ظاهرا نسبت معکوسی میان قیمت دلار و یورو  با روابط دیپلماتیک  ایران و غرب  برقرار است. هر چقدر که قیمت ارز آمریکا و اروپا در بازار تهران بالاتر رفته، روابط ایران با این کشورها نیز دستخشو تنش بیشتری شده است.
 
فروریختن پل‌های دیپلماسی میان ایران و غرب به بی‌ثباتی اقتصادی و چنددستگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دامن زده و رد بحران‌های ناشی از آن را در تحولات سال ۲۰۱۱ به‌راحتی می‌توان پیدا کرد.
 
ایران  در این سال نشان داد که دیگر امید چندانی به مذاکره با قدرت های جهانی برای حل‌وفصل مساله هسته‌ای ندارد و سعی می‌کند خود را بی‌نیاز از مذاکره معرفی کند. مقام‌های تهران همچنین بنابر منطق استراتژیک خود در مقابل  تشدید فشارهای جامعه جهانی، لحن و ادبیات تندتری اتخاذ کرده و  تهدیدهای غرب را با تهدید پاسخ گفتند.
 
رابطه تحریم و اعتماد به نفس
 
هفته‌ای نیست که خبری در مورد اعمال تحریمی تازه علیه جمهوری اسلامی بر زبان دیپلمات ها نیاید و بر صفحه خبرگزاریها نقش نبندند. ایران در سال ۲۰۱۱ در معرض تحریم‌هایی به مراتب سخت‌تر از گذشته قرار گرفت و صنایع نفت و گاز، بخش مالی، بانک مرکزی و برخی دیگر از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی به جمع تحریم ها پیوستند.
 
غرب امیدوار است که تحریم‌های تازه به تجدید نظر مقام‌های تهران برای دنبال کردن برنامه هسته‌ای منجر شود ولی امید آنها تاکنون به جایی نرسیده است. ایران بنابه استراتژی سالهای اخیر خود در مقابل فشارهای غرب دست به تهدید متقابل زده و روابطش را با کشورهای تحریم کننده کاهش داده است تا جایی که دیگر کمتر اثری از مبادله مالی و سیاسی میان ایران و قدرتهای غربی باقی مانده است.
 
گزارش آژانس ضمیمه ای ۱۲صفحه‌ای داشت که ایران را به دنبال کردن برنامه هسته ای نظامی متهم می‌کرد اما مقام‌های جمهوری اسلامی در واکنش‌های شدید به این گزارش گفتند که مدیرکل آژانس دروغگو و تابع سیاست های آمریکاست
اکنون استراتژی جمهوری اسلامی خط و نشان کشیدن برای غرب است. محمود احمدی نژاد رییس دولت ایران طی یک سال گذشته بارها در اظهاراتش پیرامون تحریم‌های جامعه جهانی بر این ادعا پافشاری کرد که تحریم‌ها تاثیری بر توانمندی هسته‌ای جمهوری اسلامی ندارد و نمی‌تواند خللی در اراده حکومت برای دنبال کردن این برنامه ایجاد کند. او پس از انتشار گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت که ” ملت ایران سر سوزنی از حقوق خود عقب‌نشینی نمی‌کند.”
 
 در گزارش آژانس ضمیمه ای ۱۲صفحه‌ای منتشر شده بود که ایران را به دنبال کردن برنامه هسته ای نظامی متهم می کرد اما مقام های جمهوری اسلامی در واکنش‌های شدید به این گزارش گفتند که مدیرکل آژانس دروغگو و تابع سیاست های آمریکاست.
 
میان مقام های رسمی ایران همدستی قابل ملاحظه‌ای در این زمینه مشاهده می‌شود اما این قاعده، استثناهایی هم دارد. اظهارات ماه گذشته “محمود بهمنی” مدیرکل بانک مرکزی جمهوری اسلامی از این جنس استثناها بود. او در اظهارات خود با اشاره به تاثیر منفی تحریم‌ها بر اقتصاد کشور اذعان داشت که با تحریم بانک مرکزی، ایران در شرایطی شبیه شعب ابی‌طالب قرار خواهد گرفت.
 
