شهزاده سمرقندی – کامیار عابدی، استاد زبان فارسی در دانشگاه اوساکا، یکی از بزرگ‌ترین شهر های ژاپن است.آقای عابدی علاقه زیادی به گسترش زبان و ادبیات فارسی دارد و حدود سه سال است که به گروهی از دانشجویان ژاپنی زبان فارسی میآموزاند. 

 
 
در گفت‌وگو با این استاد دانشگاه، از او درباره تجربه‌هایی که دارد و نشست و برخاست‌هایش با مردم ژاپنی جویا شدم و از این که زبان و ادبیات فارسی تا چه حد در بین جوانان ژاپنی شناخته شده است.
 
کامیار عابدی: هرسال حدود بیست نفر دانشجو وارد رشته زبان فاسی میشوند و این دانشجویان در مدت چهار، پنج سال یا گاهی اوقات شش‌سال این رشته را به پایان می‌رسانند. به‌طور متوسط در هر سال حدود شصت یا هفتاد نفر دانشجو در کلاس‌های مختلف از سال‌های اول تا سال‌های آخر درس میخوانند.
 
بعد از ختم دانشگاه و تحصیل در رشته زبان فارسی این دانشجویان معمولا به چه کارهای مشغول می‌شوند؟
 
بعد از پایان تحصیل در دانشگاه به دلیل این که امکان کار در رشته‌های مرتبط با زبان فارسی برای‌شان فراهم نیست، بیشتر این دانشجویان در رشته‌های غیر مرتبط با زبان فارسی مشغول کار میشوند. تعداد کمی در حد سه یا چهارنفر کمتر یا بیشتر ممکن است کاری پیدا کنند که به‌نوعی در پیوند با زبان فارسی باشد.
 
آشنایی با ادبیات فارسی در شهر اوساکا در چه حد است؟ برای مثال، دانشجویان شما آیا علاقه‌ای به ادبیات فارسی نشان می‌دهند؟
 
آشنایی با ادبیات فارسی در ژاپن خیلی گسترده نیست. در حدی البته با ادبیات فارسی هم آشنایی وجود دارد. چون بعضی از مراحل پژوهشی، به نوعی مرتبط با ایران یا آسیای مرکزی و خاورمیانه و به نوعی آمیخته با تاریخ مناطق اطراف ادبیات فارسی است. در طول این صدسال اخیر، یعنی قرن بیستم به نوعی بخش‌هایی از ادبیات فارسی، چه از طریق زبان فارسی چه از طریق زبان‌های واسطه، مثل انگلیسی، فرانسه، آلمانی و زبان‌های دیگر به زبان ژاپنی ترجمه شده است.
 
 
کامیار عابدی:  برخی از دانشجو های ژاپنی که وضع مالی نسبتاً خوبی دارند هر سال به ایران می‌روند. سعی می‌کنند از این طریق زبان فارسی‌شان را تکمیل کنند. در مجموع اشتیاق دانشجویان رشته زبان فارسی نسبت به زبان فارسی و سفر به ایران زیاد است.
 
ما مردم ژاپن را به عنوان مردمان سفردوست و جهانگرد می‌شناسیم و حتماً علاقه زیادی دارند که به ایران هم سفر کنند و از گوشه و کنارهای آن سر دربیاورند و عکس بگیرند. از دانشجویان خودتان بگویید. آیا علاقه‌ای دارند که به ایران سفر کنند؟
 
بله، برخی از دانشجو های ژاپنی که وضع مالی نسبتاً خوبی دارند هر سال به ایران می‌روند. بعضی‌های دیگر دوره‌های خیلی کوتاه و بعضی دیگر برای دوره‌های بلندمدت و با هدف تکمیل زبان فارسی به ایران سفر می‌کنند. سعی می‌کنند از این طریق زبان فارسی‌شان را تکمیل کنند. در مجموع اشتیاق دانشجویان رشته زبان فارسی نسبت به زبان فارسی و سفر به ایران زیاد است. سفر به افغانستان هم همینطور. با وجود این که آنجا شرایط جنگی دارد به آنجا هم سفر می‌کنند. بعضی از دانشجویان به تاجیکستان و دانشجویانی هم داشتیم که حتی به ازبکستان هم سفر کرده بودند. این دانشجویان می‌روند و از نزدیک با زبان فارسی آشنا می شوند.
 
علاقه ژاپنی‌ها به سفر آنقدر زیاد است که تبدیل به بخشی از فرهنگ شان شده. به نظر شما این عادت بین ژاپنی‌ها از قدیم بوده یا یک پدیده و رفتار جدید در تاریخ ژاپنی‌هاست؟
 
به نظرم این علاقه زیاد ژاپنی‌ها به سفر در دوره مدرن بیشتر شده باشد. در طول یک‌صد سال اخیر اشتیاق ژاپنی‌ها برای شناخت فرهنگ‌های دیگر خیلی بیشتر شده است. شاید به این دلیل که کوشش کرده‌اند که جهان را بیشتر بشناسند. فکر می‌کنم در ادوار کهن‌تر احتمالاً کمتر بوده است، اما خیلی مطمئن نیستم. حداقل راجع به ایران می‌شود گفت که در طول این صد ساله تعداد سفرنامه‌هایی که ژاپنی‌ها درباره ایران و درباره قلمرو زبان فارسی نوشته‌اند قابل مقایسه با دوره‌های قدیم نیست.
 
ژاپنی‌ها با این که جهان‌گشته و جهان‌دیده‌اند و همینطور از لحاظ اقتصادی نیز پیشرفته‌اند، اما سنت‌های قدیمی خود را هم حفظ کرده‌اند و این دو را در مقابل همدیگر نمی‌بینند. به نظر شما دلیل پیوند ژاپنی‌ها با سنت‌های قدیمی چیست؟
 
تصور می‌کنم ژاپن تاریخ یکپارچه‌ای دارد. در طول هزاره اخیر یا حتی در هزار و پانصدسال اخیر تاریخ ژاپن خیلی یکپارچه است. درست برخلاف کشورهای دیگر، مثل ایران، تاجیکستان، افغانستان، و خلاصه مناطق فارسی‌زبان و کشورهای دیگر که به لحاظ تاریخی خیلی دچار گسستگی شده‌اند. در ژاپن این گسستگی وجود ندارد. در واقع مفهوم ملیت، مفهوم فرهنگی این کشور خیلی یکپارچه بوده و شاید به همین دلیل است که ارتباط‌شان با سنت‌ها یا با بخش‌هایی از سنت خیلی قدرتمند است و به این آسانی خیلی از رفتارهای سنتی با جهان کنونی از بین نرفته و همچنان پایدار مانده است. در حالی که در خیلی از کشورهای دیگر اینها از بین رفته‌اند.
 
ژاپنی‌ها در آموختن زبان‌های هندی و اروپایی مشکل زیادی دارند. تجربه شما هم آیا همین را نشان می‌دهد؟ دانشجویان شما چطور با زبان فارسی رابطه برقرار می‌کنند؟
 
 
در سال اول خیلی مشکل است. مخصوصاً در نیم‌سال اول تحصیلی باید به لحاظ آوایی خیلی کار کرد. به دلیل این که بعضی از آواها و صامت‌ها و مصوت‌ها وجود ندارد و خیلی باید تلاش کرد که دانشجویان آنها را یاد بگیرند. بعضی‌ها علاقه بیشتری دارند و از نظر ذهنی زودتر می‌توانند یاد بگیرند. بعضی از دانشجویان دیرتر یاد می‌گیرند و بعضی‌ها واقعاً به زحمت یاد می‌گیرند یا هرگز نمی‌توانند خیلی خوب یاد بگیرند. به‌هرحال از نظر صامت‌ها و مصوت‌ها از زبان فارسی دور هستند ولی به طبع بعضی‌ها که توانایی یادگیری زبان خارجی در آنها بیشتر است، خوب آن را یاد می‌گیرند. سال اول تدریس زبان فارسی به ژاپنی‌ها به هیچ‌وجه آسان نیست، مشکل است، ولی با پشتکاری که ژاپنی‌ها دارند بخش عمده آنها آن را یاد می‌گیرند.
 
 
در سمرقند وقتی در دانشگاه زبان‌های خارجی دوره می‌دیدم، استادی ژاپنی داشتیم که به‌طور داوطلبانه و با هزینه خود آمده بود و به گروهی از دانشجویان درس زبان ژاپنی می‌داد، اما مثل دیگر استادان خاورمیانه و آمریکایی ما بعد از کلاس‌ها نمی‌ماند تا با دانشجویان وقت بگذراند و با آنها بیشتر آشنا شود و رابطه بیشتری پیدا کند. ژاپنی زیادی در زندگی خود ندیده‌ام تا قضاوتی بیش از این کنم. تجربه‌های شما چگونه بوده است؟ آیا می‌توانید با آنها زود و سریع رابطه دوستی برقرار کنید؟

کامیار عابدی: ژاپنی‌های نسل جدید رغبت بیشتری نشان می‌دهند برای این که جهان را بشناسند و با مردم دیگر ارتباط برقرار بکنند، ازجمله با ایرانیان و فارسی‌زبان‌ها.
 
آشنایی با ژاپنی‌ها خیلی مشکل نیست، ولی همچنان که می‌فرمایید، دوستی با ژاپنی‌ها مشکل است. نظر شما درست است، اما من فکر می‌کنم که آنها برخلاف ما خاورمیانه‌ای‌ها، چه ایرانی‌ها، چه عرب‌ها و چه کشور‌های دیگر، آرام دوست می‌شوند. ما خیلی زود دوست می‌شویم و ممکن است زود پیوندهای‌مان را قطع کنیم. ولی ژاپنی‌ها خیلی سنجیده به همدیگر نزدیک می‌شوند، خیلی فکر می‌کنند راجع به دوستی و به مرور این پیوندها در آنها قوی‌تر می‌شود. شاید نسبت به ما درازمدت‌تر فکر می‌کنند. ما خیلی کوتاه‌مدت‌تر فکر می‌کنیم. در این زمینه مطمئن نیستم. شاید هم دارم زود قضاوت می‌کنم و یک قضاوت احساسی می‌کنم. ژاپنی‌ها یک مقدار دورتر فکر می‌کنند.
 
مهم‌ترین ویژگی ژاپنی‌ها، به نظر من، سختکوشی عجیب و غریبی است که دارند و ملت یکپارچه‌ای هستند. سر به‌زیر هستند و در عین حال خیلی با ادب و محترم هستند. در دوستی‌های نزدیک اصلاً رغبت زیادی نشان نمی‌دهند. به لحاظ فکری و فرهنگی ممکن است از منطقه خاورمیانه یا آسیای مرکزی و دیگر قلمروهای زبان فارسی دور باشند. هرچند که آدم احساس می‌کند ژاپنی‌های نسل جدید رغبت بیشتری نشان می‌دهند برای این که جهان را بشناسند و با مردم دیگر ارتباط برقرار بکنند، ازجمله با ایرانیان و فارسی‌زبان‌ها.
 
جامعه‌شناسان روس جامعه ژاپن را یک جامعه مردسالار معرفی می‌کنند. شما چطور فکر می‌کنید؟
 
فکر می‌کنم نسل‌های جدید کم‌کم این عادت‌ها را تغییر می‌دهند. یعنی آدم احساس می‌کند حضور خانم‌ها در جامعه ژاپن خیلی بیشتر از سابق شده و شاید این تحلیلی که جامعه‌شناسان روس می کنند، بیشتر به نسل‌های قدیم مربوط باشد. الان آدم چنین احساسی را نسبت به نسل جدید ندارد.