در خارج سوریه، از آمریکای شمالی گرفته تا اروپا، پرسروصداترین حامیان اسد متعلق به جبهه راست افراطی هستند.کازاپوند و فورتسانووا در ایتالیا، حزب نئوفاشیستی یونان، طلوع طلایی، حزب ملی بریتانیای انگلستان، حزب راست افراطی لهستان به نام تولد دوباره ملت، از جمله احزاب راست افراطی حامی اسد هستد. حمایت این احزاب از اسد ناشی از ریشههای ایدئولوژیکی این گروههاست: اقتدارگرایی، اسلامهراسی و این تصور که حکومت سوریه در مقابل اسرائیل مقاومت کرده است.
رم، ایتالیا— شش و سال نیم پس از آغاز درگیریهای خونین سوریه، ژنرال عصام زهرالدین، شخصیتی که به خاطر شکستن محاصره سهساله و خفهکننده دیرالزور بدنام است، بر اثر انفجار بمب کشته شد.
ماشین او در منطقه حویجه در اکتبر ۲۰۱۷ و طی کارزار نظامیِ حکومت سوریه بر ضد دولت اسلامی عراق و شام (موسوم به داعش) منفجر و او کشته شد.
از نظر حامیان اپوزیسیون سوریه، زهرالدین «قصاب دیرالزور» و یکی از متهمان اصلیِ شکنجههای گستردهای است که گفته میشود به دست مقامات سوری انجام شده است.
با وجود این، برای حامیان اسد، این ژنرال، همچون خود حکومت اسد، دژ مستحکمی است در برابر فرقهگرایی قومی و مذهبی منازعهای که آلترناتیوهای عملی چندانی برای حل آن وجود ندارد.
در ماه مه ۲۰۱۶، یک سال و نیم پیش از مرگ زهرالدین، عکسهایی در رسانههای اجتماعی انتشار یافت که او را در حال ژست گرفتن کنار بقایای تکهپاره مردمی نشان میداد که کشته یا قطعهقطعه یا به دار آویخته شده بودند.
آنچه مشخص است، در خارج سوریه، از آمریکای شمالی گرفته تا اروپا، بعضی از پرسروصداترین حامیان اسد و این ژنرال، متعلق به جبهه راست تندرو هستند.
بر اساس گزارش روزنامهی ایتالیایی لا استامپا، مدتی پس از مرگ زهرالدین، سروکله پوسترهایی در رثای این ژنرال در شهرهای کوچک و بزرگ ایتالیا پیدا شدند. این پوسترها از سوی کازاپوند چاپ شده بودند که یک حزب فاشیستی و یکی از گروههای راست افراطی پرشماری است که در سرتاسر جهان از اسد حمایت میکنند.
همراه با احزاب و گروههایی از جمله حزب راست افراطی ایتالیا، فورتسانووا، حزب نئوفاشیستی یونان، طلوع طلایی، حزب ملی بریتانیای انگلستان و حزب راست افراطی لهستان به نام تولد دوباره ملت، کازا پوند عضوی از جبهه بینالمللیای است که به حمایت از اسد میپردازد و در همبستگی با حکومت او نمایندگانی را به کشور جنگزده سوریه گسیل میکند.
منازعه سوریه که با خیزش تودهای علیه حکومت اسد در ماه مارس ۲۰۱۱ آغاز شد، بهسرعت به یک جنگ داخلی تمامعیار تغییرشکل داد، جنگی که تا کنون جان صدها هزار نفر را گرفته است.
در طول این جنگ، هم نیروهای دولتی و متحدین آنها و هم گروههای مخالف مسلح، به ارتکاب جنایات جنگی و نقض حقوق بشر متهم شدهاند.
بر اساس برخی برآوردها، یازده میلیون نفر از خانههایشان فرار کردهاند، که از آن میان برخی به جایی خارج از کشور پناهنده شده و برخی دیگر در داخل مرزهای کشور آوارهاند.
بیش از یک میلیون سوری در اروپا درخواست پناهندگی داده یا پناهندگی گرفتهاند، جایی که احزاب راست افراطی و گروههای پوپولیستیِ که روزبهروز قدرت بیشتری میگیرند، همصدا با یکدیگر علیه حضور آنها متحد شدهاند.
هیئتهای نمایندگی «همبستگی»
کاندیدای نخستوزیری کازاپوند برای انتخابات پیشرو، سیمونه دی استفانو، در اتاق کنفرانس منظم و آراستهای در دفتر مرکزی حزب، با افتخار از رابطه حزب متبوعش با حکومت اسد سخن میگوید. این اتاق کنفرانس در ساختمانی متعلق به شهرداری قرار دارد که گروه کازاپوند ۱۴ سال پیش آن را اشغال کرده است
دی استفانو با طرح استدلالهای متداول حامیان اسد به الجزیره میگوید: «تحت حکومت رژیم اسد، مردم میتوانند آزادانه و آشکارا کریسمس را جشن بگیرند و زنان مجبور نیستند روسری سر کنند.»