اظهارات او را می‌توان نشانه ای واضح از کاهش اعتماد به نفس مقام‌های تهران در مقابل تحریم ها و تشدید نگرانی آنها در قبال تحریم‌های احتمالی در آینده دانست. تحریم‌های تازه می‌تواند شامل منع خرید نفت ایران از سوی کشورهای اروپایی باشد که تاثیری بی‌واسطه بر حیات اقتصادی جمهوری اسلامی خواهد داشت.
 
شکاف‌های آشکار
 
ظهر روز ۸ آذر ماه گروهی از نیروهای بسیجی از دیوارهای سفارت انگلیس در تهران بالا رفتند. پرچم این کشور را پایین کشیدند. مجسمه ها و شیشه ها را شکستند. به اتاق‌های سفارت هجوم بردند و تابلوهای قیمتی را تخریب کردند. کاغذها و اسناد سفارت را با خود به بیرون آوردند و این همه جلوی چشم پلیس دیپلماتیک انجام می شد که خلاف مقاومت ظاهری در مقابل مهاجمان هیچ اقدام عملی چشمگیری برای جلوگیری از حمله بسیجی‌ها به سفارت انجام نداد.
 
دسته‌ای دیگر از بسیجی‌ها هم در همین روز با حمله به باغ سفارت انگلستان در منطقه قلهک، سناریوی مشابهی را پیاده کردند و روابط تهران و لندن را به تیره‌ترین وضع ممکن کشاندند. اقدام آنها در اعتراض به تصمیم انگلستان برای تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی انجام می‌شد. تصمیمی که پیشتر خشم اعضای مجلس شورای اسلامی را برانگیخته و آنها را به تصویب طرحی دوفوریتی برای کاهش رابطه با انگلستان متقاعده کرده بود.
 
ماجرای سفارت بریتانیا سوای تاثیراتی که بر موضع کشورهای اروپایی در قبال جمهوری اسلامی گذاشت از این جهت مهم بود که چنددستگی میان رهبران ایران در مواقع بحرانی را برملا کرد
حمله به سفارت انگلستان تداعی کننده تجربه تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ بود. واقعه‌ای که ریشه غرب ستیزی جمهوری اسلامی طی ۳۲ سال گذشته خوانده می‌شود. این بار اما اختلاف میان تصمیم‌گیران سیاست خارجی به‌سرعت آشکار شد و رفتار مهاجمان نه فقط اقبالی به همراه نداشت بلکه انتقاد مقام‌های حکومتی را نیز برانگیخت. “علی اکبر صالحی” وزیر امورخارجه ایران با عذرخواهی از رفتار مهاجمان به سفارت انگلستان،نسبت به حفاظت از اماکن دیپلماتیک در آینده تضمین داد و “احمد خاتمی” خطیب جمعه موقت تهران هم در سخنانی رفتار بسیجیان را محکوم کرد.
 
 با این حال آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی  ترجیح داد که در این باره سکوت کند هر چند که این بار سکوت او نه نشانه رضایت بلکه نشانه‌ای از نارضایتی او نسبت به رفتار بسیجی‌ها تعبیر و تفسیر شده است.
 
ماجرای سفارت بریتانیا سوای تاثیراتی که بر موضع کشورهای اروپایی در قبال جمهوری اسلامی گذاشت از این جهت مهم بود که چنددستگی میان رهبران ایران در مواقع بحرانی را برملا کرد. میان تحلیلگران دو فرضیه متفاوت وجود دارد. بر اساس یکی از فرضیات، حمله مهاجمان به سفارت انگلستان با تایید و همراهی آیت الله خامنه ای همراه بوده و بر اساس فرضیه دوم این اتفاق دور از نظر رهبری و توسط حلقه ای از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رده متوسط اتخاذ شده است. هر یک از این فرضیه‌ها که درست باشد باز این واقعیت که سیاست خارجی ایران دچار چند دستگی است را تغییر نمی‌دهد. در اغلب مواقع این چنددستگی پنهان می‌ماند و به تریبون های رسمی کشیده نمی‌شود اما این بار اختلاف ها زود از پرده برون افتاد.خیلی زودتر از آنچه که پیش بینی می‌شد.
 
تهدید در برابر تهدید
 
ایران می خواهد نشان دهد که در مقابل تهدیدها میدان را خالی نمی‌کند. ظاهرا فرقی هم ندارد که این تهدیدها به تحریم مربوط شود یا تهدید به حمله نظامی. از نظر مقام‌های جمهوری اسلامی هر تهدیدی را باید با تهدید پاسخ گفت. این گزاره کوتاه و مختصر به‌مثابه یک استراتژی در سیاست خارجی ایران اعمال می‌شود. در سال ۲۰۱۱ نمونه هایی متعددی از رفتارهای ایران مبتنی بر این استراتژی بود.
 
