مهسا صارمی- در سالهای اخیر، شاهد مهاجرت زنان و مردان بسیاری از ایران به خارج از کشور بودهایم. عمده این مهاجران قبل از رسیدن به کشور مقصد، دورانی را در کشوری واسط میگذرانند که در بیشتر موارد کشور ترکیه است، یا عراق و پاکستان. به همین بهانه در چهار برنامه قبل در ماه گذشته به روایت زنان پناهنده پرداختیم. با مریم، نگین، زهره و بهاره که تجربه دوران پناهندگی را داشتند به گفتوگو نشستیم و از مشکلات آنها اعم از عدم امنیت، کمبود امکانات رفاهی و قانونشکنیهای سازمان ملل در پیوند با پروندههای مهاجرتشان پرسیدیم.
در این برنامه با سامان که جوانی ۲۹ ساله است به گفتوگو نشستهایم. سامان دوسال است که در ترکیه زندگی میکند و دوران پناهندگیاش را میگذراند. این بار از سامان دربارهی زندگی زنان پناهنده پرسیدهایم: آیا مشکلاتی که زنان در برنامههای پیشین به آنها اشاره کردند، تنها مختص به زنان است یا مردان هم از مشکلاتی نظیر آنها رنج میبرند؟ مشکلات زنان و مردان پناهنده تا چه اندازه متفاوت یا شبیه به هم است؟
سامان: من باتوجه به مطلبی که از شما خواندم، درباره بحث زنان پناهنده، نکتهای که به ذهنم رسید این بود که بههر صورت مشکلاتی برای پناهندهها وجود دارد و این مشکلات خیلی قابل تقسیمبندی به زن و مرد نیست. مگر مردها از راه ویآیپی پناهنده میشوند یا برایشان فرش قرمز پهن کردهاند که برای خانمها اینطور نیست؟ یا خانمها و آقایان مگر دو راه جداگانه در پیش دارند؟ اینها برایم سئوال بود. البته من نمیخواهم بگویم که مثلاً اینطور نیست یا هرکسی هر ادعایی کرده درست نیست، ولی میخواهم این را بگویم که پناهندگی مسئلهای است که حالا حالاها جای دارد که به آن پرداخته شود و خیلی هم مسئله مهمی است.
نمیدانم از لحاظ آماری همینطور است یا نه، ولی چیزی که در حال حاضر ما داریم میبینیم این است که با توجه به شرایط ایران پناهندهها مدام بیشتر و بیشتر میشوند. حالا چه در ترکیه یا هرجای دیگر. من دوسال است که اینجا هستم و میبینم که پناهندهها دارند بیشتر میشوند. اینجا بحث این نیست که شما آقا باشید یا خانم. برای پناهندهها مشکلات زیاد است؛ از مشکل طولانی بودن پروسه بررسی گرفته تا این که درست رسیدگی نمیکنند. همه این مشکلات هست و خانم و آقا هم خیلی ندارد که شما فکر کنید چون خانم هستید کارتان راه نمیافتد یا بحث دیگری پیش روی است. اتفاقاً تا جایی که ما میدانیم برای خانمها یکسری تسهیلاتی در نظر گرفتهاند، چه از نظر پلیس و چه از نظر یو ان. اصلاً یک کیس جداگانه وجود دارد برای زنان بیسرپرست که میتوانند از طریق این کیس برای پناهندگی اقدام کنند و در اولویت قرار گیرند. همه اینها مسائلی است که وجود دارد و این است که آدم تاحدودی تعجب میکند وقتی میبیند که این قضیه پناهندگی زنانه و مردانه میشود.
مشکلاتی برای پناهندهها وجود دارد و این مشکلات خیلی قابل تقسیمبندی به زن و مرد نیست. مگر مردها از راه ویآیپی پناهنده میشوند یا برایشان فرش قرمز پهن کردهاند که برای خانمها اینطور نیست؟ یا خانمها و آقایان مگر دو راه جداگانه در پیش دارند؟
حالا این مواردی که شما میگویید ما هم شنیدهایم و با آن بیگانه نیستیم. امکان دارد هرکسی در پلیس، در کوچه و خیابان یا در یوان از موقعیت خودش سوءاستفاده کند و درخواستی، بیاحترامیای یا واکنش خارج از حد چارچوبی نسبت به خانمها داشته باشد. ولی من فکر میکنم خانمهایی که مخصوصاً از ایران میآیند، این تجربهها را به هر صورت دارند. حالا من در مورد ترکیه حرف میزنم و اینطور نیست که شما فکر کنید خیلی وضعیت حاد است. از ایران خیلی خیلی بهتر است، از لحاظ امنیت و از لحاظ نوع برخورد آدمها نسبت به خانمها. این را دیگر کاملاً میشود پرسوجو کرد و به آن رسید که مشکل حادی وجود ندارد.
