ونداد زمانی – دوستی تعریف میکرد که مدتی پیش به اتفاق همسرش و یک زوج دیگر، به خانه دوستشان میروند. به خانه مرد مجردی که سالهاست آنها را میشناسد و آن شب نیز غذایی تهیه کرده بوده که در پخت آن شهرت داشته است. کمی بعد هم چند نفر دیگر به آنها ملحق میشوند.
خودش ماجرا را اینطوری برای من تعریف کرد: بوی قرمهسبزی تمام آپارتمان را پر کرده بود. صدای آرام سهتار، پنیر ایرانی و شراب، حلقه دوستان ما را صمیمیتر کرده بود. آشنایی و دوستی با آنها نقشِ فامیل نداشته را برای ما ایفا میکرد و هم پناهگاهی بود برای فرار از تنهایی و از همه مهمتر پاسخی مطبوع بود برای عاطفه جریحهدار شده ما به عنوان آدمی که دور از وطنش زندگی میکند.
موضوع صحبت در میهمانی تقریباً گروه زنان و مردان را در دو جبهه متفاوت قرار داده بود. سه مرد با تمام وجود تلاش میکردند به سه زن حاضر در جمع بقبولانند که آنها از زاویه تمناهای جنسی به لحاظ بیولوژیک و ذاتی فاقد هرگونه کنترل بر خود هستند. آنها تلاش میکردند بگویند:”ما مردها هرموقع گرسنه شویم در اولین اغذیهفروشی، به سرعت گرسنگیمان را برطرف میکنیم.” تقریبا هرسه نفرشان از سه شیوه مختلف این ماجرا را توصیف کردند ولی دیدگاههایشان مقبول زنان میهمان واقع نشد.
زنانی که در جمع حضور داشتند را میشناختم و میدانستم که هرسه تحصیلکرده هستند و در زمینههای مختلف فرهنگی و اجتماعی فعالیت میکنند. هر سه زن اصرار داشتند که مردها با چنین توجیهاتی خود را آسوده میکنند و زحمت کنترل رفتار جنسیشان را به خود نمیدهند. آنها این برخورد را فقط یک عارضه فرهنگی میدانستند که هیچ ربطی به طبیعت مردانه ندارد. به عقیده آنها تاکید زیاد بسیاری از مردها بر دلهگی جنس مرد در زمینه جنسی و غریزی قلمداد کردن رفتار بیدرو پیکر جنسیشان، تنها برای فرار از مسئولیت است.
زنان حاضر در میهمانی نگران این بودند که مردها به این ترتیب به توجیه تاریخی اعمال خود بپردازند و سر خود را چون کبک در برف غریزه پنهان کنند. همه خانمها به اتفاق تلاش داشتند توضیح دهند که رفتار جنسی کمابیش خارج از کنترل مردان، بازیگوشی و ضعف مقاومتآنها در برابر وسوسههای جنسی، ناشی از مشخصات سنتی و فرهنگی برخی جوامع بشری است.
یکی از خانمها به درستی اشاره کرد به اینکه نسل جدید زنان غربی، به دلیل شکلگیری شرایط مساعدتر، سلیقهها و رفتارهای جنسی مشابه این گروه از مردان تنوعطلب را از خود بروز میدهند. این نشان میدهد که رفتارهای جنسی بسیاری از مردان نیز زمینه اجتماعی و اکتسابی دارد.
اعلام گناهکار بودن و اقرار مردان در آن میهمانی، مرا به یاد شرکت مداوم خودم در دادگاههای جرایم رانندگی میانداخت. در دادگاه ترافیک هربار بعد از خواندن اسمم توسط دادستان، به سمت سکوی قاضی میرفتم و در جواب سئوال دادستان که از من میپرسید: آیا گناهکارم یا بیگناه، یاد گرفته بودم که بگویم به شکل مشروط گناهکارم. بعد قاضی میپرسید: چه دلیلی تو را واداشت که خطا کنی؟ من هم باز براساس جوابهای کلیشهای، بهانهای چون اضطراری بودن شرایط و موقعیتم در آن لحظه خاص مطرح میکردم.
