رضا پهلوی در بیانیه‌ای فراخوان تعقیب قضایی بین‌المللی سید علی خامنه‌ای رهبر روحانی جمهوری اسلامی را اعلام کرد. 
 
 
در این برنامه به دعوت کریستین ملار  CHRISTIAN MALARسردبیر خبر شبکه‌ی سوم دولتی فرانسه و نماینده‌ی شبکه‌ی سی ان ان در اروپا، و جین پیترمان معاون اروپایی باشگاه روزنامه‌نگاران بین‌المللی در پاریس برگزار شد، محمد مصطفایی، وکیل مدافع زندانیان سیاسی که به نروژ پناهنده شده، ناصر غریبی از اعضای دانشجویان تحکیم وحدت و محمدرضا یزدان‌پناه روزنامه‌نگار نیز مشاهدات خود را درباره‌ نقض حقوق بشر در ایران که به گفته‌ آن‌ها بیشتر به دستور شخص آیت الله خامنه‌ای صورت گرفته است و می‌گیرد، بیان داشتند.
 
رضا پهلوی در گفت‌وگو با زمانه درباره‌ هدفش از اعلام این بیانیه و تعقیب قضایی سیدعلی خامنه‌ای توضیح داد.
 
رضا پهلوی: همانطور که شاهد بودید، جلسه‌ مطبوعاتی امروز را در ارتباط با اقدامی آغاز کردم، به‌عنوان یک شکایت‌نامه علیه علی خامنه‌ای در جهت مسئول قراردادن وی در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران و براساس یک گزارش تهیه‌شده و متن شکایت‌نامه‌ای که به سازمان ملل متحد فرستاده خواهد شد. این انتظار هست که از طریق قواعد قانون بین‌المللی بتوانیم ایشان را مسئول اصلی نقض حقوق بشر در ایران  بر اساس مدارک موجود بشناسانیم و  به جنایت علیه بشریت محکوم‌شان کنیم.
 
این اقدام در جهت اهمیت دادن بیشتر به مسئله‌ نقض حقوق بشر در ایران است که برای ایران مسئله‌ اصلی است. همچنین جلب توجه جهان به این که این نکته می‌تواند یک عامل فشار بیشتر روی جمهوری اسلامی باشد از یکسو، و از سوی دیگر مسلماً بسیار قوت قلب خواهد داد به هم‌میهنان‌مان؛ به‌ویژه آنها که هم‌اکنون در بند هستند، زندانی سیاسی‌اند و یا خانواده‌های داغ‌‌دیده‌ تمام کسانی که به دست رژیم در سال‌های گذشته و به‌خصوص در ماه‌های اخیر کشته شده‌اند.
 
 آیا این بیانیه‌ای که شما داده‌اید، به اوضاع و احوال کنونی جهان هم ارتباط دارد؟ می‌بینیم که جمهوری اسلامی از چند سو محکوم به نقض حقوق بشر ونیز تحریمهای سختتر شده است.
 
البته، مسلماً. شما می‌دانید که برای ما ایرانیان این مسئله تازگی ندارد، اما با توجه به این که امروز جو جهانی بیشتر پذیرای صدای خفه‌شده‌ میلیون‌ها شهروندان کشورهای مختلف است، در مقایسه با آن‌چه در سال‌های پیشین شاهد آن بودیم. برای  نمونه ترورهای شاپور بختیار و قاسملو را مثال می‌آورم و بسیار کسانی که توسط این رژیم ترور شدند. ترورها در زمانی بود  که بیشتر این دولت‌ها مشغول تجارت با ایران بودند و اصلاً اهمیتی به این قضیه نمی‌دادند. پس تفاوت فاحشی است با شرایطی که امروز در مصر، در لیبی یا در سوریه می‌بینیم؛ و همچنین عکس‌العمل بین‌المللی نسبت به این مسائل.
 
