او در همین جشنواره فیلمنامههای “ای ایران” را دیده بود و بسیار هیجانزده از شرایط مشابه در سوریه میگفت.
دیانا الجیرودی: بهنظر من حکومت در موقعیت کنونی شرایطی را به وجود آورده که در همین دوره بیشترین مستندساز در تاریخ سوریه تربیت شدهاند. چون الان مردم نقش مستند و ثبت کردن لحظات و حوادث اجتماعی را فهمیدهاند و الان میفهمند که چقدر نسبت به چیزی اعتقاد داشتن و آن را بیان کردن مهم است. چقدر نگاه انتقادی نسبت به خود و جامعه مهم است. چقدر نگاه کردن به آینده مهم است. چقدر مهم است که از جلوی دوربین فرار نکنیم و این خیلی خوب است که مردم یاد گرفتند که به دیگران اجازه بدهند داخل خانههایشان را ببینند.
بسیاری از فیلمسازان الان به خیابان رفتهاند و تلاش میکنند همهچیز را ثبت کنند. شرایط بسیار سخت و خطرناک است. شاید لازم نباشد شرایط را برایت توضیح بدهم، چندروز پیش فیلمنامههایی از ایران را دیدم و اصلاً خشکم زده بود. تمام صحنهها برایم آشنا بودند. انگار بر اساس داستانهای سوریه سناریو را نوشته بودند. ما میتوانیم به راحتی کلمات فارسی را با کلمات عربی جایگزین کنیم و یک داستان سوری بسازیم. بسیار احساساتی شدم و فکر میکنم باید چنین فیلمهایی را در سوریه نشان بدهیم چراکه مردم باید بدانند در کشورهای دیگر چه اتفاقی میافتد؟
دیانا الجیرودی: مستندسازی در سوریه بهنوعی با تاریخچه فیلمسازی عمر امیرالای ارتباط پیدا میکند. او یکی از مستندسازان مطرح سوریه است که سال ۲۰۱۰ فوت کرد. البته تقریباً همه فیلمهای او ممنوعیت نمایش داشتند.
تاریخچه مستندسازی در سوریه
دیانا الجیرودی در گفتوگو با زمانه میگوید: “تاریخچه مستندسازی در سوریه سازمان یافته و مشخص نیست. تاریخ مستندسازی بهنوعی با تاریخچه فیلمسازی عمر امیرالای ارتباط پیدا میکند. او یکی از مستندسازان مطرح سوریه است که سال ۲۰۱۰ فوت کرد. صنعت سینما در سوریه در سالهای ۵۰ میلادی شروع شد. در آن زمان فیلمسازان هم فیلم داستانی میساختند و هم مستند. بعدها در سال ۱۳۶۸ عمر امیرلای مستندسازی را ادامه داد و بسیاری از فیلمسازان را تشویق کرد که بیشتر مستند بسازند و نوعی روند آموزشی ایجاد کرد. البته تقریباً همه فیلمهای او ممنوعیت نمایش داشتند. دو فیلم اول او توسط سازمان سینمای دولت تهیه شده بودند، ولی اجازه نمایش نگرفتند. او بعد به فرانسه رفت و آنجا مشغول به تحصیل شد و مدت ۲۰ سال آنجا زندگی کرد.
دیانا الجیرودی: ما در سوریه هیچ بنیاد حمایت از فیلمسازان یا سازمانی نداریم که به ما بودجه بدهد. حتی مدرسه یا دانشگاهی برای آموزش سینما، صدا و تصویر هم نداریم. در سوریه فقط پنج، شش سالن سینمای فعال وجود دارند که آنها هم فقط فیلمهای آمریکایی و مصری نمایش میدهند و نیمی از این سینماها هم متعلق به دولت هستند.
«ان اف او» سازمان اداره و کنترل سینمای سوریه است که وظیفه تولید، پخش، سانسور و نمایش فیلمها و امکانات تکنیکی را برعهده دارد. دوران حکومت حافظ اسد شرایط فیلمسازی بسیار سخت بود. چراکه بیشتر فیلمسازان گرایش به چپ داشتند و این در سیستم اسد بسیار مشکل ایجاد میکرد. آنها مخالف دولت بودند.
سالهای ۶۰ و ۷۰ سینمای سوریه بسیار به مسائل اجتماعی، مردمی و اختلافهای بین اسرائیل و عربها میپرداخت. این نقطه مشترک فیلمسازان مستقل و دولتی بود. ولی زمانی که فیلمسازان مستقل شروع به ساخت فیلم در انتقاد شرایط زندگی و سیاست جاری در سوریه کردند، دولت با آنها برخورد کرد.”
شرایط فعلی مستندسازی در سوریه
این مستندساز زن اهل سوریه شرایط فیلمسازی در سوریه را اصلاً خوب نمیداند: “حتی نسبت به کشورهای منطقه هم وضعیت بدتر است. ما از کشورهایی مثل ایران، ترکیه یا لبنان زیاد نمیدانیم ولی میبینیم که در این کشورها امکانات مالی و غیره برای فیلمسازان مستقل بیشتر است تا در سوریه.
دیانا الجیرودی: در قانون سوریه آمده است که هر فیلمی که ساخته بشود اول باید از زیر دست سانسور بگذرد. اول سناریو بعد روند تولید، دستاندرکاران و فیلم نهایی همه باید از فیلتر سانسور بگذرند.
ما در سوریه هیچ بنیاد حمایت از فیلمسازان یا سازمانی نداریم که به ما بودجه بدهد. حتی مدرسه یا دانشگاهی برای آموزش سینما، صدا و تصویر هم نداریم. در سوریه فقط پنج، شش سالن سینمای فعال وجود دارند که آنها هم فقط فیلمهای آمریکایی و مصری نمایش میدهند و نیمی از این سینماها هم متعلق به دولت هستند.
در قانون سوریه آمده است که هر فیلمی که ساخته بشود اول باید از زیر دست سانسور بگذرد. اول سناریو بعد روند تولید، دستاندرکاران و فیلم نهایی همه باید از فیلتر سانسور بگذرند.”
پس شما چه جوری فیلم میسازید؟
ما فیلمهایمان را بدون تایید سیستم میسازیم.
چگونه فیلمتان را به مردم نشان میدهید؟
این مشکل بزرگی است. به همین خاطر چند مستندساز دور هم جمع شدیم و یک جشنواره مستقل نمایش فیلمهای مستند (
dox-box) را راه انداختیم. اولین جشنواره در مارس ۲۰۰۸ برگزار شد. ما خیلی زحمت کشیدیم که از داخل و خارج از کشور از سازمانهای مستقل و بنیادهای سینمایی کمک مالی بگیریم. آن سال، دمشق، پایتخت فرهنگ بود و این بهانه خوبی بود برای برگزاری چنین جشنوارههای. سال دوم را با نوعی حمایت اخلاقی از طرف وزارت فرهنگ برگزار کردیم.
این جشنواره اولین جشنواره مستقل در تاریخ سوریه بود. ما دائم در تنش به سر میبریم که مبادا جشنواره بسته شود. سال دوم تقریباً داشت بسته میشد.خوشبختانه جشنواره بسیار موفقیتآمیز بود. در تمام نمایشها سالن پر از جمعیت بود.
یکی از کارهای جالب این جشنواره به غیر از نمایش مستند، راهاندازی سیستم رای دادن بود. تماشاگران میتوانستند به فیلم مورد علاقه خودشان رای بدهند و این تنها جایزهای بود که جشنواره به فیلمها میداد. بعد هم مردم و هم رسانهها میگفتند این اولین انتخابات آزاد یا رایگیری در سوریه است. این باعث شد که مردم بیشتر درگیر جشنواره شوند و این جشنواره را به عنوان یک جشنوراه آلترناتیو و متعلق به حاشیهنشینها ببینند.
دیانا الجیرودی: نسل قبلی فیلمسازان که در سالهای ۸۰ در فرانسه و شوروی سابق تحصیل کرده بودند، دانششان را به داخل سوریه آورده بودند و بسیاری از ما از آنها کار یاد گرفتیم و نسل جدید هم یا در آمریکا یا مقدونیه یا ارمنستان تحصیل کردند و یا دورههای کوتاه آموزشی در خارج از سوریه گذراندند.
تقریباً بعد از نمایش هر فیلمی ما جلسه پرسش و پاسخ داشتیم و این بسیار حساسیت ایجاد کرده بود. ما از کارمندان دولت باید و نبایدهایی دریافت میکردیم. با وجود این ما جلساتمان را ادامه دادیم. سوریه سالهاست از همهجا بسته بوده است! حتی مردم با هم ارتباط زیادی نداشتند. به همین خاطر وقتی یک فیلم خارجی نمایش داده میشود، مثلاً مستندی درباره انقلاب بورما یا انقلاب شیلی در دوره پینوشه، مردم احساساتی میشدند، میخندیدند و گریه میکردند. گاهی هم که فیلمساز در جلسات حضور داشت، مردم پرسشهای زیادی داشتند. گاهی هم سئوالات بسیار ابتدایی بودند.
یکی از نمونههای تاثیر این جشنواره روی مردم، نمایش فیلم فریاد بود درباره منطقه “ارتفاعات جولان”، منطقهای که متعلق به سوریه بود، ولی الان در دست حکومت اسرائیل است. وقتی مردم این فیلم را دیدند بسیار شوکه شده بودند، چراکه خیلیها شرایط زندگی مردم آن منطقه را اصلاً نمیدانند. افرادی در این فیلم نسبت به دولت و مردم سوریه انتقاد داشتند که چرا آنها را فراموش کردهاند. این احساسات مردم را بسیار تحریک کرده بود. بسیاری ناراحت بودند که چرا تا به حال چیز زیادی درباره آن منطقه نمیدانستند. بعضیها هم ناراحت بودند که این فیلم و حرفهایش درست نیست و این بحثهای بسیاری را بهوجود آورد. ذهن بعضیها بعد از دیدن این فیلم باز شد که واقعاً شاید خیلی چیزها هست که در مورد کشور شان نمیدانند. به این ترتیب آنها دفعه بعد با ذهن بازتری به دیدن فیلمها مینشستند.
شما گفتید که در سوریه سیستم آموزش سینما وجود ندارد. پس چگونه فیلمسازی یاد میگیرید؟
با انجام دادن و ساختن. نسل قبلی فیلمسازان که در سالهای ۸۰ در فرانسه و شوروی سابق تحصیل کرده بودند، دانششان را به داخل کشور آورده بودند و بسیاری از ما از آنها کار یاد گرفتیم و نسل جدید هم یا در آمریکا یا مقدونیه یا ارمنستان تحصیل کردند و یا دورههای کوتاه آموزشی در خارج از سوریه گذراندند.
در همین زمینه:
اگر میخواهید از طریق فیلمهای مستند، شرایط تاریخی و اجتماعی سوریه را بشناسید میتوانید به پیشنهاد دایان ال جیرونی، فیلم “یک روز معمولی در یک روستای سوریه” یا فیلم “طوفاندریککشوربعثی”ازعمرامیرلایو یا فیلم “قدمبهقدم” ازاسامهمحمد را ببینید.