«البته ما از ایدئولوژی دولت سوریه خوشمان میآید، اما از چیزی که این دولت آن را نمایندگی میکند نیز حمایت میکنیم، یعنی از آزادی و گشودگی این دولت در تضاد با بنیادگرایی و سوسیالیسم مدرن [عرب].»
در ایتالیا، کازاپوند رهبری تظاهراتهایی از جانب راستهای افراطی برضدپناهندهها و مهاجران را بر عهده داشته است، بنابر گزارشات به نیروهای ضدفاشیست حمله میکند و بازگشت به حکومت فاشیستی را تبلیغ میکند— حکومتی که ایتالیا از سال ۱۹۲۱ تا زمان آزادسازیاش در پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵گرفتار آن بود.
دی استفانو میگوید که این حزب رابطه کاری نزدیکی با جبهه همبستگی اروپا با سوریه (ایاسافاس) — ائتلافی از گروههای نئوفاشیستی و راست افراطی حامی اسد — داشته است و اعضای آن به هیئتهای نمایندگیای ملحق شدهاند که برای دیدار با مقامات سوری به دمشق فرستاده شدهاند.
سانا، خبرگزاری دولتی سوریه، بازدید هیئتهای نمایندگی ایاسافاس را پوشش رسانهای داده است.
در ماه مه ۲۰۱۶، وقتی اعضای ایاسافاس با مشاور رسانهای اسد، بثینه شعبان، دیدار کردند، سانا گزارش داد که «هیئت نمایندگان ایتالیایی ضمن ابراز همبستگی با مردم سوریه، جنایتهای سازمانهای مسلح تروریستی را محکوم کردند».
در ادامه این گزارش آمده که این گروه «برای فهمیدن آنکه در سوریه چه اتفاقی در حال وقوع است و انتقال تصویر واقعی وضعیت به مردم اروپا» سرشار از امید بود.
دی استفانو که خودش تا به حال به سوریه نرفته است، با افتخار اعلام میکند که گروههای وابسته به کازاپوند در سال ۲۰۱۶ با بانوی اول سوریه، اسما اسد، ملاقات داشتهاند.
آدا اوپِدیزانو، رهبر گروه همبستگی-هویتها [ (SolidariteIdentites (Sol. Id] که حامی و مبلغ سیاستهای اسد است، بعداً در توصیف این ملاقات آن را از آن نوع ملاقاتهایی خواند که «تا آخر عمر به یاد آدم میماند».
اوپدیزانو در گزارش ایتالیایی زبانی در روزنامه حزب کازاپوند، ایل پریماتو، گفت: «ما این کار را برای کودکان سوریای انجام میدهیم که اسما دربارهشان ما با سخن گفت. این کار را برای خودمان هم انجام میدهیم، برای ایتالیا، برای آنکه فردا نتوانیم بگوییم که… ایتالیاییها برادران سوری خود را به حال خود وانهادند».
نویسنده این گزارش آلبرتو پالادینو بود، یکی از فعالان سیاسی حزب کازاپوند که در سال ۲۰۱۱ به ارتکاب حمله خشونتباری محکوم شد که طی آن پنج فعال حزب دموکرات راهی بیمارستان شند.
وقتی از دی استفانو سؤال شد که آیا بین مخالفت با ورود پناهجویان سوری که بیشترشان به دست نیروهای حکومتی آواره شدند، و حمایت از اسد تناقضی وجود ندارد، او تأکید کرد که «آنها اغلب از دست شورشیان و داعش فرار میکنند».
براساس یک نظرسنجی از ۹۰۰ پناهجوی سوری در آلمان که در سال ۲۰۱۵ انجام شد، بیش از نیمی از آنها در صورت کنارهگیری اسد به کشورشان بازمیگشتند.
حدود ۷۰ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی حکومت را مقصر خشونتها میدانستند، در حالیکه ۳۱. ۵ درصد انگشت اتهام را به سوی داعش گرفتند.
همپوشانیهای ایدئولوژیک
گویدو کالدیرون، روزنامهنگارِ ساکن رم و نویسنده کتاب راست افراطی، معتقد است که حمایت کازاپوند از اسد ناشی از ریشههای ایدئولوژیکی این گروه است: اقتدارگرایی، اسلامهراسی و این تصور که حکومت سوریه در مقابل اسرائیل مقاومت کرده است.
