روز سه‏شنبه هفتم دی‏ماه محمد رضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری ایران، اعلام کرد که در صورت تحریم خرید نفت ایران توسط کشورهای غربی، ایران جلوی عبور نفت سایر کشورها از تنگه‏ هرمز را خواهد گرفت.
 
در گفت‏وگویی با دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بین‏الملل دانشگاه استکهلم، پیامدهای این تهدید را بررسی کرده ایم.
 
آقای دکتر محمودی، از نظر حقوق بین‏الملل، به‏ویژه حقوق دریاها، آیا ایران اجازه دارد که تنگه‏ هرمز را ببندد؟
 
 پاسخ سئوال شما خیلی روشن و کوتاه: نه؛ این‏ اجازه را ندارد! ولی صحبتی که معاون رییس جمهوری کرده و قبل از آن هم حداقل یک نفر دیگر، یعنی رییس کمیته‏ امنیت داخلی مجلس، چند روز پیش طرح کرده بود، به نظر من، دو جنبه دارد؛ یک جنبه آن، جنبه‏ سیاسی و نظامی مسئله است و جنبه‏ دیگر آن، جنبه‏ حقوقی است.
 
تا جایی که مربوط به امکانات نظامی می‏شود، طبعاً ایران مانند هر کشور دیگری، شاید این امکان را دارد که با سرمایه‏گذاری خیلی کم، عبور و مرور کشتی‏ها را در آن‏جا مختل  یا به کلی قطع کند. از نظر سیاسی هم می‏توان بحث کرد که آیا این کار صحیح است یا خیر و اظهارات معاون رییس جمهوری را هم باید از این دیدگاه دید.
 
ولی چیزی که مهم است و سئوال شما به آن مربوط می‏شود و به‏ خصوص برمی‏گردد به اظهارات رییس کمیته‏ امنیت داخلی مجلس، این است که ظاهراً ایران ضمن این‏که ادعا می کند از نظر نظامی این توانایی را دارد و از نظر سیاسی هم صلاح می‏داند که این کار را انجام بدهد، تلاش دارد که این مسئله را از نظر حقوقی هم توجیه کند. یعنی مسئله این است که ادعا می‏شود که ایران از نظر حقوق‏ بین‏الملل هم این امکان را دارد.
 
به‏ نظر من، این اظهارنظری است که بر اساس چند پیش‏فرض ناصحیح گفته شده است. موضوع به این ترتیب است که اولاً تنگه‏ هرمز که یک تنگه‏ بین‏المللی است، از نظر حقوق بین‏الملل، همه‏ کشتی‏های خارجی، حق عبور ترانزیت را دارند.
 
حتی اگر حق عبور ترانزیت را هم که ایران نپذیرفته، قبول نکنیم، آن‏چه که بدون تردید قابل قبول است، این است که همه‏ کشتی‏های خارجی حق “عبور بی‏ضرر” را دارند و از نظر حقوقی، البته بین این دو موضوع تفاوت وجود دارد.
تمام خطوط عبور و مرور تنگه‏ هرمز در نزدیک سواحل عمان و در بخش عمان قرار دارد و اگر ایران بخواهد به‏طور جدی عبورومرور کشتی ها را قطع کند، باید در دریای سرزمینی عمان عمل کند و طبعاً این ‏کار تجاوز به سرزمین یا منطقه‏ی سرزمینی عمان است
ولی تا جایی که مربوط به ادعای ایران برای بستن تنگه‏ هرمز می‏شود، اساس را بر همان ادعای ایران می‏گذاریم. یعنی این‏که تمام کشتی‏های خارجی حق عبور بی‏ضرر از این تنگه را دارند، ایران و همین‏طور عمان همن این مسئله را پذیرفته‏اند.
 
مسئله‏‏ی دیگری که پیش می‏آید، این است که این عبور بی‏ضرر در کجای این تنگه دارد صورت می‏گیرد. تا آن‏جایی که من اطلاع دارم -و این اطلاع بر اساس داده‏های سازمان بین‏المللی کشتی‏رانی در لندن است- مسیر عبور تمام کشتی‏های نفت‏کش، کشتی‏های جنگی و کشتی‏های‏ بزرگی که از تنگه‏ هرمز رد می‏شوند، در دریای سرزمینی یا در آب‏های داخلی عمان است. یعنی هیچ ربطی به دریای سرزمینی یا آب‏های داخلی ایران ندارد.
 
