نگاه به رخدادهای ایران:
MEDIAPART / Iran: naissance d’une “troisième force”
ایران بار دیگر دستخوش ناآرامی شد، و موج اعتراض، با رنگی بسیار ضددینی، شهرهای زیادی در این کشور را در برگرفت. بر خلاف سال ۲۰۰۹، ناظران معتقد اند که این بار «مردم واقعاً در خیابان» بودند؛ و از دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا فراتر رفتند. حرف از بیش از بیست کشته و هزاران بازداشتی است.
بخشبندی سابق بین جبهههای اصلاحطلبان و اصولگرایان از بین رفته است. این شکاف زمانی معنادار بود: در سال ۲۰۰۹ در دوران جنبش سبز و هنگام بازداشت دو چهره جبهه اصلاحطلبان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی (که هر دو هنوز در حصر خانگی به سرمیبرند)، یا زمان آخرین انتخابات ریاست جمهوری در می۲۰۱۷ که به پیروزی دوبارهی حسن روحانی انجامید. آنچه اما امروز در خیابانهای ایران میگذرد، به کلی چیزی دیگر است.
شورش کنونی، محرومان و بیرونماندگان از سیستم را در برابر منفعتبران سیستم قرار میدهد، فقیران را در برابر آنهایی که از رانت نفتی برخوردارند و قربانیان فساد بیحد و مرز را در برابر مسئولان فسادکار. علاوه بر این، از ابتدای اعتراضات، چهرههای جبهه اصلاحطلب یا خاموش مانده و یا تحرکات را محکوم کردهاند. چرا که این بار، مسئلهی معترضان تمامیت جمهوری اسلامی است، آنهایی که ازین پس در صحنهی تئاتر ایران به عنوان نیروی سوم ظاهر شدهاند. نیرویی البته سازماندهینشده و نامنسجم و بدون رهبری، که همزمان هم مقامات رژیم و هم نهادهای مذهبی و حتی خود اسلام را به طور کلی رد میکند، با وجود اینکه خطر مرگ معترضان را تهدید میکند.
در ششمین روز اعتراضات که بیش از بیست کشته بر جای گذاشت و حداقل هزار نفر دستگیر شدند، موج اعتراض حدود ۷۰ شهر و شهرستان را – سهشنبه شب برای اولین بار در شهرهای سنندج، آبادان و خمینیشهر – درنوردید و بسیار رادیکالتر شد.
دوشنبه یک ژانویه، بنا به گزارش صدا و سیما، در شهرستانی از استان اصفهان درگیریها ۹ کشته از جمله دو مأمور نیروی انتظامی بر جای گذاشت. در شهر کوچک قهدریجان، معترضان به یک پاگاه نیروی انتظامی حمله کردند و بنا به تأیید مقامات شش نفر از مهاجمین کشته شدند. شورش در چند شهرستان رنگی ضداسلامی به خود گرفت، با هدف قرار دادن همزمان آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی که چندین پوستر او را پاره کردهاند و البته دیگر مقامهای مذهبی [حکومتی]. معترضان در شهرهای زیادی از جمله مشهد شعار دادهاند، «آخوند برو گم شو!». صدا و سیما همچنین گزارش داده که معترضان چهار مسجد را در روستاهای شهرستان سوادکوه در شمال ایران آتش زدهاند و مظنونان این آتشسوزی البته بازداشت شدهاند.
در مقابل اوجگیری اعتراضات، رژیم ایران در روزهای ابتدایی، در مقایسه با سرکوب خشونتآمیز ۲۰۰۹، نسبتاً متعادل رفتار کرد. چون این بار پایگاه اجتماعی رژیم در حال مخالفت بود. رئیس جمهور روحانی خود روز یکشنبه سعی کرد بین تظاهرکنندگان، با این تضمین که برخی از مطالباتشان را درک میکند، – و آشوبگران تمایز قایل شود. هرچند دوشنبه سخنرانیاش تندتر شد و زبان به تهدید آشوبگران و اغتشاشگران گشود. «این اقلیت کوچک که به ارزشهای مقدس و انقلابی اهانت میکنند». همانطور که انتظارش میرفت، رهبر جمهوری اسلامی اما لحن بهشدت تندتری داشت و اعتراضات را به دشمنان ایران و جمهوری اسلامی نسبت داد. علی خامنهای دقیقاً نگفت کدام «دشمنان ایران» پشت این آشفتگی پنهان شدهاند، به جای او اما علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، ایالات متحده، از بریتانیا و عربستان سعودی نام برد با تأکید بر اینکه «سعودیها از جایی که فکرش را هم نمیکنند از ایران پاسخ مناسبی خواهند گرفت.»