هر چه گزارشها درباره احتمال درگیری نظامی بیشتر شد، تهدیدهای و خط و نشان کشیدن‌های تهران هم به همان نسبت بالاتر رفت. مقام‌های سپاه پاسداران اعلام کردند که به دستور آیت الله خامنه‌ای از این پس در مقابل تهدیدهای خارجی به شکل تهاجمی برخورد خواهد کرد
هر چه گزارشها درباره احتمال درگیری نظامی بیشتر شد، تهدیدهای و خط و نشان کشیدن‌های تهران هم به همان نسبت بالاتر رفت. یکی از مهم‌ترین اتفاق‌ها در این حوزه به تصمیم سپاه پاسداران برای تغییر استراتژی نظامی مربوط بود.
 
 مقام‌های این نیرو اعلام کردند که به دستور آیت الله خامنه‌ای از این پس در مقابل تهدیدهای خارجی به شکل تهاجمی برخورد خواهد کرد و آرایش نظامی-تهاجمی به خود خواهند گرفت. این تغییر استراتژی یک پیام ضمنی با خود داشت.پیامی از این قرار که جمهوری اسلامی خود را برای یک درگیری نظامی در آینده آماده کرده است.
 
علاوه براین، مجموعه‌ای از رفتارها با هدف به رخ کشیدن توان اطلاعاتی و امنیتی هم از جمهوری اسلامی سر زد که در راستای قدرت نمایی و زهرچشم گرفتن از غرب قابل تفسیر است. زمین نشاندن یک هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین ایالات متحده در شهر کاشمر که اوایل آذرماه توسط نیروهای وزارت دفاع اتفاق افتاد، یکی از مهم‌ترین رفتارها در این حوزه بود.
 
 مقام های جمهوری اسلامی در تبلیغات خود مدعی شدند که این هواپیما را با استفاده از توان تکنولوژیک به زمین نشانده‌اند ولی آمریکایی ها این ادعا را رد کرده و می‌گویند که هواپیما از مسیر خارج شده و سقوط کرده است. ایران همچنین به‌تازگی خبر از کشف یک شبکه ۱۵ نفری از جاسوسان آمریکایی و اسراییلی داد و “عباسعلی جعفری دولت آبادی” دادستان تهران هم گفت که دادگاه آن‌ها به‌زودی برگزار خواهد شد.
 
هویت این متهمان به جاسوسی فاش نشده است اما تلویزیون دولتی ایران در روز ۲۶ آذر اظهارات فردی به نام “امیر میرزای حکمتی” را پخش کرد که وی در آن به جاسوسی‌اش برای سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) اعتراف می‌کرد. خانواده آقای حکمتی با رد ادعاها درباره جاسوس بودن وی گفته اند که او برای دیدن مادربزرگش به تهران آمده بوده است. دولت آمریکا هم در پیامی ایران را ترغیب کرده که “بدون معطلی” این شهروند آمریکایی ایرانی تبار را آزاد کند.
 
بسیار بعید به نظر می‌رسد که ایران به درخواست آمریکا در این زمینه توجهی نشان دهد. وزارت اطلاعات ایران روی این ماجرا مانور فراوانی داده و ظاهرا از آن به عنوان واکنشی در قبال اتهام دست داشتن جمهوری اسلامی در توطئه ترور سفیر عربستان در آمریکا استفاده کرده است. آمریکا در مهرماه یک ایرانی‌الاصل به نام”منصور ارباب‌سیر” را به اتهام همکاری با جمهوری اسلامی برای ترور سفیر عربستان بازداشت کرد و از آن زمان به بعد گزارشهای رسانه‌ای و دیپلماتیک درباره جدیتر شدن خطر درگیری نظامی میان دو کشور منتشر شده است. ایرانی‌ها در مقابل این گزارش‌ها با لحنی حاکی از اعتماد به نفس نسبت به توان نظامی و اطلاعاتی شان فخرفروشی کرده‌اند اما معلوم نیست که اگر تهدیدها جدی‌تر شود آیا باز همین موضع را خواهند داشت؟
 
غیرممکن هایی که ممکن است
 
اصولا الگوی همزیستی مسالمت آمیز  میان کشورهای خاورمیانه خریدار چندانی ندارد. تجربه تاریخی هم نشان می‌دهد که تفاهم میان دولت‌های منطقه عمدتا شکننده است و هیچ تضمینی برای ثبات پایدار وجود ندارد. نگاهی به روابط ایران با همسایگانش در سال گذشته میلادی بخشی از واقعیت خاورمیانه را به تصویر می‌کشد.
 
