ایرج ادیبزاده – نهضت تنباکو بین ۵ مارس ۱۸۹۰ تا پایان ژانویه ۱۸۹۲ در ایران اتفاق افتاد. رویدادی که برای نخستینبار با ابتکار ترقیخواهان و رهبری روحانیون شکل گرفت و بر حکومت آن زمان پیروز شد. نهضت تنباکو را بسیاری از تاریخنگاران سرآغاز انقلاب مشروطه توصیف کردهاند.
برای بررسی زمینهها و ریشههای نهضت تنباکو و نقش ترقیخواهان در آن، دکتر بهزاد کشاورزی دکترای جامعهشناسی از دانشگاه کان فرانسه و نویسنده کتاب دو جلدی و ۸۰۰ صفحهای “تشیع و قدرت در ایران” در نشست هفتگی “کافه لیت” یا کافه ادبی در یکی از کافههای پاریسی شرکت داشت و ضمن بررسی نهضت تنباکو به پرسشهای حاضران هم پاسخ داد.
از دکتر بهزاد کشاورزی در یک گفتوگوی ویژه برای “زمانه” درباره این رویداد مهم تاریخ پیش از انقلاب مشروطیت میپرسم. آیا نهضت تنباکو با حکم میرزای شیرازی برای تحریم تنباکو اتفاق افتاد؟
دکتر بهزاد کشاورزی، نویسنده اثر پژوهشی “تشیع و قدرت در ایران”، انتشارات خاوران در پاریس
دکتر بهزاد کشاورزی – نه، زیرا اولاً نهضت تنباکو همانطور که شما در مقدمه گفتید، در تاریخ ۵ مارس ۱۸۹۰ با انعقاد قرارداد تنباکو با کمپانی تالبوت شروع شده بود. ثانیاً گروهی از محققین معتقدند که حکم تحریم تنباکو را خود ایشان صادر نکردند، بلکه به ایشان بستند به اصطلاح. یعنی شایعه انداختند که آقای شیرازی حکم تنباکو را صادر کرده است. بالاتر از همه نهضت تنباکو یا هر نهضت دیگری در نتیجه آمادگی زمینه مساعد اجتماعی بهوجود میآید. اگر زمینه اجتماعی مساعد نباشد که حکم آقای شیرازی یا هر حکم دیگری نمیتواند تأثیر داشته باشد در حرکتهای مردمی.
در آستانه انقلاب تنباکو در ایران برای یک خیزش اجتماعی زمینه کاملاً آماده بود. هرچند سال یکبار قحطیهایی در جامعه اتفاق میافتد و این قحطیها هزاران نفر را میکاشت و به دنبال آن بیماریهایی از قبیل وبا و طاعون اتفاق میافتد و باز این بیماریها گروه دیگری را از بین میبرد و مردم فرار میکردند به مناطق دیگر و از جمله به قفقاز پناه میبردند. علاوه براین فساد دولت و دربار و مالیاتهای سنگین، زندانیها و کشت و کشتار و ستم به طور کلی به حدی رسیده بود که جامعه را آماده کرده بود برای یک چنین نهضتی.
نهضت تنباکو در تاریخ مشروطیت ایران چه جایی میتواند داشته باشد؟
نهضت تنباکو نقطه عطفی در تاریخ عصر جدید کشور ما بهشمار میرود. نهضت تنباکو نتیجه مبارزات ۷۰ـ ۶۰ ساله تحصیلکردگان و ترقیخواهان بود. در این نهضت ترقیخواهان توانستند ائتلاف بین طبقات مختلف اجتماعی را از روحانیت گرفته تا درباریان و بازاریان و خود ترقیخواهان را فراهم کنند و در نتیجه این ائتلاف بود که آنها توانستند به نهضتی که نتیجه اجتماعی داشته باشد، نائل آیند. بنابراین با همین ردیفی که اینها کیفیت جامعه را درست کرده و بهوجود آورده بودند، ادامه دادند تا به نهضت مشروطیت رسیدند. مطلب اینجاست که روحانیت به صورت فردی هرگز نمیتوانست نهضت و یا حرکت مفیدی در جامعه ایجاد کند. واژه “مفید” را به این دلیل بهکار بردم که قبل از این واقعه روحانیون بارها به قول خودشان، در هدف “دفاع از ناموس اسلام”، جامعه را به بلوا و آشوب کشانیده بودند. ولی این گونه بلواها هرگز نتیجه دموکراتیک و آزادیهای اجتماعی و برابری مردم را به بار نیاورده بود. برای مثال در دو واقعه معروف به “گریبایدوف” و “رویتر” روحانیت مداخله کرد، ولی هیچ نتیجهای از آن نگرفت. در واقعه گریبایدوف سفیر روسیه در ایران شش ماه پس از خاتمه جنگهای ایران و روس، به دلایلی که خارج از بحث ما است، موجب گردید که روحانیون دستور جهاد دهند و حمله کنند به سفارت روسیه در ایران و در آنجا به جز سه نفر کلیه اعضای این سفارتخانه را قتل عام کردند و این مسئله نه تنها نتیجه اجتماعی نداشت، بلکه برای ایران با توجه به قدرت روسیه مصیببار بود.
