آیتالله علی خامنه‌ای در سخنرانی خود ‌‌در جمع دانشگاهیان شهر کرمانشاه از گذار از سیستم ریاستی به سیستم پارلمانی در آینده‌ای دور سخن گفت. این در حالی بود که دوهفته پیش از آن، حمیدرضا کاتوزیان نماینده اصولگرای مجلس نیز سخن از حذف ریاست جمهوری از ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی به دلیل وجود ولی فقیه به میان آورده بود.

 
 
از مهندس حسن شریعتمداری فعال سیاسی ساکن آلمان پرسیده‌ام: از منظر حکومت و رهبری کنونی آن، سیستم موجود چه ایراداتی دارد که احتمالاً می‌خواهند آن را به نظام پارلمانی تغییر دهند؟
 
حسن شریعتمداری: سیستم موجود از ابتدای شکل‌گیری‌اش از یک نقصان اساسی رنج می‌برد و آن تعبیه دو دستگاه ناهم‌سرشت در درون هم است. یک دستگاه متکی به رأی مردم که نماینده آن قاعدتاً باید رئیس‌جمهور باشد و یک دستگاه متکی به کشف و نصب الهی از طریق مجلس خبرگان که نماینده‌ آن ولی فقیه است. اینجا کاری به صحت و سقم این نظریه‌ها نداریم. فقط از نظر سیستم‌های قانونی بررسی می‌کنیم و با این دید این دو سیستم در کنارهم، حتی با همه ترفندهای جمهوری اسلامی برای تلفیق این دو موجود ناهم‌سرشت که مانند یک صافی و فیلتر به قدرت شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن یا اختیارات گسترده‌ای که به رهبری داده است، بالاخره وقتی رئیس‌جمهوری خودش را متکی به چند میلیون رأی مردم می‌بیند، دلیل قانع‌کننده‌ای در این نمی‌یابد که تدارکاتچی کسی باشد که به‌طور درجه دوم از طریق مردم انتخاب شده است و آن هم از طریق مجلسی که خود یک انتخاب مستقیم مردم نیست و از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کند.
 
یعنی به‌عبارت دیگر مشروعیت دستگاهی که اقتدار عملی دارد، بسیار کمتر است از لحاظ اتکا به آرای مردم از مشروعیت دستگاهی که در درون قانون اساسی تعبیه شده و در حقیقت ارتباط مستقیم با مردم داشته است و مردم انتخابش کرده‌اند. بنابراین تجربه هم از ابتدا نشان داده است که همه رؤسای جمهوری با رهبران و ولایت فقیه جمهوری اسلامی مشکل داشتند، یا عزل شدند و یا اختلاف‌های شدیدی با رهبری داشتند و دوره خودشان را به سرآورده‌اند.
 
 
 
شریعتمداری: مدلی که در نظر آقای خامنه‌ای از ابتدا بوده، همان مدل ناصرالدین‌‌شاهی است. یک مشورتخانه که اعضای آن در حقیقت کارگزاران آقای خامنه‌ای هستند، یک تدارکاتچی نظام که حالا اسم رئیس‌جمهور پارلمانی یا نخست‌وزیر پارلمانی می‌تواند داشته باشد … 
 
در صورت گذار به سیستم پارلمانی فکر می‌کنید احتمالاً چه مدلی مد نظر آیت‌الله خامنه‌ای و حاکمیت باشد تا با مشکل تعارض منشا مشروعیتی که ذکر کردید مواجه نشوند و مسئله را حل کنند؟
 
من فکر می‌کنم مدلی که در نظر آقای خامنه‌ای از ابتدا بوده، همان مدل ناصرالدین‌‌شاهی است. یک مشورتخانه که اعضای آن در حقیقت کارگزاران آقای خامنه‌ای هستند، یک تدارکاتچی نظام که حالا اسم رئیس‌جمهور پارلمانی یا نخست‌وزیر پارلمانی می‌تواند داشته باشد و به وسیله این مشورتخانه کنترل می‌شود و در حقیقت تقسیم کاری در بین وظایفی که همه به عهده رهبری است و فقط دیگران عامل اجرای آن هستند. در واقع چیزی مانند آنچه در عربستان سعودی امروز هست. یک سیستم امارات اسلامی که سابقه‌اش هم در ایران طولانی است. هم در دوره ناصری اینطور بود و هم به‌تدریج در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه هم حکومت به همین سمت میل می‌کرد. بنابراین ایشان هم اینبار در لباس روحانی می‌خواهد چنین دستگاه سیاسی‌ای را داشته باشد. مخصوصاً که خیلی مطمئن نیست به این که دستگاه نظامی موجود و جامعه موجود هم بتوانند این اقتدار را تحمل کنند.
 