بنابراین این کشتی‏ها، علی‏الاصول در فضایی نیستند که ایران در آن‏جا حاکمیتی داشته باشد یا بتواند عملی انجام بدهد. اگر ایران بخواهد کشتی‏ای را در آن منطقه، یعنی در حال عبور از تنگه‏ی هرمز، در داخل دریای سرزمینی عمان یا در آب‏های داخلی عمان غرق کند، دو مسئله پیش می‏آید؛ یکی این‏که ایران تجاوز کرده به حاکمیت عمان که مسئله‏ مهم است. دوم این‏که ایران به کشتی های خارجی‏ای که متعلق به یک دولت خارجی است و تحت حاکمیت دولت خارجی است، حمله کرده است.
تنگه‏ هرمز که یک تنگه‏ بین‏المللی است، از نظر حقوق بین‏الملل، همه‏ کشتی‏های خارجی، حق عبور ترانزیت را دارند
حتی اگر حمله‏ نظامی هم نباشد و عملیات خراب‏کاری باشد، به‏هرحال مسئله این است که  ایران در داخل حوزه‏ای که حاکمیت کشور دیگری است یا بر روی کشتی‏ای که تحت حاکمیت کشور دیگری است، عمل کرده و در هر دو صورت، کاری است خلاف حقوق بین‏الملل و تبعات آن طبعاً خیلی سنگین است.
 
کافی است فقط به یاد بیاورم که در سال ۱۹۸۰، وقتی صدام حسین به کویت حمله کرد، کویت خودش در مقابل عراق کاری نمی‏توانست بکند، ولی از نظر حقوق‏ بین‏الملل حق دفاع مشروع مشترک (دسته‏جمعی) داشت. یعنی بلافاصله امریکا و انگلیس و همه‏ کشورهای دیگری که دوستان کویت بودند، به کمک این کشور رفتند و بر اساس اصل دفاع مشروع دسته‏جمعی، بدون این‏که مشکلی از نظر حقوقی داشته باشند، عراق را وادار کردند از آن‏جا خارج شود.
بنابراین تبعات این کار بیشتر از تبعات سیاسی ساده‏ای است که اظهار می‏شود. مسئله فقط بستن آن تنگه به صورت موقت نیست، بلکه می‏تواند عواقب دیگری داشته باشد.
 
آقای دکتر محمودی، اگر ایران تنگه‏ هرمز را ببندد و بر اساس توضیحاتی که دادید، مرتکب یک تخلف بشود، مرجع رسیدگی کننده به این تخلف چیست؟
 
سئوال جالبی است؛ اولاً این‏که اگر ایران بخواهد عملیات نظامی انجام بدهد، یعنی مثلاً با موشک و یا وسایل دیگری، به طور علنی، یک کشتی به‌فرض ایتالیایی، اندونزیایی یا نفت‏‏کش متعلق به کشور دیگری را که در حال عبور است، از بین ببرد، این عمل قابل انکار نیست و احتمالاً ایران هم نمی‏خواهد آن را انکار کند. برای این‏که الان هم علناً دارد می‏گوید که این کار را می‏توانیم و می‏خواهیم انجام بدهیم.
 
اگر ایران انکار نکند، لزومی به رفتن به یک مرجع بین‏المللی نیست، این به‏‏طور آشکار خلاف حقوق بین‏الملل است. اما سئوال شما مرا به یاد موضوع دیگری می‏اندازد که باز خیلی مرتبط است و آن این است که تفسیر کاملاً ناصحیحی از داخل ایران راجع به این مسئله و امکان حقوقی ایران شنیده‏ام.
این‏که ایران بگوید که چون ما نمی‏توانیم نفت صادر کنیم، پس هیچ‏کس نباید نفت صادر کند و عبور کشتی‏های دیگر برای ما ضرر دارد، در چهارچوب کنوانسیون حقوق دریاها قرار نمی‏گیرد و اگر ایران علناً کشتی‏ای را در آن‏جا غرق کند و مانعی ایجاد کند، بدون تردید یک نقض حقوق بین‏الملل است
آن تفسیر این است که چون دنیای غرب اجاز‏ه‏ فروش نفت ایران را نخواهد داد و نفت ایران را تحریم خواهد کرد، بنابراین عبور نفت‏کش‏های دیگر از تنگه‏ هرمز را می‏شود با عنوان “عبور با ضرر” تفسیر کرد، نه بی‏ضرر. یعنی عبوری است که برای ایران ضرر دارد. چون از نظر اقتصادی به ضرر این کشور است.
 
