بهداد بردبار- سارا شاد – یک زن جوان مصری در اقدامی اعتراضی، عکسهای برهنه خود و دوست پسرش را در وبلاگش منتشر کرد. این وبلاگ در روزهای گذشته هزاران بازدیدکننده داشت به گونهای که تعداد بازدیدکنندگان آن در هر ثانیه به سه نفر رسید و باعث شد این اقدام به یک جنجال رسانهای بیانجامد.
علیا ماجده المهدی، دختر انقلابی مصری نخستین زنی نیست که از “برهنگی اندام” برای مبارزه با خشونت بهره گرفته است. پیش از این زنان یمنی پس از ماهها سرکوب دولتی علیعبدالله صالح، چادرهای خود را سوزاندند تا نسبت به خشونت حاکم اعتراض کنند. حرکت نمادین آنها بر اساس یک سنت قدیمی صورت گرفت که در آن زنان عرب، چادرهای خود را آتش میزدند تا به این وسیله از مردان بخواهند به جنگ افروزی پایان دهند.
اما بسیار پیش از این یعنی در قرن یازدهم میلادی، بانو گودیوا، همسر دوک کاونتری در اعتراض به مالیاتهای سنگینی که همسرش بر مردم فقیر شهر وضع کرده بود برهنه شد و روی اسب نشست. و این چیزی نبود جز خواسته دوک. او برای کاهش مالیاتها، شرطی تعیین کرده بود که بانو گودیوا نتواند انجام دهد. با اینهمه گودیوا بر خلاف تصور همسرش این کار را کرد هرچند با حرکتی آمیخته به شرم و در حالی که سینههای خود را با گیسوانش پوشانده بود. همان وقت مردم شهر به احترام او در خانهها ماندند و در و پنجرهها را بستند تا با گودیوای فداکار و شرمگین همراهی کنند.
اما این واکنشها در برابر علیا، دختر بیست ساله مصری نه به بستن در خانهها و پنجرهها نزدیک است و نه به همراهی و همدلی عمومی. شاید از این جهت که این بار یک زن نه از موضع وابسته به “قدرت” بلکه از موضع یک مبارز و منتقد در اعتراض به جامعهای خشن، مردسالار، تبعیض گرا، نژادپرست و مملو از آزار جنسی برهنه شده و به انتشار عکسهای خود در اینترنت اقدام کرده است. آن هم در جامعهای که هنوز بوسههای زن و مرد در فضاهای عمومی، یک “تابوی فرهنگی” است. جامعهای که حتی پس از انقلاب اخیر هم نتوانسته برای زنان بستری مناسب فراهم آورد برای گام برداشتن به سوی برابریهای جنسیتی.
تن ابزار اعتراض
اگر زنان یمنی فقط چادرهای خود را از سر کندند تا از مردان(صاحبان قدرت) برای پایان دادن به خشونت درخواست کنند؛ علیا تن خود را که البته به طور کامل برهنه هم نیست – پوشیده با جوراب و کفش – نه برای تهدید و ارائه درخواست که برای نشان دادن حقانیت آزادی بیان در یک شبکه اطلاع رسانی منتشر کرده و مخاطبان او نه فقط مردهای مصری بلکه مردمی هستند که این دختر بیست ساله خطاب به آنها در وبلاگش مینویسد: “این اعتراضی است برای فقدان آزادی بیان در مصر زیرا برهنگی میتواند «واقعیت عریان» را به نمایش بگذارد.”
اگرچه او نخستین زنی نیست که در مصر به وضعیت خشونت علیه زنان در جامعهاش اعتراض کرده؛ پیش از این نیز گروهی از وبلاگ نویسان مصری در اعتراض به آزارهای خیابانی علیه زنان مصری به انتشار انبوهی از مطالب دست زدند. با این همه موج آن اعتراضها تا حدی شدید نبود که بتواند از رفتار تحقیرآمیز نیروهای امنیتی مصر با زنان بکاهد. در جریان انقلاب مصر، نیروهای پلیس دختران بازداشت شده را به زور معاینه میکردند تا بدانند آیا باکره هستند یا نه؛ اقدامی که از جانب سازمان عفو بین الملل نوعی شکنجه محسوب شد.
حالا این علیا ماجده المهدی است که جریان تازهای از اعتراضها را علیه خشونت زنان در مصر به راه انداخته تا جایی که هزاران دختر از کشورهای گوناگون گفتهاند که از الگوی او پیروی خواهند کرد. بسیاری از آنها با شعار “ما همه علیا” هستیم، عکسهای خود را برهنه در تویتر و فیس بوک منتشر کردهاند.