این برخورد باعث بخشش نصف جریمهام میشد و گاهی نیز به خاطر لطف قاضی بخشش کامل را نصیبم میساخت. در آن میهمانی اما به نظر میرسید زنان حاضر، جواب و اقرار گناهکاری ناشی از شرایط ذاتی مردان را بیش از حد کلیشهای و غیر مسئولانه یافته بودند و هیچ نشانهای در رفتار آنها مبنی بر تخفیف در حکمشان دیده نمیشد.
خاطره دوستم که تمام شد فکر کردم همه این ماجرایی که دورادور و غیر مستقیم برایم نقل شده است به نوعی شبیه اتفاقهایی است که طی چندین هزارسال در جوامع بشری رخ داده است. مثل همیشه پیچیدگی موضوع، تنوع عقاید و نظراتی که بیشک زمینه وجودیشان بر اساس تجربیات و منافع هر فرد و هر جنسیت در هر جامعه است، اجازه نمیدهد که به جوابی مشخص دست یابیم.
حالا که فکرش را میکنم میبینم اقرار همجنسانم درباره کم ظرفیتی مردان در حیطه نیازهای جنسی، برایم قابل احترام است. پذیرش کمبودها و حتی خطاها شاید تاحدودی در پستوی ضمیر هر انسانی به عنوان یک حربه دفاع روانی وجود داشته باشد و برای ادامه زندگی و توجیه رفتارشان مفید و حتی حیاتی است.
بیشک بسیاری از مردها به خاطر احساس برتریای که جامعه و فرهنگ سنتی به آنها داده است حتی نیازی به پذیرش خطای خویش ندارند و آن را امری طبیعی میدانند. بسیاری از ما مردها از حق برتریمان که توسط سنت و فرهنگ به ما تجویز میشود استفاده میکنیم و بعد برای فرار از وجداندرد به توجیههایی نیز متوسل میشویم. در این میان شاید بخشی از مردان همعصر ما نیز هستند که با واقعیت زندگی جاری همخوانی بیشتری دارند.
نسل جدید و رو به افزایش این گروه از مردان که در کنار دختران و زنان همکلاس و همکار خود رشد کردهاند تلاش دارند تا رفتار سابق خود را در حد توان به نقد بکشند. در عمل نیز میبینند که برتری اعطاشده به آنها کمکم رنگ میبازد.
به نظر من اقرار سه مرد مهمان شاید میتواند با انواع دیگر اقرارها تفاوت اساسی داشته باشد. اقرار مردانی که هنوز جرمشان آشکار نشده است و اگر خوشبین باشیم، اصلاً خودشان مرتکب خطایی نشدهاند و فقط بر اساس وجدان عمومی به خطایی اقرار میورزند، خوب است به فال نیک گرفته شود.
نسل جدید و رو به افزایش این گروه از مردان که در کنار دختران و زنان همکلاس و همکار خود رشد کردهاند تلاش دارند تا رفتار سابق خود را در حد توان به نقد بکشند. در عمل نیز میبینند که برتری اعطاشده به آنها کمکم رنگ میبازد.
کاربر مهمان / 05 January 2012
اقای زمانی هم خودتون و هم دوستانتان آدم های جالبی هستید. با این همه کاش نظرات خانمها را بیشتر توضیح می دادید
کاربر مهمان / 05 January 2012
جناب زمان، " چند وجهی" بودن تاریخی شما با احساس های طبیعی بشری اگر بدلیل زیست تاریخی تان متناقض نباشد، دستکم بی ربط است.
کاربر مهمان / 05 January 2012
حرکت به سوی جنس مخالف و زمینه سازی برای سکس از سوی مرد انجام می شود پس مرد ها برای بدست آوردن سکس مورد نیاز شان باید بروند به دنبال زن تا بالاخره بعضی از زن ها جواب مثبت بدهند اما زن ها از بین کسانی که می ایند انتخاب می کنند پس زن ها لنگ سکس نیستند ،هر وقت بخواهند آن را دارند ، به همین خاطر تصور می شود مرد ها دنبال سکسند و زن ها متعالی ترند و دنبال عشقند :)
پیام / 06 January 2012
به نظر من مردان با گفتن اینکه فاقد کنترل بر رفتارهای جنسیشان هستند به نوعی احساس قدرت می کنند و حتی اگر تا به حال برای رفع احساس گرسنگی به اولین اغذیه فروشی سرراهشان نرفته باشند باز هم از آن حرف می زنند چون می خواهند قوی و سکسی نمایش داده شوند برای زنان و در واقع اعتراف آن ها نه اعتراف بلکه تنها به دلیل نیاز به خودنمایی بوده
کاربر مهمان / 06 January 2012
سلام
آقای زمانی این یک بحث علمی است و در حوزه خود ، توسط متخصصین به طور مبسوط بحث و کنکاش شده و بر اساس مدارک علمی (نه سلیقه ای) به جواب هم رسیده.