البته شاید مواردی هست که من خبر ندارم و آن مواردی را هم که شما میگویید، من اصلاً نمیتوانم زیر سئوال ببرم. مسلماً درست گفتهاند، ولی در کل این که بیاییم اینها را مورد استناد قرار دهیم برای قضاوت چندان درست نیست. اینطور اگر باشد، من هم میتوانم به شما یک مورد همجنسگرا معرفی کنم که بیش از سه سال است کارش طول کشیده. در حالی که گفته میشود کار گیها راحت و سریع پیش میرود و هیچ مشکلی ندارند. آدم سیاسی میتوانم به شما معرفی کنم که بالای هفت سال است که اینجاست. همهجوری هست. بههرحال این ایراد و مشکل برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. با هرکسی، با هرجور آدمی که آمده. در واقع کسی هم که از کشور خودش برای پناهندگی بیرون میآید، اگرچه به او میگویند تو خیلی حق و حقوق داری، اما مشکلات زیادی هم بههرحال خواهد داشت. مشکلات واقعاً زیاد است.
حالا در مورد خانمها یک قسمتاش را و آن چیزی را که خودم میدانم و میتوانم بیان کنم، این است که اگر اقامتشان مثلاً در کشور ترکیه طولانی شود، برای رفتن به کشور سوم و مقصد نهایی، چون اجازه کار ندارند، شرایط کمی برایشان سختتر میشود. ولی در سایر موارد مثلاً بگوییم در روند کار، در مراحل و در بحثها و برخورد با مردم این کشور با پناهندههای دیگر خیلی من بین شرایط آنها با دیگران تفاوتی نمیبینم. حتی شاید تسهیلاتی هم برایشان در نظر بگیرند.
مسئله دیگری که به ذهن من میرسد این است که خانمها شاید خیلی نروند دنبال این که اطلاعات و آگاهی خودشان را بالا ببرند. البته نمیگویم همه، اما شاید در مورد این چند نفری که شما سرگذشتشان را گفتید این بوده باشد. من یک موردی را سراغ دارم که بیسرپرست بود و میتوانست خیلی راحت از کیس بیسرپرست استفاده کند و همان را ارائه دهند. ولی رفته بودند یک کیس دیگری را ساخته بودند و به قول معروف کیسسازی کرده بودند که یک کیس مذهبی بود و نتوانسته بودند آن را ثابت کنند و به مشکل برخورد کردند. حالا مثلاً عنوان میشود که ایشان بیسرپرستاند و چند سال است که ماندهاند.
خب این موارد برمیگردد به اشتباه خود آن آدم. حالا میتوانست مرد باشد و این مشکل برایش پیش آید. حالا زن است و این مشکل برایش پیش آمده. تمام حرف من این است، خیلی ممنون که روی موضوع پناهندگی کار میکنید. این موضوع خیلی جای کار دارد. ولی من فکر میکنم اگر این موضوع را زنانه و مردانهاش نکنید بهتر باشد. خیلی مسائل دیگر هست که میشود به آنها پرداخت. مثلاً پناهندگی مشکلی است که برای انسانها وجود دارد، مشکلی است که برای یک آدم بهوجود میآید، برای کسی که از خانه و خانواده و کشور و شهر خودش میزند و خارج میشود، با هزار و یک مشکل مواجه میشود. این مشکلات خیلی زنان و مرد بردار نیست. این مشکلات انسانی است. از شما که حالا دارید به این موضوع میپردازید یا رسانههای دیگر، خواهش من این است که این قضیه را زنانه و مردانه نکنید. پناهندگی مشکلی است که برای هرکسی امکان دارد پیش آید.
در همین زمینه: