عبدالصمد خرم‌آبادی، مشاور قضایی دادستان کل کشور اعلام کرده است که ۲۵ مورد از جرم‌های انتخاباتی را برشمرده که در ابتدای آن به تحریم انتخابات هم اشاره شده و تحریم انتخابات و حتی هجو انتخابات را جرم قضایی اعلام کرده است.
 
 
این برای نخستین‌بار است که قوه قضاییه در آستانه‌ انتخابات تحریم را جرم قضایی اعلام می‌کنند و اعلام می‌شود که با تحریم‌کنندگان برخورد می‌کنند.
 
از مهدی فتاپور، فعال سیاسی ساکن آلمان پرسیده‌ام: این شکل ورود قوه قضاییه به مسئله‌ تحریم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
مهدی فتاپور: صحبت آقای خرم‌آبادی هیچ ربطی به قانون انتخابات مجلس ندارد که تاکنون وجود داشته است. ایشان در واقع از این موضوع تفسیر جدیدی کرده‌اند.
 
یعنی در قانون انتخابات مجلس مسئله‌ اخلال در انتخابات مطرح می‌شود و اینکه کسانی بیایند و تبلیغات کنند و تهدید و تطمیع در انتخابات کنند که این هیچ ربطی به بحث‌هایی که آقای خرم‌آبادی کرده، تحت عنوان اینکه کسانی اگر مردم را به عدم شرکت در انتخابات دعوت کنند یا انتخابات را تحریم کنند، مصداقی است از اخلال در انتخابات، این‌ها تفسیر معینی است که ایشان یا شورای عالی قضایی از امر انتخابات کرده و این یک تفسیر دلخواه است.
 
عدم شرکت مردم در انتخابات به‌طور آگاهانه، به مفهوم قطع رابطه حداقلی در مشارکت سیاسی است و وقتی این افراد برجسته‌ترین نخبگان جامعه، تحصیل‌کردگان جامعه و اقشار شهری را دربرمی‌گیرد، این یک خطر بسیار بزرگ است برای مسئولان رژیم
 
صرف نظر از آن، این موضوع اهمیت دارد. به این دلیل که تا به‌حال در ایران هیچ انتخاباتی نبوده است که بتوانیم به‌عنوان یک انتخابات واقعی دست روی آن بگذاریم. همواره کسانی یا بخش‌هایی از مردم از شرکت در انتخابات محروم شده‌اند.
 
ولیکن در عین حال همواره مسئولان رژیم کوشیده‌اند بخشی یا مجموعه‌ منتقدان را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند.
 
آن‌ها خوب می‌فهمند زمانی که کسانی در انتخابات شرکت می‌کنند، حتی اگر موافق رژیم نباشند یا مخالف و منتقد باشند، معنایش این است که هنوز امکاناتی برای حداقلی از مشارکت در امر سیاست را برای خودشان مطرح می‌کنند و نوعی رابطه هنوز باقی مانده و عدم شرکت مردم در انتخابات به‌طور آگاهانه، به مفهوم قطع این رابطه است و وقتی این افراد برجسته‌ترین نخبگان جامعه، تحصیل‌کردگان جامعه و اقشار شهری را دربرمی‌گیرد، این یک خطر بسیار بزرگ است برای مسئولان رژیم.
مسئله کمیت نیست.
 
یک مسئله‌ کیفی دارد اتفاق می‌افتد و این‌بار مسئولان رژیم هیچ تلاشی در این راستا نکردند. بلکه برعکس، تمام کوشششان را کردند، از نظر بیمی که از نتایج انتخابات داشتند، تا منتقدان یا کسانی که مخالف هستند امکان شرکت در انتخابات و نامزد شدن را پیدا نکنند و شرط‌هایی را گذاشتند و رفتاری کردند که آن‌ها مجبور باشند شرکت نکنند.
 
حالا این صحبت‌های آقای خرم‌آبادی نشان می‌دهد که خودشان متوجه شده‌اند چقدر این موضوع برای رژیم خطرناک است، ولی به‌جای آنکه اصل مسئله را مورد توجه قرار دهند که عدم شرکت در انتخابات یعنی قطع امید به امکان مشارکت در حیات سیاسی و باید این راه باز شود، راه‌های امنیتی و اعمال فشار را در پیش گرفته‌اند که البته این کار نتیجه ندارد.
 