اینکه 3 مرد با تحصیلاتی غیر از مورد بحث، نتوانسته اند 3 زن با تحصیلاتی غیر از مورد بحث را ، بدون جمع آوری و ارایه مدرک و مطالعه علمی ، کاملا متقاعد کنند ، که نمیشود دلیل برای توجیه یا رد یک پدیده.
اقرار این 3 مرد در این بحث همانقدر بی ارزش است که متقاعد شدن کامل زنان بی ارزش می بود . بحث شما دو گروه ، حتی از متدولوژی صحیحی نیز پیروی نمی کرد، با این حال آن را به عنوان نکته ای ارزشمند به چاپ رسانده اید!
متخصص / 06 January 2012
مقاله چنان می گوید مرد ها در برابر نیاز جنسی کم ظرفیتند که تو گویی زن ها پر ظرفیتند ، زن ها هم به اندازه مرد ها سکس دارند و می خواهند ولی چون حرکت برای زمینه سازی برای سکس همیشه از طرف مرد است و مرد برای پیشنهاد رابطه به طرف زن می رود زن ها از میان مردهایی که می آیند مثلا یکی را برای سکس انتخاب می کننددر نتیجه سکس برای زن ها چیزی است که هر وقت بخواهند دارند، آدم برای چیزی که هر لحظه دم دست است بی تابی نمیکند، بقیه مردها را در انتظار نگه می دارند تا خوب توجه مورد نیازشان رااز آنها بگیرند یا آنها را به عنوان دوست معمولی می خواهند.
مقاله مردها را گناهکار می داند ،کدام گناه ؟ البته اگر مردی به زنی تجاوز کند و مالکیت کامل زن بر تن خودش را نقض کند باید مجازات شود .
در تمام روابطی که زن مرد را در انتظار سکس نگه داشته تا خوب شخصیت او راآنالیز کند ، زن دارد توجه مورد نیازش را از مرد می گیرد و این به این معنا نیست که با مرد دیگری سکس ندارد.
چگونه است که نیاز زن به توجه چیز خوبی است ولی نیاز مرد به سکسی که هیچ اجباری درآن نیست وصرفا یک پیشنهاد به زن است خلاف؟ این جهت گیری های جنسیت پرستانه با برابری جنسیتی واخلاق لیبرال سازگار نیست.
همانقدر که زن ها حق دارند انتظاراتشان از مرد ها را بگویند مرد ها هم حق دارند از صرف مرد بودن شرمنده نباشند.هیچ شواهد علمی مبنی براین که میل جنسی زنان کمتر از مردان است ندیده ام مساله اصلی به نظرم همان است که چون حرکت اولیه در همه جانداران از طرف مذکر است سکس خواستن مرد ها خیلی به چشم می آید.
پیام / 06 January 2012
shahrbanoo / 06 January 2012
دوست عزیزی که از « چند وجهی» بودن تاریخ من! و تناقض ان با « زیست تاریخی» نوشتید با عرض معذرت من متوجه اشاره شما نشدم. خوشحال می شوم مشخص تر انتقاد خود را توضیح دهید. مرسی از توجه تان
کاربر مهمان ونداد زمانی / 06 January 2012
شهربانوی عزیز درست می گویی کهکنترل غریزه در مفهوم عمومی همان فرهنگ است. اما من اطلاع عمومی ام از بودیسم این است که بر عکس مذاهب دره نیل ( تک خدایی) بر مصرف ول ذت جویی از سکس منع و محدودیتی ندارند مرسی از توجه تان
کاربر مهمان ونداد زمانی / 06 January 2012