بنابراین از نظر زمانی، نه از نظر اصولی، من فکر می‌کنم جو بین‌المللی بسیار بیش از پیش پذیرای این است که صدای این جنبش‌ها و صدای این شهروندان را بشنود و در مقابلش اقدام کند. به‌خصوص که فکر می‌کنم جهانیان در مورد بعضی کشورها (اساساً نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران را می‌گویم)، متوجه شده‌اند که از طریق دیپلماسی به هیچ جا نخواهند رسید.
 
از طرف دیگر نگرانی بزرگ من این است که اگر بخواهند راهحل‌های نظامی را دنبال کنند، این مسئله بسیار بهای سنگینی را دربرخواهد شد و به نظر من کوچک‌ترین کمکی به حل مشکل اساسی نخواهد کرد. بهترین راه که هم به نفع ملت ایران و هم به نفع جهان باشد، و تنها به ضرر رژیم است، حمایت مستقیم از نیروهای دموکراتیک ایران است. نه فقط اکتفا به سیاست تحریم. حال چه اقتصادی چه دیپلماتیک.
 
بنابراین در این جوی که هست و با توجه به نمونه‌های فرض کنید بهار عرب (اصطلاحی که اکنون مرسوم شده و هرچه هست من فکر می‌کنم به مقدار زیادی از جنبش سبز ایران سرچشمه گرفته)، امروز ایران بار دیگر می‌تواند روی یک حمایت مهم‌تر از سوی جامعه بین‌المللی حساب کند. من فکر می‌کنم نگاه ایران به‌خصوص الان روی سوریه است و این که چه عاقبتی برای بشار اسد در پیش خواهد بود. چون فکر می‌کنم شباهت مسئله آن به ایران خیلی بیشتر است تا فرض کنید با تونس یا کشورهای دیگر منطقه.
 
 
حال می‌ماند این مسئله که چگونه می‌توان به این نیروها کمک کرد و فراتر از این شکایت‌نامه یا فراتر از مسئله نقض حقوق بشر رفت. مسلماً ما وارد مرحله‌ای می‌شویم که لزوم تشکیل یک شورای ملی برای هماهنگی نیروهای مبارز با ایران دارد روز به روز بیشتر محسوس می‌شود و در این رابطه از شخص خودم امروز از داخل و خارج بسیار بیشتر خواسته می‌شود که قدم مستقیم بردارم در کمک کردن به تشکیل چنین شورایی.
 
البته باید بگویم که این موضوعی نیست که اکنون به فکرش افتاده‌ام. سال‌هاست که به آن فکر می‌کردم، ولی با توجه شرایط کنونی، وخیم شدن اوضاع، بحرانی شدن وضعیت، یتیم شدن جنبش سبز، به خاطر این که در عملاً هیچکس در داخل ایران نمی‌تواند کاری انجام دهد، یا به هزار و یک دلیل دیگر، اهمیت تشکیل این شورا و شاید اهمیت نقش من در تشکیل این شورا برای بسیاری از هم‌میهنانم محرزتر شده است.
 
به همین دلیل از این فرصت استفاده می‌کنم و به اطلاع رسانه‌های ایرانی و هم‌‌میهنانم می رسانم که در این مورد من اقدامات بیشتری انجام داده‌ام، در ارتباط با نمایندگان مختلف ساختارها، سازمان‌ها و تشکل‌ها؛ چه در داخل و چه اینجا؛ در مذاکره‌ مستقیم با شخصیت‌ها و مسئولان‌شان در جهت تشکیل چنین شورایی، و آن‌هم بر مبنای اصول مشترکی که می‌تواند زمینه‌ یک همکاری سیاسی را  فراهم آورد تا زمان ایجاد شرایط برگزاری انتخابات آزاد در ایران. قطعاً این نکته تا زمانی که این نظام سر کار هست فراهم نخواهد شد و الزاما باید در ورای این رژیم آن راجست‌وجو کنیم.
 
