مقالهای که در زیر میخوانید، در خرداد ۱۳۹۱ در زمانه منتشر شده است. یک موضوع آن تبیین پدیده محمود احمدینژاد است که این روزها هم خبرساز است.
نکته اصلی مقاله این است که تصور احمدینژاد به عنوان مهرهای که علمش کردند تا در برابر خط اصلاحطلبان بایستند، نادرست است. پدیده احمدینژاد نوع دیگری از تلاش برای اصلاح رژیم بود، این بار از طریق بازگشت به شعارهای اوایل انقلاب و تحکیم ارتباط با پایه تودهای جنبش خمینی. این خط هم شکست خورد.
شکست هرگونه خط اصلاح رژیم
با انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ بخت اصلاح، با سبک و سیاقی شبیه سیاست خاتمی، دوباره به جمهوری اسلامی رو آورد. دیگر چندان مهم نیست درنگریم که اگر رژیم از این فرصت بهره میجست، چه پیش میآمد. این موضوع در سایه آن چیزی قرار دارد که رخ داد. کانون قدرت از فرصت استفاده نکرد؛ و این امر اتفاقی نبود. از شر اصلاحطلبان جمع شده گرد محمد خاتمی راحت شده بود و در دوره اینان نشان داده بود که نمیگذارد در سبک و سیاق حکومتگری فقاهتی تغییر چندانی صورت گیرد.
اصل نظام یعنی ولی فقیه و اصولگرایان فدایی او در پایان دوره خاتمی بسیار خودآگاهتر از آغاز آن دوره بودند. عزم جزمشان را برای حفظ کیان ولایت و بالا بردن شأن آن، از انتخابات مجلس هفتم به نمایش گذاشته بودند، با نشستن احمدینژاد بر تخت ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ سنگرهای عمده از دست رفته را دوباره تصرف کرده بودند و دیگر نمیخواستند هیچ یک از آنها را از دست بدهند.
با وجود همه اینها پا پیش گذاشتن میرحسین موسوی و مهدی کروبی و جنبشی که در پشتیبانی از آنان در دوره مبارزات انتخاباتی شکل گرفت، آنان را گیج کرد و این گیجی تا مدتی پس از برآمد جنبش “رأی من کو” ادامه یافت. این گونه شوک و سرگشتگی، که بازهم تکرار خواهد شد، نشاندهنده آن است که رژیم، فاقد مغزی است که بتواند برنامه دقیقی بریزد و بر همه چیز کنترل داشته باشد.
با سرکوب جنبش ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی تمرکز بیشتری یافتند، اما هنوز گیجگاهها و نقطههای کور بسیاری دارند….
پدیده احمدینژاد، یک فرصت از دست رفته دیگر
“اصلاح” را میتوانیم در بحث سیاسی روز در ایران در دو معنای خاص و عام در نظر گیریم. در معنای ویژۀ آن سیاستی است که با نام “دوم خرداد” و پیامدهای آن گره خورده است. اما “اصلاح” در معنای عام سیستمی آن، میتواند عنوانی باشد برای هر تلاشی که سیستم سیاسی برای افزایش قدرت خویش و انطباق بر الزامهای کناکنش (interaction) با محیط به کار میبندد. بر این پایه پدیده احمدینژاد هم فرصتی برای اصلاح بوده است. این فرصت هم از دست رفت. مشکل است پاسخ دادن به این پرسش که تا چه حد؛ اما میتوان گفت تا حد زیادی…
کودک لوس و سربار ، هیچ وقت شعورش بالغ نمیشود حتی اگر جثه اش غول شود!
چهارباغ / 22 December 2017
اصلاح وزن افعال صلح است. همه میدانند این ریشه عربی صلح در فارسی معادلش میشود آشتی.
اصلاح طلبی حقیقی که بایست واقعیت بیرونی اش ملموس باشد، میبایست در سازوکاری آشتی جویانه و مسالمت آمیز باشد در بهبود اوضاع ادره یک کشور.
اما ریشه و ام الفساد تمام مشکلات ایران به ساختار ایدئولوژیک رژیم (نظام) حاکم بر ایران است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یکیاز متناقض ترین و مضحک ترین قوانین اساسی تاریح است. در حالی قوانین مترقی و اخلاقی-انسان دوستانه خوبی همچون :
مثلا در این قانون اساسی اصول 3 22، 23، 25، 26، 27، 32، 34، 38، 47، 156، 157، 158، 165، 168 و … حقوق مدنی شامل برابری در پیشگاه قانون، عدم تبعیض، آزادی های شخصی، احترام به مالکیت، دسترسی یکسان به دادگاه و … موجود میباشد.
ساز و کار / 22 December 2017
اما چیزی تمام اصول مترقی را خدشه دار و در عمل بی حاصل میکند و حتی مکرر توسط نهادها و افراد نظام نقض میشود، وجود اصل ولایت فقیه و حامیت نظام تئوکراسی است. وقتی در این قانون اساسی خشصیت حقوقی فراتر از هر چیزی داده شده، و او توانسته دیکتاتوری دنیی ولایت فقیه بر کشور حاکم کند و میتاواند هر نوع دستوری (حکم حکومتی) بدهد ورای قناون و بدون اجازه قوه مقننه و بدون همه پرسی، صاحب جان و مال و نوامیس مردم یک کشور باشد، چگونه میتوان اصلاح صورت گیرد، وقتی که این ولایت فقیه با هرگونه گشایش و اصلاحی در هر زمینه ای سنگ اندازی کرده، با ایحاد نظام دیکتاتوری نمیگذارد موکراسی واقعی در کشور مستقفر شود.
