شهرنوش پارسیپور – تا چو – رام کردن نیروی بزرگ/سهخطی بالا: که ان در سکون، کوهستان/ سهخطی پائین: جیان کنش، آسمان/ کنش به وسیله سکون رام شده است. این تولید کننده نیروئی بزرگ است، این موقعیت قابل مقایسه با شش خطی شماره نه به نام رام کردن نیروی کوچک است، که در آنجا کنش به وسیله سون، آرام رام شده است. در آنجا یک خط ضعیف باید پنج خط قوی را محدود کند، اما اینجا چهار خط قوی به سیله دو خط ضعیف محدود شدهاند؛ علاوه بر خط چهار که جایگاه وزیر است، خط پنجم که جایگاه رهبر است نیز خط ضعیف است، و قدرت محدود کننده بسیار قویتر است.
شش خطی سه معنای درهم را حامل است، که وجوه گوناگون پندار “محکم نگاه داشتن” را شرح میدهد. آسمان در میانه کوه به دست دهنده ایده محکم نگاه داشتن است که نمایشگر با هم بودن است؛ سه خطی کوه، که سه خطی آسمان را در برگرفته است در عین حال مفهوم محکم نگاه داشتن را در معنای عقبکشنده تداعی میکند؛ سومین معنای محکم نگاه داشتن احساس مراقبت کردن و پروریدن را تداعی میکند. این معنای آخری با اتکا به این واقعیت به ذهن القاء میشود که خط ششم که مقام رهبری شش خطی را دارد، به مثابه خردمند در مکان افتخار قرار گرفته است. ان سومین در عین حال به معنای متصل بودن به طور اخص به خط محکم ششم است، که نمایشگر خردمند میباشد.
داوری
رام کردن نیروی بزرگ.
پشتکار مطلوب است.
در خانه خوراک نخوردن باعث خوشاقبالی ست.
از آب بزرگ عبور کردن باعث پیشرفت شخص است.
در این شش خط برای محکم نگاه داشتن نیروهای آفریننده بزرگ و ذخیره کردن آنها، به نحوی که شرح شده نیازمند شخص قوی و خوشفکری هستیم که مورد اعتماد فرمانروا باشد. سه خطی جیان اشاره به قدرت آفرینندگی قوی دارد؛ که آن نمایشگر استحکام و حقیقت است. هردوی آنها اشاره به نور و شفافیت داشته و یادآور نوسازی هر روزه شخصیت هستند. تنها در جریان این نوع خودسازی روزانه است که انسان را در اوج قدرت نگه میدارد. نیروی عادت یاری میرساند تا در زمانه آرام نظم را نگه داریم؛ اما در دورانهایی که ذخیره عظیم از انرژی وجود دارد هر چیزی بستگی به قدرت شخصیت دارد. به هرحال از آنجایی که ارزشها، همچنان که در مورد شخصیت قوی که ستایش رهبری را برانگیخته گفته شد، در جایگاه افتخار قرار میگیرند، ارجح آن است که در خانه خوراک خورده نشود، بلکه نان خود را با ورود به کار اداری به دست آوریم. چنین انسانی در سازگاری با آسمان است، پس در چنین حالت حتی انجام کار مشکلی همانند عبور از آب بزرگ، امکانپذیر است.
انگاره
آسمان در میانه کوه
انگاره رام کردن نیروی بزرگ.
از این قرار انسان برتر با آموزههای باستانی
و اعمال گذشتگان آشنا میشود
تا با تکیه برآنها شخصیت خود را قوی سازد.
آسمان در میانه کوه اشاره به گنجینههای پنهانی دارد. انسانها در آموختن کلمات و اعمال گذشتگان که ذخایر پنهان هستند میتوانند شخصیت خود را رشد داده و بالا ببرند. راه آموختن درباره گذشته این نیست که خود را در دانش تاریخ محدود کنیم، بلکه روش درست این است که این دانشها را به کار برده و به گذشته وجه فعال بدهیم.
خطها
نه در خط آغازین یعنی:
خطر در بیخ گوش است. خود را کنار کشیدن مطلوب است.
