مونا التهاوی، روزنامهنگار و وبلاگنويس آمريکايی مصریتبار و کارولين سنز، خبرنگار زن شبکه تلويزيونی فرانس۳ در ميدان تحرير قاهره مورد ضرب و شتم و خشونت جنسی قرار گرفتند.
در دو روز گذشته خبرگزاریهای آلمان و فرانسه دو مورد خشونت جنسی عليه زنان روزنامهنگار در قاهره را منتشر کردهاند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، مونا التهاوی روز چهارشنبه به قاهره پرواز کرد و مستقيم به ميدان تحرير رفت تا از نزديک گزارشهايی از درگيریهای اطراف وزارت کشور مصر تهيه کند.
به گفته التهاوی ناگهان صدای تيراندازی بلند شد و وی توسط پليس ضد شورش محاصره گرديد.
اين روزنامهنگار میگويد: “آنها با چماق به دست و سرم کوبيدند و با دست زدن به سينه و بين پاهايم به من حمله جنسی کردند.”
در وزارت کشور وقتی التهاوی مقاومت میکند مأموران موهايش را میکشند و در نهايت او را به پليس نظامی تحويل میدهند. در آنجا نيز دو ساعت چشمهای وی را بسته نگه میدارند.
کارولين سنز، خبرنگار زن شبکه فرانس۳ : ما مورد خشونت گروهی از مردان قرار گرفتيم. آنها مرا کتک زدند و سپس لباسهای من را پاره کردند
التهاوی میگويد بر اثر بدرفتاریهای صورت گرفته بازوی چپ و دست راستاش میشکنند.
اين وبلاگنويس در صفحه توئيتر تصاويری از دستهای گچگرفته خود را منتشر کرده و نوشته است: “دستان من شکستهاند اما روح من نه.”
ظاهرأ دو مليتی بودن او مانع از ادامه آزار و اذيت وی توسط مأموران شده است.
از سوی ديگر خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که در ميدان تحرير کارولين سنز، خبرنگار زن شبکه فرانس۳ بهشدت مورد ضرب و شتم و خشونت جنسی قرار گرفت.
کارولين سنز به همراه فيلمبردار خود صلاح عقربی روز گذشته در حال تهيه گزارشی از تظاهرکنندگان در يکی از خيابانهای منتهی به ساختمان وزارت کشور مصر بودند که درگيریها در اين خيابان شديد شد.
خانم سنز به خبرگزاری فرانسه گفت: “ما در حال فيلمبرداری در خيابان محمد محمود بوديم که از سوی جوانان ۱۴ ـ ۱۵ ساله مورد حمله قرار گرفتيم.”
آنها توسط گروهی از مردان بهزور به سوی ميدان تحرير کشيده شدند.
کارولين سنز گفت: “ما مورد خشونت گروهی از مردان قرار گرفتيم. آنها مرا کتک زدند و سپس لباسهای من را پاره کردند.”
اين روزنامهنگار زن گفت حملهکنندگان به او دست میکشيدند و کلمات رکيک بهکار میبردند.
وی گفت: “چند نفر سعی کردند به من ياری رسانند بدون آنکه دخالت کنند. اين موضوع سه – چهار ساعت طول کشيد و من فکر کردم در حال مرگ هستم.”
صلاح عقربی نيز مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سرانجام روزنامهنگاران مصری به کمک آنها شتافتند.
اين دو روزنامهنگار توانستند به هتل خود بازگردند و مورد مداوا قرار گيرند.
بسياری از زنان از حملههای جنسی متداول در ميدان تحرير قاهره چه از سوی مأموران پليس و چه از سوی تظاهرکنندگان گزارش دادهاند
بسياری از زنان از حملههای جنسی متداول در ميدان تحرير قاهره چه از سوی مأموران پليس و چه از سوی تظاهرکنندگان گزارش دادهاند.
مونا التهاوی میگويد: “آنچه بر من رفت تنها گوشهای کوچک از خشونتی است که مصریها هر روز آن را تحمل میکنند.”
التهاوی میافزايد پيش از آنکه دستگير شود چندين بار در برابر تهاجم مردان ايستاده است.
به گفته وی فضای عمومی در مصر برای زنانی که مقاومت میکنند و از خشونت جنسی سخن میگويند امن نيست.
اين روزنامهنگار مصریتبار میگويد: “اگر انقلاب سياسی موفقيتآميزی میخواهيم، بايد پيش از آن در فرهنگ و جامعه انقلاب ايجاد کنيم.”
مونا التهاوی در نيويورک زندگی میکند و يکی از فعالان مطرح حقوق زنان است.
وی که پيش از اين در يک خبرگزاری فعاليت میکرد کتابهايی در مورد نقش زنان در کشورهای عربی نوشته است و خود را يک مسلمان ليبرال میداند.
التهاوی در گذشته، بهويژه پس از رويداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، گروههای تندروی اسلامی را مورد انتقاد قرار داده است.
وی از پشتيبانان انقلاب مصر و منتقد تند دستگاه نظامی اين کشور است.
مونا التهاوی و کارولين سنز تنها موردهای مربوط به خشونت جنسی در ميدان تحرير قاهره نيستند. پيش از اين در روز ۲۲ بهمنماه سال گذشته، روزی که حسنی مبارک، رهبر سابق مصر استعفای خود را اعلام کرد؛ لارا لوگان، خبرنگار شبکه سیبیاس آمريکا هنگامی که از ميدان تحرير گزارش زنده تهيه میکرد توسط گروهی از مردان جوان محاصره شد و مورد تجاوز قرار گرفت.
لوگان فردای آن روز با نخستين پرواز از قاهره خارج شد و اعلام کرد که ديگر هرگز به مصر بازنخواهد گشت.
او پس از بازگشت به نيويورک بهدليل تجاوز جنسی خشونتبار در بيمارستانی بستری شد.
شما فقط یک لحظه تصورش را بکنید که اسلام ظهور نکرده بود و مصر در همان تمدن عظیمش متحول شده بود. بعد بروید سراغ ایران و تصورش را بکنید که اعراب ایران را تجاوز و عربیزه نکرده بودند و ما اینهمه سید حالا نداشتیم. و در همان تمدن سرشار خودمان متحول شده بودیم، بعد بروید سراغ هند و پاکستان و تصور کنید که اسلام به آنها هم تجاوز نکرده بود و نتیجه بگیرید که طاعون امروز ما چیست و کیست!!!
شهره یک دختر از تهران / 25 November 2011
جمهوری اسلامی در حال صدور قتلهای ذنجیره ای به آذربایجان و تاجیکستان و ازبکستان و حتا گفته می شود هند است. پاکستانیها ازدیر باز قربانی ترورهای کور ایران بوده اند.
کاربر مهمان / 25 November 2011
اینهمه از اسلام است! شما در کجای کشورهای غیر اسلامی اینهمه تجاوز دارید، اصولا تجاوز جنسی در اسلام توسط شخص محمد باب شد،چرا او برای تصرف شهرها از زنها آغاز کرد. در زندانهای حکومت اسلامی در تمامی این سی و سه سال تجاوز سیستماتیک و به فتوا و بفرمان و با تجویز ازاله ی بکارت موجود بود، حتا اصلاحطلبها هم چشمشان را بروی این عمل اسلامی ولی ضد انسانی بستند، حالا اگر چیزکی می گویند برای این است که خودشان هم مورد تجاوز قرار گرفته اند با اینهمه آنها اسلام رحمانی را مطرح می کنند چرا که این رحمت بین خودشان فقط برقرار می شود. این آیه قرآن است که می گوید با دیگران شدید و متجاوز باشید و رحمانی بین خودتان. حتا آن اسلامی را که سید ابراهیم نبوی و کدیور و مهاجرانی و اشکوری و حتا موسوی هم تجویز می کنند اسلام رحما بینهم است البته این من نیستم که می گویم این قرآن است که می گوید: اشدأ علی الکفار و رحمأ بینهم ، قرآن حتا رحمانی بودن بین خودی ها را هم مشروط می کند به بعد از تجاوز و بعد از شدت عمل و بعد از خشونت و بعد از کشتار دیگران، یعنی اول حتا رمانی بودن بین خودیها هم مطرح نیست، بعد از آنی که شدت عمل و تجاوز و کشتار و سرکوب و شکنجه و… شد و همه کشته و سرکوب و خارج از موجودیت شدند آنوقت رحما بینهم امکان دارد. والسلام. دوستان باید مردم عادی را آگاه کنند.
رزمجو از اصفهان / 25 November 2011
عزیزان هم وطن، در این که دین باید از حکومت جدا شود شکی نیست. اما اگر قبل از ورود اسلام به این کشورها (مصر و ایران) مشکلی وجود نداشت، چگونه اسلام توسط اعراب نادان و بیابان زده وارد شد؟چرا مردم پذیرفتند اسلام را؟حاکمیت به به و چه چه قبل از اسلام با آن همه کفایت که می گویید چگونه از ورود اسلام به کشورشان درماندند؟ این نشانه اوج ذلت ایرانیان و مصریان نیست؟
همه چیز را گردن اعراب و اسلام نیندازید، مشکل ما فراتر از دین بود و هست، فرهنـــــــــــگ.
از اواخر دوره هخامنشیان ایران رو به سرازیری حرکت کرد، دروغ باب شد و …
فساد حکومت ها و آخوندها که خدمتگذاران قدرت بودند (زرتشتی قبل از اسلام، و مسلمان پس از اسلام) تاریخ پر فراز و نشیبی را برای ایران رقم زد.
از ماست که بر ماست، دین بهانست. اسلام را نه، دین را کلا سر ببریم، دینی می سازیم به نام بی دینی و چنان متعصب می شویم به دین جدید که خون ها خواهیم ریخت.
بهنام / 26 November 2011
اینها همان طرفداران “آرام و دور از خشونت” میدان تحریر هستند که تا پریروز همه رسانه های غربی پیزور لای پالانشان می تپاندند. حالا که مخالف ادامه حکومت نظامی مورد تایید آمریکا شده اند یک شبه می شوند متجاوز و زن آزار و هزار تا چیز دیگر!
بهمن / 26 November 2011
کاش یک فسیل باستانی بودم و مغزم با جسمم هماهنگ بود
کاش یک فسیل بودم
یک فسیل باستانی
یک فسیل
کاربر مهمان / 26 November 2011