روز دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ (۲۱ نوامبر ۲۰۱۱)، ویدئویی همراه با تعدادی عکس و خبر در فضای مجازی پخش شد که از لحظه هجوم ماموران دادستانی تهران به ساختمان موسسه روزنامه ایران گزارش میداد.
در قسمتی از این فیلم شاهدیم که عدهای پشت یک در بسته جمع شدهاند و از هجوم عدهای دیگر جلوگیری میکنند. کمی بعد آنها فریاد “حیدر! حیدر!” سر میدهند. سایتهای خبری از جمله به نقل از دادستانی تهران از این واقعه به عنوان اقدامی برای دستگیری علیاکبر جوانفکر، مدیرخبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی و مشاور محمود احمدینژاد نام بردند. میعاد صادقی، مدیر روابط عمومی روزنامه ایران به رادیو زمانه میگوید: “حکمی بود که آنها میخواستند اجرا کنند ولی شما بهتر است به روزنامه ایران مراجعه کنید. ما متن اتفاقهای اخیر را به طور کامل در صفحه سه توضیح دادهایم. همینطور توضیح تیتر سفید هم کنارش هست.”
روز سهشنبه ۳۱ آبانماه (۲۲ نوامبر) روزنامه ایران در صفحه اول، بخش تیتر اصلی را خالی گذاشت. تنها در صفحه سوم با تیتر کوچک “دیگه چه خبر”، به توضیح چگونگی هجوم عوامل دادستانی به این موسسسه پس از نشست خبری علیاکبر جوانفکر، پرداخت و آنها را “نیروهای علامت سئوال و علامت تعجب (؟!)” خطاب کرد.
در این متن آمده بود: “بیش از ۸۰ نفر که بعضاً به سلاحهای سرد و گرم مجهز بودند به تحریریه روزنامههای، دیلی، الوفاق، ورزشی و شبکه یورش بردند و با فحاشیهای رکیک به خبرنگاران، تعداد ۳۷ نفر از آنان به همراه چند تن از پرسنل خدمات مؤسسه را بازداشت کردند.” در این متن کوتاه همچنین بر “تعرض” نسبت به عکس آیتالله خمینی و ضرب و شتم و مصدوم شدن چندتن از خبرنگاران اشاره شده است.
وبسایت خبرگزاری دانشجویان ایران خبر داد که عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، علت این اقدام را مصاحبه علیاکبر جوانفکر با روزنامه اعتماد اعلام کرده است که روز شنبه گذشته منتشر شد. این مصاحبه در آخرین شماره روزنامه اعتماد چاپ شد و آقای جوانفکر در آن اقدامات برخی مسئولان ازجمله غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل کشور و همچنین مقامهای ابلاغکننده فرمان آیتالله علی خامنهای در مورد ابقای وزیر اطلاعات در فروردین ماه گذشته را به تندی مورد انتقاد قرار داده بود. این مصاحبه دلیلی برای توقیف روزنامه اعتماد.ملی شد.
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، درتوضیح چگونگی بازداشت آقای جوانفکر در پیوند با مصاحبه با روزنامه اعتماد، گفته است: “اطلاع حاصل شد که مشارالیه قصد دارد روز دوشنبه هم با برگزاری نشستی مطبوعاتی این اظهارات را تکرار کند. در اجرای قانون، دوتن از نمایندگان دادستان به محل مصاحبه مطبوعاتی وی اعزام شدند و پس از استماع اظهارات آقای جوانفکر و انعکاس به دادستانی تهران مقرر شد نامبرده به دادسرا معرفی شود.” آقای دولتآبادی همچنین اظهار تاسف کرده است از اینکه کارکنان روزنامه با ماموران دادستانی همکاری نکردهاند.
روزنامه ایران در توضیح امروز خود اشاره کرد که جلوگیری خبرنگاران از دستگیری آقای جوانفکر به این دلیل بوده است که عوامل دادستانی حکمی مبنی بر بازداشت وی ارائه نکرده بودند. این روزنامه همچنین با تاکید بر اینکه روز دوشنبه مدیر مسئول و ۳۹ تن از خبرنگاران و کارکنان روزنامه ایران بازداشت شدند، نوشته است: “از آنجا که میل به تشویش اذهان عمومی نبوده و در برابر مسئولیت اجتماعی خود در قبال مردم نیز احساس تعهد میکند، لذا بخش سفیدخوانیروزنامه را به یادآوری این ماجرا اختصاص داده با این امید که هرگز چنین حادثه تاسفباری تکرار نگردد.”
“سفیدخوانیها” و “کمگوییها”- به قول روزنامه ایران- میتواند به تهدید دادستان تهران مربوط باشد. او در گفتوگویی با وبسایت خبرگزاری دانشجویان ایران گفته بود: “هرگونه اعتراض نسبت به صدور آرای قضایی باید از طریق مجاری قانونی پیگیری شود و نسبت به تکرار اعتراضات و اظهارات مشابه که موجب تحریک جامعه و برهم خوردن فضای آرام سیاسی کشور شود هشدار میدهیم.”
آقای صادقی، مدیر روابط عمومی روزنامه ایران در مورد وضعیت خبرنگاران بازداشت شده میگوید: “همه آزاد شدند و الان دیگر مشکلی نداریم و از طریق مراجع ذیصلاح پیگیری لازم انجام میشود. هم از طریق مراجع قضایی و هم از طریق مجمع دولت روال قانونی را دنبال میکنیم. روزنامه ایران هم همچنان به کارش ادامه خواهد داد.”
در عالم سیاست،برای مخالفین یک رژیم، هیچ چیزی خوشحال کنندهتر از این نیست که افرادی را دید که دیروز آش تهمت، حذف فیزیکی دیگران ،سانسور و جعل واقعیت برای دیگران میپختند و امروز ، همان آش بزور بخودشان خورانده میشود. ملی- مذهبی ها، اصلاحطلبان، مجاهدین انقلاب اسلامی، باند کوتولههای سیاسی احمدینژاد و… نمونههای بارزی از تراژدیها و کمدیهای بازار بلبشوی سیاسی ایران هستند ((=:
ایراندوست / 24 November 2011
واقعیت اینستکه در هم اوردی و جنگ صاحبان قدرت برادران لاریجانی و یک بخش از بیت رهبری از محمود احمدی نژاد شکست خوردند زیرا مامورین دادسرا باهمراهی حراست و مامورین امنیتی مستقر در دستگاه قضا و پلیس اجرای احکام برای دستگیری جوانفکر اقدام کردند که با مقاومت کارکنان روزنامه مواجه شدند و سپس از نیروی امداد پلیس کمک خواستند که ویدئو ها نشان از گسترگی این هجوم را دارد تا توانستند به جوانفکر دستبند بزنند انگاه رئیس جمهور بصحنه امد وجوانفکر ازاد شد ومامورین بجای جوانفکر کارکنان روزنامه را دستگیر کردند و با خود بردند که انها هم تا شب ازاد شدند
مسلم است که با ورود احمدی نژاد ودخالت در موضوع حکم رهبری را لازم داشت تا جوانفکر بزندان برده نشود واین حکم نه از سر محبت که از نا چاری صادرشد
رهبری برای نشان دادن عادی داخل حکومت همچنان هزینه میپردازد ودر واقع باج میدهد و احمدی نژاد که کاملا به اوضاع مسلط است از این موقعیت که در واقع ضعف نظام است سود کامل را میبرد
اگر 6 ماه قبل که اختلافات افتابی شده بود مجلس با یک قیام و قعود مثل همانکاری را که با بنی صدر کردند رئیس جمهور عزل شده بود با یک هفته سرو صدا ها میخوابید احمدی نژاد هم ساکن سوریه و یا ونزوئلا شده بود و و قالیباف هم از شهرداری به پاستور رفته بود ولی حالا بقول رفسنجانی این احمدی نژاد است که خاکریز ها را یکی پس از دیگری فتح میکند جبهه پایداری را در مقابل اصول گرایان راه اندازی کرده است تمام استانداران را با رهنمودهای تازه برگزیده دقیقا همانکاری که رفسنجانی در مقام عضو یت شورا ی انقلاب ومعاونت وزارت کشور انجام داد وتوانست اکثریت مجلس اول را به طرفداران گروه خود و بهشتی متمایل کند و نیرو های دیگر مخصوصا بازرگان را بحاشیه براند
عکس العمل قوه فضائیه و تشکیل ستاد پیش گیری جرم که با اژه ای و ذوالقدر که هم نیروهای امنیتی ضد احمدی نژاد را شامل شود و هم قسمتی از سپاه پاسداران را به مصاف این انتخابات ببرد بیحاصل است زیرا اگر اغلام کنند که در انتخابات تخلف شده است ابروی رهبری را میبرند چون او انجام سالیانه انتخابات مختلف را دلیل ازادی و مردمی نظام قلمداد میکند ودر انتخا بات 88 هم دلیل عدم وارسی انتخابات را سلامت ان میدانست وبران پای میفشرد حال چنانکه در انتخابات پیش رو یک قوه دیگر اعلام تقلب کند وبخواهد منتخبین را که در هر صورت از صافی شورای نگهبان رد شده اند متخلف بخواند مشکل خواهد داشت
پیروز احمدی نژاد است که پولها رابین دوندگان پشت ماشینش و یا نویسندگان نامه پخش کرده است و در حاشیه شهرهای بزرگ و دهات نیروی مردمی گرداورده است
صورت مساله ناخوانا است وانهائی هم قضیه را میخواهند راست و ریس کنند لکنت دارند
انتخابات رااقایان کنی و یزدی دارند مدیریت میکنند که سابقه خوبی در این حوزه ها ندارند فراموش نمیشود که اقای کنی در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری گفت نظر رهبری با اقای ناطق است ولی خاتمی سه برابر رای اورد
اقای یزدی هم در دوره سوم مجلس با اینکه نایب رئیس مجلس دوم بود رای نیاورد ودیگر بمجلس نرفت حالا این دو پیرمرد که بسختی راه میروند چگونه میخواهند احمدی نژاد را کنا ربزنند بخصوص که اگر قرار باشد رئیس جمهور و یا نخست وزیر منتخب مجلسی باشد که احمدی نژاد انرا ساخته است
شاید داریم به دموکراسی نزدیک میشویم چون تعادل قدرت درسطح بالای نظام بر قرار شده است کسی به حرف رهبر گوش نمیکند رئیس جمهور در شرائط بی وزنی اخرین تلاشهایش را زور میزند مجلس پرونده های تخلف را به قوه قضائیه میفرستد و بجای انکه بدون نوبت رسیدگی شود ببایگانی منتقل میگردد قوه قضائیه و نیروی انتظامی و امنیتی از اجرای احکام دادگاه باز میمانند رفسنجانی از ریاست خبرگان عزل میشود و در اسفند ماه هم منتظر پایان مجلس تشخیص مصلحت است ولی در هر حال جاسبی را در ریاست دانشگاه ازاد نگاه میدارد که حسرت ان در دل رئیس جمهور است بیشتر وزرای کابینه سیاست های دیکته شده خودشان را دارند وکاری به دولت ومجلس ندارند وما تماشاچی هستیم البته فقط برای چند ماه
کاربر مهمان / 24 November 2011