بماند که عصبیت رژیم بالا رفته است. موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاه انقلاب تهران سهشنبه با هشدار به معترضان، تهدید کرد که دستگیرشدگان و سردستههای آنان تا سر حد اعدام – اشد مجازات برای محاربه (دشمنی با خدا) — محکوم و مجازات خواهند شد.
هزار تجمع در سال ۲۰۱۷
رضا معینی، پژوهشگر ایرانی بر مبنای ویدئوهای منتشرشده از اعتراضات معتقد است که این کارگران و بیشتر، فرزندان کارگران و بیکاران هستند که به خیابان آمدهاند. «واقعا این مردم است که به خیابان آمده، نه دانشجویان و طبقه متوسط سال ۲۰۰۹… باید بشنوید که مردم در خیابان چه میگویند تا میزان محرومیتشان را دریابید. احساس میکنند با آنها مثل سگ رفتار میشود».
معینی از کارگری سخن میگوید که از هشت ماه پیش جز یک قسط ماهانه پنجاههزار تومانی از حقوق ناچیز هفتصدهزار تومانیاش (۱۴۰ یورو) را دریافت نکرده و نمیتواند شکم چهار فرزندش را سیر کند. و همین طور از یک مادر یک شهید جنگ ایران و عراق در شهر خرمآباد؛ مادری که به شدت ناامید است، و خشمش را با نام خودش ابراز میکند. مسئله آنطور که معینی میگوید و دیگر مشاهدهگران هم تأیید میکنند، این است که تجمعات اعتراضی خیلی پیشتر از آنچه در مشهد رخ داد، شروع شده بودند: «حدود هزار تجمع در طول سال اتفاق افتاد، اما آنها را نمیبینیم. از دید پنهان میمانند. هرچند بعضی از تجمعات در تهران، درست روبروی مجلس برگزار شد.»
با وجود این، تحریمهای اقتصادی نه تنها مانع منفعت مالی اقلیتی اقتصادی نشده، بلکه آنها را ثروتمندتر هم کرده است. این فاصله طبقاتی در ایران به طور قابل توجهی نمایان است و حتی میتوان گفت در شمال تهران به طور برخورنده و خشمبرانگیزی به چشم میخورد، جایی که فروشگاههای مارکهای بسیار لوکس و نمایندگیهای فروش خودروهای اسپرت مثل مازراتی و پورشه (با رقم فروش بسیار بالا) وجود دارد که صاحبانشان معمولاً جزو حامیان نظام اند.
در این بستر بود که روز ۱۹ دسامبر طرح بودجه سال آینده منتشر شد که به طور ویژه خبر از افزایش ۵۰ درصدی قیمت بنزین و گازوئیل و تعلیق یارانههای ۳۴ میلیون نفر از جمعیت مردم میداد. ماه دسامبر قیمت تخم مرغ و طیور دوباره بالا رفت و بنا به ارقام بانک مرکزی، به افزایش ۵۰ درصدی در یک سال رسید. با این وجود، قسمت خارقالعاده ماجرای بودجه اینجاست: حدود ۲۰۰ میلیارد از ۳۶۸ میلیارد تومان بودجه منابع عمومی به تشکیلات سیاسی مذهبی، بنیادهای دینی، مراکز تحقیق مربوط به پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر نهادهای غیرانتفاعی مرتبط با رژیم اختصاص یافته است. همچنین مرقد خمینی در جنوب تهران که نوهاش حسن خمینی اداره میکند، سهم بالاتری (۷۱ میلیارد تومان) نسبت به آموزش ملی دریافت میکند، حوزههای علمیه قم بودجهای چهار برابر دانشگاه تهران دارند و بودجه اختصاصی به بنیاد خصوصی آیتالله مصباح یزدی، استاد سابق محمود احمدینژاد ۲۸ میلیارد تومان است، بی آنکه معلوم باشد این پول خرج چه میشود.
حکومت تا با پذیرفتن برخی مطالبات، یک قدم به عقب برداشته است. دیگر قرار نیست نه قیمت بنزین، نه آب و نه برق اول فروردین سال آینده (۲۱ مارس ۲۰۱۸) افزایش یابد. و درست به همین خاطر، روحانی روزهای سختی در پیش دارد.
منبع: مدیاپارت