اشکال این تفسیر این است که کسانی که این تفسیر را می‏کنند، لااقل به کنوانسیون حقوق دریاها هیچ توجهی نکرده‏اند. برای این‏که در آن‏جا تعریف خیلی مشخصی شده که چه عبوری، “عبور بی‏ضرر” یا “عبور با ضرر” حساب می‏شود و در بین آن لیست که لیست نهایی است و چیزی هم نمی‏شود به آن اضافه کرد، مسئله‏ عواقب اقتصادی عبور اصلاً ذکر نشده است.
 
بنابراین این‏که ایران بگوید که چون ما نمی‏توانیم نفت صادر کنیم، پس هیچ‏کس نباید نفت صادر کند و عبور کشتی‏های دیگر از آن‏جا برای ما ضرر دارد، در چهارچوب کنوانسیون حقوق دریاها قرار نمی‏گیرد و بنابراین، به نظر من، اگر ایران علناً کشتی‏ای را در آن‏جا غرق کند و مانعی ایجاد کند، بدون تردید و بدون این‏که لزومی داشته باشد که حتی مرجعی، شورای امنیت یا دادگاهی این مسئله را تعیین کند که این درست یا غلط است، به‏طور آشکار، یک نقض حقوق بین‏الملل است. درست مانند حمله‏ عراق به کویت که نیازی به این‏که کسی اظهارنظری بکند نداشت و از دیدگاه همه‏ کشورهای دنیا، نقض آشکار حقوق بین‏الملل بود.
 
آیا بر سایر تنگه‏های بین‏المللی هم چنین قوانینی حاکم است؟ آیا چنین موارد مشابهی داشته‏ایم که تنگه‏هایی به این شکل بسته بشود یا بحران‏هایی بر سرش ایجاد شود؟
 
تنگه‏ها علی‏الاصول مسئله‏ خیلی مهم و پیچیده‏ای هستند. به‏خاطر این‏که بستگی دارد به عرض‏شان و به خطوط دریایی مناسب. برای این‏که از این سوی تنگه‏ هرمز تا عمان (از طرف ایران تا عمان) نزدیک به ۲۴ مایل دریایی است و طبق حقوق بین‏الملل نصف این تنگه، یعنی ۱۲ مایل آن متعلق به ا یران و ۱۲ مایل دیگر متعلق به عمان است.
 
ولی مسئله‏ مهم این است که این خطوط دریایی در کدام قسمت قرار گرفته‏اند و این بستگی به عمق دریا دارد که مناسب عبور چه نوع کشتی‏هایی هستند یا نیستند.
بنابراین تنگه‏ هرمز با تنگه‏های دیگر قابل مقایسه نیست. مثلاً تنگه‏‏ جبل‏الطارق فقط هفت مایل دریایی عرض دارد و تمام تنگه، هم در قسمت اسپانیا و هم در قسمت مراکش، خطوط عبور و مررو دریایی است.
 

در مورد تنگه‏ هرمز، همان‏طور که گفتم، باید به‏طور اخص راجع به آن صحبت کرد و چون تمام خطوط عبور و مرور در نزدیک سواحل عمان و در بخش عمان قرار دارد، به همین دلیل هر نوع عمل‏کرد از طرف ایران، اگر بخواهد به‏طور جدی عبور و مرور را قطع کند، باید در دریای سرزمینی عمان عمل کند و طبعاً این ‏کار تجاوز به سرزمین یا منطقه‏ی سرزمینی عمان است که نقض حقوق بین‏الملل محسوب می‏شود.