زمانی که اختلافات درون حکومتی در ایران به اوج رسید و رهبران سیاسی نتوانستند در پشت درهای بسته اختلافات خود را با ریشسفیدی حل کنند، کوشیدند با انتشار نامههای سرگشاده رقیب را تحت فشار قرار دهند.
عموم مردم مخاطب این نامههای سرگشاده شدند درحالی که خطیب با سابقه نماز جمعه و رهبران سیاسی که همیشه از موضع قدرت مردم را خطاب قرار داده بودند این بار درتنگنا قرار گرفته بودند و تنها راه را، کسب حمایت مردم میدیدند.
در جریان رقابتهای انتخاباتی، اکبر هاشمی رفسنجانی با انتشار نامهای خطاب به رهبری خواستار رسیدگی به اتهامات وارده به خود شد. او اظهارات و اتهامات مطرح شده توسط محمود احمدینژاد را کذب خواند و خواستار حل این مشکل و رفع فتنههای خطرناک شد و از رهبر خواست “هرگونه که صلاح میداند اقدام موثری کند و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شود.”
پس از انتخابات ریاست جمهوری و اعتراض کاندیداها به نتیجه انتخابات، مهدی کروبی با نوشتن نامههای سرگشاده و خطاب قرار دادن هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در سطح مقامهای نظام اسلامی موضوع تجاوز و شکنجه زندانیان سیاسی رامطرح کرد. هرچند او پاسخ روشنی از هاشمی دریافت نکرد اما به انتشار نامههای سرگشاده ادامه داد و وظیفه او را به عنوان رییس مجلس خبرگان رهبری یادآور شد.
کروبی خطاب به هاشمی نوشت: “میتوان دهها سئوال از عدم رعایت حقوق حقه مردم و بیکفایتی مدیران اجرایی و قضایی و به ویژه تجاوز به حقوق عمومی توسط نهادهای تحت پوشش رهبری مطرح کرد.”
میر حسین موسوی، دیگر نامزد معترض به نتیجه انتخابات هم با انتشار نامههای سرگشاده انتقادات خود را به حاکمیت مطرح کرد با این تفاوت که او در این نامهها مستقیما هواداران خود را مورد خطاب قرار میداد.
نامههای نوری زاد که با عناوین دوستانه رهبر را خطاب قرار میداد در ابتدا به اجرای فریضه دینی امر به معروف و نهی از منکر شباهت داشت. اما نامههایی که اخیرا از طریق وبسایت او منتشر شده خط قرمزهای پیشین را شکستهاند
در هفتههای اخیر محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستندساز منتقد حاکمیت پس از انتشار سلسله نامههایی خطاب به آیت الله خامنهای از همه شخصیتها و مردم ایران خواست در نهضت نامهنویسی به رهبر نظام اسلامی شرکت کنند. تارنمای محمد نوریزاد مدعی است که بعد از گذشت یک روز از انتشار این فراخوان عمومی ، قریب به صدها نامه از مردم ایران و جهان به رهبری، ارسال شده است.
نوری زاد، شخص رهبر را خطاب قرار میدهد و او را در برابر اقدامات مقامات اطلاعاتی و سپاه مسئول میداند. این در شرایطی است که بخشی از نیروهای اصلاحطلب قصد دارند نوک پیکان اعتراضات را به سوی احمدی نژاد نشانه بگیرند.
نامههای نوری زاد که با عناوین دوستانه رهبر را خطاب قرار میداد در ابتدا به اجرای فریضه دینی امر به معروف و نهی از منکر شباهت داشت و با اعتقاد به این که علی خامنهای با شنیدن صدای اعتراض دوستان و دلسوختگان نظام رفتار خود را تغییر خواهد داد. اما نامههایی که اخیرا از طریق وبسایت او منتشر شده خط قرمزهای پیشین را شکستهاند.
نامههای خطشکن
درهمین زمینه فعالان سیاسی داخل کشور جسورانه علی خامنهای را رهبری مستبد و خودکامه مینامند. برای مثال نامهای که از جانب ابوالفضل قدیانی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر شد را میتوان بیسابقه نامید.
در نامهای که این فعال سیاسی از درون زندان اوین خطاب به علی خامنهای نوشته چنین آمده است: “علاج کار نظام این است که از قدرت دست بکشید.” . این زندانی شصت و شش ساله در ادامه اشاره میکند که “من و امثال من در راه پیروزی انقلاب جان، مال و آزادی خویش را نگذاشتهایم که سه دهه بعد آقای علی خامنهای اینگونه بر کشور سلطنت کند. ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی آن همه رنج نکشید تا امروز فردی به نام ولایت فقیه قانون را در تمامی مراتب به بازیچهای برای اعمال قدرت مطلقه خویش بدل سازد. “
او با بیان این که “انقلاب اسلامی در آستانه فروپاشی قرار گرفته” خطاب به آیتالله خامنهای نوشته است: “تغییر ساختار ریاستی به پارلمانی راه علاج کشور نیست بلکه علاج کار در آن است که جنابعالی از قدرت دست بکشید.”