ساز و کار / 22 December 2017
ریشه اصلی عدم اصلاح عمده مشکلات در ایران، دیکتاتور دینی-مذهبی 40 ساله (تئوکراسی) و سی سال استبداد ولایت مطلقه فقیه خامنه ای و عُمال آخوندی-سپاهی-امنیتی-اطلاعاتی اش است. تا این مشکل حل نشود در ایران هیچ اصلاحی صورت نمیگیرد.
امثال حسن روحانی یا احمدی نژاد هم بخواهند نمیتوانند. مشخصا دولت حسن روحانی (+مجلس دست نشانده ولی فقیه) در عمل نشان داده یک حراف و شیاد حامی سرمایه داری استثمارگر داشیعه است و او هیچ اعتقادی به عدالت و برابری ندارد. این مهره امنیت (روحانی) تفاوت عمده اش با سرکوبگران سپاهی در شیادی است. او با پنبه میخواهد سر ببرد. در حالی سالانه حدود 100 میلیارد دلار درامد ملی حق مردم را به جیب نظان ولایی میریزد میخواهد سه چهارم از 25 ملیلارد دلار درامد هدفمندی را هم به صورت رانت و به بهانه اشتغال زایی ورانه خیک سرمایه دارهای نظام کند! در حالی بایست الان لااقل یارانه فقرا را به 200 هزار تومان برسد یبا این درامد قانون هدفمندی! وام رانتی به اسم اشتغال، ولی به کام رانت خواران. در حالی میتواند این سرمیاه در قالب سهام رایگان در اخیتار مردم فقیر بگذارد و بهترین فرصت برای توزیع عادلانه ثروتهای ملی است در میان فقرا تا فاصله اختلاف طبقاتی کمتر شود و هم موجب اشتغال شود.
بازی مضک مجلس و دولتف برای غارت درامد هدفمکندی یارنه ها، تیر خلاص به اخرین نقطه امید فقرزدایی در ایران است. خدفشان دائمی کردن فقر اکثر مردمان ایران است. این ظنام نه اصلاح پذیر است و نه مردم توان سرنگونی اش. تنها راه حمله نظامی دول سکولار است مانند صدام. هیچ راه حل صلح جویانه ای برای اصلاح این نظام متصور نیست و ادامه این اوضاع تنها وقت کشی وفرصت سوزی است.
ساز و کار / 22 December 2017
ریشه اصلی عدم اصلاح عمده مشکلات در ایران، دیکتاتوری دینی-مذهبی ۴۰ ساله (تئوکراسی) و سی سال استبداد ولایت مطلقه فقیه خامنه ای و عُمال آخوندی-سپاهی-امنیتی-اطلاعاتی اش است. تا این مشکل حل نشود در ایران هیچ اصلاحی صورت نمیگیرد.
امثال حسن روحانی یا احمدی نژاد هم بخواهند نمیتوانند. مشخصا دولت حسن روحانی (+مجلس دست نشانده ولی فقیه) در عمل نشان داده یک حراف و شیاد حامی سرمایه داری استثمارگر داشیعه است و او هیچ اعتقادی به عدالت و برابری ندارد. این مهره امنیتی (روحانی) تفاوت عمده اش با سرکوبگران سپاهی در شیادی است. او با پنبه میخواهد سر ببرد. در حالی سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار درامد ملی حق مردم را به جیب نظام ولایی میریزد میخواهد سه چهارم از ۲۵ میلیارد دلار درامد هدفمندی یارانه ها را هم به صورت رانت و به بهانه اشتغال زایی روانه خیک سرمایه دارهای نظام کند! در حالی بایست الان لااقل یارانه فقرا را به ۲۰۰ هزار تومان برسد با این درامد قانون هدفمندی! وام رانتی به اسم اشتغال، ولی به کام رانت خواران. در حالی میتواند این سرمیاه در قالب سهام رایگان در اخیتار مردم فقیر بگذارد و بهترین فرصت برای توزیع عادلانه ثروتهای ملی است در میان فقرا تا فاصله اختلاف طبقاتی کمتر شود و هم موجب اشتغال شود.
بازی مضک مجلس و دولتف برای غارت درامد هدفمکندی یارنه ها، تیر خلاص به اخرین نقطه امید فقرزدایی در ایران است. خدفشان دائمی کردن فقر اکثر مردمان ایران است. این نظام نه اصلاح پذیر است و نه مردم توان سرنگونی اش. تنها راه حمله نظامی دول سکولار است مانند صدام. هیچ راه حل صلح جویانه ای برای اصلاح این نظام متصور نیست و ادامه این اوضاع تنها وقت کشی وفرصت سوزی است.
ساز و کار / 22 December 2017