از نظر راهکارهای حقوقی و سیستم بازنگری قانون اساسی در داخل قانون اساسی جمهوری اسلامی، آیا فکر می‌کنید گذار نظام ریاستی به نظام پارلمانی از طریق راهکارهای حقوقی و سیاسی آسان باشد، یا در این راه با موانع و مشکلاتی مواجه خواهد شد؟
 
من فکر می‌کنم آقای خامنه‌ای فعلاً این اندیشه را در میدان رها کرده است و حتی آقای حمیدرضا کاتوزیان که قبلاً گفته بود، احتمالاً با اشاره ایشان بوده است تا عکس‌العمل‌ها و موانع روانی جامعه و نخبگان سیاسی را در مقابل آن بسنجد. چون حتی برای نخبگان سیاسی هم واضح است که گردش قدرت در بین نخبگان به طریقی که از ابتدای جمهوری اسلامی تاکنون بوده است، پس از این تغییرات جای خود را تقلیل خواهد داد به این که چه کسانی را اراده رهبر بر سر کارها می‌گمارد. این یک داستان جدید خواهد بود و این موانع روانی از موانع قانونی برای آقای خامنه‌ای به مراتب مهم‌ترند. بدین‌ترتیب ممکن است، همانطور که گفته شد، آن را برای آینده‌ا‌ی دورتر از آنچه ما تصور می‌کنیم، بخواهد. اما اگر این موانع روانی را جدی نبیند، موانع قانونی زیاد سخت نیستند. هم همه سازوکارهای یک رفراندوم در دست ایشان است و اختیارات به ایشان محول شده، هم تقلب در شمار شرکت‌کنندگان رفراندوم کار سختی نیست و هم در ابتدا ممکن است قدرت را بین گزیدگان نظامی، سیاسی و ولی فقیه طوری در خفا تقسیم کند که خیلی موجب عدم رضایت آن‌ها نباشد.
 
در نتیجه من فکر نمی‌کنم این مرحله از لحاظ قانونی با موانعی جدی روبه‌رو شود. مهم‌ترین قضیه در این موضوع این است که آقای خامنه‌ای در وضع موجود هم با اشکالات اساسی روبه‌رو خواهد شد. آن اشکالات اساسی این است که دستگاه سیاسی و رئیس جمهور که به‌عنوان حد فاصل او با دستگاه نظامی و جامعه عمل می‌کردند، این ‌بار همه خصوصیات سابق خودشان را از دست می‌دهند و مستقیماً در مقابل امیال دستگاه نظامی و جامعه‌ای قرار خواهند گرفت که هر دو منافعی دارند که علیه اقتدارهای جدید اوست.
 
اگر از داخل خانواده اصولگراها امثال آقای علی مطهری و دیگران هم که اخیراً با مواضع رهبر جمهوری اسلامی زاویه پیدا کرده‌اند، مخالفت‌هایی صورت بگیرد، فکر نمی‌کنید اجرایی کردن این گذار به نظام پارلمانی با موانع و مشکلات زیادی مواجه شود؟
 
من فکر می‌کنم که تعادل بین اصولگرایان از هم‌اکنون نادیدنی است و معلوم نیست که چه تحولی را تا انتخابات ریاست جمهوری آینده طی خواهند کرد. مسلماً افرادی مخالفت خواهند کرد، تشکل‌هایی بیرون خواهند آمد برای این که شانسی در چنین نظامی برای خودشان نمی‌بینند. ولی با بیرون آوردن آن‌ها گرایشی تقویت خواهد شد که در حقیقت بیرون از نظام است، ولی هنوز این تصور را دارد که شانس دارد مانند اصلاح‌طلبان کنونی و فکر می‌کنند که با یکی شدن افرادی که خواهان بازگشت به نظم سابق‌اند، قدرتی پیدا خواهند کرد. در صورتی که روح این زمان علیه هر دو این تصورات است. در جامعه شانسی وجود ندارد برای کسانی که از نظام بیرون آیند و اتحادی را درست کنند که براساس آن اصلاح قوانین موجود یا بازگشت به نظم سابق که گردش نخبگان را عملی می‌کرد میسر باشد. اصولاً با روح این زمان چنین بازیافت یا بازگشتی چندان تطبیق ندارد.