این شورا می‌تواند دری باشد برای ملحق شدن بسیاری از نیروها، حتی نیروهایی که زمانی به‌عنوان نیروهای اصلاح‌طلب شناخته می‌شدند، و شاید دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که اصلاحات فایده‌ای ندارند و می‌توانند راهی پیدا کنند با کسانی کهاعتقاد به یک آلترناتیو سکولار دارند؛ یعنی جدایی کامل دین از دولت. براین مبنا شاید بتوانیم یک توافق اساسی به دست آوریم. توافقی بر مبنای حقوق بشر، بر مبنای تمامیت ارضی ایران، بر مبنای حق برگزاری انتخابات آزاد و البته با هدف یک نظام مبتنی بر جدایی دین از دولت.
 
همچنین این شورا می‌تواند مبنای آغازین باشد برای ایجاد یک همکاری میان اکثر نیروهای دموکراتیک در طیف‌های مختلف ایدئولوژیک که حداقل روی این چهار اصل اصلی همسویی فکری دارند و می‌توانند آغازی مشترک برای همکارهای سیاسی میان سازمان‌های مختلف باشند؛ آن‌هم در جهت یک حرکت واحد ملی و فرامسلکی و ایدئولوژیک به منظور نجات کشور از دست این حکومت و فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد.
 
 
شما درجلسه مطبوعاتی امروز حضور داشتید و در جریان بیانیه‌ای که آقای رضا پهلوی آن را اعلام کردند قرار گرفتید. اگر ممکن است بگویید چرا امروز به اینجا آمده‌اید تا شهادت دهید؟
 
ناصح فریدیاز فعالان سابق جنبش دانشجویی که به دلیل فشار و حذف از دانشگاه مجبور شدم از کشور خارج شوم. من امروز راجع به دو موضوع صحبت کردم. یکی نقض حقوق بشر در مورد دانشجوها، نقض حقوق مدنی و صنفی‌شان، و دیگر در مورد کردها و روالی که باعث می‌شود کردها نتوانند به حق و حقوق قانونی و مدنی خودشان برسند.
 
خودتان کرد هستید؟
 
بله، من کرد هستم.
 
نظرتان درباره بیانیه‌ای که آقای  رضا پهلوی اعلام کردند، چه بود؟
 
بیانیه‌ خیلی جامعی بود، ولی به‌هرحال ایشان به صورت کلی راجع به این بیانیه صحبت کردند و به جزییات پرداخته نشد. البته ایشان به‌طور مشخص در مورد دانشجوها و کردها و در مورد اقلیت‌های ایران صحبت کردند، ولی در مورد جزئیات این که از چه طریقی، با چه شیوه‌ای ایشان می‌خواهند این حق و حقوق احقاق شود، باید بیشتر توضیح دهند و جزئیات را روشن‌تر کنند.
 
در مورد تعقیب قضایی آیت‌الله علی خامنه‌ای که او در بیانیه‌‌شان اعلام کرده‌اند، خود شما چه فکر می‌کنید؟ چون خود شما هم گفتید که بسیاری از مشکلات و رویدادهایی که در ایران اتفاق افتاده، با نظر خود آقای خامنه‌ای بوده است.
 
مطمئناً آقای خامنه‌ای یک هسته‌ سختی را دارند مدیریت می‌کنند. این هسته‌ سخت در نظام شکل گرفته و زیر نظر خودشان است. تمام این نهادهایی که به عنوان “نهادهای خودسر” شناخته می‌شوند و مثلاً کارهای غیرقانونی و حتی فراقانونی و فراتر از آن هم می‌کنند، ریشه‌‌‌شان برمی‌گردد به دفتر آقای خامنه‌ای. مطمئناً محاکمه‌ ایشان یا مثلاً خواستار پیگیری قضایی بین‌المللی در مورد ایشان، حداقل اگر بخواهیم به آینده نگاه کنیم، یک ضمانت برای عدم تکرار این حوادث در ایران، این اتفاقات و این روند در ایران است.

محمد مصطفایی درسخنان‌ خود همیشه به طور تلویحی هردو نظام را به گونه‌ای مورد انتقاد قرار داده است. از او پرسیده‌ام: چه شد که تصمیم گرفتید از این جلسه و از بیانیه‌ رضا پهلوی حمایت کنید؟
 
محمد مصطفاییمن فکر می‌کنم به‌عنوان شخصیتی که فعالیت‌های غیرسیاسی می‌کند و بیشتر فعالیت‌هایش فعالیت‌های حقوق بشری است و این فعالیت‌ها هم با دنیای سیاست لازم و ملزوم همدیگر هستند، باید اولین کسی باشم که از ایشان حمایت می‌کند و علت اصلی این حمایت هم به دلیل آن زمینه‌ای است که از ایشان دارم. به دلیل این که ایشان در مصاحبه‌ها و کنفرانس‌های مطبوعاتی که داشتند، در نوشته‌های خودشان، اعلام کرده‌اند که یک فرد دموکراسی‌‌طلب هستند. اعلام کرده‌اند که نمی‌خواهند نظام پادشاهی را ترویج کنند و خواست‌شان خواست ملت ایران است.
 
ایشان یکی از کسانی است که دنبال این است که احترام به حقوق بشر را ترویج دهد و مهم‌تر این که ایشان کسی است که می‌تواند در سازمان ملل، در شورای حقوق بشر، بحث مسائل حقوق بشری در ایران را مطرح کنند و من فکر می‌کنم مؤثر خواهد بود. این حمایت هم به این دلیل است که ما در جامعه‌‌ ایران یک تابو داریم. یعنی اگر یک فرد که مستقل است، به نام محمد مصطفایی وکیل دادگستری، پیش فرد دیگری بنشیند، گمان می‌کنند افکار این شخص با افکار ایشان هماهنگ است و به‌عنوان مثال در این موضوع خاص می‌خواهد یک نظام سلطنتی را ترویج کند.
 
در صورتی که به‌هیچ وجه به این صورت نیست. من خواسته‌ام این است که آن تابو از بین برود. همه باهم متحد شویم. همه‌باهم در کنار همدیگر قرار گیریم. در یک نظام دموکراسی تمام احزاب باید آزاد باشند. تمام احزاب باید بتوانند حرف خودشان را بزنند. از امکانات مساوی برخوردار باشند و هیچکس نباید منع کند کسی را که در گروه دیگری است یا منع کند کسی را که با این اتحاد است. هدف من هم این است که اتحادی برقرار کنم و فکر می‌کنم آقای پهلوی با توجه به عکس‌العمل‌هایی که از خودشان نشان داده‌اند و صحبت‌هایی که اخیراً کرده‌اند، خواهان این هستند که این اتحاد برقرار شود.
 
ما می‌‌توانیم از آقای رضا پهلوی به‌عنوان یک پل برای رسیدن به دموکراسی استفاده کنیم. ما ضعف‌مان این است که پلی برای رسیدن به دموکراسی نداریم. همه پل‌ها در دو نظام گذشته خراب شده است. هیچ پلی وجود ندارد. اعتمادها از بین رفته و الان شرایطی است که باید اعتمادها را به‌وجود آورد.
 
نظرتان راجع به بیانیه‌ای که خود شاهزاده رضا پهلوی به فارسی اعلام کردند چیست؟
 

به نظر من این بیانیه‌ای که اعلام کردند هیچ نقصی ندارد. یعنی دقیقاً مطابق است با اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر. مطابق است با موازین بین‌المللی و مطابق است با حقوق انسانی. من امیدوارم که در کشور ما صرفنظر از این که چه کسی بخواهد حکومت کند و چه نظامی بخواهد حاکم شود، آنچه در این بیانیه گفته شد و آنچه در مقررات بین‌المللی وجود دارد، این‌ها پیاده شوند. آنچه ایشان گفتند این بود که نوبت آن رسیده است که این شکافها پر شود و مردم اتحاد داشته باشند.

این که ایشان از دموکراسی صحبت کردند، این که ایشان از نظام پادشاهی صحبت نکردند و این که ایشان آمدند و بحث حقوق بشر را در اولویت قرار دادند، به نظر من  با ارزش است.