اگر مخالفان و اصلاح‌طلبان و جنبش سبز صحبت از تحریم فعال در داخل کشور کردند، با این مسئله فکر می‌کنم که تحریم فعال نتواند دستکم در داخل جغرافیای جمهوری اسلامی ایران خیلی فعالیت و ظهور و بروزی داشته باشد. نظر شما چیست؟
 
من فکر می‌کنم برعکس، فضای عمومی در جامعه این است؛ با سیاستی که در این دوسال پیش رفته و با شرایطی که بر انتخابات حاکم است، اکثریت قریب به اتفاق تحصیل‌کردگان، نخبگان و اقشار شهری جامعه در این انتخابات شرکت نمی‌کنند و در واقع این امر اتفاق افتاده است و اینکه حالا چگونه روی آن تبلیغ شود، نشریات منعکس کنند یا تبلیغات چگونه پیش رود، یک مسئله‌ ثانوی است.
 
کسانی که در مدیریت جامعه نقش دارند، افرادی که در شهرها زندگی می‌کنند و تحصیل‌کردگان جامعه، شانسی برای مشارکت نمی‌بینند و من تصور نمی‌کنم که اختلاف درون اصولگراها بتواند این اقشار را به انتخابات جلب کند. از نظر کمی به‌هر‌حال تعدادی شرکت می‌کنند، ولی کیفیت جدیدی اتفاق افتاده است
 
 مسئله‌ که آقای خرم‌آبادی مطرح می‌کنند و امنیتی کردن مسئله و طرح مسئله به صورت یک جرم، نشان‌دهنده‌ این است که آن‌ها هم متوجه شرایط شده‌اند و می‌بینند چنین وضعیتی در جامعه اتفاق افتاده است و این انتخابات مورد استقبال اقشار شهری جامعه، به‌ویژه مردم شهرهای بزرگ، قرار نمی‌گیرد.
 
به بند سه و هشت ماده‌ ۶۶ قانون انتخابات و همچنین ماده‌ ۴۶ آیین‌نامه‌ اجرایی انتخابات اشاره کرده‌اند و با استناد به این مواد قانونی اعلام کرده‌اند که تحریم جرم است. ممکن است بفرمایید این مواد چیست و آیا استناد این مواد درست است یا خیر؟
 
ببینید، ماده‌ ۶۶ می‌گوید “اخلال در امر انتخابات”؛  یعنی کسی برود حوزه را به‌هم بریزد، مزاحم انتخابات شود و نگذارد مردم در انتخابات شرکت کنند. ماده‌ ۴۶ هم می‌گویید تهدید یا تطمیع در امر انتخابات.
 
هیچکدام از این‌ها متوجه این بحث نیست که کسانی معتقدند امکان شرکت در انتخابات وجود ندارد، جلوی راه شرکت در انتخابات را بسته‌اند و در نتیجه نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. یعنی نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند. پس این هیچ ربطی به این بحث ندارد.
 
خیلی مایل هستم که من و همفکران بتوانیم امروز در انتخابات شرکت کنیم، ولی وقتی شورای نگهبان اجازه نمی‌دهد، راه این شرکت را بسته است. بنابراین این ماده‌ای که پیرامون اخلال در امر انتخابات مطرح می‌کند، هیچ ربطی به کسانی ندارد که در انتخابات شرکت نمی‌کنند و معتقدند این انتخابات یک انتخابات واقعی نیست و نمی‌شود در آن شرکت کرد.
 
بنابراین صحبت آقای خرم‌آبای یک تفسیر دل‌به‌خواه است. یعنی شورای عالی قضایی خودش تصمیم گرفته است تا در این انتخابات بازهم فضای امنیتی را تقویت کند و صحبت‌هایشان هیچ ارتباطی با قانون انتخابات ندارد.
 
و ماده ۴۶ آیین‌نامه اجرایی؟
 
آن هم به همین شکل. این ماده می‌گوید آثار تبلیغاتی که برای شرکت مردم در این انتخابات می‌کنند مثلاً این است که گروه‌ها و احزاب امکان این را داشته باشند که مردم را در امر انتخابات تشویق و ترغیب کنند و به‌طور مشخص روی نامزدی تکیه نکنند، وجود نداشته باشد. این ماده ۴۶ اصلاً ربطی به مسئله‌ عدم شرکت در انتخابات ندارد.
 