انسانی آرزو دارد با تمام قوا پیشروی کند، اما شرایط موانعی ایجاد میکند. اگر بخواهد به زور پیشرفت کند رودررو با بداقبالی میشود. اگر او بایستی خود را پیش بکشد به معنای آن است که با بداقبالی روبرو میشود. پس بهتر آن است که خود را مهار کرده. منتظر بماند تا راهی برای تخلیه نیروی ذخیره شده پیشنهاد شود.
نه در خط دوم یعنی:
چوبهای اهرم از ارابه بیرون کشیده شدهاند.
راه آموختن درباره گذشته این نیست که خود را در دانش تاریخ محدود کنیم، بلکه روش درست این است که این دانشها را به کار برده و به گذشته وجه فعال بدهیم.
اینجا پیشرفت به همان نحو متوقف میشود که در خط سوم محدود کردن نیروی کوچک (شش خطی شماره ٩) دیدهایم. گرچه که در اینجا نیروی بازدارنده ناچیز است؛ از این قرار تضادی که میان نیروی رانشی و جنبش بازدارنده برمی خاست به گونهای بود که توپی چرخ از چرخ واگن بیرون میافتاد، در حالی که در اینجا نیروی بازدارنده به طور مطلق برتر است؛ پس هیچ کش واکشی صورت نمیگیرد. شخص داوطلب شده و چوبهای محور را از ارابه بیرون میکشد- به زبان دیگر، با انتظار کشیدن خشنود است. به این طریق نیرو برای پیشرفت شدید در آینده ذخیره میشود.
نه در خط سوم یعنی:
یک اسب خوب که دنباله روی بقیه است.
آگاه بودن از خطر،
با پشتکار بیشتر
تمرین روزانه با ارابه رانی و سلاحها.
مطلوب است که جائی برای رفتن داشته باشد.
راه باز است؛ مانع برطرف شده است. شخصی در تماس با اراده قوی عمل در همان جهتیست که خود میخواهد، و همانند یک اسب خوب دیگران را تعقیب میکند. اما خطر هنوز تهدیدکننده است، و او باید نسبت به آن آگاه باشد، یا به دلیل جدیت خود شکار خواهد شد. از این قرار او باید از یک سو مهارتی برای پیشرفت پیدا کند، و از سوی دیگر در برابر حملات پیشبینینشده هاله محافظتی داشته باشد. در چنین شرایطی هدف داشتن مطلوب است.
شش در خط چهارم یعنی:
شاخ بند یک گاو جوان.
خوش اقبالی بسیار بزرگ.
این خط و خط پس از آن دو خطی هستند که جهت پیشروی خطهای پائینتر را مهار میکنند. پیش از آنکه شاخهای گاو رشد کند شاخ بند به پیشانی او میبندند، به این ترتیب هنگامی که شاخها پدیدار میشوند نمیتوانند صدمه بزنند. روش خوب برای جلوگیری از نیروی وحشی مهار کردن آن است. شخص با انجام این کار موفقیتی آسان و بزرگ به دست میآورد.
شش در خط پنجم یعنی:
عاج یک گراز اخته
خوش اقبالی
اینجا مهار کردن پیشروی عجولانه به نحوی غیر مستقیم انجام میگیرد. دندان یک گراز خود به خود خطرناک است، اما اگر طبیعت گراز اصلاح شده باشد دندان دیگر خطرناک نیست. از این قرار جائی که انسانها نگران هستند با نیروی وحشی نبایستی به طور مستقیم جنگید؛ بلکه ریشه را باید درآورد.
نه در خط ششم یعنی:
شخص راه بهشت را مییابد. موفقیت.
زمان کارشکنی به پایان رسیده. انرژِی به وسیله نیروهای بازدارنده انبوه شده و راه به خارج یافته موفقیت بزرگی حاصل میشود. این اشاره به انسانی دارد که به وسیله رهبر مفتخر شده و اکنون اصول و ضوابط او به جهان شکل میبخشد.
در همین زمینه:
::کتاب ییجینگ به روایت و با تفسیرهای شهرنوش پارسیپور::
::سایت شهرنوش پارسیپور::