۳۶ نفر از زندانیان سیاسی در بیانیهای از”جنبش سبز و جریان اصلاحطلب” خواستهاند که در صورت برگزاری انتخابات “سالم و آزاد” از آن استقبال کنند و در غیر این صورت اجازه ندهند که حضورشان ” تبدیل به عامل مشروعیتبخش انتخاباتی ناسالم و غیرقانونی” شود.
این بیانیه که شنبه، ۱۴ آبان ۱۳۹۰ در تارنمای کلمه منتشر شده، با “فرمایشی” خواندن مجلس ایران، آن را مشابه مجلس مصر در دوران مبارک دانسته و آورده است: “مدتها است با دخالتهای آشکار حکومت و به ویژه نهادهای امنیتی و نظامی، انتخابات به یک صحنهآرایی نمایشی و مجلس برآمده از آن به مجلسی فرمایشی تبدیل شده است، مجلسی که حتی برای دفاع از حقوق خود و پیگیری اجرای مصوبات خود نیز ناتوان است و بارها و بارها از طرف دولت و رییس آن مورد تحقیر قرار می گیرد و در مقابل تعدیات به حقوق موکلانش دم برنمی آورد.”
امضاکنندگان این بیانیه، یکی از “مهمترین” مشکلات امروز ایران را ورود نهادها و نیروهای نظامی و امنیتی به عرصههای مختلف از جمله انتخابات دانسته و آوردهاند: “تنها در نظام های استبدادی است که اینگونه نهادها در امور سیاسی، اقتصادی، قضایی و امثال آن مداخله می کنند و هرچه استبداد در نظامی بیشتر و شدیدتر باشد، حضور نهادهای امنیتی و نظامی نیز در عرصه های مختلف بیشتر و پررنگتر است.”
این بیانیه دستگاه قضا و قاضی را ” تحت سلطه بیچون و چرای دستگاه نظامی و امنیتی” دانسته و افزوده است: “آرای صادر شده به وسیله این دادگاهها پس از انتخابات سال ۸۸ آنچنان سنگین و از نظر حقوقی بیپایه و بدون مبناست که در صورت مقایسه با احکام دادگاههای نظامی زمان شاه باعث روسفیدی آن دادگاهها خواهد شد.”
این بیانیه با “عبرتآموز” خواندن تحولات اخیر منطقه، ادامه داده است: “در حالی که این تحولات، بشارت دهنده پایان دوران نظام های استبدادی در منطقه بوده، امروز روند حاکمیت در ایران جهتی کاملا معکوس یافته است.”
زندانیان سیاسی: “آرای صادر شده به وسیله این دادگاهها پس از انتخابات سال ۸۸ آنچنان سنگین و از نظر حقوقی بی پایه و بدون مبناست که در صورت مقایسه با احکام دادگاههای نظامی زمان شاه باعث روسفیدی آن دادگاهها خواهد شد.”
از دیدگاه این فعالان سیاسی و مدنی، “برگزاری انتخابات نمایشی و انحصارطلبانه و مهندسی شده و محروم ساختن بخش عظیم مردم از رقم زدن سرنوشت خود، حاصلی جز ویران کردن پایه های مردم سالاری و مشروعیت و اقتدار نظام سیاسی و هموار کردن راه به روی تهدیدکنندگان خارجی و آسیبپذیر ساختن کشور در بر ندارد. “
این بیانیه همچنین خاطرنشان کرده است: “انتخابات نمایشی، حتی اگر همچون نمایش انتخاباتی صدام ادعای حضور ۹۹ درصدی مردم را نیز به یدک بکشد، هرگز رافع و بازدارنده تهدیدات خارجی نخواهد بود و نمی تواند بدیلی برای انتخابات آزاد باشد.”
زندانیان سیاسی امضاکننده این بیانیه “حداقل ” شرایط انتخابات آزاد را ” آزادی رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و همچنین تحقق شرایط مطرح شده از سوی رییس جمهوری سابق، آقای سید محمد خاتمی، و نیز پایان دادن به فضای امنیتی کشور” دانسته و میگویند: “متاسفانه تاکنون هیچ علامتی دال بر اینکه حاکمیت قصد پذیرش موارد یاد شده و برگزاری انتخاباتی قابل قبول را دارد، مشاهده نمی شود. “
در بخشی از این بیانیه آمده است: “دولتی که ادعا می شد بهترین دولت یکصدساله اخیر کشور است تبدیل به فاسدترین دولت یکصد ساله اخیر و بلکه همیشه تاریخ ایران شده است و تنها راه حلی نیز که حامیان دیروز رییس دولت تاکنون به کار گرفته اند سرپوش گذاشتن بر این مفاسد و رسوایی ها و جلوگیری از اطلاع یافتن مردم و پرهیز از برخورد با عوامل اصلی آنها بوده است.”
این بیانیه به امضای بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زید آبادی، جواد امام، مسعود باستانی، عماد بهاور، علیرضا بهشتی شیرازی، مصطفی تاج زاده، علی جمالی، امیر خرم، بابک داشاب، محمد داوری، مجید دری، امیر خسرو دلیرثانی، علیرضا رجایی، عبدالله رمضانزاده، عیسی سحرخیز، داود سلیمانی، محمد سیفزاده، قاسم شعله سعدی، اسماعیل صحابه، کیوان صمیمی، فریدون صیدیراد، فیضالله عرب سرخی، محمد فرید طاهری قزوینی، مهدی فروزندهپور، سیامک قادری، ابوالفضل قدیانی، محسن محققی، مهدی محمودیان، محمدجواد مظفر، محمدرضا معتمدنیا، علی ملیحی، عبدالله مومنی، محسن میردامادی، بهزاد نبوی و ضیا نبوی رسیده است.
متاسفانه هنوز به این نتیجه نرسیده ایم حکومت دینی نمیتواند حکومت مردمی باشد وباید دین از حکومت جداباشد ویا شاید جرات اظهار این نظررانداریم . برای حرمت به دین وباور مردم باید جدائی دین از حکومت را نه تنها پذیرفت بلکه باید با تما م قوا آن را تبلیغ کرد
حامد / 06 November 2011
هر اسمی میخواهید روی این حکومت فاشیستی بگذارید از انجا که نماینده های مردم به فرمان رهبر هستند ونه خدمتگذار مردم و رییس جمهورش نیز بایستی از اوامر ملوکانه پیروی کند و دادگستری ان هم بیشتر به محکمه ظلم میماند دیگر شکی نیست که این غول بی شاخ و دم همان استبداد زمان ناصرالدین شاه یا حتی زمان صفویه است که ادمخوارهای شاه عباس با یک اشاره شاه فرد مورد غضب را زنده زنده از هم میدریدند و وی را میخوردند.
خدا به مردم ایران رحمی کند و دستی از غیب برون اید و کاری بکند. حالا این دست از سوی هرکه باشد فرقی نیکند مملکتی که صاحبش مردم نیستند و یک نام موهوم من دراوردی انرا صاحب است و همه اوامرش را از طریق نایت خودش بدون هیچ مدرکی صادر میکند همان بهتر که به کفر برگردد چون در ان عدلی یافت نخواهد شد. به گفته پیامبر کشور با کفر باقی می ماند اما با ظلم دیری خنواهد پایید.
کاربر مهمان / 07 November 2011