حکومت اسد از همان آغاز به کارش، خود را به عنوان سنگر مقاومت درمقابل اسرائیل قالب کرده است.
با این وجود، منطقه مرزی بین بلندیهای جولان که تحت اشغال اسرائیل است و بقیه سوریه در حدفاصل جنگ خاورمیانه در سال ۱۹۷۳ و تقریباً هفت سال پیش و آغاز جنگ داخلی سوریه عمدتاً آرام بوده است.
کالدیرون به الجزیره میگوید: «یک واقعیت این است که اسد اقتدارگرا و ملیگراست، و از طرف دیگر و مهمتر از همه آن است که به نظر آنها [راست افراطی] اسد نماینده یک جهانبینی غیرمذهبی است».
«نکته دیگر آن است که آنها اسد را ضداسرائیل و ضدصهیونیسم میدانند.»
او اضافه میکند که برای کازاپوند، جنگ سوریه بخشی از تهاجم بزرگتری است که به دست «طرفداران جهانیسازی» سازمان یافته است.
لیلا شامی، یک فعال سوری-بریتانیایی و یکی از نویسندگان کتاب کشور شعلهور: سوریها در انقلاب و جنگ، توضیح میدهد که رابطه راست افراطی با اسد ریشه در همپوشانی ایدئولوژیک بین فاشیسم اروپایی و بعثیسم، یعنی ایدئولوژی پایهای حکومت سوریه، دارد.
شامی به الجزیره میکند: «قطعاً همپوشانیای وجود دارد که در دو سطح کار میکند— اولین سطح، ریشههای ایدئولوژیکی بعثیسم است که قطعاً عناصری از فاشیسم و ملیگرایی افراطی را در خود حمل میکند».
شامی با توضیح اینکه بعثیستهای اولیه «خصوصاً در مورد چگونگی بنا کردن یک دولت اقتدارگرا از فاشیسم اروپایی الهام گرفتند»، این استدلال را مطرح میکند که از نظر بسیاری ار نئوفاشیستها نیز حکومت اسد «همزمان هم در مقابل مسلمانان و هم در مقابل اسرائیل مقاومت میکند».
شامی میگوید که در همین اثنا، حکومت اسد از این ملاقاتها به عنوان فرصتی برای «مشروعیت گرفتن» استفاده کرده است.
حمایت گستردهتر راست افراطی غرب
وجود گروههای راست افراطی حامی اسد در آمریکای شمالی و اروپا پدیده تازهای نیست.
در ماه آوریل ۲۰۱۷، ریچارد اسپنسر، یک آمریکاییِ طرفدار برتری تژاد سفید، تظاهرات «ضدجنگی» را در واشنگتن دیسی و در مخالفت با بمباران پایگاههای هوایی سوریه از سوی آمریکا به راه انداخت.
اسپنسر یکی از چهرههای شاخص راست آلترناتیو/بدیل [alt-right] است، جبههای که شامل ائتلافی نه چندان محکم بین طرفدارن برتری نژاد سفید، ملیگرایانسفیدپوست و نئونازیها میشود.
فورتسا نووا [نیروی جدید]، یک حزب نئوفاشیستی ایتالیایی دیگر، نیز از اسد حمایت کرده است.
اکتبر ۲۰۱۶، رهبر این جزب، روبرتو فیوره، که در دهه هشتاد و پس از یورش پلیس به دفترکارش و کشف سلاح و مواد منفجره در آن محل چند سالی از کشور متواری بود، در مورد اتحاد و نزدیکی حزبش با حاکم سوری توییت کرده است.
او در پستی، عکسی از چند عضو فورتسانووا را منتشر کرده که پارچهنوشتهای در حمایت از اسد در دست دارند، و نوشته است: «فورتسانووا در مقابل حملات داعش و ایالات متحده آمریکا از اسد و مردم سوریه دفاع میکند.»
#ForzaNuova difende #Assad e il popolo siriano che subisce attacco congiunto di #Isis e #Usa pic.twitter.com/4rC9o3yRl1
— Roberto Fiore (@RobertoFioreFN) 8 octobre 2016
در سال ۲۰۱۳، گروه راست افراطی یونان «زنبق سیاه» که خود را یک سازمان ناسیونال سوسیالیستی میخواند، ادعا کرد که برای حمایت از نیروهای اسد و جنگجوهای حزبالله، به سوریه جنگجو اعزام کرده است.