 ماده‌ای که پیرامون اخلال در امر انتخابات مطرح می‌کند، هیچ ربطی به کسانی ندارد که در انتخابات شرکت نمی‌کنند و معتقدند این انتخابات یک انتخابات واقعی نیست و نمی‌شود در آن شرکت کرد. شورای عالی قضایی خودش تصمیم گرفته تا در این انتخابات بازهم فضای امنیتی را تقویت کند
 
به‌طور کلی به نظر می‌رسد برای اولین‌بار بین نیروهای اصلاح‌طلب در داخل و نیروهای اپوزیسیون یک اشتراک موضع در عدم شرکت و تحریم انتخابات به‌وجود آمده است. خودتان فکر می‌کنید چقدر با استقبال توده‌های مردم مواجه خواهد شد؟
 
البته بخشی از مردم در انتخابات مجلس شرکت می‌کنند، به‌ویژه در شهرهای کوچک. یعنی به‌هرحال درگیری‌هایی وجود دارد، مسائل محلی وجود دارد و بخشی از مردم در آن شرکت می‌کنند.
 
مسئله‌ای که در ایران اتفاق افتاده این است که بخش بزرگی از اقشار میانی، بخش بزرگی از اقشار شهری، تقریباً اکثریت قریب به اتفاق تحصیل‌کردگان جامعه در این انتخابات شانسی را نمی‌بینند که بتوانند در حیات سیاسی کشور تأثیرگذار باشند و این اجماع و اتفاقی که بین نیروهای سیاسی عمومی به‌وجود آمده است که در این انتخابات هیچ نتیجه‌ای نمی‌بینند و هیچ تأثیرگذاری‌ای در حیات سیاسی کشور نمی‌بینند، خودش حاصل چنین امری است. این دو با همدیگر پیش آمده است.
 
 من تصور می‌کنم در عمل قبل از اینکه حتی احزاب اعلام کنند، اکثریت قاطع تحصیل‌کردگان و اقشار شهری جامعه در این انتخابات شرکت نخواهند کرد.
 
اگر رقابت درون اصولگرا‌ها بالا بگیرد و این رقابت در افکار عمومی جدی جلوه کند، آیا می‌تواند خلاء نبود نیروهای منتقد حاکمیت و جنبش سبز و اصلاح‌طلبان را پر کند؟
 
این اختلاف‌ها بالا هست و درگیری‌ها شدید است. این انتخابات از این نظر که تأثیرگذار باشد بر وضعیت آینده‌ جمهوری اسلامی و این که کدام نیرو سهم بیشتری از قدرت داشته باشند، دارای اهمیت است و به همین دلیل کسانی که فکر می‌کنند این یا آن نیرو اگر در انتخابات برنده شود، بر زندگی‌شان تأثیرگذار خواهد بود، در آن شرکت خواهند کرد.
 
عده‌ای به‌هرحال فکر می‌کنند اگر طرفداران آقای احمدی‌نژاد ببرند، این امکان که مثلاً کمک‌های یارانه تداوم پیدا کند بیشتر است و به این دلیل می‌روند و به طرفداران احمدی‌نژاد رأی می‌‌دهند و برعکس، کسانی که فکر می‌کنند سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد غلط بوده و فرض کنیم اصولگراها به‌خصوص در پایه‌های رژیم بهتر می‌توانند عمل کنند، می‌روند و در انتخابات شرکت می‌کنند.
 
یا در روستاها و در شهرهای کوچک ممکن است کسانی به‌هرحال در اثر تبلیغ این یا آن نمازجمعه یا افرادی که به آنها اعتماد دارند، در انتخابات شرکت کنند و یا حتی به دلیل اختلافات محلی تن به این ماجرا بدهند.
 

آن چیزی که من مطرح کردم و به نظر من اساسی است، این که یک کیفیت جدیدی اتفاق افتاده. کسانی که در مدیریت جامعه نقش دارند، کسانی که در شهرها زندگی می‌کنند، به‌خصوص در شهرهای بزرگ، تحصیل‌کردگان جامعه، این‌ها هستند که تعیین‌کننده‌اند و این‌ها هستند که آگاهانه تصمیم می‌گیرند و همه‌ فضا نشان می‌دهد با این سیاستی که پیش رفته، شانسی برای مشارکت نمی‌بینند و من تصور نمی‌کنم که اختلاف درون اصولگراها بتواند این اقشار را به انتخابات جلب کند. کمیت شرکت‌کننده به‌هرحال یک تعدادی خواهد بود، ولی کیفیت جدیدی اتفاق افتاده است.