ماجرای استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه و حمایت این کشور از انقلابیون سوریه از علل بروز اختلاف‌ها میان تهران و آنکار بود اما ریشه منازعه دو طرف را باید در رقابت گفتمانی بر سر نقش اسلام در حکومت دانست
 ایران در این سال با یکی از نزدیک‌ترین دوستانش یعنی ترکیه وارد چالش های بی‌سابقه سیاسی و دیپلماتیک شد و سایه سنگینی بر روابط دوستانه‌شان افتاد. ماجرای استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه و حمایت این کشور از انقلابیون سوریه از علل بروز اختلاف‌ها میان تهران و آنکار بود اما ریشه منازعه دو طرف را باید در رقابت گفتمانی بر سر نقش اسلام در حکومت دانست.
 
ایران مدعی است که الگوی اسلام سیاسی به روایت جمهوری اسلامی در میان هواداران جنبش‌های تغییرطلب خاورمیانه طرفدار دارد اما ترک‌ها می‌گویند که روایت سکولار از اسلام است که دل مردم منطقه را به دست آورده است. در یک معنای کلی  مقام‌های تهران نگران غالب شدن روایت اسلام سکولار هستند و آن را اسلام آمریکایی می‌دانند. آنها بر این تصورند که ترکیه به پشتیبانی غرب در صدد جاانداختن الگوی اسلام سکولار است و این در واقع نبض اختلافهای دو کشور است. گذشته از این، روابط تهران با برخی دیگر از  همسایگان‌اش یعنی بحرین، امارات، عربستان و افغانستان هم طی یک‌سال گذشته دستخوش تنش شده است.
 
اختلاف با بحرین به دلیل حمایت جمهوری اسلامی از شیعیان آن کشور در جریان اعتراض‌هایشان علیه حکومت آل خلیفه پدید آمد.
اختلاف با امارات به دلیل حمایت آن کشور از تحریم‌های جامعه جهانی شکل گرفت و شوک ناشی از این اختلاف‌ها، شریان‌های اقتصادی ایران را دچار انقباض کرد.
 
اختلاف با عربستان در زمینه‌ای از سوءتفاهم های قبلی آشکار شد و با حمایت ریاض از جکومت بحرین و افشای طرح ترور سفیر آن کشور توسط یک ایرانی آمریکایی به اوج رسید. اختلاف با افغانستان هم زاییده سیاست زمستان گذشته تهران در عدم سوخت‌رسانی لازم به آن کشور بود که صدای بسیاری از شهروندان افغان را درآورد و آنها را به تظاهرات اعتراضی علیه سیاست های جمهوری اسلامی واداشت.
 مجموعه این تنش‌ها به تضعیف موقعیت منطقه‌ای ایران منجر شده و نقش این کشور را در شکل‌دهی به تحولات تقلیل داده است. تاثیرات انقلاب‌های دموکراتیک در کشورهای شاخ آفریقا که دامنه‌اش به سوریه هم کشیده شده است نیز یک اهرم فشار تازه بر سیاست خارجی ایران است.
 

رهبران ایران که هنوز نسبت به شکل گیری دوباره جنبش اعتراضی در داخل کشور نگرانی عمیقی دارند، به تحولات کشور سوریه با حساسیت ویژه‌ای می‌نگرند و از خود می‌پرسند که در صورت سقوط بشار اسد چه بر سر آنها خواهد آمد؟ تحولات بی‌سابقه و غیرمنتظره سال ۲۰۱۱ در خاورمیانه این تئوری را میان سیاست‌مداران منطقه تقویت کرده که هیچ امر به ظاهر غیرممکنی در واقع غیرممکن نیست. مقام‌های ایران حالا نگران هستند که مبادا غیرممکن های سال ۲۰۱۱ سراغ آنها بیاید.