اما به نظر میرسد شدیدترین موضعگیری در برابر این حرکت علیا از جانب اسلامگرایان مصری صورت گرفته باشد. هم آنهایی که خواستار اجرای شریعت اسلام هستند این بار در مقابل یک زن بیست ساله که سابقه مبارزه و عضویت در جنبش شش آوریل را نیز دارد. آنها موضع شدید گرفتهاند و او را مستحق اجرای حد شرعی میدانند.
تا جایی که اعضای جنبش “شش آوریل” عضویت علیا را در این گروه منکر شده و بر این مساله اصرار دارند که جنبش آنها هیچ عضوی ندارد که به چنین رفتارهای شنیعی دست بزند. آنها همچنین مدعیاند که منتسب کردن علیا به جنبش شش آوریل، یک توطئه است بر همین اساس از عضویت او در جنبش خودشان اعلام برائت میکنند.
ظاهرآ واکنش اسلامگرایان به این حرکت اعتراضی، خشمگینامه بوده به گونهای که آنها نسبت به الگوی رفتاری احتمالی زنان در آینده مصر از حالا ابزار نگرانی میکنند و میکوشند به افکار عمومی جامعه درباره روی کار آمدن سکولارها و ترویج رفتارهای مشابه با حرکت اعتراضی علیا هشدار بدهند.
از سوی دیگر احزاب سکولار نیز نگران واکنش احتمالی رای دهندگان در انتخابات بعدی مصر هستند که شاید به دلیل افکار سنتی اکثریت مردم به نفع اسلامگرایان نتیجه دهد.
در چنین شرایطی است که علیا برهنه ایستاده است و به دوربین زل میزند. انگار که به مخاطب خود میخواهد بگوید: همین بود! این همه قوانین سختگیرانه و فشار برای مخفی کردن همین اندامی که الان میبینی؟ او نه تنها همچون گودیوا از برهنه کردن اندام خود شرمگین نیست، بلکه میخواهد برچسب “شرمگاه” را نیز که در برخی فرهنگها به “اندام جنسی زن” نسبت میدهند بیاعتبار سازد.
علیا شاید یک فمینیست، یک فیلسوف و یک تئوریسین سیاسی نباشد، اما بدون شک یک “مبارز” است که در معمولیترین و عادیترین حالت وجودی خود به اعتراض با خشونتی دست میزند که نه فقط از سوی اسلامگرایان، بلکه به شیوههای مختلف از سوی واپسگرایان فرهنگی علیه زنان جامعه اعمال میشود.
پانویس:
در مورد افسانه گویدیوا به اینجا مراجعه کنید.
برهنه کردن یک انسان چه زن و چه مرد، بی آبرو کردن است. این مسئله به صورت ضربالمثل در زبانهای مختلف دنیا وجود دارد. لخت کردن کسی به معنای گرفتن همه جیز اوست. حالا کجای این مسئله انقلاب محسوب میشود شاید بتوان آنرا با مراجعه به میمونهای آمازون سوال کرد که انقلابی بودنشان در زمینۀ تابو شکنی ریشه ای تاریخی دارد
حامد / 20 November 2011
حامد جان این لباس ها همه ابزار جنایت و خیانت و تزویر و ریای اخوندها و مذاهب است. پیغمبران فقط برای ابزاری کردن انسان آمده اند. هرزت محمد خودش یک دختر پنج ساله را در پنجاه و نه سالگی لخت کرد و در شصت و سه سالگی که آن بچه هنوز هر و بر جنسی را نمی دانست به او تجاوز کرد و بعد هم آیه نازل کرد که بچه نه ساله قمری بالغ است و برای لذت خوب است. اگر بقول آخوندان به این بچه در پنج سالگی هم تجاوز کرده بود باز می گفت بلوغ دختران در پنج سالگی اتفاق می افتد، حالا برادر ما که از آنجای مادرنمان خارج می شویم مگر پوشش داریم که حالا بگوییم لباس حتما واجب است؟؟ نه برادر، اینطور نیست!!
Anonymous / 20 November 2011
رادیو زمانه چه لذتی برده از این خبر. تا به حال چندین مطلب و مصاحبه و خبر و کاریکاتور از این موضوع منتشر کرده اید. این خیلی گویاست.
کاربر مهمان / 21 November 2011
واقعا زیبا بود. سایت رادیو زمانه، شایسته دریافت برترین جایزهاست. در همینجا از طرف خودمان، مدال شایستگی را به شما و نویسندگان ارزشمندتان تقدیم می کنیم.
باکرگی ممنوع / 20 November 2011
“اما این واکنشها در برابر علیا، دختر بیست ساله مصری نه به بستن در خانهها و پنجرهها نزدیک است و نه به همراهی و همدلی عمومی. شاید از این جهت که این بار یک زن نه از موضع وابسته به “قدرت” بلکه از موضع یک مبارز و منتقد در اعتراض به جامعهای خشن، مردسالار، تبعیض گرا، نژادپرست و مملو از آزار جنسی برهنه شده و به انتشار عکسهای خود در اینترنت اقدام کرده است.”
نه خیر عزیزم از این جهت که دیگه در این زمانه برهنه شدن شرم آور نیست نه برای خود فرد و نه برای جامعه. اکثر قریب به اتفاق بازدید کننده ها هم تنها برای دیدن اندام برهنه یک دختر معمولی (و نه یک پورن استار) به وبلاگش سر زده اند. این ما هستیم که در حال تحلیل و شاخ و برگ دادن به یک قضیه ساده هستیم. شخصی به هر دلیل (تمایلات جنسی، اعتقاد به نودیسم، مشهور شدن یا …) تمایل به برهنه شدن در مقابل دیگران داشته و عکسهای خود را منتشر کرده. به آن برچسب مبارزه زده در حالیکه خودش هم نمی داند چگونه این کار او مبارزه به حساب می آید و اکنون صدها نفر باصطلاح روشنفکر در حال تحلیل و آنالیز این حرکت هستند. هزاران نفر دیگر هم که تمایلات مشابه دارند فرصت را مناسب دیده اند برای رسیدن به خواسته شان. من کاری ندارم که برهنگی واقعا شرم آور و غیر عادی است یا طبیعی و عادی. چیزی که می گویم این است که کار این دختر در نهایت تنها شکستن تابوی برهنگی در جوامع محافظه کار است و به هیچ وجه نه باعث بالا رفتن فهم و درک مردم مصر یا نقاط دیگر دنیا می شود، نه باعث برابری جنسیتی و نه باعث آزادی مردم از چنگال دیکتاتورها. هزاران انسان دیگر هستند که جانشان را برای این اهداف به خظر انداخته اند و زندگیشان را برای رسیدن به این اهداف نابود کرده اند ولی نه کسی آنها را می شناسد، نه مجله ای با آنها مصاحبه ای می کند، نه کسی از آنها تقدیر می کند و عمل آنها را افتخار آمیز می نامد.
کاربر مهمان / 20 November 2011
این مطلب چه چیز خاصی داشته که دو نفره نوشتیدش ؟! :)
کاربر مهمان / 21 November 2011
ظاهرأ دست اندرکاران رادیو زمانه از این اقدام که صدها هزار نمونه آن در فیس بوک موجود
می باشد باعث تعجب شده.
فکر کنم که رادیو زمانه یک شعبه هم در مدینه منوره دارد.
من هم می خواهم به اعتراض از سانسورهای رادیو زمانه یک عکس لختی منتشر کنم.
دوربینم خرابه وقتی منثظرم که تحویلم بدهند.
عادل
adel / 21 November 2011
مطلب خوبی بود. سپاس در این باره من هم مطلبی نوشتم به نام:«برهنهگی در یادداشتهای زنی سرکش» و از موضع نظاممردسالارانه و تملکطلبانه به موضوع نگاه کردم. قسمتی از متن چنین است:
… در تاریخ چند هزار سالهی مرد سالاری همیشه زنان به عناوین مختلف مورد خرید و فروش قرار گرفته اند. به عنوان برده، کنیز، زن عقدی، زن صیغهیی و روسپی و فاحشه و تنفروش. چیزی که در تمام اینها مشترک است مالکیت مردان بر جسم و روح زنان است. مهم نیست زنان خود را بر سفرهی عقد به فروش بگذارند یا در کنار خیابان یا در خانههای عفاف، معاملهیی در جریان است و خرید و فروشی. مشتری باید جنس را ببیند تا پسند کند و از همین جاست که یکنظر حلال است و عکسهای پورنو معنا پیدا میکند. اما علیا کار دیگری کرده است…
مصطفا / 22 November 2011
به نظر من این حرکت انقلابی در انقلاب بود چون بیداری رو برای زنان ترویج داده وبه همه از جمله همین افراطیون راه درست اندیشیدن رو نشان داد چون همه قوانین در محدود سازی چه در اندیشه و چه در پوشش زاییده یک ذهن بیمار هست حالا اون ذهن متعلق به هر کی میخواد باشه
الیار / 22 November 2011
با سلام و خسته نباشید
این صفحه در فیس بوک برای حمایت از علیا ماجده درست شده است.
http://www.facebook.com/event.php?eid=178997422189745
کاربر مهمان / 22 November 2011
چه بگويمت كه ” ديوانگان را فقط ديوانگان مي فهمند”
آخه اي كاربر مهمان 18:09. روز يكشنبه و حامدخان و الیار ميرزا تو از آزادي ، رها شدن ، از خود بودن ، از بيزار متنفر بودن بعنوان يك شي ء و كالاي جنسي چه مي فهمي ؟!!!
بايد بگويم دست مريزاد آقاي بهداد بردبارو خانم سارا شاد .
اين خانم عليا ماجده واقعا مبارز است .
من اين دلق ملمع را بخواهم سوختن روزي كه به كوي ميفروشانش به جامي برنمي گيرند
اخه عزيزم ” آبرو ” به چه دردي مي خورد كه وسيله توسري خوردن آدم باشد .
آخه زيبايي طاووس به چه در دي مي خورد وقتي باعث جانش مي شود.
به سنگ گفتند : كه قرار است از تو پيكر خدا را درست كنند .
گفت : فريب دادن بس است ، بس
مي خواهم پله اي باشم كه زير پاي بچه اي باشم هنگامي كه مي خواهد وارد مدرسه شود. ترجمه از شعر كوردي شاعر نامي كورد شيركو بيكس
زنان را به همين حقه مثل كوفته قلقلي (دلمه پوشاندند) كه آري نجابت زن در حجاب اوست و مرواريد زماني با ارزش است كه در صدف نهان باشد.
آقا شما را به خير و مارا به سلامت
از طلا گشتن پشيمان گشته ايم مرحمت فرموده ما را به مس برگردانيد
ابراهيم / 22 November 2011
این شاید پنجاهمن مطلب رادیو زمانه در این مورد باشد. شما راستی در چه گروه سنی هستید؟ انگار در رادیوزمانه میانگین سنی 17 سال است و همه هنوز درگیر هورمونهای دوران بلوغشان هستند.
بهمن / 22 November 2011
با سلام خدمت تمام دوستان علاقمند به این موضوع.
خواهشمندم مقاله هوشمندانه آقای نوید یوسفیان را در سایت مردمک www.mardomak.org را مطالعه بفرمایید واقعا مطلب مفیدی است. حداقل از جانب من. بهر حال ضرری ندارد. وقت زیادی هم نمی گیرد
موفق باشید.
نوید رازقی، دانش آموخته رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران
نوید رازقی / 22 November 2011
ابراهیم تو هم دنیایی داری واسه خودت. دلم برات میسوزه. تو هم یه روز بزرگ میشی میفهمی چی دور و ورت می گذره. فعلا تو خیالات خودت خوش باش.
مسیح / 22 November 2011
آقاي مسیح عزيز همانطور كه گفتم ديوانگان را فقط ديوانگان مي فهمند من از دنيايي مي آيم كه با دنياي فعلي تو خيلي بيگانه است . به قول حافظ كه اي بلند شاهباز صدره نشين نشيمنگه تو نه اين كنج محنت آباد است . تورا از كنگره عرش مي زنند صفير ندانمت كه در اين دامگه چه افتاده است. آري من به حال خودم تاسف مي خورم كه در جامعه اي زندگي مي كنم كه خيلي از من دورند .ولي ناچارم تحملشان كنم .كاش درد من مثل درد كساني بود كه با جزاميان زندگي مي كنند اما اين قبيله كه من مي شناسم سرو كله زدن باهاشان از صدها جزامي بد تراست . قبيله اي كه من ميشناسم امام زمان نمي تواندا آنهارا از خواب "امام زماني" بيدار كند !!!!!!! اري بهمن گرامي نمي دانم آيا تا بحال عاشق شده اي ؟ تابحال ديوانه شده اي ؟ تفاوت من و شما در اين است كه شما به اين زندان عادت كرده اي و آرزويي ديگر نداري ؟ و فكر مي كني كه بجز زندان جاي ديگري نيست ؟
ابراهيم / 23 November 2011
نويد جان دستت درد نكند مرا به فكر انداخت
ابراهيم / 23 November 2011
اگر برهنه گی تمدن است پس حیوانات متمدن ترند !!
و اگر پشم و مو نشانه پرهیز گاری است پس باسن ” بز ” از همه با تقوا تر است .
لباس یک نماد است و معرف شخصیت و نشان دهنده عقائد انسان است .
انسان ها در انتخاب عقیده آزادند .
تحمیل لباس (حجاب) بعنوان یونیفرم جهت نشان دادن قدرت حاکمیت ،دیکتاتوری و استبداد محسوب میشود.
کاربر مهمان / 29 November 2011