موسوی و کروبی را از حصر خانگی ایجاد کنند و سومأ معترضین اجتماعی را مجددأ گرد هم آورده و زمینه را برای تظاهرات دیگری اماده سازند.به طور مثال تظاهرات دوم می توند همزمان با ورود بازرسان آژانس اتمی در مقابل دفتر سازمان ملل برای شفاف سازی جدی و اثبات ادعاهای واهی مدیر آژانس نسبت به ساختن بمب اتمی توسط ج.ا.ا صورت پذیرد.قابل عرض است که این دو تظاهرات که هر دو در حمایت از مردم و منافع ملّی است و در تضاد کامل با اهداف امپریالیستی امریکا و صهیونزم است،اعتبار جنبش سبز را در نزد مردم افزوده و مانع از کج رفتاری هموطنان مسلمان افراطی و یا سیاسی کار و فرصت طلب خواهد بود و امکان تظاهرات مسالمت آمیز علیه سیاستهای غلط دولتهای اصولکرا و اصلاح طلب در آینده هم بوجود می آید.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 20 January 2012
این آقا ******از خاطر برده است که خود با فراخواندن به اعتصاب و تحریم رژیم شاه قدرت را با وعده های دروغ به دست آورده اند. اگر کسی خواستار جنگ و کشتار نیست بایستی از شدیدترن تحریمات علیه رژیم ملایان استقبال کند
کاربر مهمان / 21 January 2012