شهرنوش پارسی‌پور – یی – گوشه‌های دهان (خوراک رسانی) /سه‌خطی بالائی: که ان در سکون، کوهستان/سه‌خطی پائینی: جه ان برانگیختن، تندر/ این شش خطی نمایشگر یک دهان باز است؛ خط پائین و خط بالا خط‌های محکم هستند، و میان آن‌ها خط هاِی ضعیف قرار گرفته‌اند که نمایشگر یک دهان باز هستند.

با دهان است که ما آغاز به خوردن می‌کنیم، فکر نیز خود تغذیه‌کننده است. سه‌خطی پائینی به طور ویژه نمایشگر تغذیه بدن است، در حالی‌که سه خطی بالائی نمایشگر تغذیه و پرورش دیگران در مفهوم معنوی والاتری‌ست.

داوری
گوشه‌های دهان.
پشتکار باعث خوش‌اقبالی می‌شود.
در تهیه مواد خوراکی
و آنچه که یک انسان در جست‌وجوی آن است دقت داشته
باشید که با چه چیزی دهان را پر می‌کنید.

در امر تغذیه دقت امر مهمی‌ست و مردمی که سزاوارند باید مورد تغذیه و پرورش قرار گیرند، و ما باید به صورت درست مراقب تغذیه خود باشیم. اگر ما علاقمندیم بدانیم اشخاص چگونه هستند باید تنها به این مسئله توجه کنیم که آن‌ها کدامین بخش از طبیعت خود را پرورش داده و تغذیه می‌کنند. طبیعت تمامی موجودات را تغذیه می‌کند. انسان بزرگ انسان‌های بر‌تر را تشویق کرده و از آن‌ها نگهداری می‌کند تا از طریق آن‌ها بتواند همه‌ی مردم را مورد رسیدگی قرار دهد. منسیوس در این‌باره می‌گوید:

اگر ما آرزومندیم بدانیم که چه کسی برتر است یا نیست، تنها کافی‌ست که دقت کنیم کدامین بخش از وجود خود را پرورش می دهد. بدن بخش های مهم و غیر مهم، و بخش های برتر و پست‌تر دارد. ما نباید برای ارضای بخش‌های غیر مهم به بخش‌های مهم بدن خود صدمه بزنیم، همچنین نباید به بخش‌های برتر به دلیل ارضای بخش‌های پست‌تر زیان وارد کنیم. آن کس که بخش‌های پست طبیعت خود را می‌پرورد انسان پستی‌ست. آن کس که بخش‌های برتر خود را می پرورد انسان برتر است.

انگاره
تندر در کوه پایه:
انگاره خوراک رسانی.
از این قرار انسان بر‌تر مراقب کلامی ست که بر زبان می‌آورد
و در خوردن و نوشیدن تعادل را رعایت می‌کند.

“دائو در علامت برانگیختن پیش می‌آید”: هنگامی که در بهار زندگی دوباره انگیخته می‌شود همه چیز از سر نو تازه می‌شود. “دائو در علامت در سکون کمال را به همراه می‌آورد”: چنین است که در آغازینه بهار هنگامی که دانه‌ها روی زمین می‌افتند، همه چیز آماده رشد است. این است انگاره‌ خوراک رسانی در جریان جنبش و آرامش. انسان بر‌تر این آهنگ طبیعت را برای تغذیه و پرورش طبیعت خود سرلوحه قرار می‌دهد. واژگان، جنبشی از درون به بیرون هستند. خوردن و نوشیدن، جنبشی از بیرون به درون است. هر دو نوع جنبش می‌تواند با تکیه بر آرامش تعریف شود. چرا که آرامش واژگانی را که از دهان بیرون می‌آید از پرگویی دور نگه می‌دارد، و زیاده روی در خوراک‌خوری را مهار می‌کند. چنین است که شخصیت پرورانده می‌شود.

خط‌ها
نه در خط آغازین یعنی:
شما لاکپشت جادوئی‌ات وامی گذاری تا برود،
و با دهان بازمانده به من نگاه می‌کنی.
بداقبالی.

اگر ما علاقمندیم بدانیم اشخاص چگونه هستند باید تنها به این مسئله توجه کنیم که آن‌ها کدامین بخش از طبیعت خود را پرورش داده و تغذیه می‌کنند. منسیوس می‌گوید: آن کس که بخش‌های پست طبیعت خود را می‌پرورد انسان پستی‌ست. آن کس که بخش‌های برتر خود را می پرورد انسان برتر است.

لاک‌پشت جادویی موجودی‌ست با آن چنان قدرت ماورائی که در هوا زندگی می‌کند و نیازی به خوراک‌های زمینی ندارد. انگاره بدین معناست که انسانی که به دلیل طبیعت و موقعیتش آزادانه و مستقل زندگی می‌کند از این اتکاء به خود دست می‌کشد و به جای آن با حسادت و اندوه به دیگرانی که در زندگی بیرونی شرایط بهتری دارند نگاه می‌کند. اما چنین رشک بنیادی باعث استهزا و تحقیر در این دیگران می‌شود. این نتایج بدی دارد.

شش در خط دوم یعنی:
در جستجوی خوراک به سوی قله چرخیدن،
از راه منحرف شدن
خوراک را از تپه جستجو کردن.
ادامه آن منجر به بداقبالی می‌شود.

به طور طبیعی انسان یا خود نیازهای خوراکی‌اش را تأمین می‌کند، یا به نحوی درست از طریق دیگرانی که وظیفه و امتیازشان تولید خوراک برای اوست تغذیه می‌شود. اگر شخصی به دلیل ضعف روحی نتواند خود را تأمین کند، یک احساس ناراحتی بر او غالب می‌شود؛ بدین دلیل در شانه خالی کردن از روش درست اداره زندگی، او حمایت و لطف دیگرانی را که در مقام بالاتری از او هستند، می‌پذیرد. این کار بی‌ارزشی ست، چرا که شخص را از طبیعت اصلی‌اش منحرف می‌کند. اگر این کار به طور نامحدود ادامه یابد منجر به بداقبالی می‌شود.

شش در خط سوم یعنی:
روچرخاندن از تغذیه.
پشتکار باعث بداقبالی می‌شود.
پس برای ده سال عمل نکیند.
هیچ چیز در خدمت پیشروی نیست.

کسی که در جست‌وجوی خوراکی است که نه برای تغذیه، بلکه از میل بسیار خوردن به ارضای خوردن منحرف شده و از ارضاء به میل شدید سیر می‌کند. تعقیب دیوانه‌وار لذت برای ارضای حس‌ها هرگز شخص را به هدف نمی‌رساند. شخص هرگز (ده سال که یک دوره کامل زمانی ست) نباید این راه را دنبال کند، چرا که هیچ خیری در آن نیست.

شش در خط چهارم یعنی:
چرخیدن به سوی قله
برای تأمین خورک
باعث خوش اقبالی می‌شود.
جاسوسی کردن با چشمان تیزبین
همانند ببری با اشتهای سیری‌ناپذیر
سرزنشی نیست.

در تضاد با شش در خط دوم، که به انسانی مربوط می‌شود که انحصاراً در جهت سود خود حرکت می‌کند، این خط را راجع به شخصی‌ست که مقام بالائی را اشغال کرده و در تلاش است تا نور خود را به اطراف بپراکند. برای انجام این کار او نیازمند یارانی‌ست، چرا که او به تنهائی نمی‌تواند به این هدف والا نائل شود. او با ولع یک ببر گرسنه در جست‌وجوی مردم همیار است. از آنجائی که او نه برای خود، بلکه برای خیر همه کار می‌کند، اشکالی در این شور و اشتیاق وجود ندارد.

شش در خط پنجم یعنی:
منحرف شدن از راه.
پشتکار داشتن باعث خوش‌اقبالی می‌شود.
شخص نباید از آب بزرگ عبور کند.

شخص ممکن است از نقص خود آگاه باشد. او بایستی تأمین خوراک برای مردم را برعهده بگیرد، اما توان انجام این عمل را ندارد. پس او باید از راه طبیعی خود خارج شده و از مشورت و راهنمائی انسانی که از نظر روحی از او بر‌تر است و اما در ظاهر شهرتی ندارد بهره جوید. اگر او این حال و هوای ذهنی را با پشتکار حفظ کند موفقیت و خوش اقبالی ازآن اوست. اما او باید نسبت به وابستگی خود آگاه باشد. او نباید خود را جلو بیندازد یا کوششی در انجام کاری بزرگ، همانند عبور از آب بزرگ داشته باشد.
نه در خط ششم یعنی:

سرچشمه خوراک.
آگاه بودن از خطر باعث خوش اقبالی می‌شود.
بعد از آب بزرگ عبور می‌کند.

این نمایشگر خردمندی در عالی‌ترین حد حضور است که از او تمامیت انفاذی که برای دیگران خوراک تولید می‌کند، صادر می‌شود. چنین مقامی مسئولیت بزرگی را به همراه می‌آورد. اگر او از این حقیقت آگاهی داشته باشد، خوش‌اقبالی همراه اوست و ممکن است که با اعتماد حتی کارهای بسیار مشکلی، همانند عبور از آب بزرگ را برعهده گیرد. این مسئولیت باعث شادی کلی برای او و دیگران می‌شود. 

در همین زمینه:
::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور::