اعتراضات سراسریای که ۸۲ شهر را در هم نوردید، عرصه سیاسی ایران دگرگون ساخته است. اگرچه مانایی این حرکت اعتراضی معلوم نیست اما در میان فعالان و ناظران سیاسی کم نیستند کسانی که تصور میکنند این حرکت با توجه به پیش زمینهها و شرایط پدید آورنده آن، قابلیت استمرار و تحول به جنبش اعتراضی توانمند را دارد.
یکی از حوزههای مهم برای گمانه زنی پیرامون آینده این خیزش غافلگیر کننده مردمی مقایسه آنان به جنبشهای اعتراضی در دو دهه اخیر است.
ایران تقریبا از دهه هفتاد به بعد هر ۱۰ سال یک بار شاهد شکل گیری جنبش اعتراضی بزرگی بوده که چالشی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده و بحران مشروعیت و اقتدار آن را تشدید کرده است. در این راستا اگرچه در نگاه اول به نظر میرسد جا دارد اعتراضات ۹۶ با سالهای ۷۸ و ۸۸ مقایسه شود که به امروز نزدیک تر بوده و در حافظه نیروهای میدانی زنده تر هستند اما واکاوی عمیق تر روشن میسازد چه بسا به لحاظ نوع کنش اعتراضی، ماهیت خواستهها، عناصر محیطی و فضای حرکت شباهتهای بیشتری با انقلاب بهمن ۵۷ دیده میشود. البته در هر صورت باید دقت کرد هر حرکت و جنبش سیاسی فرزند زمانه خویش و پدیدهای خاص و منحصر به فرد است که نباید در تحلیل آن دچار زمان پریشی تاریخی شد.
شباهت ها
در هر سه رخداد ۷۸، ۸۸ و ۹۶ ساختار قدرت و وضعیت سیاسی موجود آماج اعتراض قرار گرفتند. همه حرکتها محصول فضای بسته سیاسی، انفجار نارضایتیهای انباشته شده و گسترش شکاف دولت-ملت بودهاند. همچنین هر سه جنبش بازتاب بحران مشروعیت، اقتدار و کارامدی حکومت بوده ودر عین حال ظرفیت جامعه ایران در شکل دهی به همبستگی ملی برای عبور از بحران و پی افکندن مسیری جدید برای اداره امور کشور را متبلور ساخته است.
همه آنها با درجات متقاوتی غافلگیر کننده بوده و ازقبل سازماندهی شده نبودند. آنها به نیروهای اجتماعی و سیاسی منتقد و معترض و خلق قدرت ملت اتکا داشتهاند. تنوع و تکثر بالا که بعضا با ناهمگونی در خواستهها همراه است، دیگر ویژگی مشترک است. فقدان انسجام، سازمان یافتگی و رهبری موثر وجه همسان دیگری است که میتوان در همه این رویدادها مشاهده کرد. در پایان میتوان به اراده جمعی برای رهایی از شرایط مخاطره آمیز، تحقق عدالت و آزادی اشاره کرد که با ناامیدی از سازوکارها و نهادهای موجود راهی خیابانها شده است.
تفاوتها
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که تفاوتها بیشتر از شباهتها هستند. نخست باید سیاق و زمینه متفاوت را در نظر گرفت. جنبش اعتراضی کوی دانشگاه تهران و جنبش سبز با محوریت “رای من کو” هر دو بر بستر و امتداد حرکتهای سیاسی رخ دادند. آنها بر خلاف سال ۹۶ هیچکدام ابتدا به ساکن نقطه آغاز یک حرکت نبودند. ۱۸ تیر ۷۸ در بطن جنبش اصلاحی دوم خرداد و شرایط سیاسی و اجتماعی آن رخ داد. اعتراضات انتخاباتی ۸۸ که از تقاضا برای برگزاری مجدد انتخابات به سمت تغییرات بزرگ سیاسی تحول یافت در چارچوب بازگشت اصلاحات سیاسی و اجتماعی به قوه مجریه بود. هر دوی آنها مستقیما سیاسی بودند. اما اعتراضات ۹۶ از جنس و عیار متقاوتی است. این حرکت اعتراضی مستقیما سیاسی نبود بلکه بر بستر نارضایتیهای اقتصادی و مشکلات ملموس معیشتی اعم از فقر، گرانی، بیکاری، اختلاف فاحش طبقاتی، بی عدالتی، افزایش لجام گسیخته فساد پدید آمد و در حین کنش اعتراضی سیاسی شده است. در واقع به حوزه اقتصاد -سیاسی تعلق دارد.
گفتمان و راهبرد سیاسی کلان دیگر حوزه مهم تفاوت است. اعتراضات ۹۶ کاملا ساختار شکن و انقلابی است. از اساس با جمهوری اسلامی مشکل دارد و با ناامیدی از هر دو جناح آن شکل گرفته است. خواستار نفی هر انچه هست بعد از انقلاب در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران بوقوع پیوسته است. در حالی که در ۷۸ و.۸۸ بخش مسلط و یا حداقل نزدیک به رهبری حرکت رویکرد اصلاح طلبانه (رفورمیستی) داشت. در ۷۸ و ۸۸ اعتراضات و نظام دوگانه تحویل ناپذیر نبودند اما سویه اعتراضات ۹۶ با شاکله جمهوری اسلامی متضاد بوده و از جایگاه یک اپوزیسیون تمام عیار برخورد آنتاگونیستی دارد.
نوع نیروهایی که در صحنه فعال بوده و یا در سطح رهبری به صورت بالقوه و بالفعل حضور دارند تفاوتهای چشمگیری دارند. در اعتراضات ۹۶ گونه جدیدی از نیروها به اعتراضات پیوستهاند که عمدتا به اقشار محروم و طبقه متوسط به پایین تعلق دارند. البته در پرتو شواهد موجود نمیتوان این حرکت را معادل “جنبش گرسنگان” دانست، اما حضور جماعتی از طبقات پایین اجتماعی چشمگیر است. انگیزه این نیروها نیازهای اولیه زندگی اعم از معاش و مسکن و… به نظر میرسد و در مسیر تحقق آن و ناامیدی از ساختار موجود سیاسی شدهاند. بخشهای مهمی از این حرکت دغدغههای روشنفکری و آزادی خواهانه ندارند. عدالت خواهی آنها با الهام گرفتن از ادبیات مارکسیستی نیز از جنس آگاهی برای طبقه نیست بلکه آگاهی در طبقه است و حالت فردی دارد که با اشتراک در درک وضعیت فلاکت بار حرکتی جمعی را با طغیان علیه بی عدالتیها وبی کفایتیها پدید آورده است.
ازاینرو میتوان گفت این اعتراضات عینی تر است وبه همین دلیل نیز قابلیت استمرار بیشتری دارد. نیروهایی که در صحنه هستند نیز به طور نسبی سلحشور تر بوده و خصلت فعال گرایی بیشتری داشته و ظرفیت ایستادگی و رویارویی بالاتری در برابر نیروهای دستگاه سرکوب دارند. همچنین به طور نسبی شمار جوانان و نوجوانان در اعتراضات ۹۶ بیشتر است. اکثر معترضان به گروه سنی ۱۶ تا ۲۵ سال تعلق دارند. برای نخستین بار بعد از مبارزات دوران انقلاب و سالیان اولیه پس از آن دانش آموزان دبیرستانی حضور چشمگیری دارند. این پدیده در اعتراضات ۷۸ و ۸۸ مشاهده نشد.
نیروهایی که میدان دار حرکت اعتراضی ۹۶ هستند بر خلاف سالهای ۷۸ و ۸۸ تقریبا خالی از چهرههای شناخته شده سیاسی و مدنی است. شاید تنها میتوان گفت برخی فعالان دانشجویی با آن همراهی کرده و بعضا در اعتراضات حضور داشتند. تقریبا اکثر نیروهای جامعه مدنی ایران و بخصوص اهالی رسانه در داخل کشور یا سکوت کرده و یا به تخطئه این حرکت پرداختند. چهرهها و گروههایی نیز که همراهی کردند از سطح حمایت وحرف فراتر نرفته و به این حرکت در عمل نپیوستند.
اعتراضات ۹۶ نسبت به دورههای قبل به طور نسبی حالت خود بخودی و به یک بارگی بیشتر دارد. درست است که تجمعهای گسترده و پراکنده مال باختهها و کارگران حقوق نگرفته نقطه جنینی این حرکت بوده است، اما وقوع آن بشدت غیر مترقبه بوده است. درست در اوج رکود کنشهای سیاسی جنبش محور، به ناگاه حرکتی گسترده و رادیکال پایههای نظام را سخت به لرزش واداشت. در ۷۸ و ۸۸ اصل واکنش اعتراضی قابل انتظار بود و نظام و نهادهای امنیتی و انتظامی آن نیز انتظار آن را داشتند، اگرچه دامنه و برد حرکتهای فوق دور از انتظار بود.
دیگر وجه افتراق به ویژگی شکلی کنشها و حرکت اعتراضی بر میگردد. اعتراضات سالهای ۷۸ و ۸۸ متعلق به جامعه سیاسی بودند که بین دولت و جامعه مدنی قرار داشتند، اما ۹۶ ویژگی جامعه تودهای را دارد که نه تنها نیروهایی از کف جامعه علیه ساختار قدرت عصیان کرده بلکه به صورت خودجوش بسیج شده است. این مشارکت و فعلیت مبتنی بر علائق صنفی، طبقاتی و گروهی نیست بلکه به شکلی غریزی برانگیخته شده و با احساس هراس از بی آیندگی و فشار سنگین مشکلات موجود به میدان آمده است. این نیروها بر اساس برانگیختگی درونی وارد عرصه سیاسی شده و با اتکاء به روابط غیر شخصی همبستگی مقطعی یافته است. آنچه همگرایی ایجاد کرده، درک مشترک از سرنوشت تیره و هراس از ویرانی کشور است. نیروهای میدانی آن اختصاص به جمع خاصی ندارند. به دلیل وضعیت فلاکت بار اقتصادی و خیل زیاد مردمی که از فرط تنگناهای معیشتی مستاصل شده اند، عاملیت بالقوه در این حرکت بالا بوده و کنشگران و میدان داران بسهولت میتوانند جایگزین شوند.
اعتراضات ۹۶ به لحاظ پراکنش جغرافیایی نه تنها متفاوت با سالهای ۷۸ و ۸۸ است بلکه در تاریخ معاصر ایران بی نظیر است. هیچگاه جامعه ایران به یاد ندارد ظرف یک هفته ۸۲ شهر حرکت اعتراضی همزمان داشته باشند که سمت و سوی واحدی را دنبال کند. همچنین برای نخستین بار تهران در اعتراضات محوریت ندارد و حرکت از بیرون پایتخت آغاز شده و مرکز محور نیست.
علی افشاری |
واکنش نیروهای سیاسی و جامعه مدنی در حرکتهای فوق یکسان نبوده است. اصلاح طلبان در سالهای ۷۸ و ۸۸ در سمت معترضان ایستاده وبخشی از نیروهای حامل بودند، اما اغلب آنها در سال ۹۶ نه تنها همراهی نکردند بلکه در کنار دستگاه سرکوب قرار گرفتند. سطح مشارکت و همراهی نیروهای جامعه مدنی نیز به طور نسبی در سال ۹۶ کمتر بوده است.
مواردی که طرح شد بخشی از شباهتها و تفاوتها بین اعتراضات ۹۶ با سالهای ۷۸ و ۸۸ هست. بدیهی است این نکات بیانگر همه زوایای ماجرا نیست. حرکت اعتراضی ۹۶ هنوز در مرحله شدن است و سیمای نهایی خود را بازنیافته و تحلیل جامع آن نیاز به گذشت زمان دارد. اما تقریبا با ضریب اطمینان بالا میتوان گفت آنچه در ناآرامیهای گسترده و سراسری دی ماه ۹۶ رخ داده، موجودیت متمایزی دارد. این حرکت چالشی بزرگ تر برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده و سرکوب و مهار آن به مراتب دشوار تر است.
جناب افشاری توجهتان را به این نکته جلب میکنم که بر اساس مشاهدات من در شبکه های اجتماعی رضا پهلوی از سوی گروه های وسیعی به دلایل متعدد تاریخی اجتماعی سیاسی به رهبری پذیرفته شده و شماره این افراد به سرعت در حال افزایش است و بنده با آنکه سلطنت طلب نیستم از رهبری ایشان برای جنبش کنونی استقبتل میکنم
نیما ایرانشهری / 17 January 2018