یا قرارداد رویتر. در سال ۱۸۷۲ قراردادی به وسیله سپهسالار بسته شد که در آن منابع زیرزمینی مملکت ما را در اختیار شرکت رویتر گذاشته بودند. در اینجا هم ملایان اعتراض کردند که در رأس آنان میرزاعلی کنی و سید صالح عرب بود و شاه را وادار کردند که این قرارداد را لغو کند. ولی این هم هیچگونه نتیجهای به بار نیاورد. اما میبینیم که نهضت تنباکو یک نتیجه اجتماعی بهبار آورد و این مسئله در نتیجه مداخله و برنامهریزی ترقیخواهان بود که توانستند طبقات را ائتلاف کنند و گروهی را بهوجود آورند و این گروه را ادامه دهند تا در نتیجه به انقلاب مشروطیت و استقرار قانون اساسی مشروطه منتهی شد.
شما به جریان ترقیخواهی نقش مهمی در گفتوگوهاتان دادید. چه تأثیری ترقیخواهی در عصر انقلاب مشروطه داشته است؟
جریان ترقیخواهی را نمیتوانیم ابتدا به ساکن در دوره مشروطیت بررسی کنیم. بلکه بایستی ترقیخواهی را به عنوان یک پدیده تاریخیـ اجتماعی از پیدایش آن شروع کرده و به مشروطیت برسیم. البته که در این فرصت کوتاه ما نمیتوانیم تمام این وقایع را در اینجا شرح دهیم. ولی به طور خلاصه حضورتان عرض میکنم که نهضت ترقیخواهی در نتیجه جنگهای ایران و روس که به قرارداد ترکمنچای در تاریخ ۱۸۲۸ خاتمه پیدا کرد، پدیدار شد و اولین پایهگذار آن عباس میرزا در کنار دو مشاورش میرزا عیسیخان، قائم مقام بزرگ و فرزند او میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بهوجود آمد و سپس از طریق امیرکبیر و میرزا حسینخان سپهسالار و بعد میرزا علیخان امینالدوله ادامه پیدا کرد. بعد از آن در نتیجه تأسیس مدرسه دارالفنون، این نهضت یا این ترقیخواهی از دولتمردان به سطح جامعه منتقل گردید. ما میبینیم که مدرسه دارالفنون که در تاریخ ۱۸۵۱ به وسیله امیرکبیر تأسیس شد، تا سال ۱۸۹۱ یعنی دوره همین نهضت تنباکو هفت هزار تحصیلکرده بیرون داد و روشن است که این هفت هزار نفر تحصیلکرده افرادی بودند که از وضع جوامع غربی آگاه بودند و اینها یک نهضت تقریباً مناسبی برای اصلاحگری و اصلاحات مملکت بهوجود آوردند و همانطور که گفتیم در واقعه نهضت تنباکو این گروه توانست با ائتلاف دادن مردم به این نهضت شکل دهند و در دوره مشروطیت، میبینیم که در انجمنهای مخفی و همچنین در سخنرانیها، در گفتوگوها و در نوشتهها تعداد فراوانی از این روشنفکران و ترقیخواهان وجود دارند که در متن جامعه به خاطر انقلاب مشروطیت فعالیت میکنند.
شما نقش روزنامهها و نشریههای خارج از کشور را در ایجاد نهضت تنباکو و پس از آن انقلاب مشروطه را چقدر میدانید؟
روزنامههای خارجی هم یکی از وسائلی بود در دست ترقیخواهان که توسط آن به جنگ حکومت فاسد رفته بودند. البته باید بگویم که اولین روزنامه در تاریخ ۱۰۵۰ هجری قمری در دوره صفویه به وسیله ارامنه جلفای اصفهان منتشر شد. گذشته از این روزنامه، اولین روزنامه رسمی مملکت در دوره محمدشاه قاجار در سال ۱۸۳۷ انتشار پیدا کرد و از آن تاریخ ادامه داشت تا دوره مشروطیت و بعد. ولی روشن است که تا مشروطیت کلیه روزنامهها روزنامههای دولتی بودند و میدانیم و مسلم است که روزنامه دولتی هرگز از وضع دولت انتقاد نمیکند. چرا؟ زیرا که ادارهاش در دست خود دولت است.
در واقعه نهضت تنباکو روشنفکران ایران که خارج از ایران سکونت داشتند، به این نتیجه رسیدند که برای آگاهی دادن مردم از فساد دولتی و از مسائل و مشکلات آن و بهویژه قراردادی که بسته شده – و این قرارداد سر تا پایش به ضرر ایران بود – نشریاتی را منتشر کنند و آنها را به صورت قاچاقی وارد مملکت گردانند.
اولین نشریهای که در این مورد در خارج از کشور منتشر شد، نشریهای بود به نام “اختر” که به وسیله محمد طاهر تبریزی در استانبول در سال ۱۸۷۶ تأسیس شد. نشریه دیگری داشتیم به نام “نشریه شاهسوند” که به وسیله طالبوف و سیدمحمد شبستری آن هم در استانبول در سال ۱۸۸۹ منتشر گردید. و سومین نشریه به وسیله ملکم خان به نام “قانون” در لندن در تاریخ ۱۸۹۰ تأسیس شد.
این سه نشریه در افشاگری قرارداد تنباکو نقش بسزایی داشتند. زیرا مطالبی را مینوشتند و این نشریهها را وارد ایران میکردند و به وسیله انجمنها و مؤسساتی که درست کرده بودند که آنها هم مخفی و محرمانه بود، چاپ میکردند و به دست مردم میدادند و بدین وسیله در آگاهی مردم سهم داشتند.
نشریات بعدی هم که بعداز این بهوجود آمد و من اسم اینها را در اینجا ذکر میکنم، در وقایع بعد از نهضت تنباکو بهخصوص در انقلاب مشروطیت مؤثر بودند و این نشریهها عبارت بودند از نشریه “حکمت”، “ثریا” و “پرورش» که هر سه در قاهره منتشر میشدند، “عروت الوثقا” و “ابونظاره” در پاریس، “ضیاءالخافقین” در لندن، “جبلالمتین” در کلکته. بنابراین این نشریات هم وسایلی بودند در دست ترقیخواهان که در راه آگاهی مردم و به ثمر رسانیدن انقلابها و حرکتهای اجتماعی در تلاش بودند و تأثیرات فراوانی داشتند.
شما در سخنرانیتان به نقش مهم شبنامهها و انجمنهای محرمانه سیاسی هم اشاره کردید. اینها چه نقشی در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه بازی کردند؟
باید بگویم که شبنامهها و انجمنهای سیاسی محرمانه در کنار هم در دوره نهضت تنباکو بهوجود آمدند. روشن است که قبل از نهضت تنباکو ما در تاریخ ایران هم شبنامه داشتیم و هم جلسات خصوصی مخالفین. ولی این شبنامهها و انجمنها که در دوره نهضت تنباکو بهوجود آمدند، به طور مستمر ادامه پیدا کردند تا به انقلاب مشروطیت رسیدند و به اعتقاد من پایهگذار آنها نیز پیروان سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان ناظمالدوله بودند.
باز به اعتقاد من، زمانی که دولت ورود روزنامههای خارجی را ممنوع اعلام کرد و در حقیقت سانسور اعمال کرد برای ورود نشریات خارجی، ترقیخواهان در داخل به ابتکار خود به انتشار شبنامه دست زدند که جای خالی نشریات خارجی را پر کنند. بدین ترتیب که انجمنهایی تشکیل دادند. در این انجمنها دستگاه چاپ ژلاتینی تهیه کرده بودند، اغلب به صورت ابتدایی، و مقالات و مطالبی علیه قرارداد تنباکو و علیه حکومت و فساد دولتی مینوشتند و آنها را چاپ میکردند و شبانه در معابر عمومی و در مساجد، در خانه علما و مردم دیگر پخش مینمودند و همچنین به دیوارها میچسباندند و بدین وسیله جای خالی نشریههای خارجی را پر میکردند.
و این ترتیب مبارزه از همین دوره نهضت تنباکو ادامه پیدا کرد تا انقلاب مشروطیت و ما میبینیم که در انقلاب مشروطیت حدود ۱۵۰ انجمن مخفی سیاسی داریم در تهران، و ۱۵۰ انجمن سیاسی دیگر در شهرستانها که همه اینها نقش مهمی در پیروزی انقلاب مشروطیت داشتند و در داخل اینها ترقیخواهان و تحصیلکردگان فراوانی تلاش و فعالیت میکردند.
ترقی خواهان و روشنگران در به وجود آمدن انقلاب اسلامی چه سهمی داشتند؟
در یک فرصت دیگر به این امر میپردازیم.
در همین زمینه:
::گزارش های ایرج ادیب زاده در رادیو زمانه در قلمرو سیاست و فرهنگ::
پس از مدتها کسی با زبانی راحت و ذهنی راحت و بدون کشتی گرفتن و پشتک و واروهای زورکی زدن رویدادی تاریخی-سیاسی-اجتماعی را مرور کرد. با سپاس به هر دو
کاربر مهمان / 13 November 2011
تصور میشود که استاد کشاورزی بهای زیادی به روشنفکران در قضیه تنباکو داده اند زیرا کمپانی انگلیسی با ایجاد انحصار برای خرید انحصار در تولید را هم ایجاد کرد و سرو صدای بازاریان شیراز که با ورود فال اسیری که هم داماد وهم نماینده میرزای شیرازی بود وهم بازاریان سهم امام را باو میپرداختند وحضور کمپانی انگلیسی این منبع درامد را حذف کرده بود جرقه اول را زد وهم میرزا را وارد معرکه کرد وهم اتش را توسط سید جمال الدین مشتعل نگاه داشت وهمانطور هم که جناب کشاورزی اشاره بدون نام کرده اند فتوای تحریم از این ناحیه منتشر شد که میرزا هم بریش گرفت ومال خو د دانست حرکتهای تهران وتبریز و دیگر شهر ها هم توسط تنباکو فروشان و بسرکردگی رو حانیون بود
روزنامه اختر و قانون هم که متن قرار داد را منتشر کردند به ایران رسید و لی هم شمارگان این این روزنامه ها وهم تعداد خوانندگان انها محدود بود ونمیتوانست شاه را انچنان خشمگین کند که سه نامه تند را به اشتیانی بنویسد
واقعیت اینستکه برای اولین بار وجدان جمعی در کشور فلک زده ما هم کشاورز توتونکار و هم روحانی سهم امام گیر و هم بازاری و رو شنفکر و حتی صیغه ها ی حرمسرای شاه را در یک مساله اجتماعی به اجماع رساند که نتیجه ان واپس نشینی حاکم از قدرت فائقه بود که سهم سید جما ل الدین در انتقام از توهینی که باو شده بود شاید قابل توجه تر باشد
نوشته اند که سید در بست شاه عبدالعظیم بود که حکومت اعلام کرد که در مسلمانی او هم تردید وجود دارد پس بست را شکستند واورا در محضر عام معاینه کردند که ختنه شده است یانه وانگاه در زمستان سرد وبصورت عریان ازراه عراق تبعید کردند وحال انکه قبلا اتابک اورا دعوت کرده بود وحاج امین دارضرب هم مهماندار او بود
مشکل است اسد ابادی را روشنفکر بدانیم زیرا او بیشتر یک ارمانخواه است وبیشتر انارشیست تا رو شنفکر واگر شاه قاجار ازو نترسیده بود و یا اورا نترسانیده بودند سید هر چه در انبان داشت در اختیار شاه میگذاشت که مسلما تفکرات او دموکراسی و ازادی خواهی نبود واگر در استانبول اقاخان و دیگران باو پیوستند نه بدلیل ترقیخواهی او بلکه بواسطه روشنفکری خود انها بود که میخواستند از این نفوذ دستمایه ازادی خواهی بسازند
کاربر مهمان / 14 November 2011
منتقد محترم؛ پس ازسلام
نقدی که سرکاردرمورد گفتگوی من نوشته اید، هیچگونه ارزش علمی ندارد. درعرف مطالعات تاریخی واجتماعی هرمطلبی که بدون ارائۀ سند ومدرک مطرح شود آن را قصه وافسانه می نامند. مطلبی را درجواب شما به مسئولین سایت ارسال داشته ام، متأسفانه به علت طولانی بودنش ازانتشار آن خود داری شده است. درصورتی که مسئولین محترم ترتیب انتشارآن را فراهم نمایند به کلیۀ مطالب شما با سند ومدرک پاسخ داده شده است.
با احترام بهزاد کشاورزی
بهزاد کشاورزی / 15 December 2011