ابوالفضل قدیانی با بیان این که انقلاب اسلامی در آستانه فروپاشی قرار گرفته، خطاب به آیتالله خامنهای نوشت که تغییر ساختار ریاستی به پارلمانی راه علاج کشور نیست بلکه علاج کار در آن است که جنابعالی از قدرت دست بکشید
هرچند که به نظر میآمد نهضت نامه نگاری تنها به فعالان سیاسی شناخته شده محدود شود اما در روزهای اخیر شهروندان عادی نیز با انتشار نامههایی انتقادات خود را به رهبری مطرح کردند.
از سوی دیگر دو تن از زندانیان سیاسی دهه شصت که خود شاهد و قربانی خشونت حاکمیت در زمان رهبری آیت الله خمینی بودهاند با انتشار نامههایی خطاب به محمد نوری زاد خواستار توجه او به فریادی شدند که نسلهای پیشین فعالان سیاسی سر دادهاند.
ایرج مصداقی، زندانی سیاسی و پژوهشگر در تبعید خطاب به نوری زاد میگوید:” برای این که دچار توهم نشوید بایستی به اطلاعتان برسانم همهی آنچه را که امروز شما با تمام وجود فریاد میکنید بخش کوچکی از فریادهای نسل ما در ۳۳سال گذشته است. نسلی که همه چیزش را در مبارزه با رژیم نکبت ولایت در طبق اخلاص گذاشت. نسلی که پرپر شد اما از تلاش و کوشش باز نایستاد.”
لیلا خالدی، دیگر زندانی دهه شصت ضمن برشمردن روند رسیدگی به اتهامات زندانیان در دادگاههای چند دقیقهای به موارد بدرفتاری در زندانها به عنوان موارد نقض حقوق بشر میپردازد.
لیلا خالدی میگوید: “به گذشته و به سالهای زندان که نگاه میکنم حتی روزی را به خاطر نمیآورم که فارغ از درد و فشار زندانبان بوده باشد. دوره بازجویی، شلاق، کتک و تحقیر، مدتهای طولانی انفرادی و سلول ، بندهای بیهواخوری، محروم از غذای کافی و هجوم گاه و بیگاه زندانبانان عربدهکش، کفبردهان و قسیالقلب. راستش را بخواهید خودم هم باورم نمیشود ما از آن دوزخ که لقب دانشگاه اسلامی بدان داده بودند، از آن دالان وحشت گذر کردیم، زنده ماندیم، جز عدهای، دچار جنون نشدیم و از بیخوبُن عقل مان را از کف ندادیم. در حیرتم که پس از دیدن آن همه خشونت و بیرحمی چهگونه توانستیم بار دیگر سرپا بایستیم و زندگی عادی از سر بگیریم، تشکیل خانواده بدهیم، بچهدار شویم و به بچههامان عشق و احترام به انسان را بیاموزیم.”
لیلا خالدی، زندانی دهه شصت: خودم هم باورم نمیشود ما از آن دوزخ که لقب دانشگاه اسلامی بدان داده بودند، از آن دالان وحشت گذر کردیم، زنده ماندیم، جز عدهای، دچار جنون نشدیم و از بیخوبُن عقلمان را از کف ندادیم
همانگونه که از نامههای مورد اشاره برمیآید ، لیلا خالدی در این نامه محمد نوری زاد را برادر گرامی خطاب میکند و ایرج مصداقی هم قصد دارد تا با او وارد گفتوگو بشود. این ادبیات بهنوعی گویای برقراری گفتوگو بین اپوزیسیون سنتی و معترضان پس از انتخابات ریاست جمهوری است که میتواند گام مثبتی برای مصالحه بین این دو نسل مبارز باشد. اما باید دید فعالان سیاسی داخل کشور همچون نوری زاد آیا حاضرند گذشته خود را مورد نقد قرار دهند و با اپوزیسیون خارج از کشور به این شکل تعامل و گفتوگو کنند؟
منابع:
ابوالفضل قدیانی خطاب به آیتالله خامنهای: علاج کار آن است که از قدرت دست بکشید
سه نامه از سه منتقد حکومت به رهبر جمهوری اسلامی
نامه یک زندانی دهه ۶۰ به محمد نوری زاد. لیلا خالدی