همان سال، نیک گریفین، عضو سابق حزب ملی بریتانیا و عضو پارلمان اروپا از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، به عنوان عضوی از هیئت نمایندگیِ بینالمللیای متشکل از سیاستمدارن راست تندرو و ملیگرایافراطی سرتاسر اروپا عازم دمشق شد.
گریفین سال بعد دوباره برای شرکت در نشستی که وزارت دادگستری سوریه برگزار کرده بود، به سوریه بازگشت.
با این حال، اتحاد طرفداران برتری نژاد سفید با حکومت سوریه به پیش از جنگ برمیگردد.
در سال ۲۰۰۵، دیوید دوک، جادوگر کبیر سابق کو کلاکس کلان و یکی از انکارکنندگان معروف هلوکاست، در دمشق و با پوشش تلویزیون دولتی سخنرانی کرد.
او رو به جمعیت اعلام کرد: «در آمریکا و در تمام جهان، فقط صهیونیستها هستند که به جای صلح جنگ میخواهند.»
دوک با اشاره به اینکه «صهیونیستها» رسانههای آمریکا و بسیاری از بخشهای حکومت آمریکا را کنترل میکنند، گفت: «دلم به درد میآید که به شما بگویم که بخشی از کشور من تحت اشغال صهیونیستهاست، درست همانطور که بخشی از کشور شما — بلندیهای جولان — تحت اشغال صهیونیستها قرار دارد».
باز هم عقبتر برویم، گفته میشود که سوریه به جنایتکار جنگی نازی، آلویس برونر، پناه داده و او در آنجا به حکومت در مورد تاکتیکهای شکنجه مشاوره میداده، تا آنکه در نهایت مغضوب حافظ اسد، پدر و سلف رئیسجمهور فعلی، واقع میشود.
برونر که بر اعزام ۱۲۸۰۰۰ یهودی به ارودگاههای مرگ نظارت داشته، سرانجام دستگیر شد و گمان برده میشود در سال ۲۰۱۰ در زندان مرده باشد.
امروز، تقریباً هفت سال پس از آغاز جنگ داخلی سوریه، هیچ نشانهای دال بر گسست اتحاد اسد و طرفداران برتری نژاد سفید دیده نمیشود.
برگردیم به ستاد مرکزی کازاپوند، جایی که وقتی از دی استفانو در مورد مسئله نقض حقوق بشر سؤال شد، از حملات حکومت از جمله از استفاده نیروهای حکومت از بمبهای بشکهای در مناطق غیرنظامی دفاع کرد.
او گفت: «حتی امروز هم افرادی هستند که وسط شهرها اسلحه به دست میگیرند.»
«اسد باید چه کار کند؟ نباید روی سر آن افراد بمب بریزد؟ متأسفانه، این یک جنگ داخلی است.»
منبع: الجزیره
نکتۀ خنده دار ماجرا این است که برخلاف اروپا، در خود سوریه، لبنان و در ایران برخی از چپ ها اسد را روی سرشان گذاشته و حلوا حلوا می کنند! این عده از چپ ها که البته در ایران در اقلیت هستند، مبارزان ی.پ.گ و ی.پ.ژ را «مزدور آمریکا» نامیده و اسد را نیرویی «ضد امپریالیست» می دانند!! به طور مشخص نیروهایی که دور و بر «بهمن شفیق» جمع شده اند، برخی از بازماندگان ورشکستۀ «د.ا.ب»، حلقۀ «مجله هفته» و چند محفل کوچک دیگر که همگی گرایش های «نئوتوده ای» دارند، از این خط تبعیت می کنند. خنده دار اینجاست که مواضع چپ ایرانی در کنار راست اروپا قرار دارد! و این جماعت مسیر را بد جوری گم کرده اند و برای حفظ خود در درون کشور، در راستای تأیید سیاست خارجی جمهوری اسلامی حرکت کرده و پشت اسد را می گیرند. این گونه چپ ها که البته در خود لبنان و سوریه هم کم نیستند و سایت هایی مانند شبکۀ ولتر و تارنگاشت عدالت هم به اردوگاه آنان تعلق دارد، حتی حاضرند از جریان های مرتجع و آدمکشی مانند حماس و حزب الله لبنان هم حمایت کنند و حضور سپاه در سوریه را هم در راستای «مبارزه با امپریالیسم» می دانند! خوب است توجه کنیم که در خود لبنان ائتلاف موسوم به 8 مارس از اتحاد احزای اسلامگرایی مانند امل و حزب الله با حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) تشکسل شده و چپ ها هم از آن حمایت می کنند!! و این جماعت نئوتوده ای ایرانی هم این جریان را پیشانی مبارزه با امپریالیسم می داند!! مواضع چپ ایرانی و راست اروپا یکی است!